بیدارزنی:
مقدمه نویسنده:
با توجه به موجی که درباره خشونت علیه زنان و به ویژه تعدی، تعرض و تجاوز به زنان راه افتاده فکر کردم این کتاب من که در سال ١٣٨۵ منتشر شد برای مخاطبانتان جالب و خواندنی باشد. کتاب در واقع خشونت و تبعیض علیه دختران و زنان را از زوایای مختلف و نه لزوما تمامی زوایا به گونهای به تصویر میکشد. کتاب در ایران مجوز نگرفت و در امریکا توسط یک ناشر گمنام منتشر شد. کتاب در محافل مردانه عموما بازخورد خوبی نداشت و قطعا یکی از دلایلش پرداختن به زوایایی از مردسالاری و تبعیض و خشونت مردان علیه زنان بود. در محافل زنانه نیز با گذشت چندین سال از انتشار کتاب مورد توجه عدهای از زنان قرار گرفت. شاید انتشار کتاب در سال ٨۵ به نوعی تابوشکنی محسوب میشد و طرح تعرض ، تعدی و خشونت علیه زنان با این جزئیات خوشایند مردسالاران نبود: چه زنان و چه مردان.
نوشته شهرنوش پارسی پور در خصوص این کتاب که در سایت زمانه منتشر شده است:
در مجموع، شرح زندگی یک مادر و دختر است. میبینیم که چهطور شرایط زندگی مادری که همیشه رنج برده بر زندگی خانوادهی او سایه میاندازد. مادر، فرزند خانیست که روی همسر خود همسر دیگری گرفته. مردیست خشن و خودخواه و زمانی که بچههای همسر دوم میمیرند و دیگر نمیتواند بچهدار شود خواهان آن میشود که یکی از فرزندان زن نخست را به خانهی زن دوم بیاورند.
در اینجا اما درام دردناکی رخ میدهد. مادر همانند تاجر ارزیابی میکند که فرستادن پسرش صلاح است یا دخترش. البته چون پسر دو برابر دختر ارث میبرد بهتر آن است که دختر را به خانهی هوو بفرستد. چنین است که دختربچه با شنیدن حرفهای مادر، خود تصمیم میگیرد خانه را ترک کرده و به خانهی زن پدرش برود.
کتاب دلم میخواهد هرگز آرزویش نکنم را از اینجا دانلود کنید.