۲۵ میلیون ودیعه شرط اصلی پذیرش بیماران کرونایی

0
15
پذیرش بیماران کرونایی

بیدارزنی: سیستم بهداشت و درمان در ایران روز به روز به سمت خصوصی‌تر شدن می‌رود و دود این نظام کالایی شده در چشم بیماران، پرستان، خدمه بیمارستان و گروه‌هایی که صدایی برای اعتراض ندارند می‌رود. این سیستم معیوب چهره خشن خود را در دوران کرونا بیشتر به رخ ما کشید. در ادامه با پرستار پیشین یکی از بیمارستان‌های مطرح خصوصی شهر تهران مصاحبه‌ای کرده‌ایم که می‌خوانید. برای حفظ امانتداری، نام بیمارستان و پرستار مطرح نشده است.

از شروع کرونا بگو، فرآیند مواجهه بیمارستان، شما و بیماران با این بیماری چه بود؟

زمانی که کرونا وارد بیمارستان ما شد، هیچکس به ما خبر نداد، در واقع ما از اواخر دی بیمار کرونایی داشتیم. بعدا از عکس‌های قفسه سینه متوجه شدیم. اما اواسط بهمن بود که به ما ماسک دادند و از اواسط بهمن تا اوایل اسفند، اوج ماجرا بود. آدم‌های زیادی می‌آمدند، برخی واقعا کرونا داشتند و برخی مشکوک بودند. ما به آن‌ها امیدواری می‌دادیم، می‎گفتیم چیزی نیست، اما واقعا چیزی بود. ممکن بود در عکس‌ها چیزی نشان داده نشود، اما وقتی می‌گذشت با بدتر شدن حال بیمار و مرگش متوجه کرونا می‌شدیم.

ما نه لباس مخصوص داشتیم، نه هیچ چیز دیگر. فقط ماسک داشتیم، به ما می‌گفتند ماسک بزنید و زیرش گاز استریل بگذارید. همان زمان بود که برخی از نیروها ترک کار کردند. البته در شغل ما ترک کار با ۵ سال تعلیق همراه هست. کم کم خانواده‌ها نگران شدند، ما ایزوله شدیم. زندگی شد شیفت صبح و ظهر و عصر و شب.

یادم هست که یک روز صبح اوایل اسفند خانمی بدحال وارد بخش شد، باید ایزوله می‌شد، اما چون ما ماسک، دستکش و لباس مخصوص نداشتیم، هیچکدام نزدیکش نشدیم و از دور نگاهش می‌کردیم. تا اینکه یکی از بچه‌ها سریع از طبقه‌ای دیگر ماسک و دستکش پیدا کرد و ما مشغول شدیم. اما نمی‌توانستیم خیلی نزدیکش بشویم، چون لباس نداشتیم. آن خانم فوت کرد و بعدا خانواده‌اش از بیمارستان شکایت کرد. کرونا مثبت بود.

وضعیت طوری شده بود، که دوستان از همدیگر یواشکی ماسک می‌دزدیدند. دستکش می‌دزدیدند. یک بطری مایع ضدعفونی کننده برای هر روز بود، اگر می‌ماند که هیچ، اگر باقی نمی‌ماند، تمام. آن روز دیگر مایع نداشتیم.

سرپرستار، منشی، شوهر و دخترش، سه پزشک در بیمارستان، خیلی‌ها کرونا گرفتند. البته همه خوب شدند.

ما ناچار بودیم با تب و تنگی نفس کار کنیم، چون شغل ما طوری است که اجازه مرخصی نداریم.

رئیس بیمارستان طی این مدت چه کرد؟

رییس این بیمارستان با تمام این ثروت، در دوران کرونا بعضی از بخش‌های بیمارستان که درآمدشان پایین بود را تعطیل کرد، چون البته مریض‌های کرونا در اولویت بودند و مریض در بخش‌های دیگر هم کمتر داشتیم. پس یکسری نیرو را فرستادند خانه، یکسری بخش‌ها تعطیل شد، مثل بخش اتاق عمل، جراحی و…

کم کم سلف را بستند و غذا به ما ساندویچ مرغ و خیارشور می‌دادند، البته چه عرض کنم، بیشتر ساندویچ خیارشور بود، کیفیت غذا به قدری بد بود که ما باید خودمان غذای خودمان را می‌آوردیم. شب خسته از شیفت برمی‌گشتیم خانه، غذا درست می‌کردیم و دوباره روز از نو روزی از نو. با همه استرس، ترس و مشاهده مرگی که هر روز تجربه می‌کردیم.

هرکسی یک شیلد[۱] داشت و همان را باید می‌شست و چندبار استفاده می‌کرد. هر شیفت یک ماسک داشتیم، یعنی صبح تا ظهر یک ماسک، ظهر تا شب هم یک ماسک. از ماسک منظورم ماسک‌های ساده ابتدایی است. هر سرپرست یک جعبه دستکش ۱۰۰ تایی داشت تا به بقیه هم بدهد. بچه‌ها و مردم، گالن گالن از همدیگر مایع، دستکش و ماسک می‌دزدیدند.

هر روز دعوا می‌شد. به رئیس بیمارستان فحش می‌دادند. دستشویی‌ها را نمی‌شستند، مایع دستشویی نبود، دستمال نبود. مردم عصبانی شده بودند.

وضعیت پذیرش بیماران چگونه بود؟

یک روز خانم ۷۰ ساله‌ای برای کرونا آمد، اما چون پیر بود، پذیرش نشد.

همینطور برای پذیرش بیماران کرونایی هر بیمار باید بیست و پنج میلیون ودیعه بگذارد حالا بعد از درمان هم هزینه‌های خیلی بیشتری به این مبلغ اضافه می‌شود تا بیمار مرخص شود.

از اواخر دی و اوایل بهمن مریض‌هایی داشتیم که به اسم آنفولانزا می‌دیدیم. نمی‌دانستیم کرونا آمده ایران یا نه. یکی دو مورد در مسیح دانشوری دیده بودیم، در بیمارستان‌های دیگر بعد شروع به غربالگری کردیم (اواسط بهمن) بعد که به مرور سی‌تی گرفتند از ۱٠۰ مریضی که در ۸ ساعت می‌آمدند ۳۰ نفر مثبت بودند حتی با علامت‌های خفیف، تب خفیف، سرفه خشک (اواسط بهمن) اوایل اسفند، تا اوایل اسفند اوج گرفت. از هر ۱۰۰ تا مریض ۶۰ تا ۷۰ نفر مثبت بودند. اما طبق آخرین خبر درحال حاضر از هر ۱۰۰ مورد ۲۰-۳۰ نفر مثبت هستند تعداد مریض‌های بد حال خیلی کمتر شده است.

  • هر بخش از پزشکان تا خدمات در این دوران چه می‌کردند؟

پزشکان اکثرا نه ماسک و نه دستکش داشتند. انگار از سر غرور خیلی رعایت نمی‌کردند و همین امر موجب شد نهایتا همه مبتلا شوند. پزشکان اورژانسی به خدمات هیچی نمی‌دادند. مسئول خدمات با داروخانه دعوا میکرد و در نتیجه در طول کل روز تنها یک ماسک داشت. یک نفر در طبقه منفی سه، شیلد درست می‌کرد و به بقیه می‌گفت بشورید استفاده کنید. بیمارستان می‌گفت ما پول نداریم. الان نگهبانی حق ندارد شیلد بپوشد، چون گفتند ایجاد رعب و وحشت می‎کند. اوایل به ما هم همین را می‌گفتند. اما وقتی شیوع بیماری جدی شد به ما هم ماسک دادند. الان که خدمه و نگهبانان اصلا ندارند (اول اردیبهشت).

وقتی کرونا آمد آمادگی داشتند. مریض‌ها غربالگری می‌شدند، پاراوان کشیدند، تریاژ کوید را از تریاژ معمولی جدا کردند. در تریاژ کوید افراد لباس مخصوص پوشیده بودند. اگر مریض بدحال بود نگهش می‌داشتند و اگر نه سرپایی درمان می‌کردند.

تمام پرسنل که در تریاژ بودند بیشتر در معرض خطر بودند. اورژانس سرپایی (پرستار، پزشک، منشی، نگهبان) از همه پرخطرتر بودند.

حقوق ما تغییری نکرد، اما الان با ۲۰ روز حقوق و تعدادی هم که درخواست دادند گفتند می‌توانید مرخصی بدون حقوق بگیرید تا اوضاع اوکی بشه.

ساختمان پزشکان تا اواسط اسفند که خطرناک نبود، باز بود، برخی از کله گنده‌ها و سهامداران مبتلا و در وی آی پی بستری شدند.

رئیس بیمارستان که اصلا وارد بیمارستان نشد. سوپروایزرها فقط می‌آمدند جلو در سر می‌زدند و می‌رفتند (قبلا روزی ۳ بار می‌آمدند). پزشکان هم خودشان رفتند و دیگر نیامدند. نیاز مالی که نداشتند.

دو تا از دوستان من در بیمارستان فیروزگر (دولتی) هستند (نیروی مرد) در بیمارستان می‌مانند و هفته‌ای یکبار می‌روند خانه. من همسرم خیلی بی‌قرار بود و گفت نرو با جانت بازی نکن.

دولتی‌ها بهتر از خصوصی‌ها هستند. حمایت محکمتری پشتشان است. ما در بیمارستان صبح که می‌آمدیم می‌گفتند فلانی خداحافظ! اما مثلا در بیمارستان دولتی برای کارانه اذیت می‌کنند، با سه ماه تاخیر می‌دهند، مثلا کارانه فروردین را دی می‌دهند. ولی خوبی آن این است که برای تو احترام زیادی قائلند.

مثلا وقتی می‌خواهی بروی با احترام با تو برخورد می‌کنند. من و دوستم هر دو در فیروزگر بودیم. من آمدم بیمارستان خصوصی، دوستم الان رسمی شده اما من هنوز نه.

بیمار کرونایی که می‌آید ۲۵ تومان ودیعه می‌گیرند، وگرنه بستری نمی‌کنند. کلا نه فقط کرونایی. قبلا ۱۸ بود اما الان بخاطر کرونا شده ۲۵ تومان. اگر بد حال بودند و آی سی یو می‌رفتند ۷ الی ۸ روز می‌ماندند. وگرنه ۴ الی ۵ روزه بستری می‌شدند. باید در نظر بگیرید که آی سی یو در حالت عادی هم شبی چهار میلیون تومان است، فقط تخت آن.

یادم می‌آید قبل از کرونا ما یک روز مریض قطع عضو داشتیم،افغانستانی بود. دستش (۳ انگشتش قطع شده بود). ردش کردند. چون پول نداشت و چون اتباع خارجی هم دو برابر حساب می‌شود. آن بیمار فرصت نداشت بیمارستان دیگر برود. کارگر همه زندگی‌اش به دستانش بسته است.

داروهایی که به بیماران کرونایی می‌دهیم هیدرولسکی کلوروتین و تامی فلو است به همراه دو داروی دیگر. یکی برای ایدز است و بسیار گران است، در صورتی که مریض بدحال بود به او داده می‌شود.

یادم می‌آید آشنای وزیر بهداشت کرونا گرفت که اتاق وی آی پی را به او دادند.


پانوشت:

[۱] محافظ صورت