بیدارزنی: تهمینه میلانی در «ملی و راههای نرفتهاش» همانند فیلمهای قبلی خود دو زن، واکنش پنجم و زن زیادی به خشونت خانگی پرداخته است. ملیحه دختر بیستساله است که برای فرار از محدودیتهای خانه پدریاش و به امید دست یافتن به آزادیهای بیشتر با سیامک ازدواج میکند. ازدواجی که چرخه جدیدی از خشونت خانگی را برای او به دنبال دارد.
تهمینه میلانی در فیلم آخرش سعی کرده است چرخه خشونت را به تصویر بکشد. اینکه چگونه کودکانی که خود در کودکی قربانی خشونت بودهاند در بزرگسالی تبدیل به افراد خشونتگر و آزارگر میشوند. کودکانی که در کودکی خشونت کلامی را تجربه کردهاند چگونه در بزرگسالی به تحقیر کردن و کوچک کردن افرادی که وارد زندگیشان میشوند دست میزنند.
ملی و راههای نرفتهاش نشان میدهد چگونه قربانیان خشونت خانگی در نبود قوانین حمایتگرانه مدام مجبورند به چرخه خشونتی که در آن هستند باز گردند و با هر بازگشت، خشونتهای شدیدتری را تجربه کنند. تهمینه میلانی در ملی و راههای نرفتهاش سعی میکند راههای نرفتهای که قربانیان خشونت خانگی شاید از آنها بیاطلاع باشند را به تصویر بکشد.
شکایت به کلانتری محل، مراجعه به پزشکی قانونی و مشاوره گرفتن از مشاورین خانههای امنی که این روزها بهصورت محدود به زنان خشونت دیده خدمات مشاورهای و مراقبتی ارائه میدهند. راههایی که میلانی نشان میدهد در نبود قوانین مختص به خشونت خانگی چگونه میتوانند ناکارآمد باشند و قربانیان خشونت خانگی را نهایتاً به راههایی بکشاند که شاید بازگشتی از آنها نداشته باشند.
ملی و راههای نرفتهاش علیرغم موضوع حائز اهمیتی که دارد -موضوعی که علیرغم انتشار آمارهای هشدار دهنده در خصوص افزایش خشونت خانگی در سالهای اخیر از سوی قانونگذاران مغفول مانده است- اما فیلم تأثیرگذاری در حوزه خشونت خانگی نیست.
همچنین بخوانید: نگاهی کوتاه به تاریخچه نقد فمینیستی فیلم در سالهای اخیر/ بنفشه جمالی
فیلم با شتابزدگی عجیبی شروع میشود. دختر بیستسالهای که در کمترین زمان ممکن عاشق میشود و علیرغم مخالفت خانوادهاش ازدواج میکند. خشونتی که از همان شب اول ازدواج شروع میشود. بخش پرداختن به خانههای امن نیز بسیار غیرواقعی و ناپخته از کار در آمده است. اینکه چرا برای زن قربانی خشونتی که از معاشرت با مردان محرم خانواده نیز توسط شوهرش منع شده است یک مشاور مرد انتخاب میشود؟
میلانی در ملی و راههای نرفتهاش میخواهد در کوتاهترین زمان ممکن تمام ابعاد خشونت خانگی (خشونت کلامی، خشونت فیزیکی، خشونت اقتصادی، خشونت جنسی و عدم دسترسی زن به وسایل پیشگیری از بارداری) را به تصویر بکشد و همین تعجیل فیلم را به ورطه شعارزدگی انداخته است. شعارزدگی که بین تماشاچی و زنی که قربانی خشونت است فاصله میاندازد و در طول فیلم و در سالن سینما متأسفانه به جای همدلی گاه با خنده و تمسخر تماشاچیان ناآگاه به ابعاد خشونت خانگی که خشونت خانگی را امری خصوصی و به قول معروف چهاردیواری اختیاری میدانند روبهرو میشویم.
We cannot judge a film based on the stupid reaction of some of its ignorant audience. The film was shown in Montreal and many people were crying while watching it. Itwas understood by the intelligent audience.