تا قانون خانواده برابر: اگرچه اسامه بن لادن کشته شد اما مرگ او پایانی بر تفکری که او بنیان گذاشت نیست. طالبان گروهی از بنیادگرایان اسلامی هستند که مدعی اجرای شریعت اسلامی اند در تمامی مناطقی که آنها جولان می دهند وضعیت زنان اسفناک است. افغانستان سرزمینی است که سالها در گیرجنگ و کشمکش های داخلی برسر قدرت بوده است و حقوق زنانش پایمال جنگسالاران طالب و مجاهد، سرزمینی که چندین دهه جنگ در آن فقر و جهل را دامن زد و این دو همیشه دشمن درجه یک زنان هستند. در این فرصت نگاهی کوتاه به وضعیت زنان افغان از 1919 که زنان افغان دارای حق تحصیل شدن تاکنون می اندازیم.
وضعیت وخیم زنان در افغانستان پیشینه ای طولانی تر از دوران طالبان دارد زن ها در دوران شاه امان الله دارای یک سری حقوق شدند و با تغییر حکومت او کم کم هرچه را بدست آورده بودند از دست دادند.
{{دوران درخشان زن افغانی}}
زنان افغان در یک دوره 10 ساله یعنی از 1919 تا 1929 در دوره شاه امان الله دارای حق تحصیل و برخی از حقوق مدنی شدند.
نخستین مدرسه دخترانه درکابل در سال ١٣٠٠شمسى به مدیریت سراج البنات خواهر شاه امان اﷲ تاسیس شد. ملکه ثریا درسال١٩٢۴ یک بیمارستان مخصوص زنان را درکابل تاسیس کرد. شاه بر مبناى برنامه رفورم هاى اجتماعى، تعدادى از دختران را براى فراگیرى تحصیلات عالى در رشته هاى پزشکی و پرستاری به ترکیه فرستاد. او ازدواج با دختران خردسال راممنوع اعلام کرد و ازدواج مرد با چهار زن به یک زن محدود شد. همچنین شاه امان اﷲ سن ازدواج را براى مردان ٢٢ سال و براى دختران ١٨ سال تعیین کرد. [[http://www.vatandar.com/web/ketab/zanan.htm]]
بنابر تقاضاى ملکه ثریا، در تابستان ١٩٢٨ «انجمن حمایت نسوان» تشکیل شد و دوازده نفر از زنان کابل اداره انجمن را بدست گرفتند. ملکه تعدادى از زنان را درقصر دلکشا ملاقات و به آنها گوشزد کرد که با مردان درکارها سهم مساوى بگیرند. [[همان]]
ملکه ثریا همچنین دادگاهی دایر نمود که شکایات زنان را در مقابل شوهران در مواردى، از قبیل ندادن نفقه و ضرب و جرح آنان توسط شوهران شان و یا طلاق دادن بدون دلیل بررسى کند. [[همان]]
در لویه جرگه ١٩٢٨، که زنان هم درآن شرکت داشتند ، کبرا سراج خواهر شاه امان اﷲ به نمایندگى از زنان افغانستان سخنرانى کرد. در روز سوم دادن آزادى براى زنان افغان مطرح شد. در این روز لویه جرگه حقوق زنان را با مردان مساوى اعلام کرد. [[همان]]
شاه امان اﷲ و ملکه ثریا تا آنجا براى آزادى زنان افغان مبارزه کردند که از جانب روحانیان بنیادگراى متنفذ متهم به کفر شدند برشاه فشار آوردند تا ملکه ثریا را طلاق بدهد و محمود طرزى پدر ملکه ثریا با خانواده اش از کشور تعبید گردد. شاه زیربار نرفت و سرانجام برسر این مساله نه تنها تاج و تخت سلطنت را از دست داد، بلکه از کشور نیز تبعید شد. [[همان]]
{{وضع زنان پس ازسقوط دولت امانى}}
با سقوط رژیم امانى بانفوذ روحانیان زنان افغان از تمام حقوق و دست آوردهاى ده ساله رژیم قبلی محروم شدند. دختران دانشجوى افغان که براى تحصیل به خارج فرستاده شده بودند، دوباره از خارج به وطن برگردانده شدند و براى ٩ ماه دروازه هاى مدارس نه تنها به روى زنان بلکه به روى پسران نیز بسته شد. ولى یک سال بعد با روى کار آمدن نادرشاه در رأس دولت افغانستان ، دوباره مدارس براى پسران بازشد، ولى زنان و دختران نزدیک یک سال از رفتن به مدرسه محروم بودند. بعد از استقرار ثبات بتدریج زمینه ورود دختران به مدارس در پایتخت میسر شد، اما زنان ودختران مجبور بودند تا در زیر برقع به مکتب بروند و درس بخوانند. این وضع طاقت فرسا ٣٠ سال دوام آورد تا اینکه درسال ١٩۵٩ در دوران داودخان زنان افغان مجدداً توانستند از حجاب اجباری آزاد شوند. [[همان]]
{{زنان دوباره به دانشگاه می روند}}
دردوره ظاهرشاه بعداز ١٩۶٠ و داود خان در دهه ٧٠، زنان به درجه اى از آزادى خود رسیده بودند که در دانشگاه ها درکنار پسران تحصیل می کردند و براى تحصیلات عالى به خارج فرستاده می شدند. استادان زن در دانشگاه هاى افغانستان تدریس می کردند و در عرصه بهداشت پزشکان زن از دانشکده طب کابل فارغ التحصیل و مشغول به کار شدند.[[همان]]
مدارس پرستاری و مامایی تعداد قابل ملاحظه پرستار وماما تربیت کرد. زنان هنرمند به رادیو ،تئاتر و سینما راه یافتند و در تمام ولایات افعانستان مدراس دخترانه به تعلیم و تربیت دختران پرداختند. به طور کلی ده ها هزار زن تعلیم دیده و صدها هزار دختر درمرکز و ولایات این کشور در فضاى آزاد و دموکراتیک مشغول فراگیرى دانش بودند. در دانشگاه کابل هزاران زن و دختر دانشجو در رشته هاى طب، حقوق، ادبیات، روزنامه نگاری، تعلیم و تربیت، اقتصاد، علوم، زراعت، داروسازى، هنرهاى زیبا و علوم دینى به تحصیل روی آوردند.[[همان]]
زنان تا سال 1992 حق تحصیل، حق کار، حق شرکت در انتخابات را داشتند اما بعد از١٩٩٢ در دوران مجاهدین و طالبان مقام زن دچار تزلزل شد. زنان بیش از هرکس دیگر نه تنها بخاطر از دست دادن شوهر یا برادر و پسر خود در جنگ هاى میان گروهى تنظیم هاى اسلامى داغدار شدند، بلکه هنگام بیرون رفتن از منزل نیز مورد تحقیر و توهین و آزار و اذیت افراد مسلح وابسته به گروه هاى جهادى قرارمی گرفتند. زنان اسیر و مورد تجاوز جنسى قرار می گرفتند و اگر مشخص می شد که آن زن به گروه جهادى رقیب تعلق دارد، علاوه برتجاوز جنسى، پستان هایش نیز قطع می شد سپس تیرباران و بعد برهنه به جاده پرتاب می شد.[[همان]]
<
طالبان با ورود به هر ایالت مدارس دخترانه را بستند و حمام رفتن را- در افغانستان همه منازل حمام ندارند و مردم برای استحمام مجبور به استفاده از حمام های عمومی هستند- بر زنان ممنوع کردند و گفتند تا برقراری امنیت، مدارس و حمام ها بسته بماند و زنان خارج نشوند.
در 5سالی که طالبان قدرت غالب در افغانستان بود بیشترین محدودیت ها بر زنان اعمال شد. یکی از قوانینی که طالبان وضع کرده بود همراهی زنان با یک مرد محرم در مکان های عمومی بود یعنی زنان به تنهایی نمی توانستند از خانه خارج شوند و اگر زنی از این مقررات سرباز می زد به شدت مجازات می شد.
طبق گزارش وزارت معارف افغانستان درآن زمان400 مدرسه به سبب نا امنی که عامل عمدۀ آن طالبان بود؛ بسته شد و بیشتر از150 هزار شاگرد ازتعلیم وتربیت محروم شدند به گفته وزیر معارف افغانستان 110 نفر آموزگار در دوران طالبان کشته و یکصد نفر زخمی شدند. [[www.nargishashimi.blogfa.com/post-40.aspx]]
در زمان حکومت طالبان یک مسئول گروه بحران سازمان ملل گفته بود که “حقوق زنان افغانی در حال از دست رفتن است. طالبان هر روز بر دامنه خشونت های خود می افزایند. آن ها می خواهند نشان دهند که می توانند هر کاری که می خواهند در هر نقطه از افغانستان، حتی مناطق تحت مراقبت امنیتی انجام دهند. شدت حملات طالبان بر مدارس دخترانه افزایش یافته است. برآوردها نشان می دهد که به طور متوسط در هر روز یک مدرسه دخترانه بمباران و یک معلم کشته می شود.” [[همان]]
بنا بر گزارش دیده بان حقوق بشر، در چند ناحیه از افغانستان، این مدارس به کلی تعطیل شدند و هنوز نزدیک به یک سوم تمام افغانستان از مدارس دخترانه به کلی محروم است. [[همان]]
با روی کار آمدن طالبان اداره «امر بالمعروف ونهى از منکر» دمار از روزگار زنان برآورد. زنان از حق تحصیل محروم شدند و حتى قیدهای شدیدى بر بیرون رفتن زن از منزل بدون محرم شرعى وضع شد. قوانین سنگسار زنان و دست و پاى بریدن هاى اسلامى رونق گرفت و استادیوم ملى بجاى مسابقات ورزشى، به میدان قصابى انسان ها تبدیل شد. رفتن زن مریض به نزد دکتر مرد قدغن شد، و اکثر مادران در هنگام زایمان به علت عدم معاینه دکتر مرد جان می دادند. رانندگان تاکسى و اتوبوس ها اجازه نداشتند زنانى را سوار کنند که برقع یا چادرى نپوشیده و بجاى آن از روسرى یا چادر ایرانى استفاده می کردند. [[www.vatandar.com/web/ketab/zanan.htm]]
هر مردى اگر با زنى بیرون می رفت باید اسنادى که محرمیت زن و مرد را ثابت می کرد باخود داشت، در غیر این صورت هردو به عنوان زن و مرد بدکاره با سرنوشت شومى روبرو می شدند. بدین سان زنانى که محرم شرعى نداشتند و یا بیوه بودند حتى براى خرید یک لقمه نان خشک از نانوایى دچار رنج فراوان بودند. برخى از بیوه زنان که پسر یا مرد محرم نداشتند دختران کمتر از ده سال خود را که هنوز به بلوغ نرسیده بودند، به شکل پسر در مى آوردند و لباس پسرانه مى پوشاندند و براى خرید مایحتاج بیرون مى فرستادند. اگر زنى با محرم شرعى خود بیرون می رفت حق نداشت آرایش کند و لباس مد روز و تمیز بپوشد مبادا مردان بالغ دچار وسوسه شوند. [[همان]]
{{مجازات زنان در پیش چشم شوهران}}
هرگاه موى سر زنان از زیر چادر بیرون آمده بود، و یا پاچه گلدوزى شلوار زنان دیده می شد، زن را در پیش روى مردش باچوب و یا زنجیر می زدند .استاد نگارگر، نویسنده نامدار افغانى از یک صحنه دلخراش کتک زدن زنی باردار توسط طالبان حکایت می کند که نشان می دهد این گروه بى سواد و متحجر تا چه حد از زندگى و آداب اجتماعى به دور بودند. او می نویسد که” طالبى زن حامله اى را که روى بند چادرى خود را بالازده و در حاشیه خیابان استفراغ می کرد، دُره (شلاق) می زند و زن عاجزانه وضع خویش را به او می گوید ولى آن طالب بجاى خجالت بازهم او را مى زند و می گوید؛ بدبخت حامله که بودى چه مرگ می خواستى که از خانه بیرون آمدى؟” [[همان]]
{{“مولوی” ایی که زنان را دشمن می داشت}}
زنان افغانستان، به ویژه زنان کابل به این زودى ها نمی توانند «مولوى قلم الدین» وفرمان هاى هراس آور و بعضاً عجیبش را ازیاد ببرند. در اوایل ورود طالبان به کابل که شهروندان کابل هنوز یاد نگرفته بودند چگونه خودشان را با فرمان های مولوى قلم الدین رئیس اداره «امر به معروف ونهى ازمنکر» تطبیق دهند، بسیارى از زنان و دختران سوزش اصابت شلاق ماموران خشن و عبوس تحت امر وى را درساق پاهایشان حس کردند. دریکى از فرمان های اداره «امر بمعروف ونهى ازمنکر» راجع به زنان چنین آمده بود: « پوشیدن لباس هاى شیک، تجملى، تنگ و جذاب و استفاده از تزئینات و لوازم آرایش توسط زنان ممنوع است. زنان باید وقار خود را حفظ کنند، کفش هاى پاشنه بلند نپوشند، آرام راه بروند تا هنگام راه رفتن صداى کفش شان را مردان نامحرم نشنوند. درغیر این صورت ملعون شریعت اسلامى خواهند بود و نباید انتظار بهشت را داشته باشند.»[[همان]]
حساسیت ویژه مولوى قلم الدین نسبت به زنان و دختران تنها به ساکنان کابل محدود نشد. فرمان هاى او عطف به ماسبق هم می شد و حتى به زنانى که چندین قرن پیش می زیستند نیز سرایت پیدا کرد. مقبره رابعه بلخى شاعر مشهورقرن چهارم هجرى درشهر بلخ (واقع در٢٠ کیلو مترى غرب مزارشریف) قرار دارد. درتاریخ ادب فارسى ، او اولین زنى است که اشعار ماندگار و عاشقانه سرود. رابعه دختر یکى از اشراف بلخ بود که عاشق یک برده بنام بکتاش شد وقتى برادرش از این راز آگاه شدند، به عنوان مجازات ، شریانهاى دست خواهرش را قطع کردند تا بسختى جان بدهد.[[همان]]
در افغانستان دختران وپسران جوان افغان آرامگاه او را به عنوان اسوه عشق و دلدادگى زیارت می کنند. اداره «امر به معروف و نهى از منکر» طالبان پس از تسخیر مزارشریف ، بازدید ازمقبره رابعه بلخى را نیز به دلیل اینکه آرامگاه یک «زن» است و امکان دارد زیارت آن ، مردان و جوانان را آلوده به شهوت و گناه کند، ممنوع اعلام کرد.[[همان]]
{{وضع زنان افغان پس ازسقوط طالبان:}}
با سقوط طالبان و روی کار آمدن دولت حامد کرزای قوانین خوبی برای حمایت از زنان وضع شد مانند افزایش سن ازدواج برای دختران که 16 سال است و سهم 25درصدی زنان ازکرسی های مجلس این کشور.اما پایان طالبان پایان کابوس های زنان افعانستان نبود. هرچند مدارس دخترانه بازگشایی شد و زنان حالا می توانند سرکار هم بروند حتی پلیس هم باشند اما آمارها حاکی از آن است که نگاه زن ستیز و مردسالار در افغانستان همچنان به قوت خود باقی است. فقر و جهل دو وجه تداوم خشونت علیه زنان هستند و سرزمینی که سال ها دچار جنگ و درگیری های داخلی بوده است راه زیادی برای از بین بردن نگاه نابرابر به زن در پیش دارد.
{{خشونتی که پایان ندارد}}
پس از حادثه ١١سپتامبرسازمان نظارت برحقوق بشر سازمان ملل متحد در گزارش سالانه خود در دسامبر ٢٠٠٢ ابراز نگرانى کرد که زنان و دختران در بخش هایى از افغانستان همچنان تحت فشار و محدویت هاى شدید، مزاحمت و بدرفتارى قرار دارند.[[همان]]
این سازمان در گزارش خود از وضعیت زنان در هرات به سوء رفتار پلیس با زنان ، معاینه اجبارى براى اثبات باکرگى و محدودیت هایى اشاره می کند که یادآور دوره طالبان است. با این همه سازمان نظارت برحقوق بشر در گزارش خود به بهبود شرایط زنان و دختران بعد از سقوط طالبان اشاره دارد. اکنون آن ها می توانند به مدرسه و دانشگاه بروند، اما از نظر سیاسى و اجتماعى گزارش به شواهدى اشاره می کند که حاکى از فشارو سرکوب است.[[همان]]
سازمان عفو بین الملل در گزارش منتشره ٢٠٠٣ اشاره کرد: دوسال پس از سقوط طالبان هنوز هم در وضع زنان افغانستان بهبود قابل ملاحظه پدید نیامده و آنان به طور گسترده با ازدواج هاى اجبارى، تجاوز هاى جنسى، و خشونت هاى خانوادگى روبروند. در بعضى مواردحتى دخترکانى ٨ ساله به عقد مردان بسیار سالمند در آمده اند. تقرر مولوى شینوارى رئیس دادگاه عالى افغانستان، ٩ عضو شوراى عالى و ١٣٧ ملا، روش مجازات طالبان را براى اجراى قانون شرعى تایید می کند. بنابراین گزارش شکایت ضرب وجرح و یا تجاوز به زنى اگربه طور معجزه آسایى به دادگاه عالى برسد، دراغلب موارد برخورد با آن چنین است:« این زن چه کارى کرده است که موجب تحریک مجرم به انجام این اعمال شده است؟» در نتیجه خود زن مسئول این عمل محسوب شده ، به بهانه حفظ جانش براى مدت نامعلومى به زندان سپرده می شود.[[همان]]
براساس گزارش سازمان عفو بین الملل در سال 2004گزارش های متعددی از ربوده شده و تجاوز به دختران توسط گروه های مسلح در افغانستان ارائه شده است. بر اساس این گزارش ترس از ربوده شدن در مناطق مختلف افغانستان فعالیت های زنان را با محدودیت مواجه کرده است. در افغانستان ازدواج اجباری و تبادل دختران برای تسویه حساب ها و پایان دادن به به نزاع ها امری معمول است.
سازمان عفو بین الملل برآورد کرده است که در تمام نقاط این کشور به خصوص در هرات زنان برای فرار از وضعیت بد زندگی دست به خودسوزی می زنند.[[همان]]
هم اکنون براساس آمارهای سال 2008 نه تنها خشونت علیه زنان در افغانستان کم نشده بلکه بیشتر هم شده است.افغانستان رتبه اول خشونت علیه زنان را در جهان داراست. ضرب و جرح، قتل، تجاوزجنسی، ازدواج های اجباری و قبل از سن قانونی از جمله خشونت ها علیه زنان در افغانستان است.[[www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=37899]] هرچند در سال 88 قانون منع خشونت خانگی در افغانستان تصویب شده است باید دید تصویب این قانون در کوتاه مدت و دراز مدت چه تاثیری بر وضعیت زنان این کشور خواهد داشت.
{{قاچاق زنان افغان به کشورهای مختلف}}
بى بى سى در سال ٢٠٠٣ از خرید وفروش و شکنجه زنان شوهردار تا مرز قتل فجیع آنها در صورت عدم قبول یا فرار زن از چنگ شوهر دومى گزارش داد.
پادینه هیله، فعال حقوق زنان می گوید: «تا حالا اوضاع با وقتى که طالبان برسرکار بودند هیچ فرقى نکرده است . او می گوید، زنى را می شناخته که از خانه ای که به آن فروخته شده بود فرارکرده و به خانه برادرخود بازگشته بود، اما در خانه برادر او را مجازات کردند. ابتدا آب جوشان بر بدنش ریختند وبعد با کابل در پشت ماشین بسته شد و روى زمین کشانده شد و سپس براو شلیک کردند. گویا این درس عبرتى بود براى زنانى که وقتى آنها را فروختند، اعتراض نکنند.»
در شینوار هر زن حدود سه هزار دلارفروخته می شود که انگیزه آن تنبیه یا پولى است که خانواده یا شوهر زن دریافت می کند. [[www.nargishashimi.blogfa.com/post-40.aspx]]
در مناطق دوردست ولایت تخار زنان و کودکان افغان به منظور استفاده جنسی به تاجیکستان قاچاق می شوند. [[www.balkhjournalism.blogsky.com/1387/12/06/post-246]]
{{مرگ و میر و افسردگی شدید زنان افغان}}
براساس برآورد وزارت صحت افغانستان از هر 100هزار زن در هنگام وضع حمل در این کشور 1600نفر جان خود را ازدست می دهند. به گفته وزیر صحت وقت افغانستان در سال 85 این میزان تلفات در هیچ کشور دیگری دیده نشده و تکان دهنده است. افغانستان از لحاظ میزان مرگ و میر مادران هنگام زایمان رتبه دوم را در جهان دارد. [[http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2006/10/061009_ram-mothers-mortality.shtml]]
همچنین سالانه 2هزار و 300زن بین 40-15سال در افغانستان به علت افسردگی شدید خودکشی می کنند هم اکنون 2میلیون زن افعان به افسردگی شدید و بیماری های روانی مبتلا هستند. فیض محمدکاکر مشاور رئیس جمهور افغانستان در امور صحت گفته میزان خودکشی در بین زنان افغان افزایش یافته است.[[http://www.iran-telegraf.com/index.php/2010-02-09-20-13-00/1072-2010-07-31-19-09-26.html]]
امضای قانون “احوال شخصیه” در سال 87 توسط حامد کرزای که حقوق انسانی یک زن را نادیده می گیرد نشانههای بارز بیتفاوتی دولت به تحقق حقوق زنان در افغانستان است. این قانون نه تنها با قانون اساسی افغانستان در تضاد است، بلکه با اعلامیههای جهانی حقوق بشر و پیمانهای بینالمللی حقوق بشر مغایرت دارد هرچند این قانون پس از اعتراض های شماری از زنان تعدیل شد.
از طرف دیگر، اصرار کرزای بر مذاکره غیرشفاف و به اصطلاح آشتی با “برادران طالب”، نگرانیهای جدی را بین فعالان حقوق زن در افغانستان به وجود آورده و به این هراس را دامن زده که مبادا با این صلح قوانین شدید جداسازی جنسیتی در این کشور دوباره حاکم شود. بهر حال باید دید زنان افغان برای رسیدن به حقوق حقه خود چه فعالیت هایی را در آینده مدنظر دارند.