زنان همسرکش‌، پشیمان نمی شوند

0
153

تا قانون خانواده برابر: همسرکشی از جمله جرایمی است که افزایش آن در سالهای اخیر نگرانی های زیادی را در جامعه ایجاد کرده و متاسفانه این قتل‌ها در نهادی رخ می‌دهد که باید برای اعضای آن امن‌ترین مکان ممکن باشد.

 اگرتا چندی پیش قتل‌های خانوادگی که همسرکشی از جمله آن است ماهیت مردانه داشت، ولی در حال حاضر کم نیستند زنانی که اقدام به کشتن همسر خود می‌کنند.

تحقیقات نشان می دهد که نگرش مرد سالارانه، ‌سلطه‌گری و خشونت مردان، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی در خانواده، ‌اعتیاد به مخدر و الکل، خشونت های جسمی و جنسی، فقر فرهنگی و اقتصادی، بیکاری، جنون آنی، غیاب و یا ضعف شبکه‌های حمایت اجتماعی و فردی از فرد آزار دیده، وجود فشارهای روانی و اجتماعی بر زنان و مردان در خانواده وانسداد راه‌های قانونی مواجه با این فشار ها از جمله دلایل همسرکشی از سوی زنان و مردان است. البته متغییر‌های جمعیت‌شناختی و اجتماعی چون پایگاه‌های اقتصادی -اجتماعی زن و شوهر و خانواده، ‌سن زن و شوهر، تعداد و سن فرزندان نیز درارتکاب به همسرکشی تاثیردارد.

تحقیقی که در سال 87 در مورد همسر کشی در تهران انجام شد نشان می دهد که همسرکشی ویژه یک طبقه خاص نیست اما بیشتر مرتکبین کم سواد و در پایین‌ترین سطح اقتصادی قرار داشته اند.

در تحقیق گروه آسیب‌شناسی اجتماعی «مرکز مطالعات استراتژیک آریا» در مورد قتل‌های خانوادگی که همسر کشی نیز جزیی از آن محسوب می‌شود، پژوهشگران این مرکز با مرور پرونده‌های قتل های سال 88 و 89 دریافته‌اند که قساوت و سنگدلی مانند مثله کردن یا آتش زدن جنازه که حاکی از بالا رفتن میزان خشونت در جامعه و عادی شدن جرم و جنایت در جامعه است به وفور در این قتل ها دیده می شود.

طبق تحقیقی که در مورد همسر کشی در 15 استان کشور انجام شده در نزاع مرگبار بین همسران اغلب زن جان خود را از دست می‌دهد؛ طبق این تحقیق همسر به قتل رسیده 85 درصد زنان و 76 درصد مردان بی‌سواد یا دارای تحصیلات ابتدایی بوده‌اند، میانگین سن شوهران در هنگام فوت 40 سال و میانگین سن زنان 30 سال بوده است.

 طبق نظر تحلیل‌گران از جمله عوامل مهم همسر کشی از سوی زنان، خشونت مرد علیه همسرش است. زنی که خود را قربانی خشونت مدام همسرش می‌بیند؛ پس از گذشت چند سال به تدریج او را فردی شکنجه گر تلقی کرده و آروزی مرگش را می‌کند.

خیانت مرد نیز از دیگر انگیزه‌های همسرکشی است. زنانی که مرتکب این نوع قتل می‌شوند ازدواج دائم یا موقت همسر خود را تحمل نمی‌کنند و دوست ندارند زندگی مشترک خود را با زن دیگری تقسیم کنند، این زنان تنها روش انتقام از مرد را در کشتن او می‌بیند که این کشتن توسط خود زن و گاه توسط فرد اجیر شده روی می دهد که ممکن است معشوق زن باشد.

 همچنین طبق بررسی های انجام شده تفاوت‌هایی در مورد علل و شیوه های همسرکشی توسط زنان و مردان وجود دارد که شاید مهم ترین علل از سوی مردان عدم اعتماد به زن و یا خیانت زن به مرد و در بسیاری مواقع توهم و سوء ظن مرد نسبت به زن باشد. طبق تحقیقی که چندی پیش در یکی از روزنامه‌های صبح تهران منتشر شد، 20 درصد زنان در خواب کشته و اجساد آنها در اتاق خواب پیدا شده است؛ مردان اغلب از وسایل قتاله استفاده می‌کنند در حالی که زنان در ارتکاب به قتل هنگامی که مباشر اصلی هستند بیشتر از مواد سمی استفاده کرده اند.

گفته می‌شود همسرکشی پدیده‌ای شهری است و کمتر در روستا‌ها دیده می‌شود و در بیشتر قتل‌ها که از سوی مردان صورت می‌گیرد، مرد مباشر اصلی در قتل است ولی زنان بیشترنقش معاونت را به عهده می گیرند و کمتر خود مرتکب قتل می‌شوند.

 با توجه به بحث و گفت وگو هایی که این روزها در مورد همسرکشی به ویژه از سوی زنان در جامعه و رسانه ها وجود دارد سعی کردیم در مصاحبه ای با نازنین کیانی فرد وکیل پایه یک دادگستری و محقق در مورد پدیده همسر کشی به بررسی این پدیده اجتماعی از ابعاد گوناگون بپردازیم .

***لطفا تعریفی از همسرکشی که در واقع یک نوع خشونت خانوادگی است و علل انجام این کار ازسوی زنان ارائه دهید؟

 در ابتدای بحث به نظر می رسد که باید تعریفی از خشونت و انواع آن ازجمله خشونت خانوادگی ارائه داد.

 به طور کلی خشونت، استفاده نا بجا؛ غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت است و همسرکشی شدیدترین نوع اعمال این قدرت در خانواده است.

خشونت خانوادگی دارای ابعادی چون همسرآزاری، کودک آزاری و سالمند آزاری است وهمسرکشی نیز زیرمجموعه خشونت های خانگی است. خشونت در خانواده انواع مختلفی دارد که از جمله می توان به خشونت فیزیکی، روانی، عاطفی، تحقیر کلامی و خشونت جنسی که متاسفانه الان بسیار زیاد شده و خشونت اقتصادی نیز که از قبل بوده و هم چنان ادامه دارد مثل عدم پرداخت نفقه، مهریه و اجرت المثل که زنان در برخی مواقع از آن تنها به عنوان اهرم فشار برای طلاق استفاده می کنند؛ اشاره کرد.

 متاسفانه خشونت در ادبیات عامه ما آهسته آهسته رخنه پیدا کرده، حتی در ضرب الامثل‌های ما هم این خشونت دیده می شود. وقتی که خشونت در خانواده به اوج خود می رسد بعضا منجر به همسرکشی از سوی زن یا مرد می شود.

در واقع در این خانواده‌ها شاهد سیکل خشونت هستیم، این سیکل خشونت عمدتا در ارتباط با زنان است یعنی زنان در داخل خانه مورد انواع خشونت‌ها قرار می گیرند؛ آن را تحمل می کنند بعدا یک دوره ماه عسل یا دوره شادمانی که به اصطلاح خودمان دوره آشتی است ایجاد می‌شود و بعد از مدتی دوباره این حلقه خشونت از سوی مرد ادامه پیدا می کند. زنان نیز به خاطر وابستگی اقتصادی و عاطفی به فرزندانشان و عدم حمایت قانونی مجبور می‌شوند این سیکل را تحمل کنند. برخی زنان تلاش می‌کنند تا با راه‌های مختلفی خود را از این سیکل خشونت خارج کنند. برخی از آنان در درجه اول اقدام به گرفتن طلاق می کنند و اگر در این مرحله به نتیجه نرسند و یا به دلیل عدم حمایت خانواده خود از گرفتن طلاق منصرف شوند، ممکن است از راه های دیگر برای واکنش به این سیکل خشونت استفاده کنند. از جمله راههای آن خیانت است که متاسفانه استفاده از این راهکار در جامعه ما شدت گرفته و زوج ها به این منظور از فضاهای مجازی نیز استفاده می کنند. آشکار شدن شواهد خیانت موجب بدبینی همسران نسبت به هم می شود. کم کم این بی اعتمادی تبدیل به یک معضل جدی می شود؛ یعنی یکی از دو طرف متوجه خیانت دیگری می شود و در این راستا اقدام به انجام یک سری واکنش ها ازجمله قتل یکدیگر می کنند.

البته یک سری زنان که مورد خشونت قرارمی گیرند به واکنش‌های تدافعی با درجه‌بندی متفاوت متوسل می شوند که این موضوع در حال حاضر مورد بحث ما نیست.

 در برخی از مواقع که یکی از زوج ها اقدام به همسرکشی می کنند جنون آنی بسیار موثراست. گرچه متاسفانه این استدلال و این موضوع از سوی پزشک قانونی در بسیاری از موارد مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد ولی باید پذیرفت در بسیاری از مواقع زن یا مرد دچار جنون آنی شده و اقدام به قتل همسر خود کرده‌اند.

تبعیض‌های قانونی و نابرابری‌های حقوقی در سوق دادن زنان به سمت همسرکشی موثر است، در خیلی از موارد زنانی که اقدام به این کار کرده‌اند در پاسخ به این سوال که چرا قبل از انجام قتل اقدام به گرفتن طلاق نکرده اید؟ می گویند طلاق گرفتن کار راحتی نیست و دادگاه به راحتی حرف ما را قبول نمی کند و مدارک زیادی نیاز دارد؛ در بسیاری از موارد از جمله بحث‌ خشونت‌های جنسی و جسمی، نیاز به شاهد هست که عملا امکان‌پذیر نیست. این خود یکی از نابرابری‌هایی است که در قانون وجود دارد. زن حق طلاق ندارد و باید بسوزد و بسازد و مدام در این حلقه خشونت در حال رفت و برگشت باشد. در قانون فعلی ما درخصوص جرم همسرکشی تعریف خاصی وجود ندارد و متاسفانه حتی به صورت تلویحی نیز دربرخی قوانین برروی این مسئله صحه گذاشته می شود. مثلا همین قاعده قتل در فراش و یا عدم قصاص پدر در قتل های اصطلاحاً ناموسی.

 برخی از زنان نیز به خاطر انتقام جویی از همسر خود دست به همسرکشی می زنند که این انتقام‌ها به دلایل مختلفی می تواند صورت گیرد، از جمله بحث حسادت ،مثلا این که زوج چندین زوجه اختیار کرده و این باعث ایجاد حسادت درزوجه و افزایش خشونت علیه او شده است. در نتیجه زوجه برای رهایی اقدام به کشتن زوج می کند.

از دلایل دیگر همسرکشی این است که زوجه به اجبار در سنین کم و به اصرار خانواده خود ازدواج کرده وعلاقه‌ای هم به همسر خود ندارد. او فکر می کند که اگر همسر خود را بکشد، زودتر از دست او خلاص می‌شود. البته این دلیل در حال حاضر کمتر شده چون ازدواج‌های تحمیلی نسبت به گذشته کمتر شده است. ولی باز هم در قومیت‌های مختلف در کشور شاهد چنین مسائلی هستیم، که دختر مجبور به ازدواج تحمیلی با فردی می شود که سن بالاتری دارد.

یکی دیگر از دلایل این موضوع مسئله خشونت عاطفی است، زن از طرف شوهر مورد توجه قرار نمی گیرد یا مرد به صورت عمد آن قدر مشغله برای خود در بیرون از خانه ایجاد می کند تا وقت چندانی را با همسر خود نگذراند مثلا دائم با دوستان خودش بیرون می رود و این عدم ارتباط باعث سردی جنسی بین دو زوج و ایجاد انزوا می شود. مرد به مرور زمان به سمت زن دیگر و زن هم به سمت مرد دیگری تمایل پیدا می کند و این جاست که مساله دوستیابی و یا گرفتن معشوقه ازسوی زوج ها به میان می‌آید.

 اخیرا شاهد افزایش تعداد زنانی هستیم که عشق پنهانی دارند؛ این مساله در گذشته عمدتا در مورد مردها اتفاق می افتاد. مردان متاسفانه به خاطر نابرابری‌های قانونی در هنگامی که معشوقه‌ای دارند به راحتی می توانند زن خود را طلاق بدهند و یا ازدواج موقت بکنند. این مسئله در فرهنگ ما نیز قبح چندانی برای مرد ندارد ولی برای زنان این گونه نیست. زنان با محدودیت مواجه هستند و دائم مجبور هستند این موضوع را از شوهرانشان پنهان کنند. در برخی از مواقع زنان برای کشتن همسر خود از این معشوقه‌ها استفاده می کنند و در واقع در قتل مباشر اصلی نیستند و قتل را انجام نمی دهند. این گونه همسرکشی‌ها همراه با نقشه قبلی است و مرد دوم یا همان معشوق زن نقش مباشر اصلی را ایفا می کند و زن در این کار معاونت می نماید.

**تفاوت همسرکشی از سوی زنان و مردان چیست؟

 درقتل‌هایی که زنان خود اقدام به انجام این کار می کنند یعنی مباشر اصلی هستند شاهد استفاده زنان از سم یا خفه کردن شوهرانشان در خواب هستیم و کمتر شاهد بوده‌ایم که زن خود از چاقو برای قتل همسرش استفاده کند و این کار بیشتر توسط معشوق او صورت گرفته است. 

برای مثال مواردی را داشته‌ایم که زن در خانه را باز می گذارد یا شرایطی را ایجاد می کند تا مرد تنها باشد. آن وقت مرد دوم می‌آید و شوهر زن را می کشد و بعد با همکاری هم جسد را بیرون می برند. در این گونه قتل‌ها که زنان نقش معاونت در قتل را ایفا می کنند، مجازات برای زن حبس است.

در بحث همسرکشی، مردان بیشتر خودشان مباشر در جرم هستند و در غالب جنون آنی اقدام به همسرکشی می‌کنند، نقشه قبلی برای این کار ندارند و علت هم این است که مردان خیلی سریع عصبانی می‌شوند و واکنش نشان می‌دهند و همان طور که اشاره شد مباشرت در جرم مردها به مراتب از زنان بالاتر است و زنان بیشتر معاون در قتل هستند. همان طور که گفتم زن اگر بخواهد قتل را خودش انجام بدهد اغلب از سم استفاده می کند و یا این که در خواب خفه می کند اما در صورت استفاده از چاقو و یا عمل فیزیکی دیگر معمولا از همکاری با یک شخص ثالث برخوردار است.

البته همان طور که قبلا گفته شد برخی از زنان نیز براساس هیجانات آنی ممکن است اقدام به همسرکشی کنند. ولی تحقیقات بیانگر این است که بیشتر همسرکشی‌ از سوی زنان با نقشه قبلی بوده است. مواردی را نیز داشته ایم که زن در راستای دفاع مشروع از فرزندانش اقدام به همسرکشی کرده است که مثلا یکی از نمونه‌های مطرحش این بود که مادری که دخترش مورد تجاوز جنسی ناپدری‌اش واقع شده است در راستای دفاع از دخترش اقدام به خفه کردن همسر خود با روسری کرده و با همکاری دخترش مرد را در حمام قطعه قطعه کرده و بعد در نایلون پیچیده و جسد او را رها کرده‌ بودند. گرچه این مادر بعد از مدتی خود به دادگاه رفت و این موضوع را اعتراف کرد؛ ولی در بسیاری از موارد این عمل به عنوان دفاع مشروع در دادگاه پذیرفته نمی‌شود و هیچ تخفیفی برای زنی که این کار را مرتکب شده قائل نمی شوند.

در بحث همسرکشی توسط مردا ن، این روزها مسئله‌ اعتیاد، به خصوص اعتیاد به شیشه را نباید فراموش شود. مواردی داریم که مرد اعتیاد شدید به شیشه دارد و بعد از این که مواد مصرف می کند دچار توهم می‌شود. به خانه می‌آید و بر اساس توهمات ذهنی خود به زنش می گوید این مرد غریبه چه کسی است که کنار دست تو نشسته و زن هر چه می گوید کسی پهلوی من نیست، مرد براساس توهمی که دارد فکر می کند زنش به او خیانت می کند. شدت این توهمات در برخی مواقع آنقدر زیاد است که باعث کشتن زنش می‌شود. در این مورد که گفتم مرد در دفاع از خود دائما قسم می خورد و می گفت که مردی کنار همسرم بود، آن‌ها را در حالت ارتباط با یکدیگر دیدم، در حالی که واقعیت این چنین نبود.

متاسفانه زنانی که مورد خشونت همسران خود قرار می گیرند، حمایت خانواده را هم ندارند، جایی برای رفتن ندارند و در کشور نیز اورژانس های اجتماعی برای حمایت ازاین زنان وجو د ندارد. پلیس خانواده‌ای در کشور نیست که به این افراد پناه بدهد. هنگامی که دعوایی بین زوجین وجود دارد و بعضا همسایه‌ها با پلیس 110 تماس می‌گیرند پلیس در این گونه مسائل دخالت نمی کند و توجیه آن این است که این مسائل خانوادگی است آن‌ها می گویند ما موقعی دخالت می کنیم که مثلا چاقویی کشیده شود و یا جرحی اتفاق بیفتد و خونی ریخته شود. البته پلیس پیشگیری در حال حاضر مشغول به فعالیت است ولی خاص خانواده نیست.
متاسفانه در دادگاه‌ها نیز پرونده‌هایی مربوط به خشونت زنان در مدت زمان طولانی مورد رسیدگی قرار می گیرد و زن مجبور است که دائم در این حلقه خشونت باقی بماند.

در راستای جلوگیری از خشونت علیه زنان به خصوص در خانواده‌ها و حمایت از این گونه زنان در کنار ایجاد اورژانس های اجتماعی باید یکسری انجمن‌ها در راستای حمایت از این زنان ایجادشود و خدمات رفاه اجتماعی برای اینگونه زنان گسترش پیدا کند.

در تحقیقاتی که از زنانی که اقدام به همسرکشی کرده بودند انجام داده ام از برخی از این زنان وقتی پرسدم آیا از اقدامی که انجام داده‌اید پشیمانید؟ در پاسخ می گفتند پشیمان نیستیم و اظهار ندامت نمی کنیم آنها حتی می گفتند اگر دوباره نیز در این موقعیت قرار بگیریم این کار را انجام می دهیم. در واقع این زنان با علم این که مجازات سنگینی پیش رو دارند می گفتند که اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرند دوباره همین کار را می کنند. البته این بیشتر از سوی زنانی مطرح می شد که در دایره خشونت قرار داشتند. یکسری زنان هم به خاطر معشوق‌شان و تحت تاثیر او و همراه او اقدام به همسرکشی کرده بودند. این زنان بعضا می گفتند از اقدامی که انجام داده‌ایم پشیمانیم، گول خوردیم و تحت تاثیر قرار گرفتیم. کمبود عاطفه داشتیم و توجیهات این چنینی داشتند، ولی همان طور که گفتم خیلی از این زنان به خصوص کسانی که در سیکل خشونت بودند از اقدامشان حمایت می کردند. برای آن ها این موضوع جنبه منفی نداشت، بلکه افتخارآمیز بود.

**وضعیت زنانی که اقدام به همسرکشی کرده‌اند چه از نظر تحصیلات و چه از نظر سطح رفاهی چگونه بوده است؟

در تحقیقی که انجام داده ام بیشتر کسانی که مرتکب قتل شده‌اند سطح تحصیلات پایین داشته اند و از خانواده‌های کم درآمد بودند. استقلال مالی نداشتند و بیشتر طبقه محروم یا متوسط رو به پایین بودند. به نظر می رسد زنانی که در طبقات بالا قرار دارند به علت وضعیت اقتصادی خوبی که دارند می توانند با توسل به اقدامات دیگر خود را از سیکل خشونت خارج کنند و به راه‌های دیگری برای نجات متوسل شوند.

**با توجه به آگاهی‌هایی که زنان پیدا کرده‌اند، آیا میزان همسرکشی از سوی زنان نسبت به گذشته در مقیاس با مردان کمتر شده است یا بیشتر؟

خانم شهلا معظمی ( دکتری حقوق جزا و جرم شناسی ) درتحقیقی که در این مورد انجام داده، معتقد است که میزان همسرکشی از سوی زنان و مردان مساوی نیست، نباید این نکته را فراموش کرد که آمار بزهکاری زنان همیشه پایین تر از مردان است چرا که زنان همیشه در این زمینه باید یک فشار مضاعفی را تحمل کنند. اول این که مجرم هستند و جرمی را انجام داده‌اند و هم این‌که از مداری به نام عفت عمومی و نظم عمومی که در مورد زنان در جامعه حاکم است خارج شده‌اند. در واقع هنجارها را شکسته اند چون در نظام مردسالار یک بایدها و نبایدهای زیادی در مورد زنان وجود دارد و وقتی زنان این بایدها و نبایدها را رعایت نمی کنند در کنار انجام جرم فشار مضاعفی بر آن‌ها وارد می شود. به طور کلی زنان همواره در داخل یک دایره بزرگتر خشونت در جامعه خودشان قرار دارند و این از زمان تولد تا زمان مرگ ادامه دارد و متاسفانه نسل به نسل زنان منتقل می‌شود.

**به نظر شما چه راهکارهایی می تواند باعث کاهش همسرکشی به خصوص از سوی زنان شود آیا موضوعاتی مثل دادن حق وکالت در طلاق به زنان و از بین بردن نابرابری‌های اجتماعی می تواند در این زمینه موثر باشد؟

فکر می کنم که در درجه اول تمرکز بر مسائل قانونی واجتماعی در این زمینه می تواند بسیار موثر باشد. منظورم این است که بیشتر به راه‌های پیشگیری متوسل شویم مثلا در برخی از کشورها قانون پیشگیری از آزاررسانی یا قانون جلوگیری از سو استفاده از قدرت در خانواده وجود دارد. اگر کسی بخواهد از قدرت خود در خانواده‌ها سواستفاده کند، مجازات می شود. می توان انجمن‌های حمایتی یا اورژانس‌های اجتماعی در راستای دفاع از زنان خشونت دیده ایجاد کرد و خدمات رفاهی به این زنان را افزایش داد از طرف دیگر مباحث قانونی مطرح است مثل این‌که خشونت در خانواده را جرم بدانیم برایش مجازات متناسب تعریف شود و مسائلی مربوط به خانواده و آیین دادرسی آن را مراجع خاص به صورت روان تر و با یک اتحاد رویه مورد بررسی قرار دهند. در مورد مسائل خانواده‌ در دادگاه‌ها سلیقه‌ای عمل نشود. من نمی گویم در بحث رسیدگی‌ها حکم طلاق سریع‌تر صادر شود چون در مباحث خانواده پایه و اساس ایجاد سازش و میانجی‌گری است. ولی نباید زوجین را به امید همین سازش رها کرد و در کنار تلاش برای سازش اهرم‌های حمایتی نیز باید ایجاد کرد. این خانواده‌ها باید دائم تحت مراقبت مشاوره خانواده قرار بگیرند و رها نشوند. مثلا زنی که مورد خشونت همسرش قرار می گیرد باید بتواند نیمه شب به یک جایی مراجعه کند و پناه بگیرد. این گونه نباشد که از چاله به چاه بیفتد و اگر این سازش حاصل نشد حکم طلاق صادر شود و پروسه طلاق نباید این قدر برا ی زنان آزار دهنده باشد. از سوی دیگر زنی که طلاق می گیرد باید مورد حمایت قرار بگیرد.

**در مصاحبه‌هایی که شما انجام داده اید زنانی که مرتکب همسرکشی شده‌اند در چه رده‌ای سنی قرار داشته‌اند؟

بیشتر آن‌ها در رده ی سنی 25 تا 35 قرار داشته‌اند و افرادی که مثلا در سن 50 سالگی اقدام به این کار کرده باشند خیلی کم بودند. زنانی که در سن بالا اقدام به این کار کرده بودند در مدت طولانی در پروسه خشونت قرار داشتند؛ 30-40 سال این خشونت را تحمل کرده بودند و بعد صبر آن‌ها تمام شده و اقدام به قتل کرده بودند. این زنان بیشتر بر موضوع تحمل تاکید داشتند ولی زنانی که در سن پایین‌تر اقدام به این کار کرده بودند تحمل زنان با سن بالا را نداشتند.

**آیا موضوع همسرکشی مختص به ایران است یا در کشورهای دیگر نیز شاهد آن هستیم؟

این موضوع فقط مختص به ایران نیست و در کشورهای دیگر نیز این موضوع را شاهد هستیم. چرا که در بسیاری از نقاط دنیا، کم و زیاد، زنانی هستند که در سیکل خشونت قرار دارند. البته در کشورهای پیشرفته آمارها در این زمینه دقیق‌تر است. ولی در کشور ما آمارهای مرتبط با این موضوع جزء آمارهای پنهان است. به طور کلی در کشور ما در خیلی از مواقع خشونت ثبت نمی شود، و بسیاری از زنان از بازگو کردن خشونت‌هایی که در مورد آن‌ها صورت می گیرد، به بهانه مسائلی چون آبروداری خودداری می کنند.

 ولی وقتی این خشونت اوج می گیرد و منجر به قتل می‌شود نمود بیرونی پیدا می کند.

**آیا همسرکشی مربوط به جامعه مدرن است؟

من فکر نمی کنم این موضوع مربوط به جامعه مدرن باشد از دیرباز این موضوع وجود داشته و ما این موضوع را در حرم‌سراهای پادشاهان نیز شاهد بودیم. مثلا زنان برای بدست آوردن قدرت و این که فرزندان پسرشان به حکومت و پادشاهی برسند اقدام به کشتن همسر خود می کردند.

**لطفا توضیحانی در مورد تحقیقی که در مورد همسر کشی انجام داده اید ارائه دهید ؟

تحقیق من در مورد بررسی پدیده همسرکشی براساس تنگناهای قانونی در شهر تهران در خلال 10 سال بود که به صورت کمی و کیفی انجام شده بود، این تحقیق را بین زندانیان سه زندان ورامین، اوین و رجایی شهر انجام دادم. در زندان ورامین تعداد زنانی که اقدام به همسرکشی کرده بودند زیادتر بودند .این زنان اکثرا دارای سطح سواد پایین یا بی سواد بودند. سطح درآمدشان خیلی پایین بود و اکثر زنان افغانی بودند. شوهرانشان در جنگ بودند و یا دنبال کار رفته بودند و این زنان نیز به سراغ مردان دیگری رفته بودند و بعد از این که شوهرانشان بازگشته اند دچار مشکل شده بودند و آن‌ها را به قتل رسانده بودند.

در زندان اوین و رجایی شهر عوامل همسرکشی متفاوت بود. مثلا در آقایان بیکاری، فشارهای مالی، ناکامی در زندگی، ازدواج‌های متعدد ناموفق، اعتیاد از جمله عواملی بود که آنان را به این سمت می کشاند.

حرف آخر

 در پایان بار دیگر تاکید می کنم نباید فراموش کرد که پدیده همسرکشی مساله یک بعدی نیست و مانند بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی مساله پیچیده و چند بعدی است که باید همه جانبه بررسی شود.

 سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دارید .