بیدارزنی: ورا زاسولیچ[۱] (۱۹۱۹-۱۸۴۹) روشنفکر رادیکال و انقلابی کمونیست روسی است. او در خانوادهای فقیر در شهر میخائیلوفکا[۲] روسیه متولد شد. ورا زمانی که ۳ سال داشت، پدرش را از دست داد و مادرش که نمیتوانست از او نگهداری کند، ورا را به بستگان مرفه خود سپرد. ورا پس از اتمام مدرسه به سنت پترزبورگ نقل مکان کرد و به عنوان کارمند مشغول کار شد. او از طریق همکاری با جنبش نهیلیستی انقلابی سرگئی نچایف[۳] وارد فعالیتهای سیاسی رادیکال شد. «هرگز هیچ چیز را لذتبخشتر از خدمت به انقلاب نیافتم. تا به امروز تنها رویای آن را در سر داشتم اما حالا دیگر دارم به خدمت این جریان درمیآیم.»
در اواخر دهه ۱۸۷۰، احساسات علیه رژیم سرکوبگر تزاری به اوج رسید. حدود ۲۰۰ کنشگر انقلابی بدون محاکمه رسمی در زندانها بودند. یکی از آشنایان ورا به نام بوگولیوبوف[۴] برای شرکت در یک تظاهرات، به ۱۰ سال بردگی اجباری محکوم شده بود. در خلال یکی از بازرسیها از زندان، ژنرال ترپوف[۵] (رئیس پلیس وقت) دستور داد تا بوگولیوبوف را به دلیل پوشیدن کلاه در زمان نادرست، در مقابل دیگر زندانیان شلاق بزنند. در پی این رویداد ورا تصمیم گرفت ژنرال ترپوف را ترور کند.
«ژنرال ترپوف و همراهانش به من نگاه میکردند. دستانشان پر از کاغذ و وسایل دیگر بود و من تصمیم گرفتم کار را زودتر از چیزی که برنامهریزی کرده بودم، تمام کنم… اسلحه در دست من بود. ماشه را چکاندم اما گلولهای شلیک نشد. قلبم از حرکت ایستاد. دوباره ماشه را فشار دادم و یک گلوله رها شد. آنها به سوی من آمدند و شروع به زدن کردند. این اتفاقهای متوالی را بارها و بارها در افکارم مرور کرده بودم.»
ترپوف نجات پیدا کرد و ورا دستگیر و به جرم اقدام به قتل محاکمه شد. او به شلیک اقرار کرده بود و شاهدان زیادی در صحنه حاضر بودند. با این حال فروتنی و رفتار محترمانه ورا در کنار شواهدی از خشونت وحشیانه پلیس باعث شد هیات ژوری او را تبرئه کند. پلیس تلاش کرد تا او را در خارج دادگاه دستگیر کند اما جمعیت حاضر در محوطه شورش کردند و فرصتی برای ورا فراهم شد تا فرار کند. تا دو سال بعد، ورا مجبور شد پنهان شود و به سوئیس مهاجرت کند. سپس ورا به صراحت از فضای تروریستی که پس از اقدام او به ترور ترپوف ایجاد شد بود و منجر به ترور تزار الکساندر دوم در ۱۸۸۱ شد، انتقاد کرد.
ورا در ۱۸۸۳ و در سن ۳۴ سالگی در تاسیس اولین گروه روسی برای ترجمه آثار مارکس به زبان روسی همکاری کرد. بعدها او به فعالیت در حزب سوسیال دموکرات (SDLP) روی آورد و هیات تحریریه نشریه ایسکرا[۶] را با همکاری جوانهایی مانند لنین بنیاد گذاشتند. او چندین مقاله مارکسیستی درباره سیاست و اقدامات اعتصابی روسی نوشت.
او در ۱۹۰۵ برای پیوستن به انقلاب به روسیه بازگشت اما تعهد او به سیاستهای انقلابی با شکست این جریان تضعیف شد. ورا در طی جنگ جهانی اول با انقلاب بلشویکی مخالفت میکرد. با این حال او تا لحظه مرگش در سال ۱۹۱۹ همچنان یک روشنفکر خواهان تغییر باقی ماند.
«زنده ماندن در گرمای تابستان دشوار است اما زنده ماندن در سرمای سخت چگونه است؟ این مبارزان بیباک آزادی چه درخواستی دارند؟ درخواست ۳ ساعت اوقات فراغت بین زمان کار و زمان خواب به عنوان یک انسان؟!»
[۱] Vera Zasulich
[۲] Mikhaylovka
[۳] Sergi Nechayev
پسر دهقانی (که بر خلاق دیگر شخصیتهای نیهیلیستی بود که از طبقات اجتماعی بالاتر میآمدند) که عاشق بحث در مورد تغییر اجتماعی بود. استدلال نچایف این است که همانطور که پادشاهان اروپا نظریات ماکیاولی را به کار بستند و همانطور که یسوعیون کاتولیک از راههایی ناپسند برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکردند، در مورد انقلاب مردم هم از هیچ کاری نباید روگردان بود.
[۴] Nikolay Bogolyubov
نیکولای بوگولیوبوف (زاده ۲۱ اوت ۱۹۰۹ – درگذشته ۱۳ فوریه ۱۹۹۲) یک دانشمند در زمینه فیزیک نظری، فیزیک ریاضی و ریاضیات اهل شوروی بود.
[۵] General Trepov
[۶] Iskra