بیدارزنی: چکیده:
از سال ۲۰۱۱، حدود سه میلیون سوری به کشورهای همسایه پناهنده شدهاند. در زمان درگیریها سلامتی و بهداشت زنان بدون تناسب (در مقایسه با گروههای دیگر) در معرض خطر قرار میگیرد، این موضوع در مورد زنان سوری نیز صادق است. ترکیه، لبنان و اردن میزبان اکثریت جمعیت پناهندگان هستند. با وجود اینکه هرکدام از این کشورها نسبت به بحران پناهجویان رویکرد متفاوتی در پیش گرفتهاند، در هر سه کشور مشکلات بهداشتی مشابهی برای زنان بروز یافته است و بهداشت زنان سوری و بهداشت باروری آنها مورد خطر قرار گرفته است. زنان سوری آزار جنسی، تجاوز، خشونت، ازدواج زودهنگام، بارداری زودهنگام و مشکلاتی در دوران بارداری را تجربه میکنند. از آنجا که پناهندگان سوری در کشورهای متعددی ساکن هستند، توجه به وضعیت سلامت و رفاه آنها مستلزم اقدامات بینالمللی و دیپلماتیک است. ادامه وجود اختلالات بهداشتی در میان زنان پناهنده سوری، نیاز به اقدامی برای جبران آنها خواهد داشت. ایجاد برنامهها و سیاستهای بهداشتی برای سلامت زنان پناهنده سوری، به فعالیت در محل تلاقی تنوع و دیپلماسی نیاز دارد و برای بازسازی و ترمیم پسا-درگیری ضروری است. این مقاله نیازهای بهداشتی کنونی زنان پناهنده سوری در لبنان، ترکیه و اردن و توصیههایی جهت توجه به پیشبرد سلامت زنان در این منطقه را مورد بررسی قرار میدهد.
مقدمه
سازمان ملل بحران سوریه را بدترین بحران انسانی قرن بیست و یکم اعلام کرده است. بحران سوریه نمونهای دیگر از جنگهای مدرن را نشان میدهد که در آنها غیرنظامیان اولین قربانیان هستند، درگیری در سوریه نیز به سرعت در حال تبدیل به یک فاجعه بهداشت عمومی است. از سال ۲۰۱۱، بیش از ۳ سال پس از شروع جنگ در سوریه، به صورت تخمینی ۲٫۹۹۹٫۰۹۱ سوری به کشورهای همسایه، و در صدر همه لبنان، اردن و ترکیه پناهنده شدهاند. از میان تمام پناهندگان سوری، ۵۰٫۵% آنها زن و ۴۹٫۵% آنها مرد هستند. ۷۵% پناهندگان سوری را زنان و کودکان تشکیل میدهند که ۷۱۶٫۴۹۲ نفر از آنها زنان و دختران در سنین باروری هستند. باوجود اینکه بسیاری از پناهندگان سوری به عراق (بیشتر به منطقه کردستان عراق)، شمال آفریقا و مصر، مراکش و الجزایر رفتهاند، اما اکثریت گستردهای از پناهندهها در اردن، لبنان و ترکیه ساکن شدهاند. ظرفیتهای میزبانی لبنان، اردن و ترکیه بیش از حد بسط داده شده است، از این رو بحران سوریه به یک بحران منطقهای و جهانی بخصوص برای کشورهای لبنان؛ اردن، ترکیه و سوریه تبدیل شده است.
پناهندگان سوری بر نظامهای اقتصادی و مراقبت بهداشتی کشورهای میزبان فشار میآورند، لبنان، ترکیه و اردن هریک در مواجهه با ادغام نیازهای بهداشتی پناهندگان سوری رویکرد متفاوتی داشتهاند که موجب مسائل مختلف اجتماعی و بهداشتی شده است. دوری از خانه و عدم اطمینان نسبت به آینده به صورت روانی، اجتماعی و جسمی بر پناهندگان سوری تاثیر میگذارد. افزایش شدت درگیریها نیز تأثیر مستقیمی بر فراهم آوردن منابع پزشکی و فعالیت کادر پزشکی دارد. علاوه بر مسائل کلی بهداشت، بهداشت زنان پناهنده سوری و بهداشت باروری آنها به دلیل فقدان خدمات، اولویت دادن به دیگر اعضای خانواده، عوامل جنسیتی و ترس از تقاضای خدمات، به صورت نامتناسب (در مقایسه با دیگر گروهها) مورد آسیب قرار گرفته است. ارزیابیهای کوچک مقیاس نیازها، آمار بالایی از آزار جنسی و آزار مبتنی بر جنسیت از جمله تجاوز، تعرض، آزار و خشونت جنسی در روابط صمیمانه، ازدواج زودهنگام، بارداری زودهنگام، عفونتهای متداوم مجاری ادراری، عوارض دوران بارداری و روسپیگری میان پناهندگان را نشان میدهد. خشونت مبتنی بر جنسیت و استثمار جنسی از جمله دغدغههای اولیه هستند.
مشکلاتی که زنان پناهنده با آنها روبرو میشوند یک پدیده جدید نیست، با این وجود کارهایی که در این زمینه صورت گرفته محدود است. گزارشهای سازمانهای غیردولتی بینالمللی، بحران انسانی بهصورت کلی را کاملاً مستند میکند. با وجود این دست گزارشها مشکلات بهداشتی زنان پناهنده سوری در لبنان، اردن و ترکیه میتوانستند بیشتر مورد ارزیابی، آزمایش و مستندسازی قرار گیرند. برای زنان پناهنده سوری، فرار از سوریه تازه نقطه شروع است. فرار از شرایط ترسناک تنها بخشی از آسیبی است که وجود دارد. توجه به بهداشت زنان پناهنده و رفاهشان تلاشی هم دیپلماتیک و هم بشردوستانه و بخشی جداییناپذیر از استراتژیهای بلندمدت و بازسازی است. با وجود اینکه کمکهای غذایی، آب و بهداشتی پاسخهایی حیاتی برای بحرانهای انسانی هستند، سلامت جامع زنان و تدارک خدمات بهداشت باروری آنها نیز ضروری است. اطمینان از اینکه نیازهای بهداشتی زنان پناهنده سوری برآورده میشود یک نیاز فوری است و تاکنون، اقدامی از جانب بهداشت عمومی جهت توجه به نیازهای آنها دیده نشدهاست. بهداشت زنان باید بهصورت کامل در سیاست کلی واکنش (به بحران) ادغام شود.
این مقاله آسیبپذیری زنان و دختران در درگیریها را بررسی میکند، اینکه چگونه لبنان و ترکیه و اردن به نیازهای بهداشتی پناهندگان سوری واکنش نشان دادند و مجموعه توصیههایی جهت بهبود تدارک خدمات بهداشتی برای زنان پناهنده سوری را فراهم میکند. این توصیهها که بر مبنای ارزیابی تحقیقات آکادمیک و سیاست بینالمللی و گزارشهای توسعه در مورد وضعیت کنونی پناهندگان در لبنان، اردن و ترکیه تنظیم شدهاند، میتوانند راهنمایی باشند برای اینکه چگونه نیازهای بهداشتی زنان پناهنده سوری در منطقه را، به سمت ارتقای آن، بیشتر مورد توجه قرار دهیم.
آسیبپذیری زنان و کودکان در زمان درگیریها:
خطرات بهداشتی شناخته شده زیادی وجود دارد که زنان و دختران در شرایط درگیری و آوارگی با آنها روبرو هستند. اول اینکه مخاصمه مسلحانه دسترسی آنها به خدمات اساسی و توزیع مراقبتهای بهداشتی، که شامل فراهم آوردن مراقبت بهداشتی برای زنان میشود را مختل میکند. وضعیتهای اضطراری طولانی میتواند سیستم بهداشتی را تضعیف کنند که این مسئله با تأثیرات بلند مدت بر مراقبتهای بهداشتی زنان همراه است. دوم، جنبههایی از بهداشت زنان که در جنگ، درگیری و آوارگی آسیب میبیند شامل دسترسی به روشهای تنظیم خانواده، ایمنی دوران مادری، خشونت جنسی و خشونت مبتنی بر جنسیت و احتمال بیشتر ابتلا به بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز (نسبت به سایر گروهها) است. زنان پناهنده و زنان آواره در عین تلاش برای بقا، در خطر هر روزۀ امنیت و ایمنی و همچنین آزارهای جنسی، فیزیکی و روانی به سر میبرند.
مسئله بعدی این است که چرا زنان با این خطرات بهداشتی روبرو هستند. درگیری و آوارگی اجباری ناشی از آن، محیطی را به وجود میآورد که آسیبپذیری زنان و دختران را افزایش میدهد. در مقایسه با مردان، زنان و دختران برای مدت طولانیتری بدون احراز وضعیت حقوقیشان پناهنده یا آواره میمانند و در تمامی مراحل آوارگی نسبت به مردان آسیبپذیرتر هستند. هرکسی باید بداند که آسیبپذیری در مقابل بحران، یک متحرک اجتماعی است که در ارتباط متقابل جنسیت، طبقه، فرهنگ، ملیت، سن و دیگر روابط قدرت ریشه دارد. برای مثال در مورد فرهنگ، پدرسالاری که در فرهنگهای سراسر جهان ریشه دارد؛ در وضعیت پناهندگی، مشکلاتی که زنان پناهنده قبلاً با آن روبرو بودهاند را چند برابر میکند. این اشتراکات مفهومی و محرکهای اجتماعی وضعیت سلامت زنان پناهنده و دسترسی آنها به خدمات بهداشتی را شکل میدهند.
با وجود اینکه هرکدام از محیطهای پذیرنده به روشهای اجتماعی-بومی خاص خود آسیبپذیریهای بهداشتی زنان را شکل میدهد، در بحران سوریه نقاط تلاقی جنسیت و خشونت و جنسیت و سن، و دستهبندی جنسیتی کار، به صورت متداوم به عنوان عوامل آسیبپذیری زنان پدیدار شدهاند. خصوصاً زندگی پناهندگان سوری برای خشونتهای جنسی و مبتنی بر جنسیت در تمامی مراحل درگیری مساعد است. در مراحل اولیه، نیروهای مسلح از تجاوز به عنوان سلاح جنگی استفاده کردند، و اکنون شیوع ارتکاب خشونت از جانب شریکان در روابط صمیمانه در حال افزایش است. گونههای خشونت علیه زنان در شرایط آوارگی شامل تجاوز گروهی، بردگی جنسی نظامی، فاحشگی اجباری، ازدواج اجباری، قاچاق، حاملگی اجباری، تجاوز جمعی، آزار جنسی، آزار فیزیکی، ازسرگیری ناقص سازی جنسی دختران و رابطه جنسی اجباری جهت بقا، غذا، پناه گاه و حمایت میشود. مهمتر از اینها، خشونت علیه زنان، عارضه جانبی درگیریهای سیاسی نیست. بلکه در جوامعی روی میدهد که اختلافات جنسیتی ریشهداری دارند، و جامعه سوریه هم یک جامعه پدرسالار است. افزایش خشونت، ناشی از چالشهای هویت جنسیتی افراد است. سازمان بهداشت جهانی گزارش میدهد که با توجه به اینکه ۳۷ درصد زنان در منطقه شرق مدیترانه از خشونت شریکشان در رابطه صمیمانه آسیب میبینند، پیش از این هم در این منطقه خشونت جنسی شریک در روابط صمیمانه شیوع بالایی داشته است. بحران سوریه تنها این مشکل را بیشتر تشدید کرده است.
دختران سوری جوان محرومیت را هم به دلیل سن و هم جنسیتشان بهصورت مضاعف تجربه میکنند. این تقاطع یافتگی سن و جنسیت، در تعداد رو به افزایش ازدواج زودهنگام میان پناهندگان سوری بهآسانی قابل مشاهده است. از ازدواج زودهنگام به عنوان استراتژیای برای کنار آمدن دختران جوان با محیطهای خانگی آزاردهنده و شرایط زندگی فقیرانه استفاده میشود. استثمار و خشونت جنسی نیز به ازدواج زودهنگام کمک میکنند. خانوادهها دخترانشان را با تصور اینکه دختران جوان را حمایت میکنند، سنتهای خانواده را ادامه میدهند، فقر را از بین میبرند یا به دخترانشان کمک میکنند که از محیط فرار کنند، به ازدواج درمیآروند. اسلام رابطه جنسی خارج از ازدواج را ممنوع کردهاست. با این وجود در کمپها، تجاوز، روسپیگری و ازدواجهای اجباری زیر سن قانونی شایع است. صدها زن و دختر تحت عنوان «ازدواج موقت» فروخته شدهاند. در شرایط کمپ هرچه منابع اقتصادی کمتر میشود، دختران در سنین پایینتر و پایینتری به ازدواج درمیآیند. روابط جنسی با هدف بقا تنها راه برای حفاظت خودشان و خانوادههایشان میشود. حفظ آبروی خانواده به عنوان توجیهی برای به ازدواج درآوردن زودهنگام دختران استفاده میشود. و همچنین راهی است برای قاچاق انسان. حفظ آبروی خانواده معمولاً زنان را از گزارش آزار و خشونت جنسی منع میکند. در کل دختران زیر ۱۸ سال بیشتر محتمل است که مشکلات زایمان و یا مشکلات مربوط به نوزاد را تجربه کنند.
به دلیل دستهبندی جنسیتی کار، درگیریهای مسلحانه بالاجبار خانوادهها را از مردانشان محروم میکند و آمار خانوارهایی با سرپرست زن یا کودک را افزایش میدهد. زنان آواره مسئولیتهای مراقبتی حساس را به دوش میکشند و به صورت نامتناسب مسئولیتهای خانوادگی و جمعی را تحمل میکنند. وضعیت نابرابر اجتماعی و قانونی و دسترسی کمتر آنها به سرمایه، کالاهای اجتماعی و ابزار حقوقی حمایتی، مضاف بر این مسئولیت مضاعف وجود دارند. نقش دوگانه مراقبتی و نانآور زنان، سازگاری با محیط جدید را سختتر میکند و موجب انزوا و طرد شدن بیشتر آنها میشود. در محیط شهری، زنان و دختران بدون وضعیت حقوقی به رسمیت شناخته شده، به اقتصاد زیرزمینی پناه میبرند که در آن در مقابل استثمار آسیبپذیر هستند. بازار کار با بهرهگیری آنها بهعنوان نیروهای کار ارزان، آنها را مجبور میکند که در شرایط زنندهای زندگی کنند. ممکن است آنها توانایی بسیار کمی در رفتوآمد داشته باشند و ممکن است مجبور باشند برای سفر یا دریافت مراقبتهای بهداشتی از مردان خویشاوند خود اجازه بگیرند. در مناطق شهری زنان و دختران به اجبار آواره شده، در شرایط غیراستانداردی زندگی میکنند و به خدمات اساسی مانند آموزش و مراقبتهای بهداشتی دسترسی ندارند. زمانی که زنان خودشان را منزوی میکنند یا توسط خانوادهها و اجتماعاتشان طرد میشوند، ممکن است روابط اجتماعیشان از بین برود. این انزوا میتواند به وقوع بیشتر خشونت علیه زنان کمک کند. زنان اغلب بدون منابع مالی کافی برای اجاره، خود را در خطر استثمار جنسی توسط صاحبخانهها قرار میدهند. بسیاری از زنان سوری در لبنان برای دستیابی به منابع مالی موردنیاز، مشغول به کار جنسی هستند.
خطرات بهداشت زنان سوری بیشتر توسط ارتباط متقابل میان جنسیت و خشونت، سن و دستهبندی کار شکل داده شدهاست. در نتیجه زنان سوری با طیفی از مسائل بهداشتی، از آزار جنسی تا مرگومیر مادران و خشونت شدید در لبنان، ترکیه و اردن مواجه شدهاند. درک آسیبپذیری بالای زنان و دختران در شرایط درگیری، محرک ایجاد «بسته حداقل خدمات اولیه» (MISP) شد که توسط کارگروه میانجیگری در مورد بهداشت باروری طراحی شده است. «بسته حداقل خدمات اولیه» قصد داشت که زندگیها را نجات دهد و از بیماری میان زنان، نوزادان و دختران جلوگیری کند. «بسته حداقل خدمات اولیه» اولین قدم به سمت بهداشت کامل باروری برای زنان و دختران است و در لبنان و اردن به کار گرفته شده است. هر یک از کشورهای لبنان، اردن و ترکیه، در ادغام پناهندگان و توزیع مراقبتهای بهداشتی سیاست خود را دارد و در چارچوب این محدودیتها شروع به پاسخ به نیازهای زنان سوری کرده است.
واکنش به بحران: لبنان
واکنش به مسئله پناهندگان
لبنان کنوانسیون ۱۹۵۱ مربوط به وضعیت پناهندگان (کنوانسیون پناهندگان) یا پروتکل الحاقی آن در سال ۱۹۶۷ را امضا نکرده است، اما به صورت گسترده سیاست درهای باز را نسبت به پناهندگان سوری برقرار کرده است. هجوم گسترده پناهندگان، منابع موجود در لبنان، که پیش از این نیز ناچیز بود، را محدود کرده است. در سال ۲۰۱۳ دولت تعهد داد که هیچ پناهنده سوری را به اجبار به سوریه برنگرداند. با این حال دولت بر این مسئله نیز پافشاری میکند که لبنان نمیتواند کشور دائمی برای پناهندگی باشد. در لبنان شیوه کار با پناهندگان بسیار ادغامی است.
۱٫۱۷۶٫۹۷۱ پناهنده سوری در لبنان هستند که معادل یک چهارم کل جمعیت لبنان است. گمان میشود که تعداد پناهندهای سوری در لبنان بیشتر از تعداد گزارش شده است، چراکه بسیاری از آنها نام خود را ثبت نکردهاند. آمارهای رسمی نشان میدهد که ۳۳،۷۹۳ پناهنده سوری در انتظار ثبتنام هستند. تخمین زده میشود حداقل بین ۲ تا ۳ هزار نفر روزانه وارد لبنان میشوند. دولت لبنان تخمین میزند که میزبان یک میلیون نفر پناهنده که بیشتر از میزانی است که ثبت شدهاند. در حال حاضر ۲۵ درصد کل جمعیت لبنان را پناهندگان سوری تشکیل میدهند. ۵۲٫۳ درصد از جمعیت این پناهندگان را زنان تشکیل میدهند که تعداد زیادی از آنها در سن باروری هستند. در لبنان شیوه کار با پناهندگان به شدت ادغامی است. پناهندگان سوری میان جوامع میزبان و در سکونتگاههایی زندگی میکنند که عموما کمپ نیستند. بسیاری از پناهندگان سوری خانهها و اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. تعداد بالایی از پناهندگان در چادرهای مسکونی در شرق لبنان جمع شدهاند. کسانی که موفق به ثبتنام میشوند از کمیساریای عالی حقوق پناهندگان، سازمانهای غیردولتی و دولت لبنان کمک دریافت میکنند. با وجود اینکه میان جوامع همبستگی وجود دارد، پناهندگان سوری بر نظام مراقبتهای بهداشتی و اقتصاد لبنان فشار وارد میآورند، و ظرفیتهای میزبانی لبنان بیش از اندازه بسط داده شده است.
سیستم مراقبتهای درمانی
لبنان یک سیستم مراقبت درمانی ناهماهنگ و چندپاره دارد. این کشور تعداد زیادی معاهده را تصویب کرده است که حق بر سلامت را تضمین میکنند، از جمله کنوانسیون حقوق اقتصادی اجتماعی فرهنگی، کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق کودک. با این وجود تصویب این معاهدات بدین معنا نیست که آنها در سراسر بخشها اجرا میشوند. بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۱، در بخش عمومی توانایی انجام مراقبتهای بهداشتی به ۴۵ درصد کاهش پیدا کرد. این نظام تا حد زیادی خصوصیسازی شده و بر مبنای هزینههای شخصی است.
در لبنان شراکت بخشهای عمومی-خصوصی، عضویت گروههای حاشیهای در طرحهای بیمه پزشکی را دشوار میکند. شهروندان لبنانی که بیمه ندارند، خدمات مراقبتی را از وزارت بهداشت و از طریق بیمارستانهای عمومی دریافت میکنند که تا ۸۵ درصد مراقبتهای بیمارستانی و ۱۰۰ درصد هزینههای پزشکی برای بیماریهای خطرناک را پوشش میدهند. بحران پناهندگان سوری این وضعیت را بیشتر تشدید کرده است، به گونهای که تاخیر در پرداخت برای مراقبتها در بیمارستانها بیشتر شده است، در کلینیکهای بهداشتی لبنان حجم پروندههای بیماران ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده و به دلیل تقاضای بالا در حملونقل، مدت زمان انتظار برای آمبولانس افزایش پیدا کرده است. هجوم پناهندگان سوری چالشهای پیشروی شهروندان لبنانی که به دنبال دسترسی به مراقبتهای بهداشتی عمومی هستند را افزایش میدهد.
لبنان یک استراتژی ملی برای هماهنگی با نیازهای بهداشتی جمعیت پناهنده سوری ندارد. در لبنان، کمیساریای عالی حقوق پناهندگان این پشتیبانی را با وزارتخانههای مرتبط و سازمانهای غیردولتی هماهنگ میکند. برای پناهندگان در لبنان، هزینه بالای مراجعات درمانی، تا ۷۵ درصد هزینه توسط کمیساریا پرداخت میشود. لبنان اجازه برپایی کمپهای رسمی برای پناهندگان و یا بیمارستانهای صحرایی را به سازمانهای بشردوستانه نمیدهد. زمانی که به بیمارستانهای صحرایی مجوز داده نشود، تمام نیازهای پزشکی پناهندگان در سازوکار کنونی مراقبت درمانی لبنان جای میگیرد. در سراسر لبنان، سه کلینیک سیار و ۲۴ مرکز پزشکی وجود دارد که مراقبتهای بهداشتی را به پناهندگان سوری ارائه میکنند.
بهداشت زنان
اطلاعات کمی در مورد پیامدهای بهداشت باروری زنان برای کل جمعیت سوری پناهنده در لبنان وجود دارد. با ارزیابی سریع در کلینیکهای لبنان میتوان دریافت که پناهندگان سوری مشکلات مربوط به امراض زنانه مانند بینظمی در عادت ماهانه، عفونت مجراهای تناسلی، درد شدید لگن خاصره و قاعدگیهای دردناک و ترکیبی از شرایط بالایی را گزارش میدهند. از همه مهمتر، بسیاری از زنان سوری باردار هستند و به مراقبتهای مناسب در طول بارداری و وضع حمل نیاز دارند. نزدیک ۱۰۰ کودک در هر ماه متولد میشوند. با این وجود یونیسف گزارش میدهد که تعداد تولد نوزادان بیشتر از این آمار است و در هر ساعت یک کودک از زنان سوری متولد میشود. در حالی که نزدیک ۶۰ درصد کل جمعیت زنان سوری گفتهاند که پیش از جنگ از وسایل پیشگیری استفاده میکردند، تنها ۳۴٫۵ درصد در طی مدت آوارگی استفاده از وسایل تنظیم خانواده را گزارش دادهاند. این مسئله به باروری بالا کمک میکند.
زنان پناهنده سوری گفتهاند که علیرغم نرخ بالای زادوولد، به دلیل هزینههای واقعی مرتبط با این خدمات، به (قرار ملاقات) مراقبتی پیش از تولد دسترسی ندارند. اکثریت زنان سوری، جز زمانی که باردار هستند، قرار ملاقاتی با متخصص بیماریهای زنان ندارند. تنها یک چهارم زنان ملاقات یک متخصص بیماری زنان در شش ماه گذشته را گزارش دادهاند، و تنها یک سوم آنها احساس کردند که خدمات بهداشت باروری به آسانی قابل دسترس هستند. بسیاری از زنان در طول وضع حمل، مشکلاتی مانند سقط جنین و خونریزی شدید را تجربه میکنند. برخی زنان نیز بهدلیل جابجایی مداوم، مشکلاتی در شیردهی به نوزادانشان گزارش میدهند.
در مورد خشونت مبتنی بر جنسیت، گزارشهایی در مورد خشونت جنسی صورت گرفته توسط افراد مسلح وجود دارد. هرچند عدم گزارش این مسائل به دلیل شرم یا ترس از بیآبرویی نیز معمول است. تعداد زیادی از گزارشها حاکی از خشونت علیه زنان است، اما ارزیابی و اطلاعات در مورد شیوع حقیقی خشونت علیه زنان نادر است. ۵۳ درصد زنان اذعان میکنند که حتی یک بار هم در لبنان احساس امنیت نکردهاند و ۴۱ درصد زنان جوان به پایان دادن به زندگیشان فکر کردهاند. در لبنان همه قربانیان شکنجه و یا بازماندگان خشونتهای جنسی و خشونتهای مبتنی بر جنسیت، پس از واقعه تا سقف ۱۰۰ درصد تحت پوشش قرار میگیرند (بیمه میشوند). هرچند این مستلزم این است که قربانیان خشونت مبتنی بر جنسیت پا پیش بگذارند، و زنان پناهنده سوری این وقایع را گزارش نمیدهند. این آمارها تنها گوشههایی از مسائل بهداشتی زنان پناهنده سوری در یک مقطع زمانی در لبنان را نشان میدهد، و اطلاعات درازمدت در مورد وضعیت بهداشتی زنان پناهنده سوری در طول زمان وجود ندارد.
واکنش به بحران: ترکیه
واکنش به مسئله پناهندگان
ترکیه میزبان دومین جمعیت بالای پناهندگان سوری است. دولت ترکیه نقش اصلی را در تعیین و اجرای مساعدتهای فراهم شده برای ۸۳۲،۵۰۸ پناهنده سوری را از طریق وزارت بحران و ریاست مدیریت شرایط اضطراری به عهده دارد. دولت ترکیه قصد دارد که از مداخله کمیساریای عالی حقوق پناهندگان و یا دیگر نهادهای بینالمللی در کنترل دولت ترکیه بر وضعیت مهاجرت مردم سوریه ممانعت کند. ترکیه میزبان پناهندگان در ۲۲ کمپ پناهندگی در ۱۰ استان است که توسط دولت اداره میشوند. این دولت تعداد حدوداً۳۰۰،۰۰۰ سوری را که بیرون از کمپها در مناطق شهری زندگی میکنند را نیز ثبت کرده است. از میان تمام پناهندگان سوری در ترکیه، ۴۹٫۲ درصد زن هستند. بین ۱۷ تا ۲۲ درصد سرپرست خانوارها زن هستند. تقریباً نیم میلیون پناهنده در کمپها یا بیرون از آنها زندگی میکنند. نیازهای اساسی آنها مانند پناهگاه، غذا و آب تا حد ممکن رفع شده است. فرصتهای مراقبت بهداشتی، آموزشی و اشتغال در مرحله بعد هستند که اغلب مورد فقدان قرار گرفتهاند. تعداد بسیار کمی از مردم سوریه از ترکیه به کشورشان برگشتهاند. سه چهارم پناهندگان سوری به دلیل سهولت نقل مکان، ترکیه را به جای کشورهای دیگر انتخاب میکنند.
ترکیه معاهده ۱۹۵۱ در مورد وضعیت پناهندگان را امضا کرده است. با این وجود، سیاست پناهندگی ترکیه با «محدودیتهای جغرافیایی» تعریف شده است و حق پناهندگی را تنها به اشخاصی اعطا میکند که در نتیجه وقایعی که در اروپا به وقوع میپیوندد پناهجو هستند. با این محدودیت جغرافیایی، مردم سوریه در ترکیه به عنوان «مهمان» شناخته میشوند و نه «پناهنده».
بر مبنای همین سیاست در ترکیه، مدل پناهندگی شامل میزبانی در شهرها یا کار با پناهندگان به صورت ادغام آنها، و نه جذب آنهاست. این مسئله کمپهایی را ایجاد میکند که در تضاد با جمعیت محلی هستند. ترکیه کمکهای بیشتر از جانب کمیساریای عالی حقوق پناهندگان را رد کرده است و به صورت داخلی وضعیت را مدیریت میکند. این کشور تا کنون در واکنش به مسئله پناهندگان سوری، ۳٫۵ بیلیون دلار صرف کرده است که بار بیشتر این هزینهها مربوط به سیستم مراقبتهای درمانی بوده است. تعداد تخمینی زنان و دختران ۲۵۰،۰۰۰ نفر است که تقریباً ۴۰،۰۰۰ نفر آنها حامله هستند. از آنجا که جامعه و خدمات بشردوستانه ترکیه، تحت تاثیر منفی ادامه درگیریها در مناطق نزدیک به مرز سوریه و عراق هستند، این کشور به صورت خاص در معرض آسیبهای بیشتری است. تعداد روبهافزایش افراد آواره از عراق که نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند نیز بیشتر بر توانایی ترکیه در تدارک (خدمات) برای همه پناهندگان تأثیر میگذارد.
سیستم مراقبتهای درمانی
تا سال ۲۰۱۳، ترکیه به صورت موفقیتآمیز تغییراتی در سیستم بهداشتی نشان داده بود و بیمه جهانی سلامت را برای شهروندانش فراهم کرده بود. در ترکیه خدمات مراقبتهای درمانی از طریق مراکز مراقبتهای درمانی اولیه، ۱۱۲ ایستگاه فوریتهای پزشکی و بیمارستانهای صحرایی ارائه میشوند. بیمه جهانی سلامت منجر به توسعه بیمه سلامت و خدمات بهداشتی شده است، که خدمات کلیدی مربوط به سلامت مادران و کودکان، از جمله کاهش در مرگ و میر نوزادان را بهبود بخشیده است. هرچند برخلاف بهبودهایی که در دسترسی زنان به خدمات بهداشتی و نسبت مرگومیر مادران حاصل شده، زنان همچنان با نابرابریهایی مواجه هستند.
در ترکیه تلاشهای گستردهای برای تدارک بیمارستانهای صحرایی در بین کمپها صورت گرفت، که این اقدامات بنا بر گزارشهای پناهندگان در دسترسی به خدمات، بیش از ۹۰ درصد استفاده پناهندگان از خدمات در کمپها را بهبود بخشیده است. علاوه بر آن بر خلاف مقاومت دولت در خصوص کار کردن با سازمانهای چندجانبه، در ماههای گذشته وزارت بهداشت با سازمانهای بینالمللی جهت ساخت ۱۰ کلینیک پیشساخته همکاری کرده است. این کلینیکها باید در سپتامبر ۲۰۱۴، برای رساندن مراقبتهای درمانی به پناهندگان آماده میشدهاند. این مسئله، از آنجا که بیش از ۱٫۲ میلیون مشاوره بیماران در شرایط سرپایی ثبت شده است، برای مراقبتهای درمانی پناهندگان بسیار مهم است. در ترکیه، کارکنان مراقبتهای درمانی که به این جمعیت آسیبپذیر خدماتی ارائه میکنند نیز تحت تأثیر این شرایط قرار میگیرند، چرا که پزشکان معمولاً با محدودیتهای زبانی و کمبود منابع روبرو هستند. بااینوجود یک گزارش دولتی نشان میدهد که ۹۰ درصد پناهندگان سوری در کمپها و ۶۰ درصد پناهندگان خارج از کمپها، در ترکیه از خدمات بهداشتی استفاده کردهاند و از آن راضی بودهاند.
بهداشت زنان
در مورد پناهندگان سوری در ترکیه، عمدتاً اطلاعات کمتری در مورد پیامدهای بهداشت و سلامتشان وجود دارد. برخلاف لبنان و اردن، در ترکیه تعداد بسیار کمی سازمانهای غیردولتی برای رساندن خدمات بهداشت درمانی به پناهندگان کار میکنند. مقامات ترکیه در مورد اینکه به ناظران مستقل، خبرنگاران، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای کمکهای بشردوستانه داخلی و بینالمللی اجازه دهند به کمپها وارد شوند، بسیار سختگیر بودهاند، بنابراین داشتن ارزیابی مستقلی از وضعیت زنان در کمپها دشوار است. در کل برای زنان در شرایط کمپ، عواملی که موجب کاهش بهداشت باروری زنان میشود، عدم دسترسی زنان به مطبوعیت در بهداشت ابتدایی است که شامل عدم دسترسی به آب آشامیدنی، عدم دسترسی به محصولات بهداشتی زنانه، آب برای مصارف استحمام، صابون و امکانات شستشو است.
در مورد سلامت زنان و مسائل بهداشت باروری، خصوصاً برای زنانی که ازدواج نکردهاند، و خشونت جنسی و خشونت مبتنی بر جنسیت در میان پناهندگان سوری در ترکیه اطلاعات و دادههای بسیار کمی وجود دارد. دولت ترکیه اذعان میکند که ۹۶ درصد زنان باردار گزارش دادهاند که در محیطی با مراقبت بهداشتی وضع حمل کردهاند. این آمار بسیار بالا به نظر میآید، اما دشوار است که دقت و اعتبار این رقم را بدون ارزیابی مستقل برآورد کنیم. یکسوم زنان سوری باردار دارای مشکلات و نیازمند خدمات بهداشت باروری گزارش شدهاند. زنان ترکیهای اذعان کردهاند که ترجیحی در مورد جنسیت دکتر متخصص زنان خود ندارند، با این وجود زنان سوری در ترکیه پزشکان زن را ترجیح میدهند.
فراتر از مسائل پزشکی و فیزیکی، برای پناهندگان بار احساسی نیز وجود دارد. بسیاری از زنان سوری در ترکیه، به دلیل وضعیتشان به عنوان «مهمان» در این کشور و غیرقابل پیشبینی بودن حضورشان در ترکیه، حالتهایی اضطرابی گزارش میدهند. دولت ترکیه اعلام کرده است ۵۵ درصد پناهندگان به خدمات روانشناسی نیاز دارند و نزدیک به نیمی از پناهندگان سوری گمان میکنند که خود یا اعضای خانوادهشان به حمایتهای روانشناسی نیاز دارند. نهایتاً در ۲۴ جولای ۲۰۱۴، وزارت بهداشت ترکیه تفاهمنامهای با صندوق جمعیت سازمان ملل متحد جهت همکاری در رساندن خدمات بهداشتی ضروری به زنان را امضا کرد. این اقدام، وضعیت کنونی سلامت زنان سوری در ترکیه را روشن خواهد کرد.
واکنش به بحران: اردن
واکنش به مسئله پناهندگان
اردن در تاریخ، فرهنگ و مرز طولانی و باز خود با سوریه اشتراک دارد. در اردن حدوداً ۶۱۳،۲۵۲ پناهنده سوری حضور دارند. بیش از ۷۰ درصد پناهندگان سوری در میان جوامع میزبان اردنی اقامت دارند. در این کشور تنها ۳۰ درصد پناهندگان در کمپها زندگی میکنند. بزرگترین کمپ پناهندگان در اردن کمپ زعتری است که حدوداً ۱۲۰،۰۰۰ نفر جمعیت دارد. این معادل جمعیت پنجمین شهر بزرگ اردن است. روزانه صدها سوری به صورت غیرقانونی از مرز عبور میکنند. همچنین دولت اردن تخمین زده است که تعداد پناهندگان بسیار بیشتر از آن چیزی است که گزارش شده است.
اکثریت تازهواردان را زنان بین سنین ۱۸ تا ۳۵ سال تشکیل میدهند (نزدیک ۳۰ درصد کل کسانی که ثبت شدهاند). زنان در تمامی سنین، ۵۳ درصد از کل پناهندگانی که ثبت شدهاند را تشکیل میدهند. سوریها و اردنیها بسیار متفاوت هستند، این تفاوت مشکلات اجتماعی زیادی پدید آورده است. برای مثال به نظر میرسد زنان سوری گاهی برای ازدواج با یک مرد اردنی، که نمیتواند مهریه زیادی فراهم کند، مهریه کمتری را قبول میکنند. این مسئله منجر به تنشهای اجتماعی و حالتهایی از تنفر نسبت به زنان میشود. همچنین تنشهایی میان پناهندگان فلسطینی کنونی و پناهندگان سوری در حال ورود وجود دارد. علاوه بر آن دستهبندی جنسیتی کار نیز عامل مهمی است، چرا که مردان سوری نمیتوانند در اردن کار کنند، بنابراین زنان باید راههایی فراهم کنند که خانوادهشان را از نظر مالی تأمین کنند. پیش از آواره شدن مسئولیت اولیه آنها این بود که از خانه و کودکان مراقبت کنند، بنابراین این مسئله برای آنها، مسئولیت بسیار جدیدی است. اگر آنها مجبور به ترک سوریه نمیشدند، این زنان هیچگاه بیرون از خانه کار نمیکردند.
سیستم مراقبتهای بهداشتی
مردم سوریه در اردن نیز همانند لبنان و ترکیه، بر سیستم مراقبتهای بهداشتی فشار میآورند و موجب کمبود در منابع و بستر میشوند. اردن به دلیل فراهم آوردن دسترسی خوب به خدمات بهداشتی برای شهروندانش به خود میبالد. ۱۲ مرکز بهداشتی برای هر ۱۰۰،۰۰۰ نفر وجود دارد که مسافت آنها به نزدیکترین مرکز بهداشتی متوسط ۳۰ دقیقه است. وزارت بهداشت مراقبتهای بهداشتی اولیه رایگان، که شامل بهداشت مادران و کودکان، واکسن و خدمات بهداشتی برای مدارس میشود ارائه میکند. دولت اردن سیاستهایی را پیرامون تدارک آموزش و خدمات بهداشت باروری برپا کرده است و برخی خدمات باروری و تنظیم خانواده در سیستم بهداشتی آن گنجانده شده است، اما این خدمات تنها به افراد متأهل ارائه میشود. همچنین اردن دستورالعملهایی بالینی در مورد پیادهسازی و رساندن مراقبتهای بهداشتی به مادران و نوزادان جهت انجام مراقبتهای پیش از تولد، بارداریهای خطرناک، مراقبتهای بعد از تولد و مراقبتهای بعد از سقط دارد. در اردن همه زنان باردار مراقبتهای پیش از تولد دریافت میکنند و در زمان وضع حملشان کارکنان پزشکی حرفهای بر بستر آنها حضور دارند.
همانند لبنان، کمیساریای عالی حقوق پناهندگان با حمایت وزارت بهداشت در کمپها حمایتهای بهداشتی و بشردوستانه فراهم میکند. با وجود این برای قسمت عمدهتر پناهندگان که بیرون از کمپها هستند، همه نیازها به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. پناهندگان در کمپها به خدمات بهداشت درمانی دسترسی دارند، اما صدها هزار نفر از آنها که در شهرها زندگی میکنند با هزینههایی مشابه مردم اردن روبرو هستند. اکثر نیازمندیهای پناهندگان در چهار استان شمالی اردن قرار گرفتهاند، و پایتخت آن، عمان، بیشتر خدمات مراقبتهای بهداشتی ویژه و تخصصی را فراهم میکند.
در اردن، کمیساریای عالی حقوق پناهندگان ۱۰۰ درصد هزینه بیمارانی که از کمپ زعتری ارجاع داده میشوند یا آنهایی که نامشان ثبت نشده است را پرداخت میکند. هرچند کمیساریا معیار سفت و سختی برای مراقبتهای بیمارستانی دارد. معیارهایی برای اینکه افراد واجدالشرایط درمان شناخته شوند، که در آن ۷۵ درصد هزینههای درمان تحت پوشش قرار میگیرد و ۲۵ درصد باقیمانده توسط خود افراد پوشش داده میشود، و چنانچه پناهجویی معیار آسیبپذیری کمیساریا را داشته باشد و یا قربانی شکنجه یا خشونت جنسی یا مبتنی بر جنسیت باشد، ۱۰۰ درصد تحت پوشش قرار میگیرند. مراقبتهای کمکهزینهای تنها برای شرایطی که وضعیت اضطراری تهدیدکننده حیات و همراه فوریت داشته باشد فراهم میشود. شرایطی که تحت پوشش قرار نمیگیرند شامل درمان بیماریهای مزمن که نیاز به بستری شدن دارند، مانند درمان سرطان یا دیالیز کلیه، کودکان کموزن در زمان تولد و بیماریهای خونی میشوند. به دلیل نبود مراقبت، به تدریج در طول زمان، شرایط ناچیز و بیاهمیت حیات فرد را بیشتر مورد تهدید قرار میدهد. علاوه بر آن، معیار صلاحیت برای پناهندگان گیجکننده است که مضاف بر عدم دسترسی آنها به خدمات به صورت کلی، موجب اضطراب بیشتری در مورد مراقبتهای پزشکی میشود.
هم در لبنان و هم در اردن، فشار بر سیستمهای بهداشتی داخلی گسترده است. برای مثال، به دلیل فشار بر سیستم درمانی اردن، در مورد بستر کمبودهایی وجود دارد. در حال حاضر سازمان بهداشت جهانی و وزارت بهداشت اردن بهصورت مشترک، یک ارزیابی سریع در مورد بهداشت انجام میدهند که ظرفیت امکانات و الگوی استفاده از خدمات در استانهایی که بیشتر تحت تأثیر هستند را بهتر نشان دهند. پیش از این مسئولیت بیماریهای مردم اردن بر بودجه وزارت بهداشت فشار آورده بود، و مسئولیت اضافه شده از جانب پناهندگان سوری نیز بر نیروی کار و سیستم بیمارستانهای عمومی فشار میآورد.
بهداشت زنان
ارزیابی سریع بهداشت زنان در کمپهای پناهندگان نشان میدهد که ۲۳ درصد زنان اطلاعی در مورد خدمات بهداشت باروری ندارند، ۲۸ درصد بارداریهای ناخواسته را تجربه کردهاند و ۱۷ درصد به مراقبتهای پیش از تولد دسترسی نداشتند. در کمپ زعتری، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد از کلینیک بهداشت باروری همراه متخصص زن پشتیبانی میکند. این کلینیک توسط نهاد «جامعه کمکهای بهداشتی اردن» اداره میشود، و زنان سوری به دلیل حضور متخصص زن، در تقاضای خدمات احساس راحتی میکنند. کلینیک در هفته ۲۰۰ زن را معاینه میکند، اما نیاز شدیدی به گسترش خدمات جهت دسترسی زنان بیشتر وجود دارد.
در سه ماه ابتدایی سال ۲۰۱۴، بیمه بهداشت باروری در کمپ زعتری با تحت پوشش قرار دادن ۱۰۰ درصد وضع حملها با حضور سرپرستان حرفهای ارتقا پیدا کرده است (در مقایسه با به طور متوسط ۹۲ درصد در طول سال ۲۰۱۳). اکثریت وضع حملهای پناهندگان سوری در ساختمانها و امکانات بهداشتی است (۹۶٫۹%) و یکسوم آن در امکانات خصوصی است. این مسئله میتواند به دلیل نبود پزشکان زن در بخش عمومی باشد. پوشش کامل مراقبتهای پیش از تولد (حداقل چهار قرار ملاقات) نیز نیاز به بهبود دارد. یک معیار کاهنده در مراقبتهای باروری برای پناهندگان سوری این است که قانون اردن بیان میکند که پناهندگانی که اچ.آی.وی مثبت دارند میتوانند به سوریه عودت داده شوند. این مسئله آزمایش اچ.آی.وی و در دسترس بودن مراقبت میان جمعیت پناهنده را کاهش میدهد. با وجود این دولت اردن آزمایش دادن میان شهروندان خود را اشاعه میدهد و هم برای زنان و هم مردان، خدمات درمانی ویروسهای مرتبط با ایدز را ارائه میکند.
در اردن هیچ سیاستی برای برخورد با خشونت مبتنی بر جنسیت و یا مراقبت از بازماندگان خشونت جنسی وجود ندارد. سیاستها و برنامههای اندکی برای کمک به بازماندگان خشونت خانگی وجود دارد. در سال ۲۰۰۰، برای نظارت و حمایت از اعضای آسیبپذیر خانواده که خشونت خانگی را تجربه میکنند، «کمیته ملی امنیت خانواده و واحد حمایت از خانواده» تأسیس شد. فقدان امنیت در کمپهای پناهندگان طبیعتاً موجب افزایش موارد خشونت میشود. تقریباً هیچ حمایتی برای زنان وجود ندارد. برخی زنان میترسند که اگر خشونت و آزار را گزارش دهند، شوهرانشان آنها را به سوریه بازگردانند. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و وزارت بهداشت، از طریق دستورالعملهای توسعه، آموزش، و توزیع اسباب (موردنیاز) بعد از تجاوز، جهت بهبود بخشیدن مراقبتهای بالینی از بازماندگان اذیت و آزار فعالیت کردهاند. با این وجود پیامرسانی در مورد خشونت مبتنی بر جنسیت محدود است و اطلاعات جامعه و فراهمآورندگان همچنان اندک است.
در اردن ازدواج زودهنگام و ازدواج کودکان یک مسئله مهم با پیامدهای بهداشتی برای دختران جوان است. در میان پناهندگان سوری، از هر سه ازدواج یک ازدواج کمتر از ۱۸ سال وجود دارد. این مسئله واکنشی به فقر و ترس از خشونت جنسی است، و این نسبت رو به افزایش است. در اردن برخی روحانیان، فتواهایی علیه ازدواجهای موقت و توجیهاتی که برای حمایت از آنها استفاده میشود، صادر کردهاند. علیرغم این اقدامات، در یکچهارم ابتدایی سال ۲۰۱۴، نسبت وضع حمل در دختران زیر ۱۸ سال ۱۱ درصد بود، که این آمار در مقایسه با متوسط آن در سال ۲۰۱۳ که ۵ درصد بوده است، افزایش قابلتوجهی داشته است. همانطور که اشاره شد ازدواج زودهنگام، دختران را در معرض خطر بیشتری در خصوص مشکلات وضع حمل و نوزادان قرار میدهند.
توصیههایی جهت بهبود رویه
لبنان، اردن و ترکیه هرکدام به شیوهای متفاوت با چالش پناهندگان روبرو شدهاند که این مسئله به نوبه خود منجر به چالشهای متعدد شده است، اما همچنان زنان و دختران بهصورت متفاوتی در این سه منطقه آسیبپذیر هستند. برمبنای اطلاعات و گزارشهای موجود، در هر سه کشور مشکلات بهداشتی مشابه و اولویتبندی مزیتی میان زنان افزایش یافته است. در همه محیطها، ازدواج زودهنگام، خشونت مبتنی بر جنسیت و جنسی، دسترسی به وسایل تنظیم خانواده و مراقبتهای پیش از تولد و زایمانی برای زنان مسائل پیشرو هستند. سازمانهای بهداشت و توسعه بینالمللی باید یک ارزیابی جامع از نیازها، در جهت توجه بهتر به این مسائل انجام دهند، به توجه مستقیم به بهداشت و بهداشت باروری زنان در سطوح متعدد ادامه دهند و راهکارهای سیاستی و برنامهای اتخاذ کنند که مراقبتهایی پایدار و بلندمدت برای این جمعیت آواره ایجاد کند.
زمانی که به پیامدهای سلامت زنان پناهنده سوری در این سه کشور نگاه میکنیم، واضح است که اطلاعات کمی وجود دارد. مهم است که نیازها را ارزیابی کنیم تا روشن شود جمعیت پناهنده با چه خطرات دیگری روبروست که جمعیت میزبان با آنها روبرو نیست. فهم طرقی که مشکلات بهداشت باروری زنان پناهنده مشابه و یا متفاوت از زنانی است که در جمعیت ساکن در کشور هستند، میتواند به سیاستگذاران و برنامهنویسان کمک کند که به نیازهای خاص بهداشتی پناهندگان توجه کنند. در عین حال که ارزیابی نیازها در مقیاسهای کوچک انجام شده است، همچنان برای بیشتر فهمیدن خطراتی که این جمعیت با آنها روبروست، خصوصاً خطرات جنسیتی خاص و خطرات بهداشت باروری جا دارد. در حال حاضر مطالعات بر روی این مسئله و پیامدهای آن برای بهداشت زنان محدود است.
بسیاری از زنان حتی برای اینکه در مورد مسائلشان قدم پیش بگذارند احساس راحتی نمیکنند. یک فرهنگ پدرسالاری غیرقابل انکار میان پناهندگان سوری وجود دارد که برای تمام زنان مشکلاتی ایجاد میکند. اولین قدم برای مهیا کردن کنترل و خودمختاری بیشتر زنان و دختران پناهنده بر زندگیهایشان این است که مشکلاتی که آنها همه روزه با آن مواجهاند و گزارش نشده است، مورد شناسایی قرار گیرند. جهت فهم طرقی که سکسوالیته و خشونت جنسی، بارداری، تولد کودک، اچ.آی.وی و ایدز و روابط قدرت جنسیتی در وضعیتهای مخاصمات مسلحانه و بلایا، به کلی معنای جدیدی میگیرند و یا به دادن معنایی جدید به این شرایط کمک میکنند، نیاز به تحلیل بهتری داریم. در عین اینکه این مفاهیم، مخصوص به هر کشور و سیاستهای ادغامی آن کشور خواهد بود، ارزیابی جامع نیازها محل خوبی برای شروع فهمیدن نمای سلامت زنان سوری است.
اغلب از تحقیقات پیمایش جمعیت جهت گزارش به ارزیابی نیازها استفاده میشود. سازمانهای بهداشت و توسعه بینالمللی، از جمله سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی، با تکیهشان بر دولتها برای جمعآوری اطلاعات در مورد بهداشت و توسعهی منطقه، دچار محدودیت شدهاند. آمارهای مربوط به بهداشت جمعیت از جهان عرب، اطلاعات بسیار کمی در مورد وضعیت بهداشتی محرومترین ساکنانشان نشان میدهد. تعداد کمی از کشورهای منطقه هستند که اطلاعاتی مطابق وضعیت جمعیت غیر تبعهشان، از جمله پناهندگان، گزارش میدهند. زمانی که خدمات دولتی ضعیف است، جهت دستیابی به تدابیر بهتر بهداشتی و تضمین رساندن خدمات بهداشتی، ضروری است که ذینفعان بینالمللی با جامعه مدنی، فعالان و در برخی موارد احزاب سیاسی و دولتهای انقلابی در زمینه سنجش سلامت همه مردمی که در جهان عرب زندگی میکنند، و نه فقط شهروندان، رابطه داشته باشند.
دسترسی کامل به بهداشت و رفاه زنان سوری در لبنان، ترکیه و اردن بدون اطلاعات کافی و آمار بهداشت دشوار است. علاوه بر آن اغلب در شناسایی راههایی که از طریق آن اطلاعات و دادهها یافت میشود یک تعصب مردانه وجود دارد. ذینفعان بینالمللی میتوانند برای سنجش بهداشت کسانی که از روند سیاسی بیرون ماندهاند، کیفیت رساندن مراقبتهای درمانی و ماهیت نابرابری در رساندن مراقبتهای درمانی، حمایتهایی انجام دهند. این سنجشها که در طول زمان انجام میشوند، میتوانند هسته مرکزی ارزیابی نیازها، مسئولیتپذیری اجرایی و راهکارهای آگاهیدهنده باشند.
فراتر از ارزیابی جامع نیازها، تدارک بیشتر و آگاهیرسانی بیشتر در مورد خدمات بهداشتی کنونی، همزمان با توجه به محدودیتهایی که زنان سوری را از دسترسی به آنها بازمیدارد، میتواند دستاوردهای اقدامات کنونی را افزایش دهد. علیرغم شرایط کشور- لبنان ترکیه و اردن- یا شرایط پناهندگان- محیط شهری، روستایی یا کمپ- برای مراقبتهای بهداشت باروری زنان سوری، برخی محدودیتها مطابق با سطح فردی و دستگاهی وجود دارد. این محدودیتها شامل هزینه، مسافت، مسائل حملونقل، ترس از بدرفتاری، خجالت، عدم حضور متخصصان زن و عدم ارائه خدمات به اندازه کافی است. محدودیتهای بیشتر شامل کمیابی اطلاعات و فقدان خدمات رایگان است. توجه به برخی از این محدودیتها یا همه آنها و رفعشان، زنان را قادر میسازد که به مراقبتهای درمانی دسترسی داشته باشند.
در سطح فردی، زنان جوان پناهنده سوری باید به اطلاعات، مهارتها و رویکردهایی برای مواجهه با وضعیت کنونیشان، از جمله بخشهایی که به خشونت مبتنی بر جنسیت مرتبط است تجهیز باشند. از همه مهمتر، اقدامات فردی نمیتواند تنها زنان را هدف قرار دهد، و راهحلهای برنامهای باید مردان و خانوادهها را نیز دخیل کند. برای مثال عدم استفاده از روشهای پیشگیری احتمالاً با عدم آگاهی در ارتباط است. هرچند ممکن است میان اطلاع از خدمات باروری و تمایل به استفاده از آنها نیز فاصلهای وجود داشته باشد. در میان پناهندگان سوری به تصمیمات مربوط به پیشگیری از بارداری به عنوان تصمیمات زوج نگاه میشود و نه تصمیمی که به تنهایی توسط زن گرفته شود. این نشان میدهد که آموزش بهداشت باروری نباید تنها زنان را مورد هدف قرار دهد، بلکه باید مردان را نیز مورد توجه قرار دهد. مردان سوری پناهنده، به منظور اینکه به عنوان مانعی بر سر راه این دسترسی به خدمات قرار نگیرند، باید در روند تصمیمگیریهای مربوط به پیشگیری از بارداری سهیم باشند.
در سطح سیستم بهداشتی، برای رساندن مراقبتهای درمانی، باید استاندارد شفافی در مورد رویههای اجرای خدمات پزشکی که میان پناهندگان و شریکانشان توزیع میشود، وجود داشته باشد. درصورتیکه این عمل گاهی صورت میگیرد، لازم است که یک پروتکل استاندارد وجود داشته باشد. علاوه بر آن برای جلوگیری از سردرگمی و درماندگی بین پناهندگان و ارائهدهندگان خدمات بهداشتی، این پروسههای اجرایی نباید مرتباً تغییر داده شوند. کمیساریای عالی حقوق پناهندگان باید بازبینی منظم از معیارهای آسیبپذیری را برای ارجاعات بیمارستانی تضمین کند، که این عمل به ارزیابی دوباره صلاحیت فرد، جهت کمک به آنها در مواردی که عضو خانواده شرایط پزشکی خاصی دارد، کمک خواهد کرد. به منظور اینکه محدودیتهای سیستمهای رساندن مراقبتهای درمانی و یا کارآمدی سیستمهای هماهنگی مراقبتها حقیقتاً درک شود، کمیساریا باید یک سیستم شکایت قابل دسترس و قابل اتکا برای پناهندگانی که قادر نیستند مراقبتهای بهداشتی را دریافت کنند نیز ایجاد کند.
در هر سه کشور، رابطه میان خشونت و سلامت ذهنی و باروری نیز به نیاز ادغام سلامت روانی و خدمات بهداشت باروری اشاره میکند. بسیاری از پناهندگان سوری نیاز شدیدی به تشخیصهای روانی-اجتماعی دارند. زنان سوری عوارض بهداشتی مرتبط با استرس مانند مسائل عصبی، افسردگی، درد غیرعادی و خستگی، بیاشتهایی یا بیخوابی، استفراغ پیدرپی و یا میگرن را گزارش میدهند. اگر خدمات روانی-اجتماعی کافی موجود نباشد، زنان با پیامدهای بلندمدت سلامت روانی روبرو میشوند و به دنبال مراقبتهای درمانی برای دیگر مسائل بهداشتی نیز نخواهند بود. کمبودهایی نیز در مورد متخصصان سلامت روانی که با آسیب روانی-اجتماعی ناشی از جنگ طولانی مدت و جابجایی سروکار دارند، وجود دارد. نیاز است که ارائه مراقبتهای درمانی روانی به صورت اخلاقی صورت گیرد و با یادآوری تشویشگر ترومایی که پناهندگان از سر گذراندهاند انجام نشود.
جهت تدارک خدمات نیاز است که در حداقلترین حالت ممکن، حقوق پناهندگان بر مراقبتهای بهداشتی به صورت شفاف هم به پناهندگان و هم ارائهکنندگان خدمات اطلاع داده شود. هرچند که پناهندگان سوری در برخی محیطها، مانند اردن با این خدمات آشنا هستند، با این وجود از آنها استفاده نمیکنند و یا میترسند که از آنها استفاده کنند. زنان پناهنده سوری به آگاهی بیشتری در مورد اهمیت مراقبتهای باروری و در حین زایمان نیاز دارند. یکی از عواملی که در سلامت زنان اهمیت بهخصوصی دارد، زنان ارائهکننده خدمات هستند که در مورد این مسئله به اقدامی هماهنگ برای اطمینان از اینکه به اندازه کافی زنان ارائهدهنده خدمات در لبنان، ترکیه و اردن وجود دارند نیاز است. وجود بیشتر زنان پزشک، خدمات بهداشتی زنان را به شیوهای مناسب از نظر فرهنگی ارائه میکند. چه برنامهها در جهت افزایش آگاهی و اطلاعات افراد اجرا میشوند و چه جهت رفع محدودیتهایی مانند حملونقل و کمبود پزشکان زن، همه این مداخلات باید درخور و مناسب کشور خاص باشند و مورد ارزیابی روند و نتیجه قرار گیرند. سیستم نظارت و ارزیابی، تأثیر چنین برنامههایی را بهتر ارزیابی خواهد کرد و به کمبود دادهها در منطقه کمک خواهد کرد.
اقدامات ارزیابانه و برنامهای نیاز به بودجه دارند. یک اولویت استراتژیک باید افزایش اساسی سطح حمایت موجود برای کشورها و جوامع میزبان در سطح منطقه، از طریق کاهش فشارهای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی ایجاد شده بهدلیل هجوم پناهندگان باشد. کمکهای خارجی بسیار کمتر از آن چیزی است که برای واکنش مؤثر به این بحران بشردوستانه و جبران کاستیهای بودجه لازم است. این مسئله به شدت هرگونه واکنش بشردوستانه و بهداشتی را مختل میکند. نیاز به بودجه بیشتر برای مراقبتهای درمانی پناهندگان در لبنان، ترکیه و اردن کاملاً مشهود است. در لبنان به دلیل اینکه سیستمهای بهداشتی به صورت گسترده خصوصیسازی شدهاند، هزینه مراقبتهای درمانی پناهندگان بسیار بیشتر است و دسترسی به خدمات بهداشتی در تمامی سطوح مراقبت بسیار محدودتر است. در لبنان به دلیل فقدان بودجه، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل بنا بر گزارشها، کمکهای مالی جهت مراقبتهای بهداشتی آنان را از ۸۵% به ۵۰% کاهش خواهد داد. با این وجود در هر سه کشور کمبود بودجه وجود دارد و به دلیل اینکه مراقبتهای مربوط به غذا، پناهگاه و وضعیتهای اضطراری در اولویت هستند، مراقبتهای بهداشتی زنان مورد آسیب قرار میگیرد.
فراتر از جستجو برای بودجه بیشتر، کارگزارها باید فعالیتهایی در جهت افزایش آگاهی در داخل کشور و میان سازمانها و اهداکنندگان همکار انجام دهند، سازمانهای داخلی و همکاری میان کارگزاران را تقویت کنند و تخصصها را در جهت افزایش منافع و حفظ منابع در سطح محلی به اشتراک بگذارند. جامعه دانشگاهی نیز باید با سازمانهای بشردوستانه همکاری کند و سازمانهای بشردوستانه باید بیشتر نسبت به این همکاری پذیرا باشند. مداخلات همکاریجویانه که با دقت طراحیشده و بر مبنای سنجش شواهد و پیامدهای استانداردشده در پروتکلهای معمول بشردوستانه هستند، میتوانند به حفظ منابع کمک کنند. سازمانهای چندجانبه نیز باید به همکاری با شریکان محلی خود ادامه دهند. برای مثال صندوق جمعیت سازمان ملل متحد باید به کار با نهاد «جامعه کمکهای بهداشتی اردن»، جهت افزایش ظرفیت و منابع برای برآورده کردن تقاضاها ادامه دهد و بخش بهداشت باید مشترکاً با خدمات حمایتی کودک تقویت مداخلاتی که ازدواجهای زودهنگام را کاهش میدهد کار کند. ارائه مراقبتهای درمانی مختص به یک آژانس نیست. در حقیقت نباید به آن در حدود مرزهای کشور نگاه شود. ماهیت بحران در جریان در سوریه و بحران رو به گسترش در عراق، به فراهم آوردن خدمات بهداشتی فراتر از مرزهای دولت ملی، و گسترش آن تا فضای جغرافیایی فرا کشوری نیاز دارد.
به صورت سنتی، مسئولیتهای مربوط به حوزه سلامت بر نیازهای وضعیتهای اضطراری و بشردوستانه متمرکز شده است. با این وجود در هر سه کشور جهت ادامه ارائه مراقبتهای درمانی برای پناهندگان، به تغییری در واکنشها، از واکنشهای کوتاه-مدت به بلند-مدت نسبت به مخاصمات نیاز است. در حال حاضر با توجه به مدت زمان درگیریها نیاز به استراتژی بلندمدتی برای رساندن خدمات بهداشتی وجود دارد. پناهندگان سوری نمیتوانند تا ابد در وضعیت کمیساریای عالی حقوق پناهندگان سازمان ملل باقی بمانند. مهمتر اینکه برای این واکنش بلند-مدت، سکونت دوباره در مناطقی فراتر از منطقه همسایه، برای بازسازی در منطقه ضروری است. فراتر از این تغییر، به ادغام مناسب برنامههای بهداشت باروری و خشونت جنسی و مبتنی بر جنسیت با تمام بخشهای مرتبط با واکنش به بحران و جبران آن، جهت همکاری نیاز است.
نتیجهگیری
تلاشهای مداوم جهت تقویت رساندن مراقبتهای بهداشت باروری به زنان پناهنده سوری در لبنان، ترکیه و اردن نشاندهنده پاسخگویی سیاسی آنها نسبت به پناهندگان و جامعه بینالمللی بزرگتر است. به سلامت زنان و مراقبتهای بهداشتی باید به عنوان ستونهای بنیادین سیاست بلند-مدت واکنش به بحران سوریه، علاوه بر مسائل اقتصادی، حکمرانی و حاکمیت قانون نگاه شود. در عین اینکه به رسمیت شناختن ضمنی این واقعیت بر مباحثات تأثیر میگذارد، ژرفای تعاریف اغلب از فهم کامل آسیبهای جنسیتی و پیامدهای بهداشت زنان قاصر است. همانطور که متخصصان و سیاستگذاران محاسبه میکنند که بهترین راه جوامع ملی و بینالمللی برای واکنش به وضعیت اضطراری سوریه چیست، زنان و بهداشت آنها باید اولویت داده شود. چرا که اکثریت پناهندگان زنان و دختران هستند، بدون این تأمل و برنامهریزی، وضعیت به صورتی خواهد بود که بیشتر اعتبار جامعه بینالمللی در منطقه را پایین آورد. این زنان حق دسترسی به خدمات درمانی و عدالت اجتماعی دارند و جزئی جداییناپذیر از عناصر روند بازسازی هستند. زنان در بازسازی بعد از جنگ نقشی اساسی دارند و نیازهای اساسی آنها باید برآورده شود که بتوانند از بحران جاری، بهعنوان ذینفعان اساسی در پروسه بهبودی ظهور یابند.