بیدارزنی: برای اطلاع از جزئیات ازدواج دختران در مدارس بر آن شدیم با تعدادی از معلمان مدارس که از نزدیک شاهد ازدواج دانش آموزان خود بودهاند به گفتوگو بنشینیم.
گفتگوی حاضر با خدیجه پاک ضمیر که دارای هجده سال سابقه تدریس در مناطق محروم و مرزی است انجام گرفته است. پاک ضمیر فوقلیسانس فیزیک پزشکی خوانده است و مصاحبه را بر اساس مشاهدات در استان خوزستان و شهرستان شهریار، پاسخ داده است.
وقتی متوجه میشوید یکی از دانشآموزانتان نامزد کرده معمولاً چه اقدامی انجام میدهید، آیا به پدر و مادرش مشاوره میدهید؟ چقدر دستتان باز هست برای مداخله در چنین مسئلهای؟
به عقیده من در اینگونه موارد مفیدترین کار معرفی آنها به مشاور مدرسه برای بهرهمند شدن از کمکهای تخصصی لازم است که البته با تشخیص خود مشاور اقدامات لازم همچون مشاوره با دانشآموز و اولیای او و نیز در صورت لزوم معرفی دانشآموز به مراکز مشاورهای دیگر همچون مراکز مشاورهای آموزشوپرورش و حتی مراکز مشاورهای خصوصی صورت میگیرد. البته همه اینها در صورتی امکانپذیر است که مدرسه از مشاور خوب و متخصص برخوردار باشد. مسئلهای که در حال حاضر جای خالی آن در اغلب مدارس ما کاملاً مشهود و محسوس است. بر اساس تجربه من در چنین مواقعی به خاطر نبود مشاور متخصص و کاردان در مدارس بیشترین کاری که از معلم ساخته است صرفاً دادن آگاهی و مشاورهای عمومی بر مبنای دانش و تجربه خود به دانشآموز و گاهی اولیای اوست.
هنگام مواجهشدن با ازدواج شاگردتان چه کاری انجام میدهید؟ اقدام شما تا چه اندازه تأثیر دارد؟
از آنجا که ازدواج زودهنگام یک دانشآموز دلایل متعددی میتواند داشته باشد؛ از قبیل دلایلی خودخواسته، اجبار خانواده آن هم به دلایل متعددی همچون فقر، عدم آگاهی و… معمولاً پس از آگاهی نسبت به دلیل ازدواج آن دانشآموز، اولین و متداولترین کار همان مشاوره و گفتوگو با دانشآموز و خانواده او است و سپس در صورت آشنایی معلم با مراکزی همچون مراکز مشاورهای و بهزیستی و نیز دیگر مراکزی که بتواند به دانشآموز در حل مشکل یاری رساند، ارجاع او به این مراکز است.
معمولاً ازدواجهای دانش آموزانیا خودخواسته است یا اجبار خانواده. اگر خودخواسته است دلایلش چیست؟ دلایل ازدواج در این سن، در مشاهدات خود شما چیست؟
همانطور که خود شما اشاره کردید این پدیده و معضل اجتماعی دلایل متعددی میتواند داشته باشد بر اساس مشاهدات و تجربیات من بهعنوان یک معلم، عمدهترین دلیل این پدیده عدم توانایی مالی خانوادهها در تأمین هزینههای زندگی بهویژه هزینههای تحصیلی این دانش آموزان است؛ هزینههایی همچون پوشاک، لوازمالتحریر، کتب درسی، هزینههای رفتوآمد…
بالطبع یکی از بارزترین پیامدهای این فقر بازماندن کودکان بهویژه دختران از تحصیل است که ازدواج زودهنگام بهویژه در مورد دختران یکی از اشکال آن است. اما این پدیده (ازدواج زودهنگام دختران) دلایل دیگری نیز دارد ازجمله عدم آگاهی دانشآموزان و نیز اولیای آنها نسبت به پیامدها و آسیبهای احتمالی این نوع ازدواج.
این عامل بهویژه در ازدواجهای خودخواسته دانشآموزان کاملاً مشهود است. در همین راستا با توجه به شرایط و مقتضیات سنی دانشآموزان (بهخصوص در دوره متوسطه اول و دوم) یعنی پیدایش و بروز عواطف و کششهای جنسی در این دوره سنی، تجربه نشان میدهد که نبود مرجعی مطمئن و آگاه همچون فردی دلسوز و آگاه که نوجوان بتواند به او اعتماد کند چه در محیط خانواده و چه محیط مدرسه منجر به گرفتن تصمیمات عجولانه و اشتباه از سوی دانشآموز شده است.
همچنین بخوانید: با ازدواج جسم و روح آن دختر نوجوان برای همیشه راهی قبرستان رنج و درد میشود
اغلب چنین ازدواجهایی پس از گذشت اندک زمانی با شکست مواجه شدهاند؛ اما بر اساس مشاهده من طی این سالهای نه چندان اندک معلمیام، پارهای از موارد این ازدواجهای خودخواسته، صرفاً انتخابی است که دانشآموز برمیگزیند تا از آن طریق بتواند از فشارهای موجود در خانه رهایی یابد. فشارهایی که میتواند برخاسته از عواملی همچون فقر و اعتیاد باشد که اولین و بیشترین پیامد آنها نیز متأسفانه خشونتهایی است که گریبانگیر مادر و فرزندان خانواده بهویژه دختران میشود.
در کنار همه این عوامل، مشاهده و تجربه کاری من در مناطق محروم و مرزی، نشان میدهد که عاملی مضاعف بر عوامل یادشده وجود دارد؛ یعنی نقش و تأثیر ساختار فرهنگی حاکم بر آن مناطق در بروز این پدیده و معضل. در ساختار فرهنگی این مناطق یعنی مناطقی با ساختار عشایری و قومی و نیز مناطق مرزی، ازدواج زودهنگام بهویژه در مورد دختران سوای هر عامل دیگری در این خصوص، نسبتاً امری رایج و پذیرفته شده است. گرچه بدون شک دیگر عوامل جامعهشناختی مرتبط با این فرهنگها نیز در بروز این معضل در این مناطق مهم و قابل بررسی است.
این آییننامه جدید آموزشوپرورش که اگر دانشآموزان ازدواج کنند میتوانند در مدرسه بمانند را چطور میبینید؟ اگر در رابطه با نقش آموزشوپرورش در پیشگیری از ازدواج زودرس یا کاهش آسیبهایش، راهکاری دارید پیشنهاد بدهید.
بدون شک ازدواج زودهنگام دانشآموزان دختر قطعاً پیامدها و آسیبهای متعددی هم برای خود دانشآموزان و هم برای جامعه خواهد داشت؛ اما یکی از جدیترین آسیبها و پیامدهای آن ترک تحصیل این دانش آموزان است. از نظر من مهمترین کارکرد مفید این ماده (ماده ۵۳ آییننامه اجرایی مدرسه) همان مصون ساختن نسبی دانش آموزان در برابر این آسیب، یعنی ترک تحصیل است.
بر اساس این ماده، این دانش آموزان (البته با داشتن شرایطی که در آییننامه آمده است مثل برخورداری از شرایط سنی آن دوره تحصیلی) به مدرسه بازگردانده میشوند و این خود میتواند تا حدی آنها را در برابر آسیبهای حاصل از ترک تحصیل و نیز تبعیض تحصیلی موجود میان آنها و دانش آموزان مجرد مصون سازد. از سوی دیگر بنا بر تجربه ممانعت از تحصیل این دانشآموزان در مدارس روزانه که در قوانین قبلی وجود داشت و در عمل فقط در مورد دانشآموزان دختر اعمال میشد، عملاً خانوادهها را به سمت نوعی پنهانکاری میبرد که نتیجه آن نیز عدم ثبت محضری و شناسنامهای این ازدواجها تا پایان دوره تحصیلی دانشآموز بود که این خود نیز مشکلاتی را به همراه داشت از جمله شوهر خود را متعهد به آن دختر دانشآموز که همسر او شده بود، نمیدانست.
من در برخی موارد دیدهام که مرد، پس از یک سال زندگی با آن دختر دانشآموز، او را رها کرده و رفته است؛ چون سند ازدواج و مهریهی ثبتی و عقدنامهای در کار نبوده آن مرد خود را مقید به زندگی و ادامه آن ندانسته است. در نتیجه آن دختر دانشآموز با شکستی بزرگ در نوجوانی یا بهتر بگویم در کودکی خود روبرو شده که جبرانناپذیر است. این یکی از پیامدهای پنهانکاری خانوادهها در ازدواج دختران دانشآموز است. اما از سوی دیگر اجرای این آییننامه جدید همواره نگرانیهایی را هم از سوی اولیای دانشآموزان مجرد و هم اولیای مدرسه به همراه داشته است؛ نگرانیهایی از این دست که حضور دانشآموزان متأهل در کنار دانشآموزان مجرد باعث ایجاد نوعی حواسپرتی و کنجکاویهای جنسی در دیگر دانشآموزان مجرد میشود.
پاسخی که به این قبیل نگرانیها میتوان داد این است که وجود این کنجکاویهای جنسی از سوی دانشآموزان مجرد و گرایش آنها به جستوجوی سؤالات خود در این زمینه از دانشآموزان متأهل بیش از آنکه به خاطر حضور این دانش آموزان متأهل در مدارس باشد، عملاً پیامد فقدان آموزشهای جنسی در آموزشهای رسمی مدارس است؛ بهگونهای که همچنان بهعنوان یک تابو در آموزشهای رسمی مدارس ما آن هم در عصر مدرنیته و ارتباطات به شمار میآید. در کنار این مسئله پارهای پژوهشها از جمله نتایج پژوهشی صورتگرفته توسط عدهای از پژوهشگران و کارشناسان آموزشوپرورش در استان خراسان رضوی که جزء استانهایی با آمار بالای اینگونه ازدواج در میان دانشآموزان دختر است، نشان داد که دانشآموزان متأهل تأثیر چندانی بر روحیه و آموزش جنسی دیگر دانشآموزان ندارند.
سخن پایانیتان را در رابطه با ازدواج زودهنگام دختران دانشآموز بفرمایید.
به عقیده من، تلاش برای برچیدن این پدیده اجتماعی همانند اغلب معضلات اجتماعی دیگر نیاز به حرکت و برنامهریزی در دو جبهه فرهنگی و قانونگذاری دارد. فعالیتهای فرهنگی با هدف آگاه ساختن دانشآموزان و خانوادهها با پیامدهای حاصل از این نوع ازدواجها بدون تردید در برچیدن این معضل، بسیار مهم و حیاتی است و در این میان نهاد آموزشوپرورش بهعنوان متولی اصلی تربیت و فرهنگسازی نقشی مهم و کلیدی دارد.
علاوه بر آن مثل همیشه نباید از نقش مهم و تأثیرگذار رسانهها در این فرآیند همچون دیگر فرآیندهای آگاهیرسانی غافل ماند. اما در کنار اینگونه فعالیتهای فرهنگی، بدون تردید وجود ابزارهای قانونی لازم هم در رسیدن به این مهم لازم و حیاتی است؛ ابزارهایی همچون وضع و اجرای قوانینی که در آن حداقل سن قانونی لازم برای ازدواج دختران را بالاتر از آنچه که امروز در قوانین حاکم است (۱۳ سال برای دختران) در نظر گیرد مانند پیماننامه جهانی حقوق کودک که تا هجده سال را کودک میداند و همچنین تصویب و اجرای قوانینی که در آن مشخصاً ممانعت از تحصیل کودکان که یکی از علتهای آن ازدواج زودهنگام میتواند باشد جرم تلقی گردد.