با یاد و احترام به ۴۰۸ دخترک و پسرک قربانی این پرونده
بیدارزنی: در تاریکی اتاق غوطه میخورد، شب از نیمه گذشته بود، با نفسهای بریده از خواب پرید. کابوسی ۱۲ ساله در خوابهایش تکرار میشد. بعدازظهر گرم بیست هفتم خرداد ۱۲ سال قبلتر را به یاد آورد. سرخوش بود، بسان دخترک نوجوانی که آیندهای درخشان را برای خودش تصویر میکند، امتحانات را بهخوبی پشت سر گذاشته بود و برای ورود به دبیرستان ثانیهها را میشمرد. قرار بود به دیدن معلمش برود، روپوش و شلوار و مقنعه سیاهرنگش را پوشید کیف کوچک که یک خرس بندانگشتی رنگارنگ به رویش دوختهشده بود را کج انداخت و در یک خیابان شلوغ برای دیدن معلمش که در فاصله ۱۵ دقیقهای از خانهشان فاصله داشت حرکت کرد.
هوا گرم بود، بیست هفتم خرداد هزار سال پیش. با قدمهای بلند و مصمم قدم برمیداشت و سری افراشته. در دلش لبخند میزد اما روی صورت کوچکش اخمی ملیح حکمفرمایی میکرد آخر در مدرسه گفته بودند دختر خوب در خیابان اخم میکند. مهکامه نمیدانست که سیاهی در تعقیبش است، طوفانی که تا سالها بر زندگی رنگارنگ کودکانهاش ابرهای تیره را حاکم میکند. ۱۱ ساله بود…
پژو ۴۰۵ خاکستری رنگ با ۲ سرنشین، یک خانم و یک آقا از او کمک خواستند، هنوز نمیداند چرا سوار شد.
- خانم سرهنگ آدرس یه کیوسک تلفن رو میخواستن، با دست نشونشون دادم، گفتن اون که کار نمیکنه.
سوار شد، او را در قسمت کمک راننده درست بین زن و در ماشین نشاندند. وقتی ماشین به اولین جاده خاکی رسید سردی فلز اسلحه روی شقیقهاش جانش را رعشه انداخت. زن همراه، او را به زیر پایش فشار داد و چادر مشکیاش را روی سر و صورتش کشید عامل تمام نفستنگیهای بیدلیل شبانهاش. مرد را درست نمیدید تنها چیزی که از مرد به یاد دارد عطری عجیب و موذی است که در فضای محدود ماشین پخش میشد.
گوش کن هرزه کوچولو صدای ریگ بیابون رو میشنوی؟ اینجا هیشکی نیست فقط ما ۳ تاییم. هر کاری که خواستم باید انجام بدی یا میمیری. دخترک بعد از شنیدن خواستهشان فریاد زد خب من رو بکشید! مرد جواب داد میریم سراغ ننه بابات اونا رو هم میکشیم، اونا رو اول میکشیم تا تو ببینی بعد تورو…
رد آزارهای فیزیکی روی ساعد دست راستش و زیر گوش راستش باقی است. آنقدر کتکش زدند که تا روزها استخوان زیرین فکاش منحرف بود. آثار آزار جنسی هنوز بر روانش باقی مانده بود. در او هر روز دخترک ۱۱ سالهای ضجه میزد و حقخواهی میکرد.
از لحظاتی که رهایش کردند، چیز زیادی به یاد ندارد. سر درگم و شوک زده کوچهها را میدوید. زنی در خیابان جلویش را گرفت
تو دختر فلانی هستی؟ چرا سر و صورتت خونیه؟
تصادف کردم!
نمیدانست آمیزش جنسی چیست، نمیدانست تجاوز چیست و چه تفاوتی با آزار جنسی دارد. حتی تفاوت بین مرد و زن را اخیراً وقتی که پوشک برادرش را عوض میکردند فهمیده بود، اما میدانست یک حادثه مشمئزکننده اتفاق افتاده است.
خاطرات آن سالها بهسختی یادش میآید، به یاد ندارد که روزها و ماههای بعد چه اتفاقاتی افتاده، سعی کرده بود فراموش کند، اما نمیتوانست جلوی تمنای دخترک درونش بایستد. سالها سکوت کرده بود، از شهرش فراری شده بود و از اطرافیانش. زندگی جدیدی را مستقل آغاز کرده بود. حالا یکی از آن شبها بود. تمام مدت در بیداری کابوس دیده بود، پنجره را باز کرده بود تا هوای سرد آذر ماه را به ریه بکشد تا نفسش باز شود. آنقدر بدنش را منقبض کرده بود که درد میکرد.
صبح زود با مرکز مشاوره تماس گرفت.
- آقای دکتر بعد دادگاهی و اعدامشون ۱۲ سال سکوت کردم، شما اولین نفرید که حرفامو میشنوید. شبا نفسم تنگ میشه، تاریکی برام اون لحظه هارو تداعی میکنه.
اینکه پزشکی قانونی حتی نپذیرفت که من رو تحت معاینه قرار بده، چون نگفتم که بهم تجاوز شده، حتی حاضر نشدن جراحت عمیق و کبود یا و جای چاقو رو بدنمو معاینه کنن.
- باید حرف بزنی، باید تجربهت رو به اشتراک بزاری.
از مطب دکتر که خارج شد با هجمه جملات بیپایان از خودش رو به رو شد، تلفنش را برداشت، باید حرف میزد! باید دخترک درونش را با حرف زدن آرام میکرد.
- ببین، گوش کن، حرف نزن، باید هم رو ببینیم ری را، باید حرف بزنم بیا کافه، نه اتفاقی نیفتاده. یادته که اون روز رفتیم دکتر زنان وقتی از معاینه اومدم چه قد رنگم پریده بود؟ وقتی دکتر داشت معاینم میکرد حالم بد شد یادته تمام بدنم اسپاسم کرده بود؟، ببین من یه تجربه تجاوز داشتم تو بچگی…
او سکوتش را شکست…
* حدود ۴۰۰ شکایت ثبت شده از والدین دخترکان و پسرکان قربانی این پرونده شوم از نقاط مختلف ایران گزارش شده است.
در تمام نقاط دنیا زنان مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند، بهویژه در مکانهای عمومی مانند مترو. این مسئله تبدیل به عامل بازدارندهای برای حضور گسترده زنان در عرصههای اجتماعی شده است.
به دلیل حساسیتهای اجتماعی بالا آمار چندان رسمی از تجاوز منتشر نمیشود. قطعاً نمیتوان تمامی جرائم رخداده در حوزهی تجاوز به عنف را مختص به اطلاعات ارائه شده توسط پلیس دانست، زیرا به دلیل فشارهای اجتماعی و دیدگاه قربانینکوه جامعه، همه قربانیان مایل به گزارش و شکایت و تشکیل پرونده قضایی نباشند.
تجاوز به عنف در قانون جمهوری اسلامی در ردیف مجازاتهای جنایی است و ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی مجازات آن را به صراحت اعدام تعیین کرده است.
بر اساس اعلام سردار احمدیمقدم فرمانده ناجا، ۹۰۰ پرونده تجاوز در سال ۹۰ گزارش شده است.
در سال ۹۱ نیز پروندههای تجاوز به عنف روند رو به رشدی داشتهاند منجمله پروندههای تعرض جنسی و تجاوز ۱٫۲ درصد افزایش داشته که البته به گفته مقامات پلیس علت این افزایش باز کردن دایره این جرم توسط پلیس و رسیدگی به آن است.
همچنین بنا بر اعلام مقامات پلیس در سال ۹۲ نسبت به سال ۹۱ کاهش ۷ درصدی جرائم جنسی در کشور اتفاق افتاده و در سال ۹۳ نیز نرخ وقوع این جرائم در کشور ۱٫۷ درصد است. بر اساس اعلام مقامات پلیس حدود ۴۰ درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و ۶۰ درصد مربوط به مردان است که معمولاً علیه افراد زیر ۱۵ سال و با اغفال صورت میگیرد. این آمار نشاندهنده آن است که زنان کمتر تجاوز را گزارش کرده و شکایت میکنند. زنان عموماً با ارائه این گزارش تحت قضاوت جامعه قرار گرفته و امکان زندگی عادی در آینده را از دست میدهند. به همین دلیل ترجیح میدهند سکوت کنند [۱].
دکتر بهمن کشاورز، وکیل پایهیک دادگستری در گفتوگو با «شرق» دربارهی مراحل رسیدگی به شکایت تجاوز میگوید: «احزار وقوع رابطه جنسی در زمانی که بحث مسائلی نظیر زنای محصنه یا زنای غیرمحصنه ناشی از ترازی مطرح باشد، یک مقوله است و بحث تجاوز به عنف و با اعمال زور، مسئله دیگری است. در مورد اول باید ادلهی شرعی موجود باشد؛ به این نحو که شهود به تعداد مقرر در شرع و قانون، بر وقوع آن شهادت دهند و شهادتشان چنان باشد که در شرع مقرر شده یا مرتکب یا مرتکبان اقرار کنند. البته باید توجه شود اقرار هریک از آنان صرفا علیه خودشان قابل استناد است و نه در طرف مقابل». وی افزود: «اما در مورد زنای به عنف، نباید در پی دلایل شرعی روابط جنسی بدون اجبار بود؛ در این مورد میتوان موضوع را با استناد به دلایل علمی یعنی نظر پزشک قانونی، قراین و امارات و از همه مهمتر تست دی. ان.ای احراز کرد. مورد اخیر دلیلی است که تقریباً قابل رد و خدشه نیست؛ یعنی تقریباً محال است که دی. ان.ای دو نفر با هم اشتباه شود. ازاینرو گمان میرود باید به مردم اطلاعرسانی شود تا از شکایت واهمه نداشته باشند. یک نکته اجتماعی و مبتنی بر نوعی دیدگاه فرهنگی غلط وجود دارد که باید اصلاح شود و آن اینکه متأسفانه وقتی به خانمی تجاوز میشود، به نوعی احساس گناه میکند و از آن بدتر اینکه برخی از افراد جامعه هم نه به دیده فرد بزه دیده و محل ظلم واقعشده، بلکه با نظر تحقیر به او مینگرند»[۲]
اما مسئلهای که اساساً برای قربانیان تجاوز و جامعه ناخوشایند است مجازات فرد متجاوز است. معمولاً حتی با اشد مجازات یعنی اعدام هم قربانی در وضعیت سابق قرار دارد. جامعه سنتی همچنان قربانی را محکوم میکند و قانون هیچگونه حمایتی اعم از درمان جسمی و روانی قربانی نداشته و اعدام متجاوز نیز تاکنون تأثیری در کاهش جرائم اینچنینی نداشته است.
چهار سال پیش عدهای از وکلا گرد هم آمدند و پیشنویس قانونی را نوشتند که بیشتر بر جنبه پیشگیری و درمان تأکید داشت و مجازات را راهحل نمیداند همچنین در این پیشنویس انواع خشونت اعم از فیزیکی، جنسی، روانی و … را نیز به رسمیت شناخته شده بود. پس از نوشتن پیشنویس ۵ آذر ۹۵ کارزاری حول آن شکل گرفت که فعالین حقوق زنان در آن کارزار با برگزاری کارگاههای آموزشی در شهرهای مختلف ایران و جمعآوری روایتها و نظرات زنان درباره پیشنویس مذکور سعی در اصلاح و تکمیل آن با نظرات زنان در کل کشور را داشتند این کارزار پس از دو سال فعالیت به کار خود پایان داد و قانون تکمیلشده را برای عموم منتشر کرد.[۳]
طبق ماده ۴ پیشنویس قانون منع خشونت خانگی علیه زنان در ارتباط با سازوکارهای حمایتی، این قانون جهت پیشگیری از خشونت خانگی علیه زنان، حمایت از قربانی و خانواده وی، مددکاران، شهود، اعلامکنندگان جرم و هرکسی که به نحوی به بزه دیده یاری میرساند، است. از سوی دیگر در راستای اصلاح بزهکار پیشبینیشده اعمالی صورت گیرد.
بر اساس ماده ۱۰ پیشنویس کارزار تمامی واحدهای منع خشونت موظفاند تا در جهت آموزش و اطلاعرسانی برای پیشگیری از خشونت، درمان و بازپروری بزهکار اقدام کنند.
همچنین وظیفه دارند تا شرایطی برای درمان، مشاوره، حمایت و راهنمایی بزه دیده فراهم کنند و مکلفاند تا به بزه دیده مشاوره حقوقی ارائه دهند.
بر اساس ماده ۱۱ خانهی امن زنان -که به هر موسسه یا مکان مناسب برای نگهداری، تضمین امنیت، حمایت و توانمندسازی بزه دیدهی این قانون، فرزندان وی و در صورت نیاز اعضای خانوادهی او اطلاق میشود- باید در سراسر کشور تأسیس شود و تمامی زنان به آن دسترسی داشته باشند.
در پایان باید گفت اعمال قصاص و مجازات جنایتکار تأثیر مثبتی بر سیر صعودی آمار ثبتشده از تجاوز به عنف نداشته است و نیاز به یک قانون حمایتی برای درمان روان آسیبدیده و بازگشت قربانی به اجتماع وجود دارد.
همچنین باید به کودکان از کودکی حق بر بدن را آموزش داد تا در آینده شاهد بیماران جنسی و روانی و در مقابل قربانیان آسیبدیده در اجتماع نباشیم.
در پیشنویس این قانون تکیه بر داشتن واحدی جداگانه مربوط به خشونت و حضور حداقل یک مددکار زن شده است که میتواند کمک بزرگی به قربانی زن داشته باشد. خشم فروخورده مهکامه میتوانست در روزهای اول حادثه توسط یک مددکار زن رو به بهبود برود.
https://www.shomanews.com .1/بخش-اخبار-۲/۴۳۱۹۴-آمار-تلخ-تجاوز-در-ایران
http://www.ion.ir/news/212016 .۲/
۳٫ کارزار منع خشونت خانوادگی pdvc.info