بیدارزنی: اگر مردی برای برداشتن چمدان سنگینِ زنی یا برای پارک کردن دوبلهی ماشین، به یک زن کمک کند، در مورد او چه فکر میکنید؟ آیا این عمل ناشی از ادب است؟ یا آیا این یک توهین جنسیتی به قدرت و شایستگی اوست؟ روانشناسان اجتماعی که این رفتار را سکسیسم خیرخواهانه توصیف میکنند، کاملاً طرفدار دیدگاه دوم هستند. اما محققان پرده از این پارادوکس برداشتهاند: زنان مردانی را ترجیح میدهند که رفتارهایشان مصداق سکسیم خیرخواهانه است.
این رفتار و تمایل را چگونه میتوان توصیف کرد؟
برخی معتقدند زنان با سادهلوحی تمام نمیبینند که جنسیت زدگی خیرخواهانه موجب تضعیف آنها میشود فقط به این دلیل که با یک برچسب مهربانانه گمراه میشوند. روانشناسان حتی معتقدند که جنسیت زدگی خیرخواهانه مضرتر از سکسیسم خشن و خصمانه است زیرا موذیانه است مانند «گرگ در لباس گوسفند».
واضح است که زنان باید خود بگویند چه زمانی به کمک نیاز دارند و آیا میتوانند از پس کارهای خود بر بیایند یا نه؟ ما بهعنوان روانشناسان اجتماعی بر این باور هستیم که اغلب زنان متوجه نیستند که بیشتر مردان حمایت گر اغلب اعمال قدرت میکنند. در کمال تعجب، باید بگوییم زنان نمیپذیرند که سکسیم حمایتگر و خیرخواهانه درواقع دارد آنها و تواناییهای آنها را دست کم میگیرد.. بر آن شدیم یک سری مطالعات انجام دهیم تا ببینیم که میزان جذب شدن زنان به مردانی که جنسیت زدگی خیرخواهانه در رفتارشان وجود دارد، به چه میزان است.
سکسیسم خیرخواهانه چه علامتهایی دارد؟
مفهوم سکسیسم خیرخواهانه برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ تعریف شد. سازندگان این عقیده ادعا کردند که سکسیسم همیشه آشکارا و خصمانه نیست. از نظر آنها، نگرشهایی مانند «زنان باید مورد احترام و محافظت مردان قرار گیرند» یا رفتارهایی مانند باز کردن درب اتومبیل برای زنان، آنها را کمتوانتر و نیازمند به کمک معرفی میکند به همین دلیل است که سکسیسم خیرخواهانه برابری جنسیتی را تضعیف میکند.
از آن زمان، روانشناسان اجتماعی مشغولِ مستندسازی تأثیرات منفی این نوع رفتارها بر زنان هستند.
طبق مطالعات، زنانی که با این رفتار سازگار هستند، بسیار به کمک مردان وابسته میشوند. آنها بیشتر مایلاند مردان به آنها بگویند که چهکاری میتوانند و چهکاری نمیتوانند انجام دهند، در تفکر مستقل ضعف دارند، کمتر جاهطلب هستند و کارهای جدید را بهندرت انجام میدهند و قدرت ریسکپذیری بسیار پایینی دارند.
مسئله اصلی این است که چرا زنان همچنان بیشتر به این مردان تمایل دارند؟
پاسخ میتواند در آنچه زیست شناسان تکاملی «تئوری سرمایهگذاری والدین» مینامند نهفته باشد.
در حالی که مردان با چند سلول جنسی میتوانند با موفقیت تولیدمثل کنند، یک زن باید برای به سرانجام رساندن پروسه باروری و به دنیا آوردن کودک ماهها یا سالها تلاش کند.
در طول تاریخ بشر، زن به دلیل اینکه بتواند این پروسه را بهسلامت از سر بگذراند به دنبال جفتی بوده که به مدت طولانیتر و مسئولانهتر با او بماند؛ بنابراین، تکامل، روانشناسی زن را برای حضور یا ترجیح دادن به حضور در کنار همسرانی که بتوانند روی آنها سرمایهگذاری کنند، شکل داد. هیکل عضلانی یک همسر آیندهنگر (و امروز کیف پول بزرگ او) مطمئناً نشان میدهد که او این توانایی را دارد. باز کردن درب اتومبیل نیز میتواند نشانهای از قدرتمند بودن و روحیه حمایتگری مرد باشد.
زنان وزن دارند
در تحقیقاتِ اخیراً منتشرشده، ما از بیش از ۷۰۰ زن در سنین ۱۸ تا ۷۳ سال در ۵ آزمایش خواستهایم تا مشخصات مردانی که رفتارهای حمایتگرانه و مصداق سکسیم خیرخواهانه -نظیر درآوردن کت وقتی زنی سردش است یا برای برداشتن جعبهای سنگین برای زنان- را بخوانند و سپس ما شرکتکنندگان را بر آن داشتیم که میزان جذابیت آنها را بررسی کنند. تمایل به حمایت، تأمین و تعهد؛ و احتمال حمایت از آنها.
یافتههای ما تأیید کرد که زنان، مردان سکسیست خیرخواه را به خاطر حمایتگریشان حتی اگر آنها را دست کم بگیرند نیز، ترجیح میدهند. آنها گاهی اذعان داشتند که رفتارهای سلطه جویانه این مردان آنها را آزار میدهد اما همچنان این مردان برایشان جذابیت داشته است. سؤال اینجاست که علیرغم سلطهجویی چه چیزی باعث میشود این مردان در چشم زنان جذابتر باشند؟ پاسخ شاید همان روحیه مسئولیتپذیری و حمایتگری باشد که بهطور تاریخی و از نظر تکاملی زنان به آن تمایل دارند.
ما سپس سؤال کردیم که آیا این یافتهها فقط در مورد زنانی که با کلیشههای قدیمی جنسیتی مسئلهای ندارند، صدق میکند یا خیر.
برای رد این احتمال، ما میزان اعتقاد شرکتکنندگان به فمینیسم را در این تحقیقات بررسی کردیم. ما برای دریافتن میزان اعتقادشان به فمینیسم از آنهایی سؤالهایی جنجالی کردیم؛ برای مثال: آیا شما معتقدید فرزند آوری و پرورش کودکان را نباید بهعنوان شغل و وظیفه ذاتی آنها دانست مگر اینکه خودشان بخواهند؟
ما دریافتیم زنان فمینیست بیش از زنان سنتی این مردان را سلطهجو و تضعیفکننده میدانند؛ اما مانند سایر زنان آنها همچنان معتقدند این مردان جذابترند. درواقع باوجود اشکالاتی که ممکن است این روابط به وجود آورد آنها میل به رابطه با مردی دارند که بتوانند روی او سرمایهگذاری کنند. به نظر میرسد حتی فمینیستهای سرسخت ممکن است یک پارتنر جوانمرد و شجاع را ترجیح دهند. کسی که صورتحساب را در اولین دیدار پرداخت کند یا هنگام پیادهروی لبه جوب راه برود.
یافتههای ما ممکن است برای زنانی که نسبت به رابطه با مردان جوانمرد و دلیر سردرگماند و همچنین مردانی که نمیدانند آیا باید رفتار حمایتگرانه خود را با زنان تغییر دهند یا خیر اطمینان خاطری باشد.
اما چندین سؤال جالب باقیمانده است. آیا سکسیسم خیرخواهانه همیشه زنان را تضعیف میکند؟ این ممکن است بستگی به بستر رفتار داشته باشد. یک مرد ممکن است وقتی بیشازحد به یک همکار زن کمک کند به تواناییهای او در انجام وظایف حرفهایش آسیب برساند. از طرف دیگر، به نظر نمیرسد که کمک کردن به یک زن برای حمل و جابهجایی مبلمان سنگین به او آسیب برساند. یا او را تضعیف کند.
درک این تفاوتهای ظریف و در نظر گرفتن مرزبندیهای باریکی که بین این دو وجود دارد، میتواند به ما این امکان بدهد که اثرات منفی سکسیسم خیرخواهانه را کاهش بدهیم بدون آنکه نیاز باشد زنان همه نوع کمک و مساعدتی را پس بزنند.