«شکاف ارگاسم» تنها بین زوجهای دگرجنسخواه وجود دارد و لزبینها چنین مشکلی ندارند که نشان دهندهی این است که سکس بیشتر «برای» مردان است تا زنان.
بیدارزنی: این افسانه که زنان صرفا با سکس «همراهی میکنند» حق لذت بردن را از آنها گرفته و امکان محکومیت مردان متجاوز را دشوارتر میکند. اگر زنان بر این باور باشند که صرفا «همراهی کردن» با سکس یک تجربهی زنانهی رایج است، احتمال کمتری میرود که نیازها و خواستههایشان را مطرح کنند.
احتمالا همهی ما دوست داریم فکر کنیم که این روزها دیگر تقریبا از نظر جنسی آزاد و برابریم اما پژوهشهای ائتلاف پایان به خشونت علیه زنان بین نزدیک ۴۰۰۰ فرد بالغ نشان دادهاند که دو پنجم افراد فکر میکنند مردان بیشتر از زنان سکس میخواهند و بین یک سوم تا نیمی از ما فکر میکنیم که بین زوجهای دگرجنسخواه مردان در سکس زودتر به ارگاسم میرسند و تصمیم به شروع و پایان سکس با آنها است تا زنان. برعکس تصور میشود که احتمال رد سکس و «ادامه دادن آن برای حفظ رضایت شریک» در زنان بیشتر است.
«شکاف ارگاسم» تنها بین زوجهای دگرجنسخواه وجود دارد و لزبینها چنین مشکلی ندارند که نشان دهندهی این است که سکس بیشتر «برای» مردان است تا زنان. معمولا انزال زنان چیزی پیچیده انگاشته میشود و همین وجود «شکاف ارگاسم» تنها در میان زوج های دگرجنسخواه نشان از کمبود فهم، تلاش و همراهی طرف مقابل دارد چرا که لزبینها چنین مشکلاتی ندارند. این پدیده محصول ارگاسم مردانه است که معمولا با دخول آلت مردانه به عنوان محور اصلی سکس بدست میآید.
واقعا ناراحتکننده است که از زنان چندان توقع نمیرود که حین سکس لذت یا ارگاسم را تجربه کنند و به عنوان چیزی «عادی» هم پذیرفته شده است. این مسئله پایدار هم میماند چراکه اگر زنان بر این باور باشند که «همراهی» با سکس تجربهی زنانهی رایجی است احتمال کمتری میرود که نیازها و خواستههایشان را در ابتدای رابطهی جنسی یا با پیشرفت رابطه مطرح کنند. حتی ممکن است تحت این فشار باشند که ناراحتی یا درد خود را ابراز نکنند و وقتی سکس تنها بخشی از رابطهی بلندمدت، در کنار نابرابریهای مداوم در محیط کار، کارهای خانه، مراقبت و توقعات جنسیتزده ی دیگران باشد صحبت صریح و ادعای برابری دیگر زیادی است.
خودنابرابری جنسیتی واقعا به تنهایی مهم است چراکه زنان باید بتوانند روابطی مبتنی بر لذت و برابری متقابل را توقع داشته باشند. دیگر از این شفافتر و بنیادیتر نمیشود.
اما فقط این نیست. نظرات جنسیتزده دربارهی سکس که ما اشاره کردهایم هم میتوانند موجب شوند مردان احساس استحقاق بیشتر در سکس را با اصرار و وادار کردن زنان به آن در خود پرورش دهند. اگر این نظرات را که مردان سکس میخواهند و به آن نیاز دارند را با این که زنان کمتر مشتاقند و احتمال بیشتری دارد آن را پس بزنند ترکیب کنیم، با جایگاه مسموم زنان به عنوان «نگهبانان» سکس مواجه میشویم که نقش زن را مدیریت تعاملات جنسی و دسترسی به بدنش میدانند.
اگر زنان در سکس «نگهبان» باشند، آنگاه بار مسئولیت هر عمل جنسی به دوش آنان میافتد پس اگر با خشونت جنسی مواجه شدند تقصیر خودشان است و این زن است که در صورتی که اعلام تجاوز کند مورد بازجویی قرار میگیرد. انگار رفتار مرد نیاز به بررسی دقیقی ندارد. فرض بر این است که او دنبال سکس بوده و بر آن اصرار ورزیده است. همین میتواند منجر به این مغالطه شود که خشونت جنسی بهخاطر شکست نافرجام در نگهبانی صحیح، پشیمانی یا تنها کجفهمی رخ داده است. اینها اسطورههایی قدرتمند هستند که عواقبی نافرجام دارند. با این حال اگر دربارهی سکس متفاوت و بر اساس برابری میاندیشیدیم، احتمال این موارد کمتر بود.
زمانی که میخواهیم بفهمیم مسئلهی جامعهای که مشخصا نمیتواند جلوی تجاوز را بگیرد یا آنرا کاهش دهد چیست این جنسیتزدگی دربارهی سکس رخ مینماید. همین تفکر است که مانع تعقیب قضایی گزارشهای تجاوز میشود چراکه پلیس و مامورین فکر میکنند هیئت منصفه در درجهی اول زنی را میبینند که نتوانسته از خودش مراقبت کند بعد مردی که از حد خودش فراتر رفته، پس نمیتوانند پرونده را پیش ببرند.
برای همین ما معتقدیم که باید بیشتر و صریحتر دربارهی سکس صحبت شود. مردان باید مسئولیت خودشان را بدانند و پاسخگوی جنسیتزدگی و سکس خوب باشند. باید این تصور که سکس کاری است که «بر روی» زنان انجام میشود پایان یافته و همه به جایی برسیم که لذت، شوق و رضایت متقابل و برابر در روابط جنسی هنجارین شود.
آنگاه سکس برابرتر خواهد بود.
منبع: https://www.theguardian.com/commentisfree/2019/aug/26/women-orgasm-sexism-pleasure-convict-rape