بیدارزنی: عصر روز گذشته گروه بیدارزنی مراسمی را به منظور گرامیداشت ۸ مارس، روز جهانی زن، در مؤسسۀ خوانش برگزار کرد. در بخش اول این مراسم، فیلم مستند «در میان امواج» اکران شد و در بخش دوم، مهمانان برنامه مینا کشاورز، تهیهکننده و کارگردان این فیلم و فاطمۀ محبعلی مدیر و مؤسس مرکز ترک اعتیاد زنان با دوستان شرکتکننده در مراسم گپوگفتی داشتند.
در ابتدا مجری برنامه از خوشحالیمان گفت که توانستهایم کنار هم جمع شویم و مثل بیشمار زن و مرد دیگر که در سراسر جهان این روز را گرامی بداریم. هشتم مارس در حقیقت بزرگداشت خاطرۀ تمامی زنان و مردان برابریخواهی است که سالها برای رسیدن به این هدف در سراسر جهان تلاش کرده و کشته شدهاند. ما هم یادی کردیم از زنان و مردان ایرانی که این روزها به خاطر فعالیتها و مطالباتشان پشت میلههای زندان اند؛ نرگس محمدی، نسرین ستوده، پروین محمدی، امیرسالار داوری، زینب جلالیان، محمد حبیبی و دیگر فعالان در بند.
«در میان امواج»، داستان زن کارآفرین اهل میناب
در ابتدا فیلم مستند «در میان امواج» پخش شد. این فیلم داستان زندگی رقیه ذاکری، زن کارآفرین مینابی است که تصمیم داشته بستری فراهم کند تا زنان دستفروش این شهر بتوانند به شکل متمرکز کالاهای خود را بفروشند. این هدف اگر چه در ابتدا برای مدت کوتاهی محقق میشود اما بعداً شهرداری میناب تصمیم میگیرد زمینی را که در اختیار رقیه گذاشته است را پس بگیرد. در ادامۀ فیلم شاهد تلاشهای رقیه برای پس گرفتن زمینی هستیم که به طور قانونی در اختیار او بوده تا در جهت توانمندسازی زنان بندری بهرهبرداری کند اما حالا شهرداری میناب دست روی آن گذاشته است. رقیه بعد از اینکه از شهرداری و فرمانداری میناب ناامید میشود به معاونت زنان ریاستجمهوری میرود تا حقش را پس بگیرد اما در نهایت هیچ کدام از این ارگانهای دولتی گره کور مشکلات او را باز نمیکنند.
مستندساز از دغدغههایش میگوید
سازندۀ فیلم مینا کشاورز، مستندساز و تهیهکننده، از سال ۱۳۸۶ به فیلمسازی مشغول است. فیلمهای او عبارتند از: در انتهای یک روز کامل، ناخوانده در تهران، کمی آنطرفتر، حرفه: مستندساز و در میان امواج. فیلم آخر مینا کشاورز موفق به گرفتن جوایز متعددی شده است از جمله جایزۀ بهترین فیلم مستند جشنوارۀ بینالمللی فیلم مستند لندن.
به گفتۀ مینا کشاورز ساخت فیلم «در میان امواج» سال ۱۳۹۰ آغاز شد و در سال ۱۳۹۵ به پایان رسید و برای اولین بار به نمایش درآمد. کشاورز در اینباره گفت: «میخواستم دربارۀ پنجشنبه بازار میناب و نسلهای مختلف دستفروشهای آنجا فیلمی بسازم. چند سفر به میناب رفتم و در همان سفرها با رقیه ذاکری آشنا شدم که تصمیم گرفته بود مکانی را برای این زنان دستفروش محیا کند، تعاونی راه بیندازد و آنها را صاحب آن ۲، ۳ متری کند که برای فروش کالاهایشان از آن استفاده میکنند».
زمانی که کشاورز ساخت فیلم را شروع کرد هنوز درگیریهای رقیه با شهرداری شروع نشده بود. در خلال کار فیلمسازی بود که این درگیریها شدت گرفت و ۵ سال به طول انجامید و دوربین او این دورۀ زمانی را ثبت کرده است. کارگردان در میان امواج گفت «درحال حاضر آن پنجشنبه بازار خراب شده است. شهرداری آمد که کار را خودش انجام دهد اما نصف و نیمه رها کرد. امسال شهرداری به رقیه زنگ زد که دوباره بازار را احیا کند اما او خواستۀ آنها را رد کرد». رقیه ذاکری هنوز در حال پرداخت قسطهای وامی است که برای برپایی بازار از بانک گرفته بود. او یک بار وقت و انرژی و پولی صرف این کار کرده بود که همه، قربانی بیتفاوتی و کارشکنی مسئولان شده بود. حالا دوباره توان انجام آن کار را ندارد. کارگردان فیلم میگوید «زنان مینابی از رقیه خواستند که دوباره بازار را راهاندازی کند اما رقیه در جواب به آنها گفته است که خودشان پیشقدم شوند و کار را از سر بگیرند». رقیه به آنها گفته است «من هم زنی بودم مثل شما. وقتی من توانستم پس شما هم میتوانید». به این ترتیب برپایی دوبارۀ پنجشنبه بازار میناب به مزایده گذاشته شد و سه نفر از زنان برای این کار انتخاب شدند.
رقیه هم با ان.جی.اویی که همان سالهای پیش ثبت کرده بود کار تهیه ترشیجات را شروع کرده و حالا کارش گسترش یافته است. او امروز یک کارخانه تهیه ترشی راه انداخته است و بسیاری از زنان مینابی در آنجا مشغول به کار هستند؛ زنانی که بعد از بسته شدن پنجشنبه بازار کارشان را رها کرده بودند.
به گفتۀ مینا کشاورز، رقیه ذاکری زنی است که خودش در مضیقه بوده است. او سواد را در نهضت سوادآموزی آموخته است اما حالا زنی توانا است که در استان هرمزگان همه او را میشناسند. هر کس که میخواهد با محلیها کار کند به سراغ رقیه میرود. او به عنوان کارآفرین نمونه کشوری انتخاب شده است اما متأسفانه از تواناییها و قابلیتهای او استفاده نمیشود.
مینا کشاورز در پاسخ به این سؤال که آیا در مسیر ساخت فیلم با مشکلی مواجه بوده یا خیر گفت «تولید فیلم به مشکل خاصی برنخورد اما چون من یک نفره داشتم فیلم را میساختم و زن هم بودم خیلی اوقات من را جدی نمیگرفتند. اگرچه چند بار جلوی کار من را گرفتند اما مثلن بارها من در حضور پلیس فیلمبرداری کردم اما پلیس اعتراضی نکرد و من حس میکردم دلیل این بیتفاوتی این بود که اساساً من را جدی نمیگرفتند. این موضوع برایم آزاردهنده بود».
او در جواب به این سوال که فیلم بعد از پخش چه بازخوردهایی داشت توضیح داد «اگرچه ساخت فیلم به مانعی برنخورد اما بعداً فهمیدم که فیلم به مضاق خیلیهای خوش نیامده است. با وجود تمام مقاومتها فیلم در سینما حقیقت به نمایش درآمد اما آنها بدترین سانسها را به من دادند. معمولن فیلمها یک سانس خوب دارند و یک سانس بد اما سانسهای اکران فیلم «در میان امواج» هر دو صبح بودند و وسط هفته. عملاً میخواستند فیلم نباشد اما خوشبختانه در هر دو سانس سینما پر شد. بعد از آن هم فیلم چند بار در تهران و شهرهای دیگر به نمایش درآمد».
یکی از حضار از تهیهکنندۀ فیلم پرسید «چرا تصویر رقیه را فقط در مکانهای امن مثل خانه یا بازار محلی میبینیم و نه در حالیکه در شهرداری یا فرمانداری به دنبال حل مشکلات است؟» و او پاسخ داد «به لحاظ خط روایت داستان خیلی از اتفاقاتی که بیرون از این مکانهای دولتی رخ دادند مهمتر بودند و به همین دلیل من آنها را نمایش دادم. از طرفی نمایش مکانهای دولتی و افرادی مثل شهردار و فرماندار به دلیل ممیزی و مسائل امنیتی ممکن نبود. علاوه بر این من اگر صحنهای از یک مقام دولتی مثلاً فرماندار را در فیلم میگذاشتم لازم بود که فرصتی برای او هم فراهم کند که بیاید و حرفهایش را بزند که این کار شدنی نبود».
فیلم «در میان امواج» محصول همکاری کشورهای ایران، لبنان، فرانسه و نروژ است. کشاورز توضیح داد که فیلم او اولین مستند ایرانی است که توانسته توجه سرمایهگذار بینالمللی را جلب کند و بعد از این فیلم مستندسازان دیگری آثاری با همکاری کشورهای خارجی ساختهاند.
او در پاسخ به این سؤال که چرا موضوعات فیلمهای او را زنان تشکیل میدهند گفت «من به واسطۀ زن بودنم و تجربۀ زیستهام روی این موضوعات حساسیت بیشتری دارم. به طور کلی در فیلمها دغدغهها و مسائل زنان کمتر به تصویر در میآیند. فیلمهای موجود را هم بیشتر مردان میسازند نه زنان. مردها هم عمدتاً زنان را ضعیف یا قربانی بازنمایی میکنند؛ اما من به عنوان یک زن میدانم که اینطور نیست. میدانم که مادر من، زنان اطراف من و همچنین خود من زنان ضعیفی نیستیم. من فکر میکنم ما زنان بهتر میتوانیم مسائل زنان را به تصویر بکشیم. من به عنوان یک زن فمینیست تا جایی که بتوانم این موضوعات را در کارهایم نشان میدهم».
میخواستم دهکدهای بسازم که در آن سلامتی باشد نه آسیب
بعد از پایان سخنان مینا کشاورز، از میهمان دیگر ویژهبرنامۀ هشت مارس، فاطمۀ محبعلی خواسته شد که داستان فعالیتش را برایمان بازگو کند. ایشان مدیر و مؤسس مرکز ترک اعتیاد زنان است که ۱۷ سال در حوزۀ آسیبهای اجتماعی کار میکند. خانم محبعلی درمانگر اعتیاد و درمانگر خانوادۀ معتاد است که سابقۀ راهبری مراکز اقامتی زنان آسیبدیده از اعتیاد با محوریت آموزش و آگاهی از اعتیاد را دارد.
فاطمه محبعلی در ابتدا از مینا کشاورز به خاطر فیلم تأثیرگزار او تشکر کرد و گفت این فیلم یادآور خاطرۀ مشابهی برای او بوده است. او تعریف کرد «۱۰، ۱۲ سال پیش اولین خانۀ امن برای زنان خیابانی در دروازه غار آماده و تجهیز شد. من مسئولیت آنجا را بر عهده داشتم. یک شب به من زنگ زدند که همسایهها آمدهاند و آنجا را خراب کردهاند، با سنگ شیشهها را شکستهاند و … نیمه شب بود. من ترک موتور همکارم نشستم و به آنجا رفتیم. شب سختی بود. متوجه شدم همۀ زنهای محل متحد شده بودند تا خانه را خراب کنند. وقتی رسیدم با سنگ من را هم نشانه گرفتند. ما از مددجوها خواستیم به خانه بروند؛ در را قفل کردیم، رفتیم کلانتری و طرح شکایت کردیم. اگرچه میدانستیم با شکایت کاری از پیش نمیرود اما از پلیس خواستیم که دستکم از این به بعد امنیت آنجا را تأمین کنند. صبح رفتم سراغ زنان محل. ۲۰ تا از زنها را جمع کردم که ببینم مشکل چیست. زنها میگفتند ما نگران شوهرها، پسرها و پدرانمان هستیم. مددجوهایی که اینجا رفتوآمد میکنند زنهای سالمی نیستند و ما اینجا امنیت نداریم. در نهایت با صحبت کردن توانستم اطمینان آنها را جلب کنم. تصمیم بر این شد که مددجوها فقط تا یک ساعت مشخصی از روز به آنجا رفتوآمد کنند. بعد از آن رابطۀ زنان محله با ما خوب شد به طوریکه حتا مایحتاج خانۀ ما را این زنان تأمین میکردند».
همچنین بخوانید: فیلمسازی مستند برای زنان، یک جورمبارزه است
فاطمه محبعلی در معرفی کارش گفت که قصد داشته دهکدهای بسازد که در آن سلامتی باشد نه آسیب. تهران کمپ ترک اعتیاد زنان نداشته تا اینکه ایشان اقدام کرده و مؤسسهای برای این کار ثبت کرده است.
مرکز ترک اعتیاد زنان اولین مرکز دارای مجوز است که در تهران مشغول به کار شده است.
خانم محبعلی گفت: «روزهای اول ما تازه برای کمپ یک دیوار کشیده بودیم که یک صبح زود کارگرهای شهرداری آمدند و دیوار را خراب کردند. رفتم شهرداری مشکل را حل کردم و با کمک زنان مددجو دوباره دیوار را ساختیم».
فاطمۀ محبعلی توضیح داد که در دهکدهاش توانسته برای زنان اشتغال فراهم کند. او برای کمپ چند عدد چرخ خیاطی خریده و ده زن آنجا مشغول به خیاطی هستند و دارند سالم زندگی میکنند.
به گفتۀ مسئول مرکز ترک اعتیاد زنان، یکی از بزرگترین مشکلات زنان آسیبدیده از اعتیاد این است که خانوادههای آنها پذیرایشان نیستند و باور نمیکنند که این زنان توانمند شدهاند و میتوانند سالم زندگی کنند. فاطمه محبعلی عنوان کرد «ما از این زنان تا جایی حمایت میکنیم که بتوانند به کانون خانوادههایشان برگردند».
ایشان در کمپ ترک اعتیاد یک مهدکودک هم تأسیس کرده که مشکل زنانی را حل کند که میخواهند ترک کنند اما کوکانشان مانع آنها میشوند. در این کمپ از کودکان زیر ۶ سال نگهداری میشود. فاطمه محبعلی توضیح داد «داستان وقایعی که این کودکان از اعتیاد پدر و مادرهایشان دیدهاند تلخ است. اساساً قصۀ اعتیاد قصۀ تلخی است اما باید سعی کنیم به آن به شیوۀ مثبت و سازنده نگاه کنیم. باید مراقب باشیم احساساتی نشویم».
مؤسس اولین مرکز ترک اعتباد زنان در ادامه گفت «من هیچ وقت به خودم به عنوان یک کارآفرین نگاه نکرده بودم. امروز صبح برای اولین بار از این زاویه به خودم نگاه کردم. افرادی که در کمپ ما مشغول به کار هستند افرادی هستند که خود درگیر اعتیاد بودهاند. بعد از سمزدایی رفتهاند درس خواندهاند، فن یادگرفتهاند و حالا به کمپ برگشتهاند، کار میکنند و حقوق میگیرند».
نکتۀ قابل توجه در حرفهای ایشان این بود که «گر ما با آسیبی درگیر هستیم باید با آن مواجه شویم. خانوادهها باید یاد بگیرند که اگر عضو معتادی دارند پنهان نکنند بلکه به او کمک کنند».
خانم محبعلی درمانهای گروهی مانند شیوۀ مورد استفاده در انجمنهای ۱۲ قدمی را راهی بسیار مژثر در درمان اعتیاد معرفی کرد.
فاطمۀ محبعلی علاوه بر مرکز ترک اعتیاد زنان مددسرایی را هم مخصوص زنان آسیبدیدهای راهاندازی کرده که جایی برای زندگی کردن ندارند. زنان میتوانند روزها در شهر باشند و کار کنند و شبها برای استراحت به این خانۀ امن مراجعه کنند. مدیر این مرکز اقامتی عنوان کرد «برای ورود به این مددسرا هیچ اولویت یا تقدم و تأخری در کار نیست. کافی است زنگ در را بزنند. ما در را باز میکنیم و آنها میتوانند وارد شوند».
در پایان مراسم از دوستانی که در مراسم شرکت کرده و پای روایت مهمانان ما نشسته بودند سپاسگذاری کردیم.