تا قانون خانواده برابر: یقین دارم که نسرین به خوبی می داند این روزها جز اندک شمار آدم های نگران˓ کسی صدای اعتصابش را نخواهد شنید. همه مان، بارها به زبان آورده ایم که نسرین برای چه، هزینه ای این چنین گراف را به جان خریده است؟
پی هر بار تکرار این سوال، هراسی برخواسته از عالم واقع برناتوان منم مستولی می شود…جالب است ما دیگر به نقطه ای رسیده ایم که مقاومت را به بهای بیشترین منفعت ها طلب می کنیم، اگر هزینه، بیش از فایده شودآنگاه دیگر باید فاتحه مقاومت را خواند! فراموش کرده ایم مبارز هیچگاه برای غصب قدرت در صحنه نیست که همیشه از برای منفعتی ناب، گامی به عقب بر دارد. فراموش کرده ایم مشی مبارزه فرسنگ ها که هیچ، زمین تا آسمان با مشی سیاسیون˓ بیگانه است. فراموش کرده ایم و انگار به یاد نخواهیم آورد که چه جان ها بی هیچ فایده یِ ذهنِ منفعت انگاریِ به بقای مبارزه ای جانکاه به فنا رفته است.
شنیده ام نسرین برای مقاومت در برابر خواسته های قانونی اش ایستادگی می کند اما حالا دیگرم، نسرین تنها برای احقاق حقوق از دست رقته اش که نیک می داند زنده نخواهد شد، جان می دهد. جان نسرین پیشکشی است برای رهایی ما از جهلی که با منفعت طلبی مان گره خورده…این اعتصاب برای من حکم دیگری دارد. اعتصاب نسرین در روزهای خاکستری که با سرکوب های مداوم رنگ خونین می گیرد به معنای حیات مقاومتی نوین است.
نسرین مولف مبارزه ای است که این روزها برای ما بیش از پیش بیگانه شده است. اعتصابش تلنگری است که اگر شنوا گوشی برایش بود، باید جان را به ستوه می آورد اما امان که ما این روزها بلعیده روزگاران خویشیم.