بیدارزنی: اعتیاد در ایران یک بازار است. بازاری وسیع که کمپها، کلینیکها و نهادهای مختلف قدرت هرکدام حجرهای در آن دارند. بازاری که زیرزمینش خرید و فروش و توزیع مواد است و جز تنی چند کسی از آن خبر ندارد. زنان، مردان و کودکان هرکدام به وجهی در این بازار همچون کارگران خردهفروش استثمار میشوند. زنان معتاد در ایران بیش از مردان در معرض لطمه و صدمه هستند. آنها که پس از ابتلا طرد میشوند، هنگام درمان به خاطر کورجنسی شیوههای درمان با آنها همچون مردان رفتار شده و پس از ترک نیز همچنان جدا از جامعه میمانند. اعتیاد در ایران بازار پرسودی است که تمامی ندارد. اعتیاد در ایران تمام نمیشود. اعتیاد سود دارد.
برای بررسی میدانی این موضوع به سه مرکز میرویم. اولی کمپ مردان در مرکز شهر است که هرازگاهی زنان را نیز در خود جای میدهد؛ این کمپ غیرقانونی و یواشکی به بقای خود ادامه میدهد. سوددهی از ویژگیهای این کمپ است. پس از آن به یک کمپ مختلط و یک بیمارستان روانی در مناطق شمالی شهر میرویم و خواهیم دید چگونه با نیازهای طبقه خود سازگار شده است و در نهایت به یک کمپ مجاز مخصوص زنان کارتنخواب سر میزنیم.
کمپ یواشکی
کمپ مردانه در اطراف خیابان آزادی است. پس از عبور از حیاط بیستمتری به زیرزمین میرویم. زیرزمین دفتر کار است و خانوادهها نیز میتوانند بستگان خود را اینجا ملاقات کنند. دستشویی در حیاط است. این کمپ غیرقانونی است؛ بدون هیچ تابلویی در جلوی در حیاط. بیماران در طبقه اول بستری هستند. محل اقامت بیماران شامل یک حمام، یک سالن پذیرایی، یک دستشویی و یک آشپزخانه است. بیماران اجازه استفاده از دستشویی داخل طبقه را ندارند و باید از آنچه در حیاط تعبیه شده است، استفاده کنند. دربان در داخلی را قفل میکند و اگر کسی قصد ورود به حیاط را دارد باید از او اجازه بگیرد. همه در یک اتاق بستریاند و کسی در اتاقِ مجزا نیست. کلانتری در ابتدای خیابان است. اما مطابق با قراردادهای نانوشته از این جریانات بیخبر است و ماموران گاهی صرفاً برای بازدید مراجعه میکنند.
بیماران معمولاً با پای خود نمیآیند، یک تیم چهار، پنج نفره برای این کار مامور شدهاند تا به خانهها رفته و آنها را بیاورند. پس از تماس تلفنی خانواده با اعضای کمپ، تیم وارد خانه شده و فرد را با خود میبرد. تعداد اعضای تیم بیش از آن است که نیاز به زد و خورد باشد. حتی برخی از اعضای تیم گاهی از فرد بیمار چاقو یا قمه خوردهاند. دورههای کمپ بیست و یک روزه هستند که به آن «سنت» گفته میشود. تیغ، آینه و هیچ وسیله آزاررسانی در کمپ یافت نمیشود. یک خانم روانشناس هفتهای یک بار به خانوادهها مشاوره میدهد؛ او تنها پزشک این مجموعه است. تمام کارهای پزشکی اعم از بخیهکشی، آمپولزنی و غیره توسط خود پرسنل که پزشک نیستند، انجام میشود. گاهی زنان معتاد وارد کمپ میشوند، آنها از آشنایان بیماران و یا پرسنل هستند. این زنان در یک اتاق جداگانه نگهداری میشوند و با آنها بیتوجه به نوع مصرف و جنسیتشان مشابه مردان برخورد میشود. این در حالی است که درمان زنان با مردان به طور کلی و همچنین با توجه به نوع مواد مورد مصرف متفاوت است. پای صحبت مدیر که مینشینیم میگوید:
- در تهران، کمپ مجاز برای زنان وجود ندارد. کمپها معمولا در اطراف تهران همچون اسلامشهر هستند. کمپ غیرمجاز اما وجود دارد. کمپی در مناطق شمالی تهران میشناسم که برای ۲۱ روز دوره درمان فیزیکی ۸ میلیون تومان از بیماران اخذ میکند. سلبریتیها معمولاً به این کمپ مراجعه میکنند. بیشتر مراجعان ما به شیشه مبتلا هستند. حقیقت این است، اعتیاد در ایران ابتدا وارداتی بوده و امروز توانستهایم به علت سود فراوان در تولید شیشه خودکفا شویم. امروز تاسیس کمپ سود دارد.
اعتیاد مدرن، درمان مدرن
*به منطقهای بالای شهر تهران نزدیک میشویم. اینجا خانه سالمندان است؛ شاید هم کمپین ترک اعتیاد، یا محل نگهداری بیماران روانی. برخی هم از بیکسی اینجا زندگی میکنند و برخی هم از خودکشی نجات یافتهاند. زنان و مردان در کنار هم هستند، البته شبها اتاقهای زنان از مردان جدا میشود. در طول روز همه در کنار یکدیگرند. هزینه زیادی باید بدهید تا وارد اینجا شوید. یک باغ بزرگ و چندین اتاق مجهز. ناهار و شام به بهترین و شیکترین صورت ارائه میشود. درمان زن و مرد به پزشک خود فرد بستگی دارد، هر پزشک سبک خود را دارد اما بیشتر آنها با شوک موافقند. برخی پزشکها، درمان یکسانی به زن و مرد میدهند. پزشکان هرچند روز یک بار به بیمار خود سر میزنند و وضعیت او را بررسی میکنند. چیزی به نام گروه درمانی و یا روانکاوی وجود ندارد. یکی از بیماران زن افسردهای است که به علت مشکلات خانوادگی به اینجا پناه آورده است. هماتاقی او زنی مبتلا به شیشه است. هر دو با مسالمت در کنار یکدیگر زندگی میکنند، هزینه زیادی پرداخت کردهاند که توانستهاند به اینجا راه پیدا کنند. دختری که مبتلا به شیشه است میگوید:
- من اینجا با چند دختر و پسر که شیشه میکشیدند، آشنا شدم و روشهای جدید و بهتر مصرف و ساقیهای معتبرتر شیشه را پیدا کردم. بعد از بیست و یک روز از آسایشگاه به خانه بازگشتم و دوباره مصرف را شروع کردم. حالا هم برای بار دوم به اینجا آمدهام.
*در خیابانی دیگر در یک بیمارستان روانی قرار دارد. زنانی که به بیماریهای روانی مبتلا هستند و زنانی که اعتیاد دارند در کنار هم نگهداری میشوند. فرآیند پذیرش به این صورت است که پزشکِ فرد معتاد، خانواده را به بیمارستان روانی معرفی میکند. افرادی با آگاهی خانواده وارد خانه میشوند و در حالی که فرد در حال مصرف است به او آمپول زده و او را به بیمارستان منتقل میکنند. فرد به مدت ۲۱ روز در بیمارستان میماند و با دارو و شوک درمان میشود، تا سم از لحاظ فیزیکی از بدن او خارج شود. بعد از ۲۱ روز دوباره به خانه بازمیگردد و در اکثر موارد مصرف از نو آغاز میشود. موسسه پابرجا است. مهم نیست افسردگی دارید یا کوکائین مصرف میکنید، شما اگر پول داشته باشید میتوانید به این مرکز مراجعه کنید. یکی از زنانی که شیشه مصرف میکند، میگوید:
- من هر روز شیشه میکشیدم. ساقیام، میگفت مصرفت زیاد شده است. دکتری که به او مراجعه میکردم مرا به این بیمارستان روانی معرفی کرد. همان زمان که وارد شدم در حال خواب و بیداری توسط یک پیرزن که بیمار روانی بود کتک خوردم. نمیدانم این خانم چرا مدام مرا کتک میزند، پرستاران هم هیچ کاری نمیکنند.
اگر مصرف خوراک و پوشاک را جزو مصارف معیشتی تلقی کنیم و مصرف مواد مخدر را مصرف کاذب؛ این مصرف امروز در جامعه در حال گسترش است. با افزایش نرخ اعتیاد و بسط آن به طبقات مختلف جامعه، شیوههای مختلف درمانی و بنگاههای اقتصادی مختلفی در راستای آن نیز تاسیس میشوند. کمپهای مختلط یکی از این شیوهها برای درمان طبقات مرفه هستند. این طبقات که عمدتاً به قصد لذتجویی به مواد مخدر روی میآورند، راهکار طبقاتی خود را نیز برای درمان ایجاد کردهاند.
تینا ۱۰ سال شیشه میکشید. اما امروز که مرا دیده است میگوید سه سال است نزدیک سیگار هم نشده است. دوستی او را با عرفان آشنا کرده و پس از ورود به گروههای عرفانی مواد مخدر را کنار گذاشته است.
- من روزی ۱۲۰ عدد قرص ریتالین مصرف میکردم. یک روز یکی از دوستانم مرا به گروهی معرفی کرد که «عرفان» نام داشت. اوایل تاثیری نداشت، اما بعد از چند بار اتصال تحولی در وجود خودم احساس کردم و دیگر میلی به قرص نداشتم. پزشک به من گفته بود اگر شیشه را کنار بگذاری، خواهی مرد. اما من متحول شدم.
عرفان و مذاهب جدید نیز از دیگر راهکارهای مدرن مواجهه با پدیده اعتیاد است. افرادی که با مشکلی مشترک دست و پنجه نرم میکنند، احساس طردشدگی دارند و راههای معمول ترک اعتیاد پاسخگوی آنها نیست از مراجعان مذاهب جدید هستند.
زنان کارتنخواب
به پایینترین نقطه شهر میرسیم. کمپی که مخصوص زنان کارتنخواب است. زنانی که از خانه و خانواده طرد شده و با خرید و فروش ارزان قیمت زبالهها به شهرداری امرار معاش میکنند. بنیانگذاران کمپ خود بهبود یافتهاند. اکثر بیماران با زور وارد کمپ میشوند و بیست و یک روز در کمپ نگهداری میشوند. شیوه درمان پرهیزمدار است (به ناگهان مصرف را قطع میکنند). در این کمپ نوجوان و جوان، حامله و مصرفکننده شیشه و هروئین در کنار یکدیگر هستند، برخی از زنان نیز با فرزندان خود میآیند. شیوه درمان همچنان یکی است. در کمپ گوشت گوسفند و مرغ یافت نمیشود. بهزعم مدیر، آنها در یک جزیره زندگی میکنند که فراموش شدهاند. کمک به این کمپ برای کسی سودی ندارد. یکی از بیماران علت حضور خود را در این مرکز ترک کردن و تاسیس کمپ ترک اعتیاد میداند.
- من آمدهام ترک کنم تا خودم کمپ تاسیس کنم. امروز پول در تاسیس کمپ است.
زنانی که وارد این کمپ میشوند، همچنان دور از جامعهاند. آنها ضمن ترک در فضای اشتغالی که کمپ درست کرده است کالاهای خرد تولید میکنند؛ اما همچنان منزوی و دور از جامعه.
زنان معتاد، امروز
گشتزنی در شهر تمام میشود. این ماجرای کمپهای بالای شهر، پایین شهر، آسایشگاهها و بیمارستانهای روانی بود. ماجرای اعتیاد و آسیبشناسی آن همچون دریایی بیکران است که هرچه بگویی و به هر طرف بروی، دردی همچون موج بر بدن میکوبد و تو با حیرت نگاه میکنی که از کجا بگویی. از درد یا درمان، از علت یا دلیل. اما آنچه در میان اکثر زنان معتاد دیده میشود پذیرش منفعلانه و ورود مفعولانه به عرصه اعتیاد است. آنها علت اعتیاد خود را خانواده یا شریک خود ذکر میکنند، درحالیکه پاسخ مردان متفاوت است. مردان همواره بهعنوان یک عنصر نیرومند و توانا از خود یاد میکنند که یک اشتباه آنها را به این مسیر کشانده است.
زنان در واقع برای تامین از همان ابتدا وابسته بودهاند. اعتیاد زنان، گردابی سیاه در دریای اعتیاد است که کسی به آن وقعی نمینهد. کسی زن معتاد را نمیبیند. بازگشت زنان رهایییافته به جامعه به مراتب دشوارتر از مردان است. درمان زنان درگیر اعتیاد با مردان متفاوت است و علت گرفتاری آنها نیز با مردان تفاوت دارد. مراکز درمانی هرکدام مطابق با نیازهای هر طبقه تاسیس شدهاند و از آن ارتزاق میکنند، اما بازدهی ندارند. چیزی از آمار معتادان کم نمیشود. افراد پس از ترک کمپ دوباره به آن باز میگردند. زنان معتاد طرد شده از جامعه و خانواده، در کمپ نگه داشته میشوند و پس از خروج به حال خود رها میشوند. آنها درگیر بازی شدهاند. بازی درمانناپذیری به نام اعتیاد. قمار پرسود اعتیاد.