به نام خداوند جان و خرد
خشونت در مدرسه و ابعاد پیدا و پنهان آن، بازتابی از خشونت در جامعه است چه آن زمان که مدیر، معاون یا معلمی در مورد دانشآموزی مرتکب خشونت میگردد، چه زمانی که دانش آموزان نسبت به هم مرتکب رفتارهای خشونتآمیز میشوند و چه هنگامی که معلمی مورد خشونت از سوی دانش آموزان یا اولیای آنان قرار میگیرد. خشونت خواه کلامی باشد خواه فیزیکی، چه آشکار باشد و چه پنهان باید به شدیدترین وجه ممکن محکوم شود و باید در محکوم کردن خشونت فراتر از عامل فردی رفت و ساختارهایی را که زمینه بروز خشونت هستند مورد نقد قرار داد. از این منظر ما هر نوع خشونت در مدرسه را محکوم میکنیم اما وقتی خشونت به شکل تعرض و آزار جنسی رخ میدهد بخصوص در مورد کودکان، بایستی با قاطعیت و جدیت بیشتر به آن پرداخت. برای ما تفاوتی ندارد که تعرض، تجاوز و آزار در مورد چه کسی و در کجا به وقوع پیوسته است تمام کودکان از ستایش، کودک افغانستانی گرفته تا ندا دانشآموز زنجانی، حق حیات دارند، همه کودکان حق دارند مصون از تعرض و تجاوز دیگران زندگی کنند و آموزش ببینند و ما از این حق دفاع میکنیم.
متاسفانه در هفتههای گذشته اخباری در رسانهها مبنی بر خشونت در مدارس از سوی برخی معلمان مطرح گردید – صرفنظر از زمان مطرحشدن خبر- در این میان خبر آزار جنسی ندا دختر زنجانی توجه افکار عمومی را بیش از همه به خود جلب نمود. بعد از تکذیبهای اولیه، روشن شد که پروندهای در این زمینه گشوده شده است و گویی دعوا بر سر وجه تسمیه این شکل از خشونت هولناک از سوی مرجع قضایی است و تفسیر اینکه آیا این فاجعه رابطه نامشروع است یا تجاوز به عنف؛ و اصل مطلب که خشونت جنسی رخ داده است به محاق رفته است. ما پاسخ به این مباحث را به حقوقدانهای مستقل میسپاریم و بر این نکته تاکید میکنیم که در ساختار نظام آموزشی با ویژگیهای موجود وقوع این حوادث گریزناپذیر است.
متاسفانه آزار جنسی کودکان در مدرسه پیش از این هم رخ داده ولی هرگز با آن بهصورت ریشهای برخورد نشده است. سیاستهای معمول تاکنون کتمان در مرحله اولیه تا پند و نصیحت و تذکر اخلاقی در مراحل بعدی است. هرچند ممکن است فرد متعرض نیز مجازات گردد ولی به اعتقاد ما بدون برخورد ریشهای با مسئله خشونت و تحقیق و پژوهش در این زمینه و ارایه راهکارهای مناسب، امکان رخ دادن این نوع رفتارهای غیرانسانی در آینده نیز زیاد است. از این رو لازم است در چند سطح موضوع مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
- اولین ایراد را میتوان متوجه ساختاری نمود که در استخدام معلم به مباحث قشری و سطحی بها میدهد و نسبت به صلاحیتهای علمی، مهارتهای زندگی و سلامت روانی بیتوجه است. معلمی که پیش از استخدام در مورد حقوق خود و دانشآموز، آموزشی ندیده است، برای کسب صلاحیتهای اخلاقی دورهای نگذرانده است و تنها با توجه به رعایت برخی ظواهر شرعی از گزینش عبور میکند، طبیعی است که کاستیهای شخصیتی دیگر وی پنهان بماند.
برای پیشگیری از این امر پیش از هر چیز لازم است کسانی که صلاحیتها را تایید میکنند، خود واجد صلاحیتهای لازم باشند و قوانین و روندهای علمی جای سلیقهها را بگیرد. معلم پیش و بعد از استخدام در دورههای مختلف باید نسبت به نحوه تعامل با کودکان توانمند شود. در مرحله بعد بایستی حقوق عالیه کودکان منطبق با کنوانسیون حقوق کودک و آموزههای اصیل دینی و ملی را بیاموزد و به آنها متعهد باشد.
- سوی دیگر این موضوع کودکاناند که ضروری است از همان سنین پایین آموزشهای لازم برای قدرتمند سازی آنان در مدرسه و خارج از آن برای آشنایی و دفاع از حقوقشان صورت گیرد. بخصوص آموزشهای مربوط به مسائل جنسی بایستی بهصورت علمی و اصولی و توسط معلمان آموزشدیده به کودکان منتقل گردد. کودکان باید آموزش ببینند که حتی پدر و مادر نمیتوانند در مورد آنها مرتکب برخی رفتارها شوند چه رسد به معلم و مدیر و همکلاسی و افراد غریبه. جای این آموزشها در نظام آموزشی ما خالی است.
- نکتهی دیگر اینکه قوانین حمایتی از حقوق کودکان شفاف و گویا نیست، ما معتقدیم معلمی که تنبیه میکند، پزشکی که بخیه از صورت کودکی باز میکند، پلیسی که با کودک متهم بدرفتاری میکند یا قاضی که بدون در نظر گرفتن شرایط، حکمی سنگین برای یک کودک بزهکار صادر میکند و … همه در بازتولید چرخه خشونت در جامعه نقش دارند و زمینه این بازتولید شرایط مادی و عینی حاکم بر جامعه و خلأ قانونی است. ازاینرو بر شفافیت قانون در دفاع از حقوق کودکان در همهجا ازجمله مدرسه تأکید میکنیم.
هرچند به دلایل فوق دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دیگری برای بروز خشونت و تجاوز را میتوان افزود، اما به باور ما وجود دهها دلیل دیگر هم به هیچ معلمی اجازه نمیدهد که مسئولیت فردی و اجتماعی خود را نادیده بگیرد و دست به اقدام خشونتآمیز در هر سطح، بخصوص با کودکان بزند. ما قویاً این نوع خشونت و آزار را محکوم میکنیم و به همکاران متعهد خود فراخوان میدهیم و به آنها میگوییم بهرغم تمام خشونتهای پنهان و آشکار که در حق ما صورت میگیرد، بایستی در صف اول نفی خشونت در مدارس و جامعه باشیم. هرچند معلمان در زیر فشارهای سخت معیشت هرروز چندین بار میشکنند، اما این مشکلات نباید ما را از وظیفه اصلی خود که همانا پرورش انسانهای اندیشمند، شجاع، عدالتخواه، صبور، مقاوم و حقیقتجو است، غافل کند. هیچ معلمی حق ندارد نسبت به دانش آموزان مرتکب خشونت گردد.
فرادستان آموزشی نیز بدانند وقتی سخن از امنیت در مدارس میشود، لازم است ابعاد مختلف آن در نظر گرفته شود. ما خواهان مدرسهای امن هستیم تا کودکان و معلمان آن زیر آوار نمانند یا در آتش نسوزند. کودکان آن مورد خشونت و آزار قرار نگیرند و از هرگونه خشونت فیزیکی و حتی کلامی به دور باشد. بیشک تحقق چنین فضای امنی در مدرسه بدون تأمین امنیت شغلی برای معلمان و امنیت روانی برای کودکان و توجه به زیرساختهای ضروری میسر نخواهد بود. ما بهعنوان یک تشکل صنفی که اصلیترین دغدغهی خود را مسائل آموزشی و صنفی میداند اعلام میکنیم، متأسفانه به خاطر درگیر نمودن تشکلها به برخی مسائل ابتدایی مانند دستمزد و حقوق و تحمیل نمودن برخی محدودیتها مانند مجوز فعالیت و حبس همکاران که خود شکلی از خشونت است، باید بیشتر به این گونه مسائل که متاسفانه روندی افزایشی یافته، میپرداختیم. ما میکوشیم که بیشازپیش ابعاد مختلف آموزش در مدرسه، بخصوص بحث نفی خشونت را مورد توجه قرار دهیم و از تمام همکاران در سراسر کشور نیز میخواهیم با طرح پیشنهادات خود در مسیر تحقق یک مدرسه امن و به دور از خشونت ما را یاری نمایند.
در پایان از «ندا»های ایران به خاطر عملکرد غلط و شرمآور برخی معلمان پوزش میخواهیم و امیدواریم ندای مظلومیت «ندا» وجدان بیدار جامعه را بیازارد. باشد که «مسئولان» برای پیشگیری از این فجایع هولناک اقدامات لازم را انجام دهند و زمینههای بروز چنین حوادثی تا حد ممکن از بین برود. در غیر این صورت هرکس به میزان مسئولیتی که دارد در پیامدهای ناگوار چنین وقایعی شریک است.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ۱۳۹۵/۲/۲۶
https://telegram.me/kanoonsenfi