تا قانون خانواده برابر: طی ماه های گذشته گزارش هایی مبنی بر تجاوزهای جنسی گروهی منتشر شد که افکار عمومی را به سمت یافتن چرایی و چگونگی برخورد با این مسئله کشاند. یکی از این حوادث، در خمینی شهر رخ داد، هنگامی که 12 جوان حدودا 25 ساله با حمله به باغی که در آن جشن خانوادگی برپابود، دست و پای مردان را بستند و پس از انتقال زنان به باغ دیگری به آنها تجاوز کردند. پس از این رخداد، رئیس پلیس اصفهان از رشد 113 درصدی تجاوز به عنف خبر داد. وی عنوان کرد که حوادثی مانند فاجعه خمینی شهر، رویدادی طبیعی است و در شهرهای دیگر نیز اتفاق می افتد (خبرآنلاین، 5 تیر 1390) چهار متهم این پرونده، 20 مهر ماه در پارک بهشت این شهر و در ملاءعام اعدام شدند.
پس از انتشار این خبرها، تحلیل ها و نظرهای متفاوتی مطرح شد. برخی قربانیان را متهم کردند، برخی خواستار شدیدترین مجازات بودند و برخی مجازات شدید را راه حل درستی نمی دانستند. در این راستا، با دکتر شهلا اعزازی، عضو انجمن جامعه شناسی ایران، استاد جامعه شناسی ایران و عضو اسبق هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، گفت و گویی انجام دادیم و نظرات وی را درباره تجاوز جنسی، تاثیرات آن بر جامعه و فرد و پیشگیری از آن جویا شده ایم که در ادامه متن این مصاحبه را می خوانید.
اکرم احقاقی: تعریف شما از تجاوز جنسی كه در حال حاضر با آن به صورت مكرر در جامعه روبرو هستیم چیست؟
شهلا اعزازی: تجاوز یك پدیده قدیمی است و تعریفی كه در عرف بین الملل از آن صورت می گیرد، برقراری هر نوع رابطه جنسی با فرد دیگری بدون رضایت آن فرد است. این تعریفی است كه به همه نوع تجاوزات بر می گردد، البته زمانی تعریف «تجاوز» در رابطه با رابطه دو بیگانه صورت می گرفت، ولی وقتی عبارت بدون رضایت فرد به این تعریف اضافه می شود، دیگر بیگانه بودن و آشنا بودن مطرح نیست و با كمال تعجب می بینید كه برخی از تجاوزات در رابطه زناشویی رخ می دهد.
این تعریفی كه اكنون از تجاوز ارائه می شود، ربطی به رابطه آشنایی قبلی بین دو نفر دیگر ندارد و هر نوع رابطه جنسی كه بدون رضایت فرد باشد در تعریف تجاوز قرار می گیرد.
عمده ترین نوع تجاوز جنسی كه باعث ایجاد مشكلات روحی و روانی زیادی برای زنان می شود موقعی است كه یك فرد غیرآشنا به زن تجاوز می كند و در واقع اثرات روانی و مشكلاتی كه برای زن در رابطه با غریبه ها ایجاد می شود، بسیار شدیدتر است و جراحات بدنی می تواند سخت تر باشد. به خصوص اگر زن مورد تجاوز گروهی قرار بگیرد كه دیگر این تجاوز صدمات غیر قابل جبرانی را به فرد وارد می کند.
احقاقی: اثرات روحی ـ روانی كه تجاوز جنسی بر فرد قربانی وارد می كند، چیست؟
اعزازی: این سوال را شاید روانشناسان بهتر بتوانند جواب دهند، اما من فكر می كنم كه وقتی این تجاوز صورت می گیرد، موجودیت و هویت قربانی به خطر میافتد، برای این كه رفتار و اعمالی در این تجاوز صورت می گیرد كه انسان توقع دارد بین دو نفر كه رابطه نزدیك و صمیمی با یكدیگر دارند با عشق و محبت انجام شود ، ولی در اینجا یك فرد كاملا غریبه در یك روابط زمانی و مكانی كاملا نا آشنا این امر را نسبت به قربانی انجام داده است. در تجاوز بدترین صدمه ای كه به زن وارد می شود این است كه زن احساس می كند تمام هویت انسانی اش از او سلب شده و فقط به او به عنوان یك موجود جنسی نگاه شده كه دارای هیچ ویژگی دیگری در زندگی نیست. كسانی كه مورد تجاوز قرار می گیرند ترس های زیادی را پیدا می كنند و دائم احساس می كنند كه كثیف هستند. در موارد زیادی در بین قربانیان تجاوز دیده شده است كه این افراد بسیار خود را می شویند، چرا كه فكر می كنند عمل كثیفی روی آن ها صورت گرفته و كثیف شده اند. صدمات روحی ـ روانی كه به برخی از قربانیان وارد می شود آنقدر شدید است كه آنان باید به روانشناس مراجعه كنند و با شیوه ها و متدهای خاصی بهبود یابند. البته نكته دیگری كه شاید در تجاوز فجیع ترین حالت آن باشد، این است كه زن بر اثر این تجاوز باردار شود و در واقع در این روند دو پدیده مادری و تجاوز از مردی كه او را نمی شناخته همراه با خشونت و حیوانی گری بر روی این زن صورت گرفته و این مشكلات قربانی را تشدید می كند.
از طرف دیگر تجاوز به عنف، نماد یا به عبارتی دیگر واقعیت سلطه مردان به زنان است و این خود یك تحقیر دیگری را برای این زن قربانی به همراه می آورد به خصوص در جنگ ها این مورد را زیاد می بینیم. سربازان وقتی بر مكانی تسلط پیدا می کنند، انواع و اقسام تجاوزات را به زنان و كودكان روا می دارند و آن ها در واقع با این كارشان به نحوی می خواهند پیروزی خودشان و شكست حریف را به نمایش بگذارند. در عمل تجاوز، مردان با یك عمل حقارت آمیز بر روی زنان در صدد بر می آیند كه قدرت و برتری خود را بر زنان به نمایش بگذارند.
احقاقی: شما به تاثیرات روانی این عمل اشاره كردید از بعد جامعه شناسی این تجاوز چه تاثیری بر روی زنان می گذارد و آیا این عمل باعث نمی شود كه زنان برای حضور در جامعه ترس داشته باشند و كمتر مایل به حضور در اجتماع باشند؟
اعزازی: یك مساله دیگری كه همراه با عمل تجاوز بوده و بیشتر به دلیل ساختار جامعه مردسالار پیش می آید این است كه وقتی زنی مورد تجاوز قرار می گیرد، احساس شرم و گناه در او ایجاد می شود، چرا كه بر اثر القائات در جامعه مردسالار این گونه فكر می كند كه باید احساس شرم و گناه داشته باشد، از طرف دیگر امروز می بینیم مردان مسئول در جامعه ما در مورد تجاوزاتی كه صورت می گیرد این موضوع را مطرح می كنند كه خود زنان در این زمینه مقصر بوده اند، مثلا برای این كه وضعیت نامناسب داشته یا با آرایش زیاد و دیر وقت در خیابان حضور داشتند و یا با بهانه های دیگری این گونه بیان می كنند كه قربانی، خود مقصر است.
در واقع آن ها به جای این كه عامل خشونت و تجاوز را مورد سوال قرار دهند كه چرا این كار شنیع را انجام داده است و او را مورد مجازات قرار دهند، قربانی تجاوز را مورد پرسش قرار می دهند. مثلا به او میگویند كه چرا دیروقت در خیابان بودی یا چرا با آرایش بیرون بودی و مسایلی از این قبیل.
مساله دیگری كه میتوان بر روی آن تاكید كرد و البته از نظریات تند فمینیستی است، این است كه می گوید «این قدرت و پتانسیل و نیروی بالقوه وجود دارد كه هر مرد می تواند عامل تجاوز باشد» در این صورت زن در جامعه به حاشیه رانده می شود و فقط موقعی قادر به حركت و حضور در جامعه می شود كه این امر در زیر سایه یك مرد صورت بگیرد و اگر زن تنها باشد هر مردی می تواند این زن را مورد تجاوز قرار دهد و زن برای این كه این اتفاق در مورد او صورت نگیرد، باید زیر سایه مردی قرار گیرد كه می تواند عامل بالقوه تجاوز باشد، بنابراین این ترس و وحشت كه از طریق تجاوز یا قتل برای زنان به وجود می آید، دیوارها و سدهای نامرئی را در برابر آن ها ایجاد می كند، مثلا این كه زنان از ساعاتی مشخص از خانه خارج نشوند. البته این ساعت در جاهای مختلف نسبت به فرهنگ هایی كه وجود دارد متفاوت است، مثلا در برخی از جاها وقتی كه هوا تاریك شد می گویند دیگر زنان از خانه بیرون نروند، من دختران جوانی را می شناسم كه فقط می توانند تا ساعت پنج و شش بیرون باشند و از سوی دیگر به زنان گفته می شود كه به مكانهای خلوت نروید، آرایش نكنید و لباس های خاصی را نپوشید، یعنی در تمام محدوده تصمیم گیری زنان وجود این خطر در نظر گرفته می شود و به آنها می گوید كه این كار را بكنید یا نكنید.
از طرف دیگر، بارها در مورد مقوله زنان در شهر و امنیت زنان در آن صحبت به میان آمده و بارها گفته شده كه شهر برای مردان شكل گرفته است، نه برای زنان. حال گذشته از مساله تجاوز و غیره، در اینجا دلیل «ناامنی» عنوان می شود. كوچه های تاریك و پارك ها در شهر باید روشن باشد تا زنان بتوانند رفت و آمد داشته باشند، ولی متاسفانه هنگامی كه در مورد زنان و امنیت آن ها در شهر كار می كردیم متوجه شدیم كه نه شهرداری و نه هیچ سازمان مسئول دیگری این موضوع را بر عهده نمی گیرد كه شرایط را برای حضور زنان درجامعه بهتر كند. در نتیجه، در بسیاری از موارد زنان از رفتن به سینما، پارك، تئاتر و دیگر برنامه هایی كه در شب صورت می گیرد، منع می شوند و نمی توانند بروند. اگر وسیله شخصی داشته باشند كه تازه آن هم مطمئن نیست، شاید تا حدودی بتوانند بروند، ولی به تاكسی و اتوبوس و وسایط نقلیه حمل و نقل عمومی اطمینانی نیست. در نتیجه، این زن به یك مرد كه می تواند شوهر، نامزد، پدر، برادر و غیره باشد، متكی و وابسته می شود و این خطر است. عده ای می گویند چون خطر «تجاوز» برای زنان وجود دارد آنها نباید از خانه بیرون بروند، در حالی كه این عقیده نادرستی است، مثل اینكه بگویند چون خطر دزدی وجود دارد هیچ وقت نباید افراد خانه شان را ترك كنند. مهم این است كه سازمان های مسئول و مربوطه باید شهر را برای همه اعم از مردان، زنان و كودكان امن كنند. نمی شود كه یك خطر را بزرگ كنند و بعد به زنان بگویند كه شما در جامعه حضور نداشته باشید، در حالی كه زنان هم مثل مردان و دیگر اعضای جامعه احتیاج دارند یكسری تحركات و رفت و آمدهایی را در سطح شهر داشته باشند.
احقاقی: علت این تجاوزات به خصوص تجاوزات گروهی كه اكنون شاهد آن هستیم، چیست؟
اعزازی: نمی دانم علت این تجاوزات گروهی چیست؟ چون روی آنها خیلی كار نشده است، ولی شاید بتوان گفت كه در جامعه ما افراد خیلی زیاد از حد روی مسایل جنسی فكر می كنند، در جامعه ما زن و مرد آنقدر از هم جدا نگه داشته شده اند كه مسایل جنسی برای آن ها خیلی مهم شده است.
تجاوز گروهی یك عمل بسیار وحشتناك است و شاید كسانی كه آن را مرتكب می شوند فكر می کنند كه اگر این عمل تجاوز را دسته جمعی انجام دهند، جرم آن ها كمتر خواهد بود. من موارد تجاوز گروهی در دیگر جاهای دنیا را به یاد نمی آورم و یا نشنیدهام كه چنین موردهایی باشد، شاید در زمان جنگ این گونه تجاوزات كه نشانه فتح نیز هست، رخ دهد، ولی در شرایط عادی در دیگر جاهای دیگر دنیا مواردی از آن را نشنیده ام.
بیاییم این تجاوز گروهی را مقداری بازسازی كنیم. یك گروه از مردان مثلا یك گروه چهار ـ پنج نفره در كنار هم نشسته اند و در طی زمانی كه با هم هستند، دائم درباره مسایل جنسی صحبت می كنند و بعد تصمیم می گیرند یك كاری را در این ارتباط با هم انجام دهند.
واقعا نمی دانم كه در این ارتباط چه باید گفت، ولی تاكید این است كه این یك عمل غیر طبیعی است. تحقیقات جامعه شناسی و روانشناسی نشان داده است كه اگر در جامعه این قدر فاصله بین زنان و مردان وجود داشته باشد این فاصله در تشدید این موضوع موثر است و از طرف دیگر در بسیاری از موارد مسئولان وقتی از مسایل جنسی جوانان و نیازهای جنسی آن ها كه البته منظور آنها «پسران» هستند، سخن میگویند و این موضوع را به نحوی جلوه می دهند كه گویا این غریزه قدرتی است غیر قابل كنترل كه فقط در مردان است و باید ارضاء شوند، این به مردان این تصور را می دهد كه نیاز جنسی خود را باید به هر طریقی برطرف كنند و به همین دلیل بحث هایی مانند صیغه و یا ازدواج مجدد را مسئولان در این زمینه مطرح می كنند.
درست است این نیازها، نیازهای طبیعی است، ولی انسان متمدن می تواند بسیاری از نیازهای طبیعی خود را كنترل كند و اجازه ندهد كه این نیازها در زندگی او حاكمیت پیدا كند. من مثالی را كه در این ارتباط برای دانشجویان می زنم در ارتباط با گرسنگی است. گرسنگی یك نیاز اساسی و طبیعی است و انسان بدون غذا نمی تواند زندگی كند، ولی شما ببینید از یك انسان غارنشین تا یك انسان معاصر چگونه افراد این نیاز طبیعی خود را رفع كرده اند. انسان غارنشین در هنگام گرسنگی یك حیوان را می كشت و با خون گوشت خام این حیوان را می خورد، اما انسان امروزی هر چقدر هم گرسنه باشد، هیچ وقت به یك مغازه قصابی حمله نمی كند تا یك تكه گوشت را بردارد و به صورت خام آن را بخورد. پس در واقع این نشان میدهد كه نیازهای طبیعی قابل كنترل هستند و ما می توانیم هر نیازی را تحت پوشش تمدن قرار داده و راه های متمدانه ای را برای رفع آن ها در نظر بگیریم. متاسفانه گویی برای متجاوزان در جامعه ما به هیچ عنوان كنترل نیازهای جنسی مطرح نمی شود و آن ها به محض این كه زنی را تنها در خیابان و در زمان دیر وقت مشاهده می کنند، او را مورد تجاوز قرار می دهند و در این اواخر نیز می بینیم كه در حضور مردان و وابستگان آن ها این كار را انجام می دهند و گویا آن چنان تحت تاثیر این غریزه قرار گرفته اند كه نمی توانند خود را كنترل كنند.
احقاقی: فرمانده نیروی انتظامی اخیرا اعلام كرده كه پروندههای تجاوز زیادتر شده و این نشان دهنده این است كه زنانی كه مورد تجاوز قرار گرفته اند، بیشتر از قبل مایلند كه این مساله را بازگو كرده و از متجاوزان شكایت كنند.
اعزازی: بله این گونه است. این تمایل برای اعلام شكایت و بیان اتفاق رخ داده در زنان بیشتر شده، ولی هنوز خیلی از تجاوزات به بیرون اعلام نمی شود و كسی از آن اطلاع نمی یابد و آن چه كه به بیرون درز پیدا كرده و خبرنگاران و روزنامه نگاران از آن اطلاع پیدا كرده اند، نوعی از تجاوزات فجیع بوده اند. شما باید تجاوزات متعددی را در نظر بگیرید كه اینها هرگز گزارش داده نمی شود، برای این كه افراد ممكن است به فكر آبروی خود باشند و یا خجالت بكشند. از سوی دیگر به قوه قضاییه نیز اطمینانی ندارند. مثلا در یكی از موارد اخیر تجاوز شنیدیم كه خانمی كه مورد تجاوز قرار گرفته بود، زندانی شده است. اكنون راه های علمی جدیدی برای اثبات تجاوز است، ولی من نمی دانم این راهها در ایران مورد استفاده قرار می گیرد یا نه و از طرف دیگر زنانی كه مورد تجاوز قرار می گیرند دیرتر به این فكر می افتند كه به پزشكی قانونی مراجعه كرده و مورد معاینه قرار گیرند و از طرف دیگر وقتی هم مشخص شود مرد با زن رابطه جنسی داشته است، تازه اثبات این امر كه این رابطه جنسی در قالب تجاوز بوده و مرد به زن حمله كرده و زن را مجبور به انجام آن كار كرده است، در همه جای دنیا كار مشكلی است. من فكر می كنم بسیاری از تجاوزات اصلا مطرح نمی شود و در كنار این تجاوزات كه از سوی افراد غربیه صورت می گیرد، تجاوزات از سوی محارم را نیز باید در نظر گرفت و اثبات این تجاوزات برای دختران جوانی كه این اتفاق در مورد آن ها رخ داده، بسیار سخت تر و در مواردی غیر ممكن است
در تحقیقاتی كه ما داشتیم، در مواردی مشاهده شد حتی مادر دختری كه مورد تجاوز قرار گرفته است، به دلایل عرفی یا به علت این كه دوست ندارد قبول كند، چرا كه شرایط زندگی اش بر هم می خورد حرف دخترش را در مورد تجاوزی كه از سوی محارم به وی صورت گرفته، قبول نمی ند و ما در اینجا شاهد بیدفاع بودن دختر جوان در محیط خانواده هستیم.
احقاقی: اكنون مجازاتی كه برای تجاوز به عنف در نظر گرفته میشود، «اعدام» است، به نظر شما این مجازات چقدر میتواند تاثیر بازدارنده داشته باشد و به نظر شما مجازات مناسب و جایگزین اعدام برای متجاوزان چیست؟
اعزازی: «اعدام» امری وحشتناك است و به نظر من تاثیری در كاهش جرائم ندارد. این كه مثلا بگوییم چون طرف دزدی كرده است بیاییم او را اعدام كنیم تا دیگران به فكر دزدی نیفتند به نظر میرسد كه استدلال درستی نیست، چرا كه كسی كه دزدی می كند در هنگام این عمل به عاقبت كار دزدی و یا هر چیز دیگری كمتر فكر می كند. در مورد تجاوز جنسی كه همراه با هیجانات نیز است، این گونه است و این فكر كه متجاوز به عاقبت كار خود فكر می کند، درست نیست، چرا كه همه فكر می کنند كه آنقدر زرنگ هستند كه بتوانند فرار كنند.
من فكر نمی كنم اعدام در هیچ یك از اعمال خلاف بتواند تاثیر مثبت بگذارد كه مردم كمتر دست به آن عمل بزنند، كما این كه در كشورهایی كه مجازات اعدام ندارند، هیچ افزایش جرایمی در زمینه های مختلف در آن ها مشاهده نشده است. در مورد مجازات جایگزین نیز به نظرم جرم شناسان باید نظر دهند كه به چه صورت باشد، اما می توانم بگویم كه «پیشگیری» بسیار مهم است، اكنون دختر و پسران ما به دلیل جداسازی هایی كه صورت می گیرد برای یكدیگر ناشناس هستند و هیچ اطلاعی از هم ندارند و تا موقعی كه این عدم اطلاعات وجود دارد، رفتارها نیز ممكن است تجاوزگونه باشد حتی در داخل خانواده و در روابط زناشویی.
احقاقی: شما به اثرات منفی تفكیك دختران و پسران اشاره كردید و گفتید كه این امر میتواند به عدم اطلاع و شناخت افراد از یكدیگر و گاه رفتارهای تجاوزگرانه در تعامل با یكدیگر شود، با این وجود، اكنون در دانشگاه ها شاهد اجرای طرح تفكیك جنسیتی هستیم.
اعزازی: من نمی دانم از اجرای طرح تفكیك جنسیتی می خواهند به چه نتیجه ای برسند، هر چه دختران و پسران از هم دورتر باشند، شرایط بدتر می شود، چرا كه شناخت آنها از یكدیكر كمتر می شود، اگر در موقعی دو نفر در دانشگاه یكدیگر را پیدا می كردند با ایجاد موانع در دانشگاه آن ها در خیابان یكدیگر را پیدا می كنند. در حالی كه دانشگاه محل امن تری است و در خیابان امنیت برای شناخت كمتر است. در دانشگاه، مشخص است كه این دختر و پسر دانشجو هستند و می توانند در مورد هم اطلاعات كسب كنند، ولی در خیابان این امر امكان پذیر نیست.
احقاقی: شما در صحبتهای خود به آثار روحی و روانی تجاوز بر قربانی اشاره كردید، حال برای بازگشت زنان قربانی تجاوز به جامعه باید چه اقداماتی را انجام داد؟
اعزازی: همان طور كه گفتم وقتی زن مورد تجاوز قرار میگیرد، حس تحقیر و مقصر بودن به خاطر نظام «مردسالار» در او ایجاد میشود و تصور میكند كه خودش مقصر بوده و متاسفانه در ایران به زنان قربانی و مشكلاتی كه برای آن ها ایجاد می شود، توجهی نمی شود. در حالی كه، در مورد این زنان باید اقدامات روانشناسی صورت گیرد و خانواده، جامعه و نزدیكان باید از این زنان حمایت كنند تا آنها احساس تنهایی نكنند، به جای این كه دائم به او بگویند «كه خودت مقصر بودهای».
از طرف دیگر همان طور كه اشاره كردم، متاسفانه پروسه پیگیری بحث «تجاوز» و شكایت از متجاوز پروسه بسیار سختی است كه متاسفانه در موارد بسیاری نیز به نتیجه نمی رسد.
احقاقی: آیا آماری از میزان انواع خشونت از جمله خشونت جنسی در جامعه ما وجود دارد؟
اعزازی: متاسفانه آمار دقیقی در مورد انواع خشونتی كه در جامعه صورت می گیرد، وجود ندارد. تحقیقاتی كه در مورد پدیده های گوناگون خشونت صورت گرفته، نشان می دهد كه خشونت در جامعه ما حتی به نسبت زیادی وجود دارد، ولی آماری در مورد آن وجود ندارد و هیچ اقدامی در این ارتباط صورت نمی گیرد. حتی تعریف درستی از خشونت ارئه نشده است و نتیجه این امر و عدم توجه به مساله «خشونت» باعث می شود كه تجاوز گروهی در جامعه صورت گیرد و شرایط طوری شده كه عامل متجاوز دیگر خجالت نمی كشد و گویی این امر باعث افتخار و یك نوع مردانگی است. زمانی این عمل تجاوز پنهانی و توسط یك شخص انجام می شد، ولی اكنون متاسفانه گروهی صورت می گیرد.
احقاقی: از طرف دیگر، برخی از مسوولان معتقدند كه رسانه ها این موارد را بزرگ كرده اند و آن گونه كه مطبوعات می گویند نیست و گویی مسوولان مربوطه می خواهند بر روی آن سرپوش بگذارند.
اعزازی: بله. آنها می توانند سرپوش بگذارند، ولی جامعه ای سالم است كه حتی یك مورد را نیز بزرگ كند و به آن رسیدگی كند. در خیلی از جوامع، وقتی یك موضوع این چنینی رخ می دهد، هیاهو و سروصدا ایجاد می شود و همه خواستار این هستند كه به این موضوع رسیدگی شود، چرا كه تك تك افراد جامعه برای آن ها مهم اند، ولی گویی خانم ها برای جامعه ما مهم نیستند، چرا نباید این خشونتها بزرگ شود و در جامعه اطلاع رسانی شود؟ وقتی كه به پنج شش نفر زن در بدترین شرایط تجاوز میشود، چرا باید سكوت كرد؟
احقاقی: ممنون از وقتی كه در اختیار ما گذاشتید