بیدارزنی: در این کتاب[۱] با سیر و روند تاریخی مبارزات زنان از دورهی قاجار برای به دست آوردن حق رأی و انتخاب شدن زنان آشنا میشویم و در ادامه سوابق و فعالیت زنان نماینده در دوره پهلوی دوم و جمهوری اسلامی را معرفی میکند.
نویسنده در مقدمه این دیدگاه را بیان میکند که افزایش تعداد زنان در مناصب اجرایی نهتنها موجب تجربهاندوزی و شناخته شدن زنان و افزایش اعتماد مردم به آنها در انتخابات میشود بلکه ارتقای کمی و سطح کیفی کاندیداهای زن و در نتیجه تقویت بعد تقنینی و نظارتی مجلس را به دنبال دارد که باعث افزایش حس خودباوری و اعتماد به نفس در همه زنان جامعه میشود.
فرهنگ مردسالاری و جامعهی سنتی ایران زنان را محروم و محدود از تحصیل و حضور در اجتماع میکرد. در دوره قاجار ازدواج کودکان و ازدواج اجباری رواج بسیاری داشت.
در بخش کوتاهی از کتاب مبارزات حق رأی زنان در دیگر کشورها را معرفی میشود.
زنان در فنلاند در سال ۱۹۰۶، در نروژ ۱۹۰۷، دانمارک ۱۹۱۵، کانادا، آلمان، اتریش انگلیس و مجارستان ۱۹۱۹، آمریکا، بلژیک و سوئد در سال ۱۹۲۰ بهحق رأی دست یافتند.
زنان در آمریکا از سال ۱۸۴۸ برای حق رأی مبارزه کردند و این مبارزه ۷۲ سال طول کشید.
مبارزات حق رأی در فرانسه که از سال ۱۷۸۷ قبل از انقلاب فرانسه شروع شده بود سرانجام در سال ۱۹۴۴ به ثمر نشست.
همچنین کشورهایی چون سنگال ۱۹۴۵، سوریه ۱۹۴۹، عراق ۱۹۵۸، افغانستان ۱۹۶۵ و…در ایران زنان در سال ۱۹۶۳ توانستند حق رأی به دست بیاورند.
با به ثمر نشستن انقلاب مشروطه و حضور فعال زنان این انتظار وجود داشت زنان هم حق انتخاب شدن و انتخاب کردن داشته باشند اما طبق ماده سوم و پنجم نظامنامه شورای ملی در ۱۳ مهر ۱۲۸۵ طایفه نسوان تبعه خارجه اشخاص خارج از رشد و آنهایی که محتاج قیم شرعیاند، افرادی که معروف به فساد عقیدهاند، مرتکبین سرقت قتل و ورشکستگان از انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم شدند.
انقلاب مشروطه یک جنبش عمومی علیه استبداد و استثمار در کشور بود و در افزایش آگاهی و تغییر نگرش به زنان نقطهی عطفی محسوب میشود.
در بخشی از کتاب زنان در عرصه قانونگذاری ایران با تلاش زنان و طرفداران حضور زنان در عرصه سیاسی کشور در مجلس دوم که فزونی گرفت آشنا میشویم. در این دوره تشکلها و انجمنها و روزنامههای زنان و مدارس دخترانه گسترش پیدا کرد. در این دوران صدیقه دولتآبادی از پیشگامان مبارزات زنان روزنامه «زبان زنان» را به ارگان سیاسی زنان تجددطلب تبدیل کرده بود.
در دوره پهلوی دوم حزب «زنان ایران»، «شورای زنان» و «جمعیت زنان» و سازمان «زنان وابسته به حزب توده» تشکیل شد و زنان در این احزاب به مبارزه پرداختند. جنبش زنان در پهلوی دوم جنبش کوچکی از زنان طبقه مرفه بود.
در این کتاب میخوانیم که اولین بار زنان ایرانی در جمهوری خودمختار آذربایجان در سال ۱۳۲۴ از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار شدند.
با نخستوزیر شدن محمد مصدق زنان امیدواری بیشتری برای حق رأی به دست آوردند و به مبارزات خود ادامه دادند اما این مبارزات و تلاشها با مخالفت مذهبیون و گروههای سنتی به نتیجه نرسید.
سرانجام در ۱۹ دیماه ۱۳۴۱ محمدرضا شاه پهلوی در کنگره ملی دهقانان طی نطقی مواد ششگانه را که یکی از موارد حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان بود و به انقلاب سفید معروف شد را مطرح کرد و به رفراندوم گذاشت.
زنان برای نخستین بار در ششم بهمنماه ۱۳۴۱ بهپای صندوقهای رأی رفتند.
با توجه به عملکرد و روند تجدد سازی کشور و توجه به طبقهی مرفه و متوسط و غفلت از بخشهای سنتی و روستایی کشور و همچنین توزیع نامناسب ثروت و قدرت و فساد اداری در جامعه نارضایتیهایی به وجود آمد و که به انقلاب ۵۷ ختم شد. انقلابی که زنان در آن حضور چشمگیری داشتند.
با توجه به تأکیدی که محمدرضاشاه پهلوی بر حضور زنان بهعنوان نماد تجدد داشت و همچنین دستاوردها و پیشرفتهای زنان در دوره پهلوی دوم، دو گروه از زنان در مبارزات انقلابی حضور چشمگیر داشتند زنان کمسواد و بیسواد و دیگری زنان تحصیل کرده.
در دو بخش پایانی کتاب نویسنده نقش و سهم زنان در مجلس شورای ملی و سنا و تعداد زنان داوطلب و نماینده و عضو رئیس سازمان زنان را بررسی میکند.
در این دو بخش پایانی همچنین قوانین تصویبشده و تک تک نمایندگان زن مجلس شورای ملی، سنا و مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند.
[۱] زنان در عرصه قانونگذاری ایران، نویسنده منوچهر نظری نشر کویر