از مردم ایران انتظار داریم همراه ما باشند

0
212
افغانستان

بیدارزنی: هرات، قندهار، بدخشان. شهرها و ولایت‌های مهم افغانستان یک به یک به دست طالبان می‌افتند. گویا تاریخ دوباره تکرار می‌شود. هرچه تصویر از افغانستان امروز مخابره می‌شود تصویر رنج و درد مردمی است که باز هم در آتش و خون جنگ رها شده‌اند. خبرهایی که از ولایات تحت تصرف طالبان مخابره می‌شود تلخ و دردناک است و گفته می‌شود تا سقوط کابل زمان زیادی باقی نمانده. تعداد زیادی از مردم افغانستان وحشت‌زده از جنگ و طالبان بار دیگر خانه و کاشانه خود را رها کرده و راهی کشورهای همسایه شده‌اند اما آیا پناهندگی آن‌ها را نجات خواهد داد؟ فریبا قلی زاده روزنامه‌نگار افغانستانی ساکن ایران که برخی اقوام و دوستانش در حال حاضر در کابل هستند شرایط مردم افغانستان را وحشتناک توصیف می‌کند. او می‌گوید که در چنین شرایطی از مردم ایران انتظار همراهی با مردم افغانستان را دارد.

متن کامل گفتگو با فریبا قلیزاده را در ادامه بخوانید.

با این سوال شروع کنیم که شرایط افغانستان در حال حاضر چگونه است؟

من به عنوان کسی که در ایران است شاید نتوانم به خوبی آن حسی که مردم افغانستان، به خصوص زنان افغانستان دارند را بیان کنم ولی چیزی که می‌دانم این است که واقعا شرایط وحشتناک است. طالبان شهرهای بزرگی را گرفته‌اند و متاسفانه خیلی هم راحت این شهرها را تصرف کرده‌اند. بدون جنگ و خونریزی زیاد این اتفاق افتاده است. حتی بعضی از شهرها به گفته نمایندگان مجلس آن شهرها معامله شده است و امنیت ملی افغانستان و حتی وزارت دفاع دستور دادند که عقب‌نشینی کنید و شهر را تحویل دهید.

وضعیت کابل چگونه است؟ آیا کسانی که خانه‌های خود را رها کرده و به کابل رفته‌اند مکانی برای اسکان دارند؟

آواره‌های زیادی وارد کابل شده‌اند. گوشه گوشه شهر پر از آواره‌ها و کسانی است که درنتیجه تصرف طالبان در شهرهای مختلف بی‌جا شده‌اند. خانواده‌ها از ترس و نگرانی اینکه طالبان دختران و زنانشان را به بردگی نگیرند و آن‌ها را به زور به عقد خود درنیاورند از آن شهرها فرار کردخشونت جنسه‌اند.

می‌شود گفت کابل آخرین امید مردم افغانستان است. آدم‌هایی که از شهرهای دیگر فرار کرده‌اند تا در کابل در امنیت باشند سرنوشت نامشخصی دارند. یک سری خبرها هم وجود دارد مبنی بر اینکه غنی استعفا می‌دهد و آتش‌بس می‌شود. اگر این اتفاق بیفتد حداقل برای مدتی جنگ و خونریزی کمتر می‌شود و وضعیت کابل رو به فاجعه پیش نخواهد رفت.

همچنین بخوانید:زنان هرات از طالبان می‌گویند

از شرایط زنان در ولایت‌های تحت سلطه طالبان خبر موثقی در دست دارید؟

امروز با یکی از دوستانم که در هرات خبرنگار است صحبت کردم. می‌گفت زنان در هرات اصلا جرئت ندارند از خانه‌ها بیرون بیایند. در حالت عادی در گذشته در سطح شهر بین ۴۰ تا ۵۰ درصد افراد زنان بودند اما در این چند روز که طالبان شهر را تصرف کرده اصلا زنها در سطح شهر دیده نمی‌شوند مگر برای مسائل پزشکی که آن‌هم حتما باید با یک همراه محرم مرد باشد. شهرهای دیگر مثل پلخمری مدتی است که در دست طالبان است. یکی از دوستان من که اقوامش آنجا هستند می‌گوید که روزانه زنها باید غذای طالبان را تأمین کنند و به نماینده مجلس آن شهر هم گفته‌اند که زنهای بیوه و دختران مجرد را معرفی کنید که برای درس دینی به پاکستان فرستاده شوند. مالستان هم همین شرایط را دارد.

آماری از پناهندگان و آوارگان جنگی که به کشورهای دیگر رفته‌اند در دست است؟

کسانی که توانایی مالی داشتند توانستند ویزا بگیرند و به کشورهای دیگر بروند. کسانی که وضعیت مالی متوسط‌تری داشتند برای ایران اقدام کردند. بعضی هنوز تلاش می‌کنند ویزا بگیرند اما روند صدور ویزا در سفارت ایران کند شده است. در این میان آدم‌های زیادی هستند که توان این را ندارند ویزا بگیرند و به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. آن‌ها شرایط خیلی سخت و دردناکی دارند.

آیا پناهندگان توانسته‌اند از مرز ایران عبور کنند؟ مرز به روی آن‌ها باز است؟

درباره عبور پناهندگان از مرز ایران اخبار متعددی وجود دارد.

به‌طور مثال از مرز اسلام قلعه، از هرات به مشهد در یک ماه اخیر خانواده‌های زیادی آمده‌اند. از مرز نیمروز بعد از روزی که طالبان زرنج را گرفتند خانواده‌های زیادی وارد ایران شدند ولی همان زمان هم بعضی رسانه‌ها گزارش دادند که ایران یک سری از پناهنده‌ها را برگردانده است. در این مورد متأسفانه اطلاعات موثق بیشتری در دست نیست.

همچنین بخوانید: افغانستان در یک قدمی امارت اسلامی

وضعیت مهاجران جدیدی که به ایران آمده‌اند چگونه است؟

وضعیت مهاجران جدید خوب نیست. تصور کنید کل زندگی‌تان را رها کنید و غیرقانونی وارد یک کشور دیگر شوید. نه پول دارید نه هیچ چیز دیگر. به‌هرحال وضعیت چندان خوبی ندارند. یکسری از خانواده‌های افغانستانی دیگر یا همسایه‌ها جمع می‌شوند و به آن‌ها وسیله می‌دهند.

مهاجران زن به‌طور خاص چه شرایطی دارند؟

زنان مهاجر در ایران مشکلات زیادی دارند. یکی از این مشکلات بحث اشتغال آن‌ها است. متاسفانه کمتر رسانه‌ای هم به این موضوع پرداخته است. زنان مهاجر به‌صورت قانونی حق کار ندارند مگر اینکه زنی سرپرست خانوار باشد و بتواند کارت کارگری بگیرد. بیشتر زنان افغانستانی که کار می‌کنند از حق و حقوق قانونی بهره‌مند نیستند. معمولا دختران جوان‌تر در کارگاه‌های خیاطی کار می‌کنند و کسانی که سنشان بالاتر باشد روی زمین‌های کشاورزی یا گلخانه‌ها کار می‌کنند. در همین کارگاه‌های خیاطی حقوق و مزایای آن‌چنانی ندارند و حقوقشان نسبت به بقیه کارگران کمتر است.

آیا بیمه می‌شوند؟

حتی اگر در جای رسمی‌تری کار کنند از سنوات و بیمه بهره‌مند نیستند. خواهر من در یک کارخانه بزرگ حسابدار بود. وقتی مامور بیمه می‌آمد نیروهای افغانستانی مجبور بودند پنهان شوند چون اگر مامور بیمه می‌دید این کارخانه کارگر افغان دارد جریمه می‌کرد. زنانی که در زمین‌های کشاورزی کار می‌کنند هم واقعا کار سخت و سنگینی دارند اما مجبورند.

مشکل دیگری که زنان مهاجر افغانستانی در ایران دارند مسئله گواهی تجرد برای دانشجویان است. دانشجوهای زن افغان که در ایران درس می‌خوانند بعد از آنکه فارغ‌التحصیل شدند اقامت دانشجویی‌شان تبدیل به اقامت عادی می‌شود. برای این اقامت عادی هر سال باید به پلیس ناجا گواهی تجرد ببرند. تصور کنید هر سال چند مامور پلیس در محله از همسایه‌ها در مورد وضعیت تجرد یا تاهل این دختران سوال می‌پرسند.

یک مشکل دیگر هم این است که دختر مجرد افغانستانی که کارت آمایش دارد اجازه ندارد کارت آمایش را باطل کند. باید حتما متاهل شود تا بتواند این کار را انجام دهد. این اتفاق برای خود من افتاد. من نیاز داشتم پاسپورت بگیرم. اداره اتباع به من گفتند شرطش این است که یا ازدواج کرده باشید یا دانشجو باشید. زنی که دانشجو نیست و متاهل هم نیست نمی‌تواند پاسپورت داشته باشد.

در شرایط فعلی از مردم ایران چه انتظاری دارید؟

در شرایط فعلی که در افغانستان جنگ در جریان است می‌توانیم از ایرانی‌ها این انتظار را داشته باشیم که همان‌طور که ۴۰ سال پیش آغوششان را به روی مهاجران افغانستانی باز کردند، همان‌طوری که خانواده‌های ما ۴۰ سال پیش به ایران پناه آوردند امروز هم مهاجرانی که از جنگ، بدبختی، از ترس تجاوز به زنان از آن کشور فرار می‌کنند را بپذیرند. خانواده‌های ما ۴۰ سال پیش که به اینجا آمدند ایران را یک کشور هم تاریخ، هم‌زبان و مسلمان می‌دانستند. توقع ما این است که مسئولان ایرانی دید بهتری به مهاجران داشته باشند. به‌هرحال نسل سوم و چهارم مهاجران در ایران زندگی می‌کنند. این افراد در ایران متولد شده‌اند. افغانستان را ندیده‌اند. خیلی از آن‌ها هیچ آشنایی با افغانستان ندارند. انتظارشان این است که آن‌ها را به رسمیت بشناسند. هویتی به آن‌ها داده شود. این انتظاری است که نسل دوم و سوم مهاجران از ایران دارند.

از مردم ایران انتظار داریم همراه ما باشند. همراه مردم افغانستان باشند. سیاستمدارها به‌هرحال می‌روند و می‌آیند ولی مردم باید در کنار هم باشند. با در کنار هم بودن می‌توانند کارهای زیادی انجام دهند.