بیدار زنی:
پرده اول:
تکتم بیستوسهساله که در یازدهسالگی وادار به ازدواج شده است، در روستای نصرآباد ِ تربتجام در کنار راضیه خواهر بزرگش که در دوازدهسالگی ازدواجکرده است از رایج بودن ازدواج دختربچهها در سن ده، یازدهسالگی در روستایشان میگویند. راضیه میگوید «از سیزده سال به بعد کسی به خواستگاری دخترها نمیآید. چون دیگر سن دختر بالا رفته است.»
تکتم از آرزوهایی که برای بچههایش در سر دارد میگوید و اینکه تسلیم سرنوشتی که برایش رقمزدهاند، شده است، اما میگوید نمیگذارد سرنوشت بچههایش همچون زندگی خودش شود و با کار کردن، آیندهی بهتری برای آنها خواهد ساخت.
تکتم از پنجره قطاری که او را به سمت زندگی ملالآورش بازمیگرداند، به افقهای دور خیره مانده است.
پرده دوم:
رضوانه دختر یازدهساله در لباس عروسی و با صورتی بزککرده که معصومیت کودکانهاش پشت رنگ و لعاب آن، پنهانشده است، در جشنی که برای فرستادنش به خانه شوهر برپا کردهاند، کنار داماد نشسته است. دوربین بر روی صورت مغموم دخترک یازدهساله ثابت مانده است. رضوانه نمیخندد. در چهرهاش ترس مشهود است. مهمانها، عروس و داماد را به سمت اتاقی که قرار است حجلهشان باشد همراهی میکنند. رضوانه معذب و غمگین در گوشه اتاق ایستاده است. دوربین کمکم از اتاق خارج میشود. رضوانه و داماد به سمت درمیآیند و به سبک فیلمهای خانوادگی جشنهای عروسی به سمت دوربین دست تکان میدهند. درب اتاق بسته میشود و کات. جمله «پیوندتان مبارک» بر سیاهی صفحه نقش میبندد.
پرده سوم:
«عروسکها نمیدانند» مستندی است در رابطه با ازدواج کودکان در ایران. کودکانی که به دلیل حمایتهای قانونی، اغلب با دستان والدین خود، در اوج معصومیت کودکانه، به آغوش مردانی که رؤیای همخوابگی با کودکان را در سر میپرورانند، انداخته میشوند. بر اساس قانون مدنی ایران، سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال تعیینشده است. بااینحال در ماده ١٠۴١ قانون مدنی آمده است: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ١٣ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ١۵سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی بهشرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح». بر اساس آمار اعلامشده از سوی سازمان ثبتاحوال کشور در ۹ ماه نخست سال ۹۲ بیش از ۳۱ هزار مورد ازدواج دختران زیر ۱۵ سال گزارششده است.این آمار برای سال ۹۳ رقمی بالغ بر ۴۰ هزار مورد بوده است.[۱]. شهیندخت مولاوردی معاونت امور زنان و خانواده در رابطه با افزایش ازدواج کودکان گفته است: «دریکی دو سال اخیر آمار نگرانکنندهای از ازدواج دختران پیش از رسیدن به سن قانونی و ثبت آنها به دست ما رسیده است و حتی شاهد ازدواج دختران کمتر از ۱۰ سال نیز بودهایم.»
پرده آخر:
فیلم «عروسکها نمیدانند» که برای اولین بار در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته نمایش داده شد و تا امروز جوایز مختلفی را هم به دست آورده، قرار است با روایت زندگی تکتم (دختری ایرانی) و رضوانه (دختر مهاجر افغان) به معضل رو به افزایش ازدواج کودکان در ایران بپردازد. دختربچههایی که در کودکی مجبور به ازدواج میشوند. ازدواج با مردانی که غالباً سن و سال بالایی دارند. ازدواجی که برای دختران مهاجری چون رضوانه که از تبعیضهای مضاعفی رنج میبرند قطعاً بغرنجتر و تراژیک تر است. «عروسکها نمیدانند» اما در بازگویی درد و رنج کودکانی که کودکیشان به دلیل ازدواج در سنین پایین بربادرفته است، موفق عمل نمیکند. نوا رضوانی با پررنگ نشان دادن «فقر» بهعنوان عاملی که خانوادهها را وادار به ازدواج کودکانشان میکند، از بازگویی نقش قوانینی که خود مجوزیاند بر چوب حراج زدن بر زندگی کودکان در ایران توسط «والدین» شان، طفره میرود. از سوی دیگر در هر دو داستان انتخابشده، مادر خانواده مسبب ازدواج کودکان نشان داده میشود و سهم مردان در ساختاری که قوانین و سنتهایش بر پایه ریاست مردان خانواده پایهگذاری شده است، نادیده گرفته میشود.
نوا رضوانی با کنار گذاشتن دو عامل مهم و بنیادی در رواج ازدواج کودکان در سنین پایین در ایران یعنی «قوانین حمایتی از ازدواج کودکان» و «نقش مردان خانواده در ازدواج زودهنگام کودکان» عروسکها نمیدانند را عملاً تبدیل به فیلمی سطحی در رابطه با فاجعه ازدواج کودکان در ایران که هرروز عمق بیشتری پیدا میکند، کرده است. فاجعهای که بنا به آماری که در انتهای فیلم داده میشود هرساله بیش از ۴۰ هزار کودک را قربانی خود میکند و منجر به طلاق ۱۵ هزار دختر زیر ۱۹ سال میشود.
[۱] https://www.sabteahval.ir/Upload/Modules/Contents/asset99/e-g-6-94.pdf