بیدارزنی: هیچ آماری درباره میزان آزار جنسی زنان در محیطهای کاری در ایران وجود ندارد. تنها در جزوهیی که در سال ۱۳۸۲ به کوشش «کمیته جمعآوری اسناد و گزارشهای ستاد مبارزه با خشونت علیه زنان» منتشر شد، با عنوان «خشونت کاری، اعمال سلطه کارفرمایان»، به رواج گسترده آزار جنسی زنان در محیطهای کاری ایران اشاره شده است. سوالشوندگان در این گزارش نهتنها منکر وجود آزار جنسی در محیطهای کاری نشدند، بلکه یا خود گرفتار چنین رفتارهایی شده بودند یا از نزدیک شاهد آن بودند. آیا قانون میتواند مانعی برای کاهش خشونت در محیط کار علیه زنان شود؟ برای رسیدن به سوال این پرسش به سراغ آقای حسین رئیسی وکیل حقوق بشر و دانش آموخته حقوق جزا از دانشگاه تهران که در حال حاضر در کانادا ساکن هستند، رفتم تا وضعیت ایران و کانادا را از منظر حمایت دستگاه قضا از زنی که مورد آزار جنسی در محیط کار قرار گرفته بررسی کنم. ایشان بیست سال در کشور به امور حقوقی و وکالت دادگستری مشغول بوده است و بعد از مهاجرت به کانادا نیز به تحقیق و تدریس در حوزه حقوق و حقوق بشر اشتغال دارد. تمرکز تحقیقات حقوقی ایشان عدالت و حقوق بشر محور است. از وی مقالات زیادی در حوزه حقوق زنان و کودکان منتشر شده است.
- در سالهایی که در ایران کار میکردید آیا پرونده شکایت زنان از کارفرما یا همکاران مرد در محیط کار داشتهاید؟ در صورت مثبت بودن معمولا زنان توسط چه کسی مورد آزار قرار گرفته بودند؟ همکاران بلندپایهتر یا هم رتبهها؟
در مدت بیست سالی که در ایران مشغول به کار حقوقی و وکالت بودم مراجعینی داشتم که قربانی این پدیده بودند. آخرین مواردی که به خاطر دارم خانمی بود که بهوسیله دادیار یکی از دادسراهای یکی از شهرستانهای کوچک تحت فشار بود تا با وی ارتباط جنسی داشته باشد. او صرفا بهواسطه پیگیری پروندهاش که در آن مرجع مطرح بود تحت فشار قرار گرفته بود تا تن به عمل ناخواستهای بدهد. یا مورد دیگری که از آن اطلاع دارم خانم وکیل جوانی است که یکی از قضات دادگستری در اتاق دادگاه با وی تماس بدنی آزاردهنده داشته است؛ و در مورد آخر هم خانمی به من مراجعه کرد که با یک نهاد نظارتی مهم همکاری داشته و یکی از مسئولان عالیرتبه آن نهاد از وی خواسته است تا در غیاب همسرش که به حج رفته بود شبی را با وی بگذراند. مخالفت وی سبب دردسرهای زیادی برای او شده بود.
همه این موارد و موارد مشابه معمولا زمانی اتفاق میافتد که شخصی از موضع بالادستی و با سوءاستفاده از قدرت اداری و یا قضایی خود استفاده میکند تا مراجعین و یا همکاران زن خود را در محیط کار و یا بواسطه حضور در محیط کار وادار به نزدیکی جنسی نمایند.
- آیا شکایت این زنان به نتیجه میرسید؟ قضات دادگاه چه رویکردی در این پروندهها داشتند؟
به دلیل اینکه ارائه دلیل در این موارد دشوار است معمولا شکایتها به نتیجه مطلوب نمیرسد؛ اما در برخی از مواردی که یاد کردم، این مسائل حداقل از نظر اداری، پیامدهایی برای افراد داشت. اثبات عدم رضایت سختترین بخش موضوع است و بخش دیگر دشواری در این است که طرح شکایت و عدم موفقیت در آن زنان را با یک اتهام مهم روبرو ساخته که اقرار در این پرونده میتواند علیه خود شاکی استفاده شود. از این جهات شکایتها در این قبیل موارد کمتر به نتیجه میرسند و با طرح موضوع و آگاهی از پیامدهای احتمالی آن، زنان ناچار به انصراف از شکایت میشوند.
- آیا در قانون فدرال و ایالتی کانادا به آزار جنسیتی در محیط کار پرداخته شده است؟ در صورت مثبت بود مصادیق آن را نیز ذکر بفرمایید؟
در کانادا هم در سطح فدرال و هم استانی با این موضوع از منظر تبعیض برخورد میشود. مقررات کیفری یا قوانین جزایی کانادا فدرال هستند و برای همه کشور لازم الاجرا است. در مقررات کیفری با این موضوع با جدیت برخورد میشود. در مقررات استانی نیز کمیسیونهای حقوق بشر استانی هر نوع تماس بدنی و تقاضای آن یا حتی سخنان حاوی اهانت جنسی را از مصادیق تبعیض میشمارند. استان انتاریو مصادیق خشونت جنسی در محیط کار را مشخص کرده است و از مصادیق آن میتوان به این موارد اشاره کرد: درخواست سکس یا بغل کردن، بیان جوک سکسی، تماس غیرضروری بدنی یا لمس غیرضروری بدن و به اشتراکگذاری پستهای سکسی با همکار.
- آیا زنان در صورتی که مورد آزار جنسی در محیط کار قرار بگیرند شکایت میکنند؟ و برای شکایت آزار دیده چه شواهدی و مدارکی نیاز هست؟
در فرض اعلام شکایت تنها زنان نیستند که باید شواهد را فراهم نمایند؛ بلکه دادستان و پلیس به کمک آنها در جمعآوری مدارک خواهند آمد؛ اما در ایران تمام بار اثبات آزار بر عهده زن است و خود زن نیز در فرض عدم اثبات عدم رضایت و یا اجبار و اکراه با مجازات سنگینی روبرو خواهد بود. آنچه مهم است مفهوم رضایت و یا عدم رضایت است. از نظر فرهنگی و حقوقی این مفهوم نیاز به بازبینی و دقت و تجدیدنظر دارد.
- آیا قانون رویکرد همدلانهای با زنان دارد؟و برای زن آسیب دیده مراکزی جهت مشاوره و روانکاوی در نظر گرفته شده است یا خیر؟
اگر منظورتان در کانادا است بله قانون رویکرد همدلانهای با زنان دارد و در مواردی حتی برخی ادعا میکنند قانون در این مورد افراط میکند؛ اما در ایران کاملا برعکس است و قانون دقت لازم را در این خصوص ندارد و به شکل کاملا سنتی با این موضوع برخورد میشود. در محیطهای کاری نه مقررات حمایتی داریم نه کدها و آییننامههای اخلاقی تا در موضع پاییندستی زنان، مردان و یا مدیران و صاحب کار بالا دست را مانع آزار جنسی کند تا چه رسد به سوء استفاده از قدرت فرادستی ناشی از کار و منصب اداری و مدیریتی. همچنین مراکز حمایتی در ایران وجود ندارد. آنچه در مقیاس بسیار محدود موجود است مراکزی مانند کمیسیون حمایت از زنان در دادگستریها که شاهد هیچ نوع فعالیت مهم حمایتی از آنها نیستیم. در چند مورد به آنها و مراکز مشابه مانند معاونت مربوط در قوه قضاییه برای گرفتن حمایت برای موکلین زن مراجعه کردهام اما دریغ از حمایت جدی و موثر!
- آیا شوراهای کارگری، اصناف و اتحادیهها در این زمینه به زنان کارمند و کارگر کمک میکنند؟
در ایران به باور من کمک موثری نمیتوانند بکنند. چون مقررات روشنی در این خصوص ندارند. در ضمن آن بخش از آزارهای جنسی که جرم شناخته میشوند مثل هر نوع تماس بدنی و از این قبیل از حوزه فعالیت نهادهایی که یاد کردید خارج است. برخورد انضباطی این نهادها معمولا به انگشتنماشدن زنان در محیط کار منجر میشود و ترس از قرار گرفتن در این موقعیت در زنان رایج است؛ به همین خاطر ممکن است سراغ چنین نهادهایی نروند؛ اما در کانادا سندیکاها و کمیسیونهای حقوق بشر استانی همین کار را به دقت انجام میدهند. کارگران عضو سندیکاها حمایت میشوند. انجمنهای دیگری نیز در کنار پلیس و نهادیهای اجتماعی بر روی خشونت کار میکنند و از زنان حمایت میکنند.
با تشکر از زمانی که برای سایت بیدارزنی گذاشتید.
آدرس کانال بیدارزنی در تلگرام: https://telegram.me/bidarzani