بیدارزنی: «دروغهای کوچک بزرگ» عنوان یک مینی سریال آمریکایی است که در سال ۲۰۱۷ از شبکه اچبیاو پخش شد. این مجموعه براساس کتابی با همین عنوان نوشته «لیان موریارتی» ساخته شده است. سریال «دروغهای کوچک بزرگ» زندگی سه زن را به تصویر میکشد. زنانی که در ظاهر خوشبختاند و بسیاری به زندگیشان حسادت میکنند؛ اما در حقیقت آنها زنانی هستند که هرکدام نوعی از خشونت را در زندگیشان تجربه کردهاند یا تجربه میکنند.
«سلست» با بازی نیکول کیدمن، زنی از طبقه مرفه و تحصیلکرده است. زنی که روزگاری وکیل بوده اما بعد از ازدواج و با به دنیا آمدن فرزندانش حرفهاش را کنار گذاشته و در خانه مشغول نگهداری از بچههایش شده است. سلست نه فقط از کار که از خانواده و دوستانش هم دور افتاده است. دورافتادنی که بعدها میفهمیم از سوی همسرش پِری به او تحمیل شده است.«پِری» همسر سلست با بازی «الکساندر اسکارشگرد» مردی جذاب و موفق به لحاظ اجتماعی است. مردی که در ظاهر عاشق همسر و فرزندانش است. در قسمت اول سریال سکانسی را میبینیم که پِری عازم سفری کاری است. پِری، سلست را میبوسد. دستهای پری سلست را سخت میفشارد و نمیخواهد او را رها کند و این «حقیقت» زندگی سلست است. زندگی زیر سایه مردی کنترلگر که میخواهد تمام ابعاد زندگی سلست را تحت کنترل خود درآورد. مردی که به لحاظ فیزیکی و روانی به سلست آسیبهای جبرانناپذیری میزند.
پِری به بهانههای گوناگون به سلست حمله میکند. او را کتک میزند و در اوج خشم و عصبانیت با سلست رابطه جنسی برقرار میکند و پس از فرونشستن خشم مانند بسیاری از آزارگران گریه میکند، برای عذرخواهی روی زمین زانو میزند، گردنبند میخرد و دستهگل میفرستد.
برای بسیاری از مردان قدرتمند و جذابی مانند پری هر آنچه تهدیدی است برای به خطر انداختن موقعیت اجتماعیشان باید خنثی شود. برای همین است که او نمیخواهد سلست به سرکار خود بازگردد و با گفتن جملات به ظاهر حمایتگرانهای که بسیاری از مردان کنترلگر بیان میکنند به سلست میگوید «من نگران فشار کاری تو هستم»، «من فقط میخواهم از تو مراقبت کنم». پری از سلست میخواهد علیرغم اینکه چهار بچه را سقط کرده است دوباره باردار شود. پِری هیچ حق و اختیاری برای سلست بر بدنش چه در هنگام سکس و چه برای بچهدار شدن قائل نیست. پِری میخواهد همهچیز تحت کنترل خودش باقی بماند و در مقابل مقاومت سلست، شروع به سرزنش او میکند. کاری که بسیاری از کنترلگران انجام میدهند؛ ایجاد احساس گناه و خود سرزنشگری در فرد خشونت دیده. سلست در جلسات مشاورهاش مدام میگوید که در خشونتی که میبیند مقصر است. شوهرش او را میزند چون او را دوست دارد و نمیخواهد سلست را از دست دهد. سلست مانند بسیاری از زنان خشونتدیده نسبت به فرد خشونتگر خود احساس همدردی میکند. برای او دل میسوزاند. سلست در پاسخ به سؤال روانشناسش که از او میپرسد چرا با دوستانش از خشونتی که میبیند صحبت نمیکند میگوید به خاطر «عزتنفسش»؛ اینکه زنی مانند سلست با این سطح از سواد و موقعیت اجتماعی و آگاهی که دارد نباید تحت خشونت قرار گیرد. در حقیقت بسیاری از زنانی که مانند سلست درگیر خشونت از سوی شریک زندگیشان هستند خشونتی که میبینند را انکار میکنند زیرا برای آنها مواجهه با حقیقت زندگی که در آن هستند، بسیار دشوار است.
مجموعه تلویزیونی «دروغهای کوچک بزرگ» نشان میدهد چگونه خارج نشدن از چرخه خشونت میتواند برای زنی با طبقه اجتماعی سلست هم فاجعهآفرین و سخت باشد. خشونتی که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. پسرانی که جای پدرانشان مینشینند و الگوی رفتاری آنها را در زندگی شخصیشان تکرارمیکنند. مجموعه «دروغهای کوچک بزرگ» عامدانه به سراغ طبقهای از زنان رفته است که در فیلمهای هالیوودی اغلب زنان قدرتمندی هستند. در بسیاری از فیلمها و سریالها بر اساس کلیشههای رایج، اغلب زنان رنگینپوست، طبقه فرودست و کمسواد به عنوان قربانیان خشونت به تصویر کشیده میشوند اما در «دروغهای کوچک بزرگ» با زنانی روبهرو هستیم که در خانههای مجلل زندگی میکنند. لباسهای زیبا میپوشند و مانند سلست برای پنهان کردن کبودیهای صورت و دست و پاهایشان از کرم پودرهای گرانقیمت استفاده میکنند. زنانی که در ظاهر خوشبختاند اما در پشت درهای بسته خانههای مجللشان خشونتی مهیب پنهان شده است.