تا قانون خانواده برابر: اسیدپاشی در سال های اخیر در ایران روندی رو به رشد داشته است . بیشتر قربانیان اسیدپاشی را زنان تشکیل می دهند و این امر به دغدغه فعالان حقوق زن در ایران بدل شده است. یکی از قربانیان اسیدپاشی معصومه عطایی است.معصومه زن ۳۳ساله شهرضایی است که بعد از جدایی از شوهر معتادش، همراه پسر ۵ساله اش زندگی می کرد اما در آخرین روزهای شهریورماه سال گذشته قربانی اسیدپاشی پدر شوهر سابقش شد و بینایی هر دو چشمش را از دست داد. در پی این حادثه معصومه، با کمک های مردمی و افراد خیر تلاش کرد بینایی اش را به دست بیاورد اما تلاش های او به دلیل هزینه های سرسام آور پزشکی تاکنون به جایی نرسیده است. معصومه عطایی درباره مشكلات درماني و هزينههاي سرسامآورش گفت: «پدرم بازنشسته ارتش است و وضع مالي متوسطی دارد. تمام هزينههاي زندگي و درمان من و مخارج فرزندم به او تحميل شده است. از طرفي چون مجبورم در يكي از بيمارستانهاي تهران درمان و جراحي شوم به ناچار خانهاي در تهران اجاره كردهايم كه هزينه آن هم بر ديگر مشكلات مالي ما افزوده است.[1]
اسید پاشی رفتار ضد ارزش
معصومه عطایی، آمنه بهرامی و دهها زن دیگر قربانی اسید پاشی شده اند و مسیر طبیعی زندگیشان تغییرکرده است. معصومه زندگی نا به سامان و پر از خشونت و اعتیاد را با همسرش تاب نیاورد و جدا شد. معصومه زن جوانیست که با کار کردن توانست روی پای خود بایستد و کودک اش را نیز در پناه خود بگیرد.
من نمی توانم باور کنم پدری(پدر شوهر معصومه) یک فرزند دیگرش را با اسید پاشی نابود کند .اندوه کودک برای جدایی مادر و پدر کم نبود که چهره و بینایی مادر را از او ربودند؟
معصومه عروسی است که برای پدر همسر خود مراسم جشن تولد گرفت و هدایا را در غیاب همسر از جانب کودک به او اهدا کرد. روز اسید پاشی پدر همسر ظرف اسید را کادو پیچی کرده و با فریب کاری بر روی او اسید پاشیده است.
این روزها معصومه آنقدر مغموم است و بی اعتماد که صدا ها را بو می کشد وگاهی دستش را برای گرفتن دستی دراز می کند و گاه بی حرکت می ماند.
نگرانی این روزهای او هفت سالگی پسر و خاتمه حق سرپرستی مادر است. او تسلیم فاجعه شده اگر درمان را ادامه می دهد برای رضایت مادر و اطرافیانش است خود هیچ نمی خواهد .
فراگیری خط بریل را نیاز زندگیش نمی داند تر جیح می دهد از این خاک فرسنگ ها دور شود در اندوه خود تنها بماند هیچ دلجویی او را آرام نمی کند.
او فقط می گوید: پدر شوهرش ، نزدیک منزل ما بنگاه دارد و هر روز با غرور آنجا می نشیند و خانواده مرا رنج می دهد.
آریان(پسر او) اما دستهای مادر را نوازش می کند و همواره نزدیکتر از همه به معصومه می نشیند و با دقت حرفهای او را می شنود .
اسیدپاشی رفتاری مرگبار و در حقیقت انهدام چند زندگی است نه یک زندگی. باید اسید پاشی رفتاری ضد ارزش تلقی شود و قباحت و زشتی آن چنان باشد که هرگز به عنوان راهکار در مخیله هیچ کس نگنجد. می توان با فرهنگ سازی و تقبیح این عمل به روشهای مختلف به نتیجه رسید هنر حرف اول را در تغییر این فکر هیولایی می زند.
احترام به حقوق زنان و برابری همه در برابر قانون یکی از قدم هاست. مردی که اسید پاشیده؛ ازاد است و اگر خواهان قصاص باشند تازه باید معصومه ده میلیون هم به خانواده او بپردازد. از اینکه آمنه فرد خاطی را قصاص نکرد و بخشید . ناراحتند و می گویند بعد از بخشش تعداد اسید پاشی به زنان افزایش یافته است.
اما وخامت شرایط اقتصادی و اجتماعی؛ کودک آزاری وخودکشی و… همه ناهنجاریهای اجتماعی را افزایش می دهد
آمنه چرخه خشونت را قطع کرد . آمنه شجاعت زندگی در شرایط جدید را پیدا کرده است. کاش معصومه هم این شجاعت را بیابد.
شهلا فروزانفر 1390/ 12/14