بیدار زنی: برای اطلاع از جزئیات ازدواج دختران در مدارس برآن شدیم با تعدادی از معلمان مدارس که از نزدیک شاهد ازدواج دانش آموزان خود بوده اند به گفت و گو بنشینیم. گفتگوی حاضر با شهرزاد قدیری کارشناس ارشد مشاوره انجام گرفته است. قدیری دارای بیست و چهارسال سابقه کار در مناطق مختلف تهران است. مصاحبه پیشرو بر اساس مشاهدات او در این مناطق انجام شده است.
وقتی متوجه میشوید یکی از دانشآموزانتان نامزد کرده معمولاً چه اقدامی انجام میدهید، آیا به پدر و مادرش مشاوره میدهید؟ چقدر دستتان برای مداخله در چنین مسئلهای باز است؟
بستگی دارد که با رضایت دانشآموزم بوده است یا خیر. معمولاً در سنین دبیرستان و با توجه به بافت فرهنگی و اقتصادی خانوادهها، دختران علاقهمند به ازدواج هستند و خانوادهها هم استقبال میکنند. اگر این ازدواج برای فرار از محیط خانه یا تأمین امنیت اقتصادیشان باشد و از طرفی شخص موردنظر گزینه مناسبی نباشد تا جایی که بتوانم از طریق دعوت اولیا یا ارجاع به مشاور و صحبت با دانشآموز مداخله میکنم.
هنگام مواجهشدن با ازدواج شاگردتان، چه کار میکنید؟ اقدام شما تا چه اندازه تأثیر دارد؟
به او پیشنهاد میکنم عجله نکرده و با وسواس بیشتری در این مورد تصمیم بگیرد، اما اگر از بلوغ فکری دانشآموز و درستی انتخاب وی مطمئن باشم دیگر دخالتی نمیکنم، گو اینکه دانشآموزانی داشتهام که در طی سال تحصیلی ازدواج کرده و موفق به ادامه تحصیل تا دانشگاه هم شدهاند.
معمولاً ازدواجهایی که در بین دانش آموزان است یا خودخواسته است یا با اجبار خانواده. اگر خود خواسته است دلایل این ازدواجها چیست؟ دلایل ازدواج در این سن در مشاهدات خود شما چیست؟
ازدواجهای خودخواسته از طرف دانش آموزان دلایل مختلفی دارد از جمله طلاق و ازدواج دوم والدی که دانشآموز با او زندگی میکند، بدرفتاری پدر و مادر، عدم توانایی خانواده در برآوردن نیازهایشان، فوت پدر و مادر و زندگی با خواهر و برادر متأهل یا بستگان درجه دو و… که هرکدام از اینها باعث میشود دختران در سن کم با اولین کسی که سر راهشان قرار میگیرد ارتباط عاطفی برقرار کنند و وابسته شده و در نهایت به ازدواجی منتهی شود که معلوم نیست ازدواج موفقی باشد.
آییننامه جدید آموزش و پرورش که اگر دانش آموزان ازدواج کنند میتوانند در مدرسه بمانند را چطور میبینید؟ اگر در رابطه با نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از ازدواج زود رس یا کاهش آسیبهایش راهکاری دارید، پیشنهاد بدهید.
جایی خوانده بودم که چرا ازدواج دختران منجر به اخراج آنها میشود اما ازدواج پسران خیر؟
من هم با خارج شدن دختران از مدرسه پس از ازدواج صددرصد موافق نیستم چرا که احتمال اینکه بتوانند پس از ازدواج ادامه تحصیل دهند خیلی کم میشود.
اما متأسفانه بیشتر دخترانی که در این سن تن به ازدواج میدهند؛ خیلی بیپروا از مسائل خصوصی خود در بین همکلاسیها صحبت میکنند که این با روح یک محیط آموزشی همخوانی ندارد، ضمن اینکه مسیر مناسبی جهت دسترسی به اطلاعات درخصوص مسائل ازدواج برای سایر دانش آموزان نیست و میتواند آسیبهایی برای آنها همچون ترس از ازدواج و یا برعکس اشتیاق زودهنگام به ازدواج را در پی داشته باشد.
در خصوص قسمت دوم سؤال، با وضعیت اسفناک کنونی آموزش و پرورش که نه در حیطه آموزش و نه در حیطه پرورش موفق نبوده، اجرایی شدن راهکارها هم غیرممکن به نظر میرسد. بااینحال استفاده از مشاوران و روانشناسان مجرب، نه مانند آنچه در مدارس میبینیم (با احترام به همکاران مشاور) میتواند بسیار مفید و کمک کننده باشد و یا شناسایی استانها و شهرستانهایی که آمار بالایی از ازدواج زودهنگام دختران دارند و اختصاص بودجه کافی به آنها جهت تشکیل کارگروههایی خبره در راستای فرهنگسازی.
سخن پایانیتان را در رابطه با ازدواج زودهنگام دختران دانشآموز بفرمایید.
وقتی دختری در سنین نوجوانی وادار به ازدواج میشود چون شخصیت اصلیاش شکل نگرفته و شناختی از خود ندارد، همیشه مانند طوطی؛ برگردان خواستهها و اعمال همسر و اطرافیانش خواهد شد که در این میان خود واقعیاش هرگز شکوفا نشده و برای ابد دفن میشود. حال اگر همسرش انسانی با خصایص شریف و معتدل باشد آسیب وارده به روحش تا حدی تعدیل مییابد و اگر مردی زورگو و بدون رحم و منطق باشد، جسم و روح آن دختر نوجوان برای همیشه راهی قبرستان رنج و درد میشود که این کمتر از زنده به گور کردن آن دختر نیست. از نگاهی دیگر باید دید دختری که علایق، سلایق و نیازهای خود را تشخیص نمیدهد چگونه قادر خواهد بود ستون کاشانهای باشد که بار سنگین تعلیم و تربیت فرزندانش را به دوش بکشد.
وقتی یک دختر نوجوان را با یک دنیای کودکانه در قالب همسر به جامعه تحویل دهیم، انتظار دریافت چه نتیجهای را داریم؟!