زنان در جنگ ایران و عراق

0
54
جنگ ایران و عراق

در زمینه زنان و جنگ ایران و عراق که یکی از حوادث تأثیرگذار در زندگی ایرانیان است و آثارش همچنان مشهود کمتر پژوهش شده است.

و هنوز کوچه‌های ما
خسته از نامِ شهیدانِ مرد است.


 

نگاهی به پژوهش‌ها در مورد زنان و جنگ ایران و عراق

مریم رحمانی

در زمینه زنان و جنگ ایران و عراق که یکی از حوادث تأثیرگذار در زندگی ایرانیان است و آثارش همچنان مشهود کمتر پژوهش شده است. با اینکه حداقل در «فهرست شهدای زن در جنگ ایران و عراق چهار هزار و ۳۶۳ نفر بوده است که بیشتر آن‌ها در بمباران شهرها شهید شده‌اند. همچنین ۲۲ هزار و ۸۰۸ نفر امدادگر و دو هزار ۲۷۶ ۲۷۶ نفر پزشک زن به جبهه اعزام شدند. اکنون بیش از ۵ هزار جانباز زن وجود دارد که و بیش از ۳ هزار نفر آن‌ها دارای درجه جانبازی بالای ۲۵ درصد هستند.» و «در طول جنگ ۲۳ اسیر زن داشتیم که در سال ۵۹ به اسارت درآمدند و تا سال ۶۲ آزاد شدند. به‌جز دو نفرشان که در جاده اهواز ـ آبادان ماندند و به فعالیت در بخش امدادگری پرداختند. بیشتر این اسرا در خرمشهر و در ابتدای جنگ، یعنی در ماه‌های مهر و آبان سال ۵۹ به اسارت درآمدند.»

مطابق برآوردهای انجام شده، بیشترین ثبت پایان‌نامه‌ها با موضوع جنگ توسط پژوهشگران و دانشجویان رشته‌های زبان و ادبیات فارسی، علوم سیاسی و حقوق صورت گرفته و از سال ۸۷ تا سال ۹۶، روند ثبت مدرک علمی، سیر صعودی را نشان می‌دهد و بیشترین ثبت پایان‌نامه نیز به سال ۹۵ بازمی‌گردد.

اما از بین این‌همه پایان‌نامه کمتر پایان‌نامه‌ای با روش کیفی به بررسی تجربه زیسته زنان در جنگ ایران و عراق پرداخته است. بیشتر این پایان‌نامه‌ها حول محورنقد و بررسی شخصیت‌های زن در داستان‌های مختلف درباره جنگ به بررسی جنگ در زندگی زنان پرداخته‌اند و نقدی که به این قبیل کارها وارد است استفاده آن‌ها از رمان‌هایی است که نگاهی مثبت به جنگ داشتند نه کارهایی که در ادبیات دنیا از آن به ضد جنگ یاد می‌شود. از دیگر سو این پایان‌نامه‌ها تجربه بی‌واسطه‌ای از زندگی زنان نیستند و نمی‌توانند همه آنچه زنان در مناطق مختلف ایران طی جنگ تجربه کرده‌اند را ارائه دهند.

«تجربه زنانه از جنگ» پایان‌نامه‌ای است که توسط غلامرضا جمشیدی‌ها و نفیسه حمیدی انجام‌شده و درچکیده آن آمده در اینجا از زاویه تجارب زنانی جنگ را می‌بینیم که با جنگ مواجه شده، در اثر جنگ خانه و کاشانه خود را ازدست‌داده‌اند، به کارهایی نظیر پرستاری و امدادگری، خبرنگاری، کمک‌های پشت جبهه و … پرداخته؛ یا حتی در مواردی سلاح به دست گرفته و با دشمن جنگیده‌اند. تجربیات این زنان ذیل شش مفهوم دسته‌بندی‌شده است که عبارت‌اند از؛ تجربه ازجاکندگی، انفجار در ساختار خانواده، تغییر در خویشتن زنانه، تجربه بدن زنانه، تعلیق و تجربه، بازجایگیری در زندگی روزمره. این کار با کمک بررسی و تحلیل حدود هجده خاطره از این زنان انجام‌شده است. در حقیقت این پژوهش مستقیماً وارد گفتگو با زنانی که جنگ را تجربه کرده‌اند نشده و تنها به تحلیل خاطرات آن‌ها پرداخته است.

پایان‌نامه دیگر «شخصیت‌پردازی زنان در سه رمان جنگ ایران» نوشته مریم یوزباشی و حسین بهزادی از دیگر پژوهش‌هایی است که به بررسی وضعیت زنان و جنگ پرداخته است، در چکیده این کار آمده: با بررسی سه رمان، «ریشه در اعماق»، «گلاب خانم» و «سرود اروند» پی خواهیم برد که زنان در عرصه‌های مختلف چگونه ایفای نقش کردند؟

در مقاله حاضر زنان به مادران و همسران شهید، مادران جانباز، همسران جانباز، زنان مهاجر و آوارگان جنگ، زنان پرستار، زنان منتظر و زنان منفی‌نگر تقسیم‌بندی شده‌اند و هرکدام از این زنان با توجه به روحیات و عقاید خود بازتاب‌ها و کنش‌های خاصی در مورد جنگ و اتفاقات پیرامون آن دارند.

در این پژوهش آمده است: برخی از این زنان در مواجه با مشکلات و مصائب به زنان آرمانی و برخی دیگر به زنانی زمینی بدل می‌شوند و وجود هرکدام از این نوع زنان درصحنه رمان و داستان الزامی است، تا طرف مقابل آن بهتر شناخته شود و همان‌طور که گفته‌اند هر چیزی با ضد خودش شناخته می‌شود، بدین منظور وجود زنان منفی نگر است که باعث می‌شود تا زنان آرمانی و اسطوره‌ای شناسایی شوند و ارزش و اهمیت آنان در جنب چنین زن‌هایی است که به منصه ظهور می‌رسد.

نقش رمان در این دوره به تصویر کشیدن استقامت، صبوری و ازخودگذشتگی زنان است، زیرا زنان این دوره نسبت به دوره‌های پیشین متمایزند و به مسئولیت و تعهد خطیر خود در قبال خانواده و جامعه واقف شدند و به همین دلیل خود را از قید هوس و آرزو آزاد ساختند و به‌عنوان زنان آرمانی جلوه‌گر شدند.

در مورد این پژوهش باید گفت: انتخاب رمان‌ها و شخصیت زنان در آن‌ها جدا از ادبیات به قول حاکمیت، دفاع مقدس جدا نیست. نگاه به زن کلیشه‌ای است و عمق درد و رنج زنان و اثرات جنگ در این رمان‌ها و این پژوهش مشخص نشده است. همچنین دسته‌بندی زنان به زنان آرمانی و منفی نگر خودش نشان‌دهنده سویه دار بودن پژوهش است.

همچنین سودابه مهرآقا در «مطالعه مقایسه‌ای نقش زن در ادبیات داستانی دفاع مقدس سه دهه پس از انقلاب اسلامی» با تکیه بر نه رمان این دوره: (دل فولاد، ثریا در اغماء، سرود اروندرود، عشق سال‌های جنگ، نقش پنهان، دل‌دلدادگی، اشکانه، خاله‌بازی، بازی آخر بانو)نیز روشی کمی و بیش یکسان با دو پایان‌نامه ذکرشده داشته است. در برخی دیگر از پایان‌نامه‌ها نیز نویسنده‌ها به تحلیل «دا»، «دختران او پی دی» و سایر خاطرات زنان از جنگ ایران و عراق می‌پردازند.پایان‌نامه‌هایی که بیشتر تقلید از روی‌هم است بدون آنکه نگاه تازه یا حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد.

بازتاب جنگ هشت‌ساله در خاطرات زنان ایرانی در دوره پساجنگ بر مبنای رویکرد شناختی «لیکاف»نیز کاری از کوثر اولیایی به‌عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه الزهرا است که باآنکه از رویکرد لیکاف سود جسته اما نتیجه چندان متفاوت نیست و دلیل این‌همه یکدستی نیز انتخاب کتاب‌هایی با رویکرد یکسان به جنگ است، حال‌آنکه پژوهشگر موظف است نگاه تیزبین   و متفاوتی داشته باشد. داده‌های این پژوهش از کتاب‌های خاطرات خود نوشته زنان درباره جنگ عراق و ایران انتخاب‌شده است. به این منظور متن دو کتاب » یک‌شنبه آخر» و «کفش‌های سرگردان» بر اساس الگوی شناختی‌ای که جورج لیکاف در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی به‌کاربرده، تجزیه‌وتحلیلشده است. با بهره‌گیری از الگوی یادشده، سناریو‌های به‌کاررفته در جنگ عراق و ایران و استعاره‌های موجود درباره این جنگ، از کتاب‌ها شناسایی‌شده است. درنهایت، با توجه به استعاره‌های به‌دست‌آمده، دیدگاه زنان درباره کنشی به نام جنگ عراق و ایران و کنشگران زن و مرد حاضر در جنگ در این پژوهش تحلیل و تبیین شده است. این پژوهش نشان می‌دهد، اولاً زنان در خاطرات خود بیش‌تر به مسائل معنوی و عاطفی در جنگ توجه نشان داده‌اند. ثانیه، از حیث حضور در جنگ، تفاوتی میان زن یا مرد بودن قائل نبوده‌اند و خود را تا حدی کنشگری فعال دیده‌اند. ثالثاً به نظر می‌رسد ازاین‌جهت که هر دو نویسنده در بیمارستان پشت جبهه خدمت کرده‌اند، بیش‌تر به ایثار رزمندگان مرد توجه نشان داده‌اند و به کنشگری و رزم‌آوری مردان چندان نپرداخته‌اند.

«نقش زنان اهواز در دفاع مقدس» توسط سکینه فاضلی در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام‌شدهاست که درنتیجه ذکرشده عملکرد زنان در پشت جبهه به کمک به رزمندگان منجراست و اقدامات فردی اجتماعی نظامی وامدادی نقش مثبتی در پیشرفتروند جنگ داشته‌اند. شبیه این پایان‌نامه در مورد زنان قزوین نیز کارشده است. شیوه هردو بخشی اسنادی و بخشی مصاحبه با زنان بوده است

«بررسی بهداشت روان در یک جمعیت از جانبازان اعصاب و روان و همسران آنان در استان قم» نیز نوشته سید عبدالمجید بحرینیان و حسین برهانی است که در نشریه پژوهش در پزشکی منتشرشده.

بر اساس نتایج این پژوهش، «آزمون بک» میزان افسردگی جانبازان (از خفیف تا شدید) را ۹۶.۳ درصد و میزان افسردگی همسرانشان را ۸۸.۹ درصد نشان داد. آزمون «GHQ» ۹۴.۵ درصد جانبازان اعصاب و روان و ۸۶.۷ درصد همسران آن‌ها را مشکوک به عدم سلامت روان معرفی می‌کند.

بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق اختلالات اضطرابی،‌ انطباقی، و اختلال در روابط بین فردی در بین خانواده‌ها چشمگیر بوده است. در این خصوص توصیه‌شده به جنبه‌های بهداشت روان جانبازان مطالعات بیشتر صورت گیرد.

«بررسی چالش‌های زندگی همسران جانبازان» سال ۹۳ در دانشگاه علامه طباطبایی توسط نرگس معصوم زاده انجام‌شده است و البته دسترسی تنها به چکیده آن امکان داشت.

در چکیده آمده است: این نوشتار پژوهشی است درباره برخی مسائل و مشکلات همسران جانبازانی که عمدتاً در بررسی‌های مربوط به آثار و پیامدهای جنگ تحمیلی هشت‌ساله بین ایران و عراق، کمتر به آن‌هاپرداخته‌شده است. اگرچه شاید در اهمیت جنگ بر تاریخ و حیات اجتماعی یک جامعه کمتر جای تردیدباشد، اما افراد، گروه‌ها و اقشار اجتماعی به میزان‌های متفاوتی از این پدیده تأثیر می‌پذیرند. هدف پژوهش حاضر، بررسی چالش‌های زندگی از زاویه تجارب همسران جانبازانی است که علیرغم گذشت نزدیک به سه دهه از جنگ، همچنان درگیرمسائل و پیامدهای ناشی از آن در خانواده خودهستند.

این کار با همکاری و مشارکت حدود پانزده نفر از همسران جانبازان (جانبازان جسمی حرکتی،شیمیائی و اعصاب و روان بالای ۲۵ درصد) به روش کیفی، با رویکرد نظریه میدانی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، انجام‌گرفته است. چالش‌های این زنان ذیل چهار مقولهدسته‌بندی‌شده‌اند که عبارت‌اند از: مسائل روان‌شناختی، مسائل خانوادگی، مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی- فرهنگی. بررسی‌ها نشان می‌دهدهمسران جانبازان در زندگی خویش با مسائل ویژه و درخور تأملی روبرو هستند. هر یک از این چالش‌هادربردارنده ابعاد متفاوتی است که ضمن ایجاد رابطه علت و معلولی در یک شبکه علیتی، با یکدیگرارتباط داشته و بر هم اثر می‌گذارند.

تنها پایان‌نامه متفاوت که با روش کیفی انجام‌شده است «تحلیل روایت زنانه از جنگ» نام دارد که بررسی تجربه زیسته زنان جنگ‌زده مهاجر خوزستانی ساکن در شهرک شهید بهشتی مشهد است و توسط هانیه دانشور به‌عنوان پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه علامه طباطبایی ارائه‌شده. در این پایان‌نامه آمده است: با توجه به تأثیرگذاری جنگ هشت‌ساله بر جامعه تا سال‌ها پس از اتمام آن، چند سالی است که ثبت وقایع جنگ را در ذیل مفهوم «تاریخ شفاهی جنگ» با دو ویژگی بارز پرداختن به «رویدادهای تأثیرگذار»و «فاعلان جریان ساز»، هستیم. پرداختن به جنگ از این منظرگاه به «بی‌توجهی به روایت‌های کم‌اهمیت» و از آن جمله بی‌توجهی به روایت‌های «مردم عادی جنگ‌زده»، به‌ویژه «زنان ساکن در مناطق جنگی»به‌مثابه مهم‌ترین قربانیان جنگ منجر شده است. با عطف به چنین وضعیتی، این پژوهش در پی فهم معتبر و اخلاقی‌تر تاریخ جنگ و پرداختن به نقاط کور و دیده نشده آن، با تمرکز بر تجارب زیسته زنان جنگ‌زده خوزستانی و شنیدن قصه آوارگی آنان و تلاش برای بازگویی روایت داستان زندگی فرودستانی است که براثر فقدان مزیت بازنمایی، از نقل روایت خویش محروم مانده‌اند. همسو با مسئله و هدف پژوهش، به‌جای استفاده از چارچوب نظری، از چارچوب معرفتی-رویکردی استفاده‌شده است. بعد معرفتی به شیوه‌های دستیابی به واقعیت و بعد رویکردی به رویکرد پژوهش به‌مثابه سامان دهنده واقعیت و داده‌های منفرد پژوهش اشاره دارد. پس از تفکیک مباحث این فصل در دو سطح سلبی و ایجابی، مفهوم «تجربه زیسته» به‌مثابه شیوه دستیابی به واقعیت و «تاریخ‌نگاری زنانه» (تاریخ جبران) به‌مثابه رویکرد پژوهش تکوین یافته‌اند. این پژوهش از طریق «روش‌شناسی کیفی» و رویه«تحلیل روایت تفسیری» و جمع‌آوری داده‌ها از طریق «مصاحبه روایی» به انجام رسیده است.

مبنای نمونه‌گیری، نمونه‌گیری «هدفمند یا معیارمحور» با تکیه‌بر «فن نمونه‌گیری گلوله برفی» بوده و به‌منظور فهم بهتر میدان تحقیق از روش «اتنوگرافی» نیز بهره برده‌ایم.

الگوی کلان مجموعه تجارب این زنان در مواجهه با پدیده جنگ در سه تم محوری تشکل‌یافته است: «مواجهه با جنگ»، «تقلای حفظ بقا»، و «احیایزندگی و تکاپوی بهبود آن». هرکدام از این سه تم اصلی شامل مجموعه‌ای از زیرتم ها یا مضامین هستند. تم «مواجهه با جنگ» شامل مضامین: شکست نظم زندگی، عدم پذیرش فاجعه، و پیشرویسرمستانه الهه جنگ است. تم «تقلای حفظ بقا» شامل مضامین: پیکر زنانه زیر هجمه فاجعه، فرار از معرکه؛ خطر پشت سر یا مصیبت پیش روی، از دست رفتن دارایی‌ها و نزول پایگاه طبقاتی، آوارگی و دربه‌دری، بی‌اطلاعی و فقدان عزیزان، ازهم‌گسیختگی خانواده و نهاد خویشاوندی، سرمایهناجی بقا، و عدم درک موقعیت فاجعه‌آمیز جنگ‌زدگان است. تم «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن» نیز شامل: بازگشت به زندگی در خانه‌ای نه از آن خود، فروکاسته شدن به دیگری و تحقیر قومی در برخورد با فرهنگ مشهدی، بی‌توجهی ساختارقدرت-تداوم احساس محرومیت، شهرک محله‌ای تمام‌عیار، تغییر در ویژگی‌های شخصیتی، و ترومنی جنگ؛ ماتمی همواره حاضر است.

به نظر می‌رسد به پژوهش‌های بیشتری به ویژه از نوع کیفی در موردبررسی تأثیر جنگ بر زندگی زنان و ایرانیان حین جنگ و بعد از آن نیاز است. بررسی تجربه زیسته زنان خانواده شهدا، جانبازان، اسیرشدگان  و آوارگان همچنین زنانی که تجربه جنگ در مناطق جنگی و غیرجنگی ضروری به نظر می‌رسد.

منبع این مطلب: دیگری