بیدارزنی: این روزها شاهد نمایش کلیشههای جنسیتی در جریان مناظرههای انتخاباتی هستیم. از یک سو لاتبازی و قلدری کاندیدهای ریاست جمهوری در ایالات متحده و از دیگر سو بازتولید تعصبات جنسیتی در یکی از کشورهایی که چندی است با رهبر جوان خود زیاد به اخبار راه باز میکند: نیوزلند.
مناظرهی اخیر ریاست جمهوری در ایالات متحده بین دونالد ترامپ و معاون رییس جمهور پیشین جو بایدن شبیه نزاع لاکر روم بود. در حالی که هر دو مرد روی صحنه بودند تا بر حریف برتری و سلطه بیابند، یک رابطهی میان قلدر و مظلوم نیز در کار بود. تقریبا بلافاصله پس از اینکه مدیر برنامه قوانین مناظره را توضیح داد، بییندگان دیدند که قلدر اختیار بحث را ربود.
ترامپ متناوبا در حرف بایدن میپرید و به او بیاحترامی میکرد، شخصیت و تواناییهایش را تحقیر میکرد تا قوی و مستحکم جلوه کند. میلیونها نفر ناظر تلوزیونی این مناظره حالشان از رفتار این دو به هم خورد.
یک روزنامهنگار مجلهی اشپیگل در توئیتر خود نوشت: «این مناظره برای یک کشور شوخی و شرمآور بود… غرش، توهین، دو مرد بالای ۷۰ سال که مثل بچههای ۵ ساله حرف یکدیگر را قطع میکنند – و یک ناظم که کنترل خود را از دست میدهد. البته که ماشه رفتار ناشایست را ترامپ کشید.“
مناظرهی اول این دو با برخی نکات در تقاطع مزیت مردانگی و سفید پوست بودن و سیاست برجسته شد. این سیاست مردهای گلادیاتور است و اینکه مردها در جمع مردانه چطور رفتار میکنند. تصویر آشنایی از «پسرها که اینطورند».
ترامپ با طرز ایستادن و موضع گرفتنش از بایدن فاصله میگرفت و خودش را متمایز میکرد. ترامپ به بایدن اهانت میکرد تا او را ناشایست و آسیبپذیر نشان دهد، اما بایدن در حالی که سعی میکرد وارد این بازی نشود چند باری صبرش را از دست داد و به ترامپ گفت «خفه شو» و در جایی او را دلقک خطاب کرد. با این حال در اغلب موارد از دهن به دهن گذاشتن با او پرهیز کرد و از این طریق رقابت پسرانهی مبنی بر اینکه چه کسی قویتر است را نپذیرفت.
تاکتیک قلدری مردانگی
ترامپ چند قاعده ساده و سرراست برای مرد بودن دارد که سخت به آنها پایبند است. یکی از این قواعد بعد از ترخیص از بیمارستان بود؛ وقتیکه ماسکش را برای نمایش شکستناپذیریاش از صورت برداشت.
او کنترلش بر دیگر مردان را از طریق تحقیر، سلطه و پرخاش جلو میبرد تا آنهایی که ممکن است برایش دردسری درست کنند را ساکت کند.
ترامپ بایدن را «جوی خوابآلود» خطاب کرد تا شکل آرامتر و کمتر پرخاشگرانهی مردانگیای که چندان در بین مردان سلطهجو مرسوم نیست را تحقیر کند. برخی از تکنیکهای موجود در آن مناظره شبیه دعواهایی بود که پسرها بر سر مالکیت چیزی یا اینکه چه کسی قویتر و یا محبوبتر است انجام میدهند. ترامپ تلاش کرد تا با تردید در سواد دانشگاهی بایدن مسخرهاش کند و تواناییهایش را زیر سوال ببرد. او مردانگی را واجد باهوش یا روشنفکر بودن ندانست و به بایدن گفت که «دیگه هیچ وقت کلمه باهوش (smart) را در مورد من به کار نبر». ترامپ برای بایدن کری میخواند که در ۴۷ ماه، بیش از تمام دوران کاری او کار کرده است.
نمایش مزیتهای مردانه سفیدپوستان از جانب ترامپ در زمانهای مطرح میشود که گفتگوی عمومیتر درباره سوءاستفاده و استفادهی نادرست از قدرت عموما در بین مردان سفیدپوست دیده میشود.
اما در جای دیگری از جهان و کشور کوچکی که رهبرش از قضا ویژگیهای تازهای از خود نشان میدهد نیز الگوهای جنسیتی در کارزار انتخاباتی حاضر است.
رهبر هر دو حزب بزرگ نیوزلند زناند. نیوزلند این روزها شاهد کارزار انتخاباتی و رقابت بین جاسیندا آردرن نخستوزیر فعلی و رهبر حزب کارگر و جودیت کالینز رهبر حزب ملی است. آنها تا به حال ۳ مناظره انتخاباتی برگزار کردهاند.
در آخرین مناظره اما هر دو رهبر سعی میکردند مطمئن، مدعی و مقاوم باشند؛ ویژگیهایی که عموما از جمله ویژگیهای رهبران عنوان میشود.
تعصب و کلیشههای جنسیتی هرچند کم و اندک اما تاثیرگذار هم در این مناظره حاضر بود. آردرن و کالینز این روابط را در شکلی متفاوت به کار میبستند و بیراه نیست که نظرات متفاوتی هم در بین رایدهندگان برانگیختهاند. مردم در نظرسنجی بعد از مناظره گفتند که آردرن دو برابر کالینز احساس امید در آنها ایجاد کردهاست.
مردم معمولا دربارهی اینکه رهبر خوب چه کسی است و چه ویژگیهایی باید داشته باشد نظراتی دارند. پژوهشگران به این ایدهها «تئوریهای ضمنی رهبری» میگویند؛ مکانیزمی که از طریق آن رهبران را میفهمیم.
ممکن است برخی این تئوریهای شخصی درست نباشد، یعنی کسی معتقد باشد که رهبر خوب کسی است که فلان رفتار را داشته باشد اما تحقیقات نشان دهد که از قضا همان رفتار مخرب و غیراثربخش است. اما فارغ از این حرفها این ایدههای فردی تاثیرگذارند.
تحقیقات در زمینهی تئوریهای ضمنی نشان میدهد رفتارهایی که سنتا مردانه تلقی میشدند به احتمال زیاد از ویژگیهای رهبری قلمداد میشوند: یعنی اینکه برخی مردم وقتی به «رهبر» فکر میکنند ناخودآگاه به یک «مرد» فکر میکنند.
مردمی که اینگونه فکر میکنند انتظار دارند که یک رهبر قوی، زمخت و فرمانده باشد، ویژگیهایی که شبیه انتظارات سنتی از مردان است. به همین ترتیب، تشر زدن، تشنهی قدرت بودن، ریسکپذیری، مطالبهگری و سلطهگر بودن از جمله کیفیتهای مرتبط با رهبری عنوان میشود.
مطالعات زیادی نشان میدهند که از قضا این ویژگیها از جمله ویژگیهای کلیدی رهبران موثر نیستند. بلکه ویژگیهایی چنین موجب افت نوآوری شده، بر کیفیت تصمیمات اثر منفی دارد و قادر به تشویق مردم در نشان دادن قابلیتهایشان نیست. برعکس ویژگیهایی که معمولا زنان نشان میدهند یعنی فروتنی، همکاری، تیمسازی و ترغیب دیگران در راستای خیر عمومی بسیار مهمتر است.
با این حال هرچند این ویژگیها رهبر موثرتری میسازند اما زنان هنوز با هنجارهای ضمنی مردانه قضاوت میشوند و کماکان به سختی میتوانند به ردههای رهبری برسند و در این نقشها موفق باشند.
پس چندان جای تعجب نیست اگر جودیت کالینز اغلب شیوهی مردانه و مبارزهجویانه انتخاب میکرد تا توجه بخشهای سنتیتر جامعه را جلب کند.
کالینز به وضوح سعی میکرد تا شکلی از نخستوزیر اسبق انگلستان، مارگارت تاچر، را تکرار کند که وی را بانوی آهنین خطاب میکردند. او خودش را کاندید نخستوزیری معرفی کرد که قوی است، دستور میدهد، اوضاع را در کنترل دارد و مخالفت و شکست را نمیپذیرد.
حقیقت تلخ انتظارات جنسیتزده از رهبران این است که اگر کالینز چنین رویکردی اتخاذ نمیکرد به احتمال زیاد رأیهای زیادی از بخشهای سنتیتر جامعه را از دست میداد. اما این روش هم تضمینی برای بردن نیست. معمولا گفته میشود که از بیخردی رهبران است اگر ادعا کنند که مشکلات پیچیده راهحلهای سادهای دارد. کالینز همچنین گرفتار همان چیزی است که محققان آن را «بند مضاعف» مینامند که رهبران زن را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر آنها به طور سنتی رفتارهای زنانه از خود نشان دهند، با تمرکز بر روابط و نگرانی برای دیگران، خطرش این است که به عنوان یک زن خوب اما نه یک رهبر موثر دیده شوند. اگر رفتارهای مردانه از خود بروز دهند، به عنوان رهبری شایسته دیده میشوند اما نه یک زن «خوب».
کالینز هرچه بیشتر برای برآورده کردن انتظارات سنتی و انتخاب سبک رهبری ستیزهجو و مردانه تلاش کند، خطر اینکه مردم بیشتری را، حتی در بین رایدهندگانش، از خود براند وجود دارد.
آردرن به همان اندازه اما به گونهای معکوس، در معرض خطر بند مضاعف است. تأکید او بر مهربانی و ابراز نگرانی نسبت به دیگران بدان معنی است که توسط برخی به عنوان یک زن خوب دیده میشود که رهبر موثری نیست.
مهارتهای نرم، چالشهای سخت
با این حال، «حساسیت» – به معنای مراقب بودن، همدردی، دلسوزی، مهربانی، همدلی، از خودگذشتگی و دوستانه بودن – در تئوریهای ضمنی رهبری نیز وجود دارد.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این مهارتهای به اصطلاح نرم در واقع کلیدی برای رهبری موثر هستند. بنابراین، در حالی که سبک آردرن فاقد اعتبار نزد افرادی است که به عقاید سنتی و مردانهتر درباره رهبری پایبندند، به این معنی نیست که او یک رهبر بیاثر است.
در یک مسابقهی سیاسی بین دو زن بسیار مصمم، با اعتماد به نفس و مقاوم، باید به خاطر داشت که برخی از رایدهندگان به طور حتم تحت تأثیر پیشفرضهای جنسیتی از یک رهبر خوب قرار میگیرند و این فقط یک چالش دیگر است که رهبران زن با آن روبرو هستند.
منابع: