نظری در مورد بیانیه‌ی «مطالبات زنان»

شیلا فراهانی

0
175
مطلبات زنان

بیدارزنی:  «مطالبات زنان» عنوان متنی است که توسط جمعی از فعالان زن در داخل ایران تدوین و برای انتشار در اختیار سایت بیدارزنی قرار گرفت. نویسندگان، ضمن ارائه مطالبات طبقه‌بندی شده زنان (به مفهوم عام)، از تمام فعالان حقوق زنان برای بحث و گفت‌وگو پیرامون مطالبات مطرح‌شده دعوت کردند. پیرو آن مطلبی توسط فرزانه راجی نگاشته شد که در سایت رادیو زمانه منتشر شد. متن حاضر دومین مطلب در پاسخ به این بحث است که در سایت اخبار روز منتشر شده است.

نظری در مورد بیانیه‌ی «مطالبات زنان» – شیلا فراهانی

نکات طرح شده در زیر به دنبال فراخوان نویسندگان بیانیه‌ی «مطالبات زنان؛ از حق مشارکت سیاسی تا حق اشتغال و دستمزد برابر» جهت ارتقا و دامن زدن به  بحث در این زمینه انجام شده. امید است که این تلاش کوچک دیگران را نیز به شراکت فعال در این بحث ترغیب کند.

یک نکته‌ی کلی این است که متن از نظر فرم و مضمون (ساختار فکری) یک­دست و دارای انسجام کامل نیست. علاوه بر این مشکل کلی، در ادامه به موارد جزئی دیگر نیز اشاره می‌کنم.

از نظر فرم، مطالبات گاهی به صورت عبارت و گاهی به صورت جمله آمده است و شکل یکسان در ارایه مطالب حفظ نشده است. در برخی عنوان‌ها به جزییات پرداخته شده؛ اما برخی موارد به صورت کلی عنوان شده است.

از نظر مضمون و ساختار:

• ضروری است در مقدمه عنوان شود که هدف اصلی از نوشتن متن چیست و مثلاً به وضوح «رفع هر گونه تبعیض، خشونت و بهره­‌کشی جنسیتی» ذکر شود. همچنین، از آنجا که همواره زنانِ فعال حامی حقوق زنانِ اقلیت­‌های قومی و ملی، زنان کارگر و همسران کارگران، رنگین کمانی‌­ها و دگرباشان جنسیتی هستند، این­‌ها نیز از مواردی است که ذکر آن در هدف ضروری است.

• ذکر عبارت «پیشاپیش آگاهیم …» نشانگر امیدواری به تغییر ماهیت حکمرانی کنونی دارد. در حالی که متن باید شرایطی را در نظر گیرد که زنان فعالانه در حق تعیین سرنوشت و شیوه زندگی خود شرکت دارند.

• انتخاب و اعلام برنامه، راهکار و شیوه‌ی دستیابی به اهداف و مطالبات نیز موضوعی است که پیش از اهداف، ذکر آن در مقدمه ضرورت می‌یابد.

• در خصوص راهکار، متن به شوراهای محلی و منطقه‌­ای زنان اشاره دارد. اما لازم است ارتباط ارگانیک این شوراها با شوراهای عمومی محله و منطقه، و سطوح کلان اداره جامعه به طور شفاف طرح شود. در خصوص توضیح کامل­تر از ارتباط ارگانیک می‌توان به بند یک و دو در زیر عنوان «مشارکت سیاسی و حقوق اجتماعی» اشاره کرد، یعنی «امکان انتخاب زنان در همه سطوح سیاسی کشور» و یا «تعیین قانون حداقل سهمیه جنسیتی …».

اگر شکل شورایی در مسیر تصمیم‌گیری‌های کلان درست و بدون تبعیض طی شود و این شوراها نه در حاشیه بلکه در متن تمامی امور و جریانات سیاسی باشند، قاعدتاً دو مطالبه فوق جایگاهی نخواهد داشت.

تعیین حداقل سهمیه جنسیتی که در سال­‌های اخیر در غرب عنوان شده حاصل تلاشی است که از پسِ کنار گذاشتن زنان از دستاوردهای انقلاب فرانسه شکل گرفت و یکی از آنها نوشتن قانون حقوق بشر زنان توسط المپ دو گوژ از زنان انقلابی آن زمان است. لذا دلیلی ندارد که ما در این لحظه از تاریخ  که زنان سال‌هاست در همه جهان و همه عرصه­‌ها حضور خود را تثبیت کرده‌اند و اگر عقب نشاندن آنان اجباری نباشد، این مسیر را ادامه خواهند داد، به این خواست بسنده کنیم.

• پاراگراف با موضوع «حق مالکیت تام و تمام زن بر بدن‌­اش …» که به درستی یک حق اولیه برای زنان شناخته شده است می‌تواند در ابتدای مطالبات ذکر شود اما، این پاراگراف با دو عنوان مطالبه سوم و چهارم از شماره ٧ طرح شده تحت عنوان «بهداشت» و همچنین، با بند شماره ۸ که زیر عنوان «ازدواج و خانواده»  ذکر شده  مغایرت دارد و این حق را خدشه‌­دار می‌کند.

• آنچه زیر عنوان «ازدواج و تشکیل خانواده» آمده است نگاه محدودی دارد که حتی شکل­‌های گوناگونِ موجود را هم پوشش نمی‌دهد. هم اکنون در بسیاری کشورها انتخاب نوع زندگی بین گرایش‌­های مختلف جنسیتی، از جمله یک زن و یک مرد، شکل گرفته و جریان دارد و در برخی کشورها نیز قانونی شده است. اما، این متن تنها یک شکل ازدواج و تشکیل خانواده بین یک زن و مرد را در نظر گرفته و مطالباتی را حول آن اعلام می‌کند.

به نظرم در خیزش کنونی، که به گونه‌­ای برآیند حرکت­‌های چند سال اخیر در ایران است، نوعی رنسانس، سکولاریسم و برداشت‌هایی از تحولات دهه ۱۹۶۰ م. در اروپا را می‌توان یک جا مشاهده کرد، بنابراین «مطالبات» قابلیت ارتقا تا حد دستاوردهای فعالین زنان در سطح جهانی را دارد.