تا قانون خانواده برابر: قانون منع خشونت علیه زنان {VAWA)Violence Against Woman Act)} و زنان مهاجر در آمریکا
“من برای آمدن به ایالات متحده هیجان زده بودم اما از وقتی که رسیدم یک روز خوش ندیدم. شوهرم یک پیشخدمت و پرستار برای بچههایش میخواست. برای همه چیز باید از او اجازه می گرفتم. او مکرراً کتکم میزد (البته نه جلوی بچه ها) و چنان حرف های بدی به من می زد که اعتماد به نفس و عزت نفسم را از بین می برد. اما به نظرم کتک زدن از فحاشی که روح مرا مثله میکرد، بهتر بود. کبودی ناپدید میشود ولی پژواک فحاشیهای او در ذهن من و در گوشم باقی میماند و حتی تا همین الان اعصابم را می خراشد و دیوانه ام میکند. او تهدیدم میکرد که مرا به کشورم باز می گرداند و درخواست اقامت و گرین کارتم را لغو میکند. من چطور میتوانستم بازگردم؟ در جامعه ای من از آن میآیم زن همواره مقصر شناخته میشود…”
این داستان یک زن قربانی خشونت و آزار دیدهی مهاجر در ایالات متحد است که با استفاده از ویزای نامزد آمریکایی به آن کشور آمده بود، کسی را نمیشناخت، انگلیسی نمیدانست و آنقدر دلیل داشت که نخواهد هرگز به کشورش بازگردد. من او را در سال 1990 در یکی از پناهگاه های زنان در ایالت لس آنجلس دیدم. زنان مهاجر، صرفنظر از قانونی یا غیرقانونی بودن حضورشان در ایالات متحده، با چالشهای متعدد و سوء استفاده هایی که در روابطشان با آن مواجه هستند در مقایسه با زنان بومی این کشور خیلی بیشتر است. عوامل فراوانی وجود دارند که تصمیم برای ترک این روابط آزاردهنده و توأم با سوء استفاده را برای این زنها مشکل تر میسازند. عواملی چون محدودیتهای زبانی و فرهنگی، جدا شدن از یک شبکه حمایتی، خانواده و دوستان، ترس از مقامات و اخراج از کشور، تهدیدهای فرد سوء استفاده کننده به آزار و یا گرفتن بچههایشان، همهی اینها در حالی است که ترس ازمحرومیت در میان جوامع و خانوادهها مانعی میشود که بسیاری از زنان را از خروج آزادانه از این روابط بازمیدارد. در حالیکه انزوا ابزاری قدرتمند در حفظ چرخهی قدرت و کنترل است، انزوا برای زنان مهاجر معنای عمیقتری مییابد. فرد سوء استفاده کننده ممکن است ارتباط زن مهاجر را با دوستان و خانوادهاش در کشوری که از آن میآید را کنترل نماید. میتواند ارتباط زن با همسایه ها و افراد دیگر جامعه را محدود کند یا به کل ممنوع سازد تا وی نتواند دوست جدیدی بیابد و نیز تلفن، اینترنت، گوش دادن به برنامههای رادیویی و تلویزیونی به زبان مادری را کنترل کند و حتی ممکن است وقتهایی خانه نیست درب خانه را قفل کند.
البته موانع زبانی انزوا را به شدت تشدید میکند. ممکن است زنان مهاجر در وضعیت آزار و سوء استفاده اجازه شرکت در کلاسهای یادگیری مکالمه و خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را نداشته باشند. همچنین ممکن است به این زنان مهاجر اجازه یادگیری مکالمه و خواندن و نوشتن به انگلیسی را حتی به صورت خودآموز نداشته باشند. این کار به سوء استفاده کننده اجازه میدهد که بتواند به راحتی ترس از مقامات را در زن ایجاد کند، درباره وضعیت اقامتش به او دروغ بگوید و مدارک لازم برای قانونی کردن وضعیت اقامتش را پیگیری نکند که همهی اینها ابزاری است برای این که زن را وابسته به خود، ترسو و ناآگاه نگه دارد.
ماه آگاهی ملی دربارهی خشونت خانوادگی
آگاهی اجتماعی دربارهی خشونت جنسیتی، شامل خشونت دائمی علیه زنان و دختران در خانه در جوامع مهاجر و بومی گام های قابل توجهی در طول سه دهه اخیر برداشته است، اما این پیشرفت قابل توجه و چشمگیر نیست.
“روز وحدت” در اکتبر 1981، بوسیله نیروهای ائتلاف ملی علیه خشونت خانوادگی (NCADV) و با هدف ارتباط طرفداران خشونت خانوادگی و ارائه دهندگان خدمات در سراسر ایالات متحده که برای پایان خشونت خانوادگی علیه زنان و بچه هایشان کار میکردند، سازمان یافت.
روز وحدت به سرعت به هفتهای خاص تبدیل شد که در طی آن فعالیتهای متعددی در سطح محلی، ایالتی و ملی برگزار شد. گرچه این فعالیتها به اندازه حامیان خود متنوع و متعدد بودند، اما موضوعات مشترکی داشتند: سوگواری برای کسانی که جانشان به سبب خشونت خانوادگی از دست دادهاند، جشن و شادمانی برای بازماندگان و نجات یافتگان از اینگونه خشونت ها و برقراری ارتباط با کسانی که در زمینه پایان دادن به خشونت کار میکنند.
شش سال بعد یعنی در اکتبر 1987، با تلاشهای زیاد و رهبری NCADV، اولین ماه آگاهی ملی درباره خشونت خانوادگی برگزار شد. در سال 1989، کنگرهی ایالات متحد با تصویب قانون عمومی 101-112 اکتبر همان سال را به عنوان ماه آگاهی ملی درباره خشونت خانوادگی تعیین نمود. در 1989، ایالات متحد 1200 برنامه برای زنان کتک خورده داشت که سالانه 300هزار زن و کودکان آنها را در پناه خود گرفت. 1
در حالی که جنبش برای مقابله با خشونت خانوادگی در دهههای 80 و 90 اوج گرفت، آگاهی از سیستم حقوقی و قانونی و دسترسی به سازمان دهندگان جامعه در برخورد با مسألهی خشونت علیه زنان مهاجر، بسیار محدود و فاقد وضوح و جهتگیری بود.
رهبران جامعهی مهاجران برای “حفظ وجهه” تلاش میکردند و نسبیت گرایی فرهنگی مانعی بود برای هوادارن تغییر پارادایم از خصوصی به عمومی و از موضوع شخصی به موضوعی سیاسی. در همان سال ادوارد پینکوس، قاضی دادگاه عالی بروکلین، دانگ لو چِن، مهاجر چینی، را به جرم شکستن جمجمهی همسرش با چنگک، به پنج سال حبس مشروط محکوم کرد. پینکوس به این نتیجه رسید که ارزشهای سنتی چین دربارهی زنای محصنه و از دست دادن مردانگی، چن را به کشتن همسرش واداشت. پینکوس حکم مشروط چن را با این توضیح که او هم به همان اندازه قربانی همسرش بوده است، توجیه نمود. حکم دادگاه چن پیامی برای زنان مهاجر کتک خورده داشت مبنی بر این که نتیجه عدم مراجعه به دادگاه بابت خشونتهای خانوادگی چه خواهد بود.
در دههی 1990، سرویس خدمات مهاجرت و تابعیت (INS) خشونت خانوادگی را به عنوان زمینه ای برای پناهندگی در ایالات متحده به رسمیت شناخت. برای مثال، یک قاضی رای صادر کرد که زن و فرزندان یک فرد سرشناس اردنی میتوانند پناهنده سیاسی در ایالات متحد شوند ولی از ورود خود شخص که مرتکب خشونت شده به ایالات متحده ممانعت به عمل آید. تصمیم این قاضی بر اساس این باور بود که ضارب تهدیدات خود مبنی بر کشتن زن و کودکان خود را عملی خواهد کرد و از قدرت خود در اردن استفاده میکند تا از تعقیب قانونی مصون بماند. تهدید به ارتکاب خشونت توجیه اعطای پناهندگی به آنها شد.2
در سال 1993، سازمان ملل خشونت خانوادگی را به عنوان یک مسأله حقوق بشر بینالمللی محسوب نمود و بیانیه ای مبنی بر حذف خشونت علیه زنان صادر نمود. سازمان ایالات آمریکا، هم بیانیهای مشابه صادر کرد.2
کنگره هم درحال تصویب قانون منع خشونت علیه زنان است که بخشی از قانون فدرال حمایت از قربانیان جرایم است. این قانون خدماتی برای قربانیان خشونت خانوادگی و تجاوز ارائه میدهد و به زنان اجازه میدهد در موارد جرایم جنسیتی به دادگاه مدنی شکایت ببرند و برنامههای آموزشی برای افزایش حساسیت پلیس و مقامات قضایی نسبت به این موضوع فراهم می کند. برای نخستین بار حقوق فدرال در ایالات متحده وضع شد که افراد بابت جرائم جنسیتی تحت تعقیب قرار بگیرند و زمینه را فراهم کرد تا ایالات این کشور و جوامع بومی امریکا به قواعد و قوانین همدیگر اعتبار داده و احترام بگذارند. 2
تصویب قانون خشونت علیه زنان
یکی از نتایجی که جنبش در زمینه برخورد با آزار و خشونت در خانه بدست آورد، تصویب قانون منع خشونت علیه زنان (VAWA) بود که با تلاشهای هزاران زن و فعال حقوق بشر و دیگر فعالان در جامعهی مدنی در سال 1994 به تصویب رسید. VAWA واقعهای دوران ساز در قانون گذاری است که به دنبال اصلاح عدالت قضایی و واکنشهای مبتنی بر اجتماع به خشونت خانوادگی، خشونت دوران دوستی، آزار جنسی و تعقیب افراد و ایجاد مزاحمت دائمی برای آنها در ایالات متحده بود. تصویب VAWA در 1994 با هدف پرورش واکنش های مبتنی بر جامعه ای است که برای نخستین بار سیستم عدالت قضایی، سیستم خدمات اجتماعی و سازمانهای غیرانتفاعی خصوصی-مدنی حساس به خشونت خانوادگی و آزار جنسی را گرد هم آورد. این قانون همچنین شناخت و پشتیبانی از تلاشهای خدمات حمایتی در زمینه خشونت خانوادگی، مراکز مقابله با بحران در موارد تجاوز و دیگر سازمانهای سراسر کشور را که روزانه در مقابله با این خشونتها تلاش میکنند، تسهیل نمود. VAWA همچنین تمرکز جدیدی بر افراد محروم و قربانیان بومی خشونت خانوادگی و آزار جنسی ایجاد کرد.
VAWA در سال 2000 مجدداً تصویب شد و کنگره اساس اصلی VAWA در سال 1994 را اصلاح کرد و این موارد را به آن افزود: شناسایی جرایم بیشتری مربوط به خشونت دورانِ دوستی، تعقیب افراد و ایجاد مزاحمت دائمی برای آنها، ایجاد یک برنامهی حمایتی قانونی برای قربانیان خشونت خانوادگی و آزار جنسی که لزوم آن به شدت احساس میشد، ارتقاء برنامههای سرزدنهای نظارت شده برای خانوادههایی که خشونت را تجربه میکنند و محافظت بیشتر از مهاجرانی که خشونت خانگی، خشونت دوران دوستی، آزار جنسی یا تعقیب و مزاحمت دائمی را تجربه میکنند به وسیلهی ایجاد ویزای T و U و تمرکز بر قاچاق افراد با وجود چالشهای بسیار، VAWA در سال 2005 مجدداً تصویب شد. علاوه بر ارتقاء عدالت مدنی و قضایی و واکنشهای مبتنی بر جامعه به خشونت، VAWA در سال 2005 با ایجاد جریانی از تأمین بودجه فدرال و ارتقاء برنامهها و خدمات برای قربانیان ناتوان تمرکزی جدید و برجسته بر مراکز بحران تجاوز به وجود آورد.
VAWA چشماندازش را تغییر داده و موضوع قربانیانی را که سابقاً در سکوت رنج میبردند از حاشیه به مرکز برنامههایش آورده است. قربانیان همهی اشکال خشونت در حوزههای خصوصی شامل خشونت خانوادگی، خشونت دوران دوستی، آزار جنسی و تعقیب و مزاحمت های دائمی، حالا به خدمات دسترسی دارند. حالا نسل جدیدی از خانوادهها و متخصصان و کارشناسان سیستم قضا درک میکنند که این اشکال خشونت و آزار “خصوصی” و “شخصی” نیستند، بلکه جرایمی “عمومی” و “سیاسی” هستند که جامعه آنها را تحمل نخواهد کرد.
زنان مهاجر و قانون منع خشونت
قانون منع خشونت علیه زنان همچنین به مشکل رایج آزار در جوامع مهاجر پرداخته است. قبل از VAWA برخی از زنان مهاجر آزاردیده در روابط خشونت بار باقی میماندند زیرا عضو خانواده ای سوءاستفاده گر بودند که میتواند کلید دستیابی به حفظ موقعیت مهاجرت شان در ایالات متحده باشد. قانون مهاجرت ایالات متحده به شهروندان و مقیمان دائمی قانونی ایالات متحده اجازه میدهد برای حفظ وضعیت قانونی برای بستگان خاص شان به واسطه یک دادخواست “ویزای خانوادگی” اقدام کنند. تا وقتی که یک غیرشهروند وضعیت مهاجرت قانونی را به دست نیاورده است، ممکن است هر آن اخراج شود و اجازه کار به طور قانونی را نمیتواند به دست آورد.
در بسیاری موارد، همسرانِ متجاوز و سوء استفاده گر از فرایند ویزای خانگی برای کنترل همسر مهاجرِ غیرقانونی استفاده میکنند. برخی درخواست ویزای خانوادگی را ارائه نمیدهند. برخی دیگر هم تهدید میکنند که اگر همسرشان آنها را رها کند یا اعتراضی داشته باشد یا به پلیس درباره خشونتهای صورت گرفته گزارش دهد، درخواست ویزا را پس خواهند گرفت. قوانین مهاجرت نباید به مثابه یک سلاح در زرادخانهی سوءاستفادهگرها استفاده شود، بنابراین VAWA ایجاد شد تا به قربانیان اجازه داده شود بدون نیاز به تکیه کردن بر همسران سوء استفاده گرشان به شروع و تکمیل این فرایند قانونی بپردازند. بر اساس قوانین مهم VAWA همسر یا فرزند آزاردیده یا حتی پدر و مادر آزاردیده یک دختر یا پسر شهروند بزرگسال آمریکایی میتواند خود داد خواستی برای مشخص شدن وضعیت مهاجرت قانونی در ایالات متحد ارائه دهد. به محض آنکه وضعیت مهاجرت دادخواه قانونی شد، فرد دادخواه تا حدی در برابر اخراج ایمن خواهد شد، خواهد توانست بهطور قانونی در ایالات متحد کار کند، و خواهد توانست تقریباً از تمام آن حقوق عمومی که شهروندان دائمی این کشور ازشان برخوردارند استفاده کند.
باراک اوباما لایحه ای برای مبارزه با خشونت خانوادگی مطرح کرد تا سالانه 25 میلیون دلار برای مشارکت بین سازمانهای پیشگیری از خشونت خانوادگی و برنامههای حضانت و ازدواج تخصیص یابد تا به آموزش کارکنان در خدمات خشونت خانوادگی و توسعهی بهترین شیوه ها در پیشگیری از این خشونت ها بپردازند. با این حال، هنوز از هر چهار زن یک زن در طول زندگی خود خشونت خانوادگی را تجربه میکند و تقریباً 1400 زن در سال – چهار نفر در روز- در ایالات متحد از خشونت خانگی میمیرند. 132 هزار زن گزارش میدهند که قربانیان تجاوز یا اقدام به تجاوز هستند و تخمین زده میشود که تعداد بیشتری از زنان مورد تجاوز واقع میشوند ولی آن را گزارش نمیدهند.
49% از 214 میلیون مهاجر بینالمللی را زنان تشکیل میدهند. این روند اصطلاحاً “زنانه شدن مهاجرت” خوانده میشود. طبق آمارهایی که رویترز برای روز جهانی زن 2011 تهیه کرده است، از 1.2 میلیارد نفر در سراسر جهان که در فقر زندگی میکنند، 70% زن هستند. اگر فرصتها برای زنان در خانه وجود نداشته باشد آنها خانه را ترک خواهند کرد. این غریزه بقای ابتدایی زن است که از آغاز بشر نوع ما را زنده نگه داشته است. مهاجرت دیگر پدیدهای طولانی، تحت سیطره مردان نیست. برخی مهاجران و زنان مهاجر صرف نظر از اینکه چه دلیلی برای ترک خانه داشته باشند، هدف قاچاق انسان قرار گرفته و در طول این سفر مورد آزار جنسی واقع میشوند. از پناهندگان عراقی گرفته تا زنان در اردن، تا زنان گواتمالا که در سفر به مکزیک هستند، شش نفر از هر ده نفر مورد آزار جنسی قرار میگیرند.
بنا به گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت “زنان و مردان مهاجربه دلایل مختلف مهاجرت میکنند، از کانالهای مختلف برای این کار استفاده میکنند و تجربههای متفاوتی دارند.” زنان به مهاجرتشان ادامه میدهند تا معیشت خود و خانواده شان را تضمین کنند و با چالشهای متفاوتی مواجه میشوند و به قوانینی نیاز دارند که به اندازهی کافی به این چالشها پاسخ دهد. سیاست مهاجرت و اصلاحات در زمینه مهاجرت حوزه ای است که باید ذره بینهای جنیستی در آن به کار گرفته شود. زنان مهاجر از گسترش و ایجاد تعریفهای کلیتر از خانواده بهرهمند شوند.
در حالی که پیشرفت قابل توجهی در زمینهی ارتقای شأن و امنیت بخشیدن به زنان در خانه صورت گرفته است، راه طولانی و زیادی پیش روی فعالان، آموزگاران، جامعهی مدنی و سیاستگذاران وجود دارد تا جهان، از جمله ایالات متحده، به مکانی امن برای زنان تبدیل شود.
منابع:
1. Dobash, R. and Dobash, R. (1992). Women, Violence and Social Change. New York: Routledge.
2. Lemon, Nancy (1996). Domestic violence law: A comprehensive overview of cases and sources. San Francisco, CA: Austin and Winfield