تا قانون خانواده برابر: زمانی صحبت از اعتیاد، تصویر مردی را به خاطر می آورد که خمار و درمانده در گوشه ی خانه پر از فقر خود نشسته و در حال تزریق یا دود کردن مواد مخدر از جمله شیره، تریاک و هرویین است؛ آیا این تصویر کلیشه ای همچنان عینیت دارد؟
مصرف مواد در ایران سابقه ای طولانی دارد؛ خواص درمانی تریاک توسط پزشکانی مانند محمد زکریای رازی وابو علی سینا توصیف شده و ابوریحان بیرونی اولین دانشمند اسلامی است که به خاصیت اعتیاد آور افیون اشاره کرده است.
در طی دهه های اخیر شاهد گسترش انواع مواد مخدر بوده ایم، و امروز با دو نوع کلی مخدر صنعتی و سنتی روبرو هستیم؛ از طرف دیگر طیف استعمال کنندگان مواد مخدر نیز متاسفانه افزایش یافته و ما شاهد سوء مصرف آن در بین زنان و حتی کودکان نیز هستیم. اگر چه همچنان استعمال موادمخدر در شکل کلاسیک خود از الگویی مردسالارانه تبعیت می کند و در بیشتر مطالعات نیز نگاه پژوهشگران به گونهای است که آن را مساله و معضل مردان می دانند.
متاسفانه در آمارهای رسمی و برنامههای پیشگیری و درمان اعتیاد نیز زنان چندان به حساب نمیآیند. مسوولان مرتبط با این موضوع، ترجیح می دهند چشم های خود را بر روی این واقعیت اجتماعی ببندند و بعضا به جای پذیرش این موضوع با انجام اقداماتی در صدد پاک کردن صورت مساله برمی آیند تا حل کردن آن.
شاید اولین دلیل بی توجهی به اعتیاد زنان بالا بودن آمار اعتیاد در مردان باشد، باید به این موضوع اذعان داشت که سوء مصرف مواد مخدر همچنان در مردان شایع تر از زنان است. ولی این نکته را نیز نباید فراموش کرد که امروزه شاهد گرایش روزافزون زنان به مخدر و به خصوص مخدر صنعتی هستیم.
معضل اعتیاد زنان در ایران چنان فراگیر شده که حتی خود مسوولان علارغم تلاش برای پاک کردن صورت مساله نمی توانند آن را انکار کنند.
اعتیاد زنان در جامعه ما ناهنجارتر از اعتیاد مردان تلقی میشود. زنان معمولا از مراجعه به مراکز درمانی که بیشتر مراجعه کنندگان آن مردها هستند، خودداری میکنند و ترجیح میدهند که به مراکزی که فقط مختص بانوان است مراجعه کنند. شاید به همین دلیل هم آماری که در مورد میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود دارد دقیق نیست.
در حالی که در مورد علل اعتیاد مردان به مواردی از جمله بیکاری، مشکلات اقتصادی، عدم امکان ازدواج، نداشتن رابطه جنسی و … اشاره می شود، اغلب در مورد علت های گرایش زنان به مخدر سکوت میشود.
پژوهشگران معتقدند که اکثرا زنان از طریق یک غیرهمجنس معتاد به مواد مخدر کشیده میشوند و در بیشتر مواقع نخستین بار پیشنهاد مصرف مواد به همراه اعضای خانواده و افراد نزدیک به زن اتفاق می افتد.
مردان معتاد در اقشار پایین برای اینکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبی داشته باشند، از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستی و عدم تمکن مالی برای تهیه مواد مخدر او را به کارهای ناپسند و نامشروع نظیر گدایی، فروش مواد مخدر و خودفروشی بکشانند همسرانشان را معتاد میکنند.
گاهی هم خانواده بستر گرایش به اعتیاد است، یعنی زنان برای شالودهشکنی و شکستن تابعیت از مردان خانواده خواستار انجام اعمالی متضاد با خواسته های مردان و خانوادههای خود می شوند و به اعتیاد روی می آورند.
دردهای جسمانی، کسب لذت، کنجکاوی، کمبود روابط عاطفی، شکست عشقی، مشکلات روانی و افسردگی از جمله عوامل فردی گرایش زنان به مواد مخدر بوده است؛ عوامل خانوادگی نظیر تنش ها، طلاق و جدایی از همسر، مشکلات خانوادگی، عدم کنترل و نظارت اعضای خانواده بر رفتارهای خود و مسایل اجتماعی نظیر در دست بودن مواد، فشار دوستان و فراهم نبودن زمینه برای بروز توانمندی های زنان، تبعیض هایی که برای کسب امتیاز بین زنان و مردان وجود دارد، یا حتی مسایلی مانند لاغر شدن یا ژست های اجتماعی از عوامل گرایش زنان به مواد مخدر است.
در برخی باشگاههای بدن سازی نیز وجود تبلیغات دروغین در خصوص عدم اعتیادآور بودن شیشه و ایجاد لاغری، موجب گرایش زنان به مصرف شیشه می شود.
برخی از دختران فراری نیز پس از فرار از خانه به دلایل گوناگون به مصرف هروئین و تریاک روی می آورند یا توسط برخی از افراد، آلوده به اعتیاد می شوند.
در این راستا لیلی ارشد مددکار اجتماعی در مورد علت گرایش زنان به اعتیاد معتقد است: اکثر قریب به اتفاق زنان توسط غیر هم جنسان خود یعنی مردان تشویق به استعمال مواد مخدر و محرک زا می شوند و دلیل عمده آن عدم آگاهی زنان و سودجویی است که برخی مردان از این موضوع می برند.
ارشد در این ارتباط توضیح داد: مردان معتاد با اعتیاد زنان شان به موادمخدر به خواسته های خود می رسند از جمله در خانواده های کم درآمد وقتی همسر یک مرد معتاد، نیز معتاد می شود از یک طرف کمتر شاهد مخالفت زنش با این موضوع است و از طرف دیگر هزینه های موادشان را نیز راحت تر تامین می کند. از جمله اینکه همسر معتادش را مجبور می کند اقدام به اعمالی همچون تکدی گری و روسپی گری برای تامین هزینه موادشان بکنند. در خانواده هایی که سطح تحصیلات کمی بالاتر است زن برای همراهی و همدلی با شوهر خود بعضا اقدام به مصرف مواد می کند و در واقع استدلال شان این است که از این طریق احساس همدلی بیشتری در بین شان وجود دارد.
این مددکار اجتماعی در این ارتباط افزود: من با دختران معتاد زیادی مواجه شدم که به خاطر دوستان پسرشان و یا خواستگاران شان و همچنین همکلاسی هایشان با مواد آشنا و به آن گرایش پیدا کرده اند و این افراد به آنها گفته اند که مثلا مصرف شیشه و… اعتیاد ندارد و اگر تجربه کنید می بینید که چقدر خوب است و مثل ما حالت خوب می شود. حتی دانشجویان دختر دانشگاه دولتی را بعضا مشاهده می کنیم که از یک خانواده متعادل و تحصیل کرده اند و چون اطلاعات درستی در این زمینه ندارند به راحتی در این زمینه فریب خورده اند. ولی همانطور که گفتم مشوقان اصلی گرایش زنان از هر گروه به مواد مخدر غیرهمجنسان آنها هستند.
وی با بیان اینکه یکی دیگر از دلایل گرایش به اعتیاد می تواند ازدواج زود هنگام در سنین کودکی و نوجوانی باشد، درباره ازدواجی که آگاهانه و با علاقه نیست و بر اساس اجبار و زود هنگام رخ می دهد توضیح داد: این ازدواج زود هنگام میتواند عواقب تلخی را به همراه داشته باشد از جمله اینکه این دختران به خاطر عدم علاقه ای که به همسر و خانواده خود دارند، و عدم توانایی پذیرش مسوولیت زندگی مشترک، خانواده را ترک می کنند و در مسیر زندگی دچار اعتیاد می شوند و در واقع باید گفت گسست های خانوادگی و اعتیاد نزدیکان زن نیز بر این موضوع تاثیرگذار است.
دکتر سعید معیدفر استاد بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه تهران نیز در مورد علل گرایش افراد از جمله زنان به اعتیاد با اعتقاد به اینکه گرایش افراد به اعتیاد به صورت عام به دلایل فراوانی صورت می گیرد، اظهار داشت: در گذشته، زنان بیشتر زمانی معتاد می شدند که در خانواد هایشان شوهر، پدر و یا برادر معتاد وجود داشت و اکنون دلایل دیگری نیز به این موضوع اضافه شده است.
این دانش یار بازنشسته گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در حال حاضر شاهد استفاده از مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه و کراک در بین معتادان از جمله زنان هستیم در توضیح علت این امر گفت: استعمال مواد مخدر سنتی معمولا چهره یک فرد را از حالت عادی خارج می کند و به چهره ای درمی آورد که معمولا در فیلم ها مشاهده می کنیم. افرادی کثیف، بدمنظره و اغلب کارتن خواب که به راحتی دیگران متوجه اعتیاد وی می شوند. ولی در هنگام استفاده از مواد مخدر صنعتی این ویژگیها کمتر بروز میکند؛ می بینیم که حتی افرادی که دارای پایگاه اقتصادی بالاتری هستند از این مواد استفاده می کنند و چون در چهره شان کمتر تبلور پیدا می کند افراد دیگر به راحتی متوجه اعتیاد آنها نمی شوند در نتیجه میزان طرد شدنشان از جامعه نیز کمتر است.
وی با اعتقاد بر اینکه یکی دیگر از دلایلی که باعث گرایش زنان به اعتیاد می شود افسردگی است افزود: هرچه میزان طرد شدن افراد از جامعه و خانواده بیشتر شود و در انزوای بیشتری قرار گیرد، امکان گرایش آنها به الکل و مواد مخدر نیز افزون تر می شود چرا که مواد مخدر و محرک زا این حس منفی و منزوی بودن را برای مدتی برطرف می کند. در حالی که در واقع فرد با مصرف آن منزوی تر می شود.
وی با بیان اینکه دلایل افسردگی در زنان نیز مختلف است تاکید کرد: زنان با توجه به شرایط اجتماعی و تحصیلاتشان در حال حاضر از امکان کمتری نسبت به مردان جهت حضور عملی در عرصه های اجتماعی برخوردارند، گرچه این فرصت نسبت به قبل بیشتر شده است؛ زنان تلاش می کنند که جایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند و بسیاری از تصورات کلیشه ای که در مورد آنان وجود دارد را تغییردهند. ولی وقتی زمینه و فرصت ها برای تحقق این گرایش زنان وجود ندارد، در حالی که آگاهی زنان به حقوقشان بیشتر شده، این تبعیضها بعضا باعث افسردگی می شود و برخی از آنها برای تحقق این نیاز و گرایش خود دست به اقدامات ناهنجاری می زنند که از جمله این اقدامات ناهنجار «گرایش به مواد مخدر» است.
این استاد جامعه شناسی با بیان اینکه این عوامل باعث روی آوردن زنان به دیگر آسیب های اجتماعی از جمله روسپی گری نیز می شود ادامه داد: در حال حاضر در مورد این موضوع، روسپیانی هستند که از لحاظ اقتصادی چندان فقیر نیستند ولی برای اینکه بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند و فرصت های بیشتری را برای رفاه و ارتقاء خود داشته باشند به سمت روسپیگری می روند و در طی این مسیر خواه و ناخواه ممکن است به استفاده از مواد مخدر نیز گرایش پیدا کنند.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران در تشریح دیگر دلایل گرایش زنان به اعتیاد افزود: از طرف دیگر گاهی عضویت در کلوپها و شرکت در مهمانیهای خاص که در حالت عادی برگزاری آن در جامعه از نظر قانونی پذیرفته شده نیست و مجوز ندارد موجب گرایش جوانان اعم از دختر و پسر به مواد مخدر می شود. دختران و پسرانی هستند که می خواهند به نوعی در تفریحات خاصی درگیر شوند و ممکن است این تفریحات مجوز نداشته باشد. به همین بابت اقدام به عضویت در کلوپها و شرکت در مهمانی هایی می کنند که بعضا در آن مواد مخدر استعمال میشود.
در این راستا برخی از کارشناسان آسیب های اجتماعی این هشدار را مطرح می کنند که در بین برخی از اقشار محدود جامعه مصرف و گرایش به مواد مخدر تبدیل به یک ژست اجتماعی شده است.
لیلی ارشد در ارتباط با اعتقاد برخی از افراد مبنی بر اینکه که مصرف مواد مخدر در بین برخی از زنان بخصوص زنانی از طبقه بالا، مرفه و بعضا تحصیل کرده و روشنفکر تبدیل به یک ژست اجتماعی شده، گفت: باید در این زمینه تحقیق کرد، البته این موضوع را در بین بخش بسیار محدودی از گروه های اجتماعی و دانشحویی می بینیم که تصور می کنند یکی از ابزارهای تفریح، لذت و داشتن اوقات خوش، مصرف اینگونه مواد است و باید به آنها آموخت که چنین تلقی نادرست است. قبل از اینکه این موضوع فراگیر شود باید این موضوع آموزش داده شود و شاید بتوان این تعبیر را به کار برد که مصرف این مواد بین بخش بسیار محدودی از این افراد ممکن است تبدیل به یک ژست اجتماعی شده باشد.
وی در این راستا افزود: آگاهی دادن به خانواده ها می تواند از رواج همچین رویه ای جلوگیری کند. جوانان ما به دنبال دریافت احترام و دیده شدن هستند و باید به آنها آموزش داد که با اعتیاد و مصرف مواد مخدر نمی توانند به این هدف دست پیدا کنند و راه کسب احترام در انجام رفتارها و پیگیری آرمان های اجتماعیِ مناسب است.
دکتر معیدفر نیز در این ارتباط گفت: در تحقیقاتی که در دهه اول 80 صورت گرفت متاسفانه مشاهده شد که در بین دانشجویان بسیار محدودی، استفاده از مشروبات الکلی و گرایش به آن بعضا تبدیل به پرستیژ اجتماعی شده و حتی این تصور به وجود آمده بود که کسانی که چنین گرایشی دارند از حقوق و برتری نسبت به کسانی که این کار را نمیکنند برخوردارند.
معیدفر افزود: متاسفانه بعضا می بینیم که امروزه حتی رقابت و پز دادن در این عرصه نیز راه یافته و استفاده از مواد مخدر و محرک در بین قشر بسیار محدودی به صورت ژست در آمده است. متاسفانه این موضوع را فقط در بحث اعتیاد نمیبینیم گاهی اوقات داشتن روابط جنسی خارج از عرف نیز در بین برخی از اقشار محدود، تبدیل به امر مثبتی شده و من مراجعینی داشتم که می گفتند دوستان مان ما را مورد سرزنش قرار می دهند که چرا دوست پسر ندارید یا رابطه جنسی با آنها ندارید و این نکته جای تامل دارد.
وی در این ارتباط ادامه داد: برخی از افراد که به مواد مخدر صنعتی و محرک گرایش پیدا کرده اند این تلقی را دارند که معتاد نیستند و می گویند برای بهره مند شدن و پذیرفته شدن در جمع این کار را می کنیم.
موضوع دیگر در این زمینه نوع برخورد جامعه با زنان معتاد است، برچسب های جامعه برای زنان چند برابر مردان است، و شاید به همین دلیل باشد که زنان معتاد، مشکل خود را پنهان می کنند، و برای درمان به کلینیک ها مراجعه نمی کنند.
در حالی که در جامعه از اعتیاد مردان به عنوان بیماری یاد می شود، استفاده زنان از مواد مخدر یک انحراف مضاعف قلمداد می شود. به زنان معتاد اغلب به عنوان خاطیان از نقش های اجتماعی و افرادی که نقش های مادری و نظارتی خود را فراموش کرده اند، نگاه می شود. همین مساله آنها را بیشتر از مردان به انزوای اجتماعی می کشاند و با قرار گرفتن زیر برچسب منحرف، عواقب اجتماعی و قانونی حادتری پیش رویشان قرار می گیرد.
مانع دیگر در درمان اعتیاد زنان را باید کم بودن حمایت همسر و خانواده از زنان معتاد عنوان کرد. مردان معتاد معمولا حمایت همسران خود را در سالهای درمان دریافت می کنند، اما زنان معتاد از همان ابتدای درمان از حمایت کمتری برخوردارند. به علاوه زنان و مادران معتاد به علت مشکلات ناشی از مراقبت فرزندان با موانع بسیاری برای درمان های اقامتی روبرو هستند. فقر اقتصادی زنان نیز مانع دیگری بر سر راه درمان است.
لیلی ارشد در این ارتباط معتقد است: به خانمها اصولا در جامعه انگ ها و برچسب های زیادی زده می شود. همان طور که گفتم اعتیاد برای مردان یک بیماری است ولی برای زنان همراه با خصوصیات ناخوشایندی است و برچسب های نامناسبی به آن زده می شود. این برچسب ها مشکلات زنان را افزایش می دهد، باعث طرد آنها از خانواده ها و جامعه می شود و شرایط را برای بهبودی آنها بدتر می کند و چون در جامعه ما اعتیاد برای زنان موضوعی بسیار ضداخلاقی است خانم ها کمتر تمایل پیدا می کنند که در این زمینه به کلینیک ها مراجعه کنند چرا که تصور می کنند شناخته می شوند و از این امر واهمه دارند.
مسوول کلینیک مددکاری «یارا» در مورد کمبود کلینک های مخصوص زنان اظهار داشت: اکنون در مورد حضور زنان و مردان در کلینیک های مختلط مانعی وجود ندارد، ولی خیلی از خانم ها به این کلینیک ها به خاطر خجالت مراجعه نمی کنند و ترجیح می دهند به محیط های امن تر و جایی که بیشتر آنها خانم هستند برای معالجه مراجعه کنند.
وی بر این نکته نیز تاکید کرد که تعداد خانم های معتاد نسبت به آقایان خیلی کمتر است و به همین بابت تعداد کلینیک های آنها نیز کمتر است: همانطور که گفتم خانمها ترجیح می دهند به کلینیک هایی مراجعه کنند که امنیت بیشتری در آن داشته باشند و کمتر شناخته شوند. از طرف دیگر، باید توجه داشت که در مورد مصرف برخی از موادمخدر از جمله شیشه با روش های غیر دارویی و مشاوره های هفتگی می توان این موضوع را حل کرد. ولی در ایران این موضوع هزینه بر است و برای خیلی از این زنان و افراد، امکان تامین چنین هزینه ای وجود ندارد. مناسب است از چنین افرادی برای برخورداری از این خدمات کمک شود مثلا مکانیزمی همچون بیمه اندیشیده شود؛ چرا که خیلی از زنان به خاطر اینکه هزینه درمان را ندارند از مراجعه به کلینیک ها خودداری می کنند.
از طرف دیگر، مصرف مواد در زنان به خصوص در شکل تزریق، با آسیبهای اجتماعی دیگری مانند فرار از منزل و روسپیگری همراه است. احتمال سوء استفادههای جنسی از زنان معتاد چهاربرابر بیشتر است و اغلب این زنان برای تامین معاش خود به روسپیگری روی می آورند. از این رو ست که زنان، نیازمند اقدامات درمانی و بازتوانی اختصاصی هستند و باید شرایط خاص آنها در مراحل مختلف اعتیاد و درمان در نظر گرفته شود.
عوارض اعتیاد زنان فقط به مسایل اجتماعی و خانوادگی محدود نمی شود؛ عوارضی چون ابتلا به بیماریهای روانی، ابتلا به بیماریهای جسمی از جمله سکتههای قلبی، مغزی، سرطان لثه و سرطان دهانه رحم با مصرف مواد مخدر در زنان افزایش پیدا می کند. همچنین استفاده از این مواد، منجر به عوارض سوء در دوران حاملگی، یائسگی زودهنگام، ناباروری یا باروری دیرهنگام، مرگ و میر پیش از زایمان، سقط جنین، تولد نوزاد نارس یا تولد نوزاد کم وزن و مشکلات رشدی و رفتاری منجر می شود.
معیدفر نیز در مورد تاثیرات اجتماعی گرایش افراد از جمله زنان به مواد مخدر و محرک زا گفت: استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی به شکل زیاد باعث می شود که فرد به تدریج از یک شخص مفید برای جامعه و فردی که می تواند تاثیرات مهمی در خانواده و جامعه خود داشته باشد به فردی بی مصرف تبدیل شود و از آن به عنوان یک عنصر مثبت در جامعه یاد نشود و حتی برخی وی را سربار جامعه بدانند.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران در این ارتباط ادامه داد: گرایش به مواد مخدر، پیامدهای منفی برای فرد هم در خانواده و هم در اجتماع دارد و باعث افزایش آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت اجتماعی و ازهمگسیختگی خانواده می شود که این آثار منفی برای زنان شدیدتر است. چرا که نگرش اجتماعی به زنان معتاد، متفاوت از مردان است و زیان هایی که از بابت این موضوع متوجه زنان معتاد می شود بسیار زیادتر است.
لیلی ارشد در مورد شدت داشتن خشونت در مورد زنانی که به مواد مخدر اعتیاد دارند بیان داشت: ما این موضوع را در جامعه مشاهده می کنیم. مثلا دختری که در خانواده تنها فردی است که اعتیاد دارد، چون خانواده آگاهی لازم در مورد چگونگی برخورد با آن را ندارد و به دلیل اعتیاد او تجربه های سختی دارند، تصور می کنند که با خشونت، کتک زدن و تحقیر کردن، شرایط آن دختر بهتر می شود. برخی از زنان معتاد نیز به خاطر تامین هزینه اعتیادشان مجبور هستند که انجام به اقداماتی چون تکدی گری و روسپی گری بکنند و در این زمینه مورد خشونت قرار می گیرند.
وی در این ارتباط با ذکر مثال دیگری گفت: زمانی که زن ازدواج کرده باشد و معتاد نیز باشد به نوعی دیگر آسیب می بیند، چرا که وظایف خود را نسبت به فرزندان و همسرش نمی تواند به درستی انجام دهد و از جانب مردان نیز این موضوع پذیرفته نیست و چون قادر به انجام وظایف خود نیست مورد بیمهری و خشونت در خانواده قرار میگیرد.
تفاوت در شیوههای درمان زنان و مردان هم موضوع قابل توجهی است، به گونهای که به اذعان کارشناسانِ مراکز درمانی، تجربه نشان داده است که زنان تمام مراحل سم زدایی، شرکت در جلسات مشاوره و درمان را بهتر پیگیری می کنند و بازگشت مجدد آنها به سمت مصرف مواد از مردان کمتر است و در صورتی که مورد حمایتهای اجتماعی خانواده و اطرافیان خود قرار گیرند به شیوههای درمان پاسخ بهتری میدهند
بهترین و سریعترین راه برای جلوگیری از شروع اعتیاد یا روی آوری دوباره زنان به اعتیاد، توانمندسازی زنان است.
آموزش مهارتهای زندگی از جمله چگونگی رویارویی با استرسها، شیوه نه گفتن، شیوه حل مساله به صورت فردی و گروهی، مهم ترین گامی است که باید برای توانمندسازی زنان برداشته شود. در واقع، چون هنوز اعتیاد در بین زنان محدودتر از مردان است، باید راه های مقابله با آن را از همین ابتدا پیدا کرد. جنبه دیگر، توانمندسازی زنان در مورد مسائل اقتصادی است. آموزش مهارتهای درآمدزا، کمک به اشتغال زنان و تشویق آنها به فعالیت های اقتصادی گروهی می تواند گامی مهم در این راه باشد.
لیلی ارشد در مورد اهمیت نحوه ی رفتار جامعه با زنانی که اقدام به ترک اعتیاد کرده اند اظهار داشت: زنانی که اقدام به معالجه خود می کنند بعد از بازگشت به جامعه بعضا می بینیم که مورد پذیرش از سوی جامعه قرار نمی گیرند. در صورتی که این موضوع اشتباه است و باید تلاش کنیم که آنها به زندگی عادی خود برگردند، زمینه اشتغال آنها را فراهم کنیم و آنها را بپذیریم. این تصور که چون زنی معتاد بوده باید پرونده آن به طور کامل بسته شود و امکان داشتن یک زندگی معمولی را ندارد، اشتباه است.
این مددکار اجتماعی ادامه داد: کسانی که گرایش به شیشه، موادمخدر و محرک زا نیز دارند با دریافت مشاوره، دارو و درمان، امکان و امید بازگشت به زندگی عادی برای آنها وجود دارد و ما باید این امکان را برای آنها فراهم کنیم. حمایت های اجتماعی را از آنها بیشتر کنیم. نباید آنها را طرد کنیم و باید بدانیم که مسائل زنان معتاد بسیار پیچیده تر و بیشتر از مردان معتاد است و کمک به آنها در واقع، کمک به سلامت جامعه است.
با توجه به آنچه که بیان شد و با در نظر گرفتن دیدگاه های محققان و کارشناسان، شاید بتوان این عقیده و نتیجه را باور کرد که مردسالاری پنهان در کلیه لایه های زندگی اجتماعی و خانوادگی، نقش مهمی در روی آوردن زنان به اعتیاد دارد و از طرف دیگر مسوولان امر نیز باید، چشم های خود را بر این واقعیت های اجتماعی باز کنند و به فکر حل ریشه ای این مسئله باشند. چرا که آسیب های اجتماعی و خانوادگیِ حاصل از اعتیاد زنان، با توجه به نقش و جایگاه آنها، بیشتر از اعتیاد مردان است.