بیدارزنی: بیایید لحظهای تصور کنیم که ما میتوانیم سیاستمداران را کنار بزنیم و خودمان بر مبنای عقل سلیم عمل کنیم. دولت فدرال [در ایالات متحدهی آمریکا] چه کاری انجام میدهد تا اثر ویرانگر بیماری همهگیر کووید ۱۹ را بر انسانها به بهترین نحو کاهش دهد؟ قبل از هر چیز باید دسترسی به خدمات درمانی رایگان را برای همهی افراد فراهم کند.
دولت باید منابع دارویی و پزشکی را بر اساس بیشترین نیاز افراد در سطح ملی توزیع کند. همچنین باید از انسانها در برابر آسیبهای اقتصادی گریزناپذیری محافظت کند که در پی طرح فاصلهگذاری اجتماعی بر آنها بار میشود. دولت باید تدابیری بیندیشد که همه بتوانند این دوران را به بهترین شکل به سرانجام برسانند: باید به حقوقبگیران و دستمزدبگیران یارانه پرداخت کند، به این ترتیب کارگران میتوانند سرِ کار خود باقی بمانند و کسبوکارها هم میتوانند بهراحتی از سر گرفته شوند. باید دریافت اجاره را از افراد و از کسبوکارها به تعویق بیندازد. ماهانه به هر فرد حقوق ثابتی برای برآوردن ضروریات زندگی پرداخت کند تا زمانیکه این وضع به سر آید. همچنین باید از ورشکسته شدن کسبوکارهای کوچک جلوگیری کند زیرا در این کسبوکارها میلیونها موقعیت شغلی نهفته هستند که متصدیان آنها باید به آنها بازگردند.
اینها گامهایی بدیهی هستند که شما باید طی کنید اگر هدف شما حمایت از مردم باشد. حالا به جای آن، وضعیتی را تصور کنید که شما هدف اساساً متفاوتی را دنبال میکنید: حفظ سرمایه. در آن صورت شما چه میکنید؟ خب، شما باید سلامت ترازنامههای شرکت را نسبت به سلامت انسانها در اولویت قرار دهید. صنعت خدمات درمانی را، که حالا [کمکم] دارد رونق میگیرد، در دست بخش خصوصی نگه دارید؛ شما باید به جای آنکه امنیت شغلی کارگران را فراهم و حقوق و دستمزد آنها را پرداخت کنید از مزایایی بهره ببرید که بیکاری آنها برایتان به ارمغان میآورد و تقاضای مصرفکننده را تحریک کنید تا موجی از نیروی کار ارزان و بهشدت محتاج در برابر خود داشته باشید؛ شما باید برای طبقهی سرمایهدار معافیتهای مالیاتی قائل شوید؛ باید از وضعیتی که باعث مقروض شدن هرچه بیشتر افراد میشود استقبال کنید؛ شما نباید از نابود شدن کسبوکارهای کوچک خیلی ناراحت شوید؛ آنها در واقع بازار را به کسبوکارهای بزرگتر و ثروتمندتر واگذار میکنند. شما باید از این بحران فرصتی بسازید تا تمرکز ثروت بیشتر، نه کمتر، ایجاد کنید. از سوی دیگر شما باید نابرابری بیشتر، نه کمتر، به وجود آورید. این کار سختی نیست.
حالا حدس بزنید دولت فدرال آمریکا در حال انجام چه کاری است؟ دهها میلیون کارگر اخراج شدهاند و او نشسته و نگاه کرده تا نرخ بیکاری چنین سر به فلک بکشد؛ با بیکفایتی، بیشمار کسبوکار کوچک را به حال خود رها کرده تا ورشکسته شوند؛ نه هیچگونه راهکار سراسری برای تعلیق اجارهها قائل شده، نه یک سیاست ملی قوی برای افرادی اندیشیده که به دلیل بیماری کار را ترک میکنند و نه سیستم ملیای برای خدمات درمانی عمومی رایگان طراحی کرده است، این در حالی است که میلیونها انسان نیازمند با سیستمهای بیمهی بیکاریِ ورشکسته و ازکارافتاده دولت کلنجار میروند و هفتهها و ماهها منتظر میمانند تا پولی دریافت کنند و کارگرانی هم که در بخشهای مهم مشغول به کارند بهناچار به شورش و اعتصاب متوسل شوند تا حقوقی دریافت کنند. دولت لایحهی جدیدی تصویب کرده که شامل کاهش مالیات بر سود میشود و «این معافیت، از صاحبان کسبوکارها در قبال کارمندان مبتلا به ویروس کرونا، سلب مسئولیت میکند.»
در زمان جنگ همواره به ما گفته شده که یک ملت هستیم. در جنگهای واقعی از ثروتمندان مالیات بیشتری اخذ میکردیم اما حالا به سرمایهگذاران معافیت مالیاتی میدهیم.
آمریکاییها چه این را بدانند و چه ندانند، دولت برای آنها کاری نمیکند. دولت آنها به نمایندگی از سرمایه و سرمایهداری عمل میکند. امروز انسانها در درجهی دومِ اهمیت هستند، ابزاری هستند که بر اساس تأثیری که بر سرمایه میگذارند به حساب آورده میشوند. در این دورهی خطیر باید از سرمایه محافظت و آن را تغذیه کنیم، ما باید منابعمان را از سطح جامعه بیرون بکشیم و آن را به سمتی هدایت کنیم تا به نجات سرمایه کمک کنیم، درست مانند وقتیکه بدن خون را از اعضا میگیرد و به مغز میرساند تا آن را نجات دهد. انسانها میتوانند قربانی شوند اما سرمایه نمیتواند زیرا جایگزینناپذیر است. ما مسیری در پیش میگیریم تا وضع سرمایه را سروسامان دهیم. گزافه نیست اگر بگوییم دهها یا صدها هزار آمریکایی خواهند مرد چراکه ما این رویکرد را در پیش گرفتهایم نه رویکردی که برای حیات بشر ارزش بیشتری قائل است. آنها خواهند مرد زیرا ما از پیش از عالمگیر شدن این بیماری منابعمان را به فراهم کردن یک سیستم خدمات درمانی مناسب تخصیص ندادیم، آنها خواهند مرد زیرا ما در بحبوحهی این مرض همهگیر تصمیم گرفتیم ملزومات و ضروریات سرمایه را در اولویت قرار دهیم. ما تصمیم گرفتیم حقوق افراد شاغل را قطع کنیم زیرا پرداخت آنها برای صاحبان سرمایه بهصرفه نبود. نه کارخانهها را ملی کردیم و نه داروسازیها را زیرا این اقدام به ضرر سرمایهداران بود، و البته ما زندانیها را نیز از زندانهایی آزاد نکردیم که این همهگیری به درون آنها نیز سرایت کرده و اوضاع اسفباری به بار آورده است.
وقتی این قائله تمام شود سیاستمداران میآیند و میگویند قهرمانان این بزنگاه سخت دکترها و پرستاران و کارگران عرصهی مواد غذایی بودهاند که بهخاطر نیاز و احتیاج ما به کار خود ادامه دادند، اما این ادعا حقیقت ندارد. درآمد دکترها کاهش یافته زیرا آنها بیماران معمولیشان را از دست دادهاند و پروسههای درمان غیرضروری متوقف شده و آنها دیگر از این راه عایدی ندارند؛ مرگومیر پرستاران افزایش یافته زیرا ما به اندازهی کافی ماسکهای پلاستیکی ارزان ذخیره نکرده بودیم؛ کارگران موادغذایی در حالیکه جانشان را به خطر انداختهاند مجبورند برای دریافت چند دلار بیشتر به ازاء یک ساعت کار خواهش و التماس یا اعتصاب کنند. از نگاه کسانی که در مسند مسئولیت و قدرت هستند قهرمانان واقعی این دوران بحرانی، شرکتهای سهامی خاص هستند که برای خرید کل موجودی کسبوکارهای زیانده در شتابند و صندوقهای سرمایهگذاری تأمینی که وامهای ارزان میدهند و سرمایهگذارانی که خانههایی را که ساکنانشان از آنها بیرون رانده شدهاند از آنِ خود میکنند. همانطور که میبینید این افراد کسانی هستند که خونی تازه به رگهای سرمایه به جریان میاندازند. اینها کسانی هستند که ما را نجات میدهند. اینها هستند که در این زمانهی پرمخاطره مسئولیت هدایت سرمایهی گرانبهای ما را به سوی سرزمین موعود بر عهده دارند.
سرمایهی آنها مشمول معافیت مالیاتی شده و حمایتهای قانونی و کمکهای مالی دولتی و سودهای هنگفت به دست آوردهاند. شما ۱٠ میلیون نفر دیگری که الان بیکار شدهاید انتظار دارید کی بتوانید شغلی پیدا کنید؟ هان؟ قدر خود را بدانید. اگر شما برای یافتن کار عزم و اراده به خرج دهید به این معناست که شما بهاندازهی کافی لایق و سزاوار هستید که اوضاع را به نفع خود تمام کنید نه اینکه به حال خود رها شوید تا بمیرید. موفق باشید!
منبع: The Plan Is to Save Capital and Let the People Die