{تا قانون خانواده برابر: این نوشته بخشی از بررسی است که حاصل آن مقاله ای بود که تیرماه 1389 در بیست و یکمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران ارائه شد. صدمین سالروز جهانی زن فرصتی شد برای مرور بررسی تاثیرات متقابل جنبش زنان و جنبش سبز [[در این نوشته هر جا از جنبش سبز نام برده شده منظور حرکتهای اعتراضی مردمی بعد از انتخابات سال 88 ریاست جمهوری است.]].
طبیعی است که دادهها و تحلیلهای کلی این مقاله مختص زمان نگارش است و تغییراتی که با گذشت زمان حاصل شده است، در لابلای نوشتهها یادآوری شده است:}
اگر جنبش های اجتماعی را “تلاش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تامین هدف مشترک از طریق کنش هایی بیرون از حوزه نهادهای مستقر” [[گیدنز٬ جامعه شناسی٬ ترجمه حسن چاووشیان٬ 1386، صفحه 634]] بدانیم، هم اکنون در کشور ما ایران به دلیل وجود شکاف ها و تبعیض های اجتماعی و انبوه مطالبات بر آورده نشده، چندین جنبش فعال در جامعه وجود دارد، که ممکن است این جنبش ها نسبت به یکدیگر هم پوشانی داشته باشند، یا به طور مستقل و جدا از هم برای کسب مطالبات شان فعالیت کنند، و یا در روند پیکار اجتماعی شان با یکدیگر همکاری و یا حتی مخالفت داشته باشند.
جنبش های اجتماعی همواره با منحنی غیر خطی ترسیم شده اند و در مراحل به ظاهر افول فرصت مناسبی را برای بازسازی دوباره اهداف، کیفیت و کمیت کنشگران و روش کار فراهم آورده اند.
عملکرد کنشگران حقوق زنان نیز در سه دهه گذشته با افت و خیزهای فراوانی همراه بوده که گاه میزان موقعیت آنها را به طور نسبی بهبود بخشیده و گاه با بن بست های قانونی، اجرایی و اجتماعی در پیشروی به سوی جلو همراه بوده است.
به طور مشخص، تغییر روش و فعالیت کنشگران جنبش زنان با شروع دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد آغاز شد. در این دوره بسیاری از سازمانهای غیر دولتی زنان (NGO) بسته شد و یا با فشارهای امنیتی از کار ایستاد؛ ولی متناسب با فضا، کمپین های زنان که جنبه غیر سازمانی و آگاهی دهنده عمومی دارند و امکان ارتباط نزدیک با بدنه جامعه را فراهم میکنند، شکل گرفتند.
از دست آوردهای تغییر روش به این سمت و گستردن خواست های زنان در جامعه و بین مردم، منشور ویژهء حقوق زنان سه کاندیدا از چهار کاندیدای ریاست جمهوری دوره اخیر بود، کم نظیر ترین اتفاقی که در تاریخ 31 ساله جمهوری اسلامی رخ داد.
همچنین با استناد به تعریف گیدنز از جنبش های اجتماعی که در بالا ذکر شد روند کنش اعتراضی مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نیز در زمره ی جنبش های اجتماعی طبقه بندی می شود. این نتیجه گیری از سوی اغلب تحلیل گران و جامعه شناسان مورد تایید قرار گرفته است. این دسته از تحلیل گران در عین حال معتقدند که هدف گسترش یابنده ی این اعتراض ها، از مرزهای اعتراضات جزئی به نتیجه انتخابات، فراتر رفته است و حوادث بعد از آن نیز ثابت می کند که سمت و سوی این مبارزات در کل در راستای دموکراسی خواهی قرار گرفته است. از طرف دیگر جنبش زنان هم با تلاش های مستمر در زمینه رفع تبعیض جنسیتی (که یکی از مصادیق دموکراسی است)، سالها در این جهت تلاش کرده است.
هر چه از عمر جنبش سبز می گذرد به دلیل فشارهای مستمر و فزاینده از تبلور و تظاهرات بیرونی جنبش به مانند گذشته کاسته شده و به شعارهای امید بخش اما بدون راهکار نزدیک می شود.
با در نظر گرفتن تاثیر غیر قابل انکار جنبش ها بر هم، به خاطر دوری گزیدن جنبش زنان از آفت انفعال یا حل شدن در جنبش سبز، بررسی تاثیرات متقابل جنبش زنان و جنبش سبز بر یکدیگر ضروری به نظر می رسد. بعلاوه این بررسی از نظر اتخاد روش ها و راهکارهای جدید توسط جنبش ها نیز حائز اهمیت است به طوری که برای چگونگی طرح مطالبات همیشگی زنان یعنی رفع تبعیض جنسیتی و شکل دهی آن در فضای ملتهب سیاسی این روزها آماده شود.
به ویژه که بعد از انتخابات و با توجه به بحران های بعد از آن، مانند دیگر تحولات سیاسی-اجتماعی گسترده، جنبش مشروطه و نیز جنبش مردمی منجر به انقلاب 57، مسئله حضور زنان و تبعیض های جنسیتی به حاشیه رانده شد و این هم در صحبت ها و بیاینه های دولت-مردان و مهره های سیاسی دیده شده و هم در بین فعالان زنان طرح مطالبات و خواسته های زنان کم رنگ شده است. {(لازم به توضیح است که به مرور بعد از فاصله گرفتن از شروع بحران اجتماعی، حضور و مطالبات زنان در هر دو جنبش به جایگاه واقعی خود نزدیک تر شد.)} علاوه بر آن شرایط سیاسی-اجتماعی که تهدیداتی را بر هر جنبشی تحمیل میکند، موج بالای مهاجرت ها و به تبع آن دوری کنشگران و فعالان از فضای کشور را پدید آورده که این مورد نیز از آسیب های وارد آمده بر جنبش زنان است.
در تبیین میزان و محتوای رابطه جنبش زنان و جنبش سبز و بررسی نسبت این دو با یکدیگر، آراء و نظریه های بسیار متنوعی در جامعه ما وجود دارد اما برای سهولت فهم وضعیت موجود و ارتباط پیچیده ی این دو جنبش، می توانیم دو گروهبندی نظری که دارای قدمت، تاثیرگذاری و سابقه طولانی تری در ایران معاصر است را از میان انبوه نظریات، انتخاب کنیم. نظریات دسته اول که جنبش دموکراسی خواهی را «مقدم» بر جنبش زنان می داند و معتقد است: “دموکراسی سه مرحله دارد: نخست، مرحله تمهید است که ما آن مرحله را گذرانده ایم؛ دوم مرحله گذار که در آن ساز و کارهایی تعبیه می شود تا مرتب انتخابات برگزار شود، روزنامه ها آزادی داشته باشند، قضات مستقل باشند و …، اگر این ساز و کارها اجرایی بشود، تازه وارد مرحله سوم، یعنی مرحله تحکیم دموکراسی می شویم. ما الان در جامعه ای هستیم که گذار به دموکراسی هنوز انجام نشده است. پس، ادعای اصلی من این است که بر اساس تجربه جوامع دیگر، جنبش مستقل زنان در جایی که گذار به دموکراسی انجام نشده، ممکن نیست.” [[جنبش زنان و گذار به دموکراسی، مصاحبه با حمیدرضا جلایی پور، سایت تا قانون خانواده برابر، 2 تیر 89]]
دسته دوم نظریات مطرح شده در تبیین این مقوله ی بغرنج اجتماعی، بر خلاف دسته اول، به تقدّم و تأخّر مراحل دموکراسی باور ندارد و معتقد است که جنبش های اجتماعیی که از پایین و با منشاء و نیروی محرکه مسالمت آمیز برای اصلاحات دموکراتیک تلاش می کنند به خودی خود یکی از اشکال گذار به دموکراسی است: “می توان گفت که گذار به دموکراسی مانند توافق بر سر قواعد و شکل و روند بازی معینی است…. یکی از اشکال عمدهء گذار به دموکراسی از طریق بسیج توده ها از پایین و تحمیل سازش میان نخبگان بدون اعمال خشونت است.” [[موج جدید نظریه های گذار به دموکراسی، مقاله مستخرج از طرح پژوهشی مطالعه تطبیقی گذار به دموکراسی با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه تهران، دفتر نخست گذار به دموکراسی، حسین بشریه، 1384]]
در این مقاله سعی شده است تا تصویری از چگونگی، کیفیت و کمّیت، طرح مطالبات زنان توسط رهبران و کنشگران جنبش سبز و جهت دهی به آنها توسط جنبش زنان در بازه بعد از انتخابات ریاست جمهوری (خرداد 1388 تا خرداد 1389) دهم ارائه شود. در واقع هدف اصلی این مقاله این است که جنبش زنان و جنبش سبز چه تاثیراتی بر یکدیگر داشته اند. و این توضیح هم لازم است که تاکید ویژه بر کمپین یک میلیون امضا در کل جنبش زنان، به دلیل آشنایی و ارتباط بیشتر نویسنده با کنشگران و مطالبات آن است.
برای تدوین این مقاله از روش های زیر استفاده شده است:
1. مصاحبه عمیق باحدود 7 نفر از کنشگرانی که بعد از حوادث انتخابات به کمپین یک میلیون امضا پیوسته و فعال شده اند از چند جهت زیر:
– میزان آگاهی قبلی آنها از فعالیت های کمپین [[هر جا از کمپین نام برده شده است، منظور کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است.]]در طول سه سال قبل از انتخابات
– میزان مشارکت آنها در اعتراضات بعد از انتخابات
– چرایی و انگیزه شرکت در اعتراضات بعد از انتخابات
– انگیزه آنها برای پیوستن به کمپین بعد از انتخابات
2. مشاهده میدانی زنانی که در اعتراضات بعد از انتخابات سهیم بوده اند، ولی جزء کنشگران کمپین یک میلیون امضا نبودند و بررسی نگاه جنسیتی آنها، گفتمان آنها و نیز درک مطالبه واقعی آنها از شرکت در اعتراضات بعد از انتخابات است.
در دو روش بالا از تحلیل گفتمان̗ کیفی روایت ها و مصاحبه های انجام شده، استفاده شده است.
3. بررسی بیانیه های موسوی، کروبی، رهنورد، خاتمی و جمعی از روشنفکران، از لحاظ درج مطالبات جنسیتی در آنها (تحلیل کیفی) و تعداد مطالبات ذکر شده در مجموع و در تاریخ های مدنظر. و متقابلن بررسی 4 سایت معروف حقوق زنان (که مطالبشان در ایران تولید و منتشر می شد.) در فضای بعد از انتخابات (قابل ذکر است که سایت ها و بیانیه ها در طول یک سال خرداد 1388 تا خرداد 1389 بررسی شده اند) از جنبه پرداختن به حقوق زنان، با بررسی کمّی آنها و نیز پرداختن مطالب سایت ها به جنبش سبز کمی و کیفی از هر دو جنبه.
بررسی هر کدام از این موارد (مصاحبه ها، رسانه ها و بیانیه ها) نه در مقابل یکدیگر، بلکه مجزا میتواند ارائه دهنده تصویری کلی از فضای موجود دو جنبش باشد.
{از سه روش فوق، در اینجا فقط سومین روش یعنی بررسی مصاحبه ها، رسانه ها و بیانیه ها آورده شده است.}
{{بررسی محتوای رسانه های جنبش سبز در خصوص مسائل زنان}}
در طی یک سال بعد از انتخابات، از 22 خرداد 88 تا خرداد 89 رسانه های مختلفی به اطلاع رسانی راجع به حوادث پرداختند. روزنامه های اندک شماری که هنوز توقیف نشده بودند، وب سایت های مختلف که قبل از انتخابات فعال بودند و یا بعد از انتخابات برای تحت پوشش قرار دادن اخبار حرکت های مردمی ایجاد شدند و شبکه های تلویزیونی (ماهواره ای) متعدد. اما تنها رسانه ای که به طور مطلق می شود به کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نسبت داد، نوشته ها و یا سخنرانی های خود آن افراد است. دو فردی که گاه به عنوان رهبران جنبش سبز (موسوی و کروبی) نامیده شده اند و در مواردی نیز هدایت مسیر اعتراضات و مسئولیت اتفاقات به آنها نسبت داده شده است. علاوه بر آن دو، افراد دیگری نیز، در حلقه مدیریت اعتراضات موثر بوده اند و یا سعی داشته اند بر آن تاثیر بگذارند مانند زهرا رهنورد و محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین و نیز نخبگانی که به گفته خودشان اتاق فکر جنبش سبز را تشکیل می دانند.
برای بررسی تصویر زنان در این حرکت، بیانیه هایی که در این یک سال توسط افراد ذکر شده در بالا صادر شده بود از چند جهت بررسی می شود: 1) ادبیات بیانیه ها، 2) پرداختن به موضوعات خاص زنان در بیانیه ها از نظر کمی و کیفی و زمان رشد و یا افت آن.
{{ادبیات بیانیه ها}}
نوع ادبیاتی که در هر بیانیه برای مخاطب قرار دادن و یا هدف قرار دادن، انتخاب شده است، توجه نویسنده به آن گروه در زمان نگارش را نشان می دهد و نیز میزان توجه به گروهها، در نظر گرفتن مطالبات اعتراضی آنها را مد نظر قرار می دهد. توجه به گروهها و افراد علاوه بر زمان نگارش و پدیده های رخ داده در آن زمان، تاثیر خواست مطرح شده بیرونی را نیز مطرح می کند.
از 46 بیانیه و نامه و سخنرانی 5 فرد-گروه اشاره شده، 18 بیانیه از طرف موسوی صادر شده است، 12 بیانیه و نامه از طرف کروبی، 6 بیانیه و مصاحبه از طرف رهنورد، 1 بیانیه از طرف خاتمی، 5 بیانیه و گفتگو و نامه از طرف اتاق فکر 5 نفره روشنفکران (کدیور، سروش، مهاجرانی، گنجی، بازرگان) و 3 بیانیه به طور مشترک از طرف موسوی و کروبی. 4 هدف متنی (نشانگاه مطلب) در این متون مورد بررسی قرار گرفته است: مردم، زنان و مردان، مردان (به تنهایی)، زنان (به تنهایی).
به طور کلی 47.8 در صد از بیانیه ها “مردم” را هدف قرار داده اند (جدول شماره 7)، و بیشتر این بیانیه ها مربوط به ماههای تیر، مهر و آذر 88 بوده است (نمودارهای شماره 4) 17.4 درصد نیز “زنان و مردان” را هدف قرار داده است. بیشتر خطاب این دو مورد در ماههای خرداد و شهریور 88 بوده است. به نظر می رسد در روزهای ابتدای اعتراضات که موضوع مطرح شده اغلب انتخابات و نتایج اعلام شده، بوده است مردان و زنان برای شرکت گسترده در انتخابات، که معمولا آمار رای ها به تفکیک جنسی هم ارائه می شود، هدف بوده اند ولی به تدریج با گسترش اعتراضات خیابانی و برخورد با آنها، مردم فارغ از جنسیتشان هدف تمام بیانیه های بعدی شده اند.
براساس جدول شماره 1، در 47.8 درصد بیانیه ها نشانگاه مطلب مردم بوده اند، در23.9 درصد زنان به تنهایی نشانگاه بیانیه اند. در 6.5 درصد بیانیه ها فقط مردان و در4.3 درصد زنان و مردان به همراه مردم نشانگاه بیانیه ها هستند.
مردان (به تنهایی) 6.5 درصد هدف بیانیه ها را تشکیل می دهد و این عدد از بیانیه های صادر شده در مرداد، شهریور و آبان 88 حاصل می شود که در این تاریخ بیشتر مشاوران موسوی و کروبی بازداشت شده و یا مورد برخورد قرار گرفته اند.
زنان (به تنهایی) 23.9 درصد هدف بیانیه ها را تشکیل می دهند. مقدار زیادی از این رقم از بیانیه های مرداد ماه و دی ماه و بهمن 88 به وجود آمده است. در مرداد زمزمه های اخبار مربوط به تجاوز به بازداشت شدگان مطرح شده بود، اما در بیشتر بیانیه های صادر شده، هدف اعتراض، زنان مورد تجاوز قرار گرفته اند. {(با وجود اینکه اخبار منتشر شده در آن تاریخ بیشتر مردان را قربانی این رفتارها نشان می داد.)} بیانیه های دی ماه نیز بعد از حوادث روز عاشورا صادر شده است و اعتراض به نحوه برخورد با معترضان. اما نکته جالب در مورد این بیاینه ها هم این است که اعتراض به برخورد با زنان حدود سه برابر اعتراض به دیگر معترضان (اشاره به “مردم” و یا به “زنان و مردان”)، فارغ از جنسیت، است.
بلندترین قسمت نمودار مربوط به ادبیات مورد هدف، زنان (به تنهایی)، مربوط به اسفند ماه است که 100 درصد بیانیه های صادر شده است در آن ماه با موضوع خاص زنان بوده است. به نظر 8 مارس (17 اسفند، روز جهانی زن) در چنین پدیده ای تاثیر زیادی داشته است.
در فروردین 89 با آنکه دیدارهای نوروزیی فراوانی با خانواده های بازداشت شدگان، و نیز خانواده های کشته شدگان و یا آسیب دیدگان حوادث انجام گرفت و خبرها و گزارش ها و عکس های زیادی از دید و بازدیدها منتشر شد، اما بیانیه ای از سوی این 5 فرد-گروه صادر نشد.
اما در خرداد 89 به نظر ادبیات برابری نسبت به قبل در بیانیه ها و گفتمان رهبران جنبش سبز حاصل می شود، 60 درصد بیانیه ها با هدف متنی زنان (به تنهایی) و 20 درصد باقی هم با هدف متنی “زنان و مردان” و نیز 20 درصد با هدف متنی “مردم” صادر شده است موضوعی که می شود دلایل زیادی بر آن ذکر کرد از جمله گذشت زمان و فاصله گرفتن از حوادث و خشونت های آن، تاثیر 8 مارس و روز جهانی زن و فعالیت کنشگران حقوق زنان پیرامون آن روز {(تشکیل گروهی با عنوان همگرایی سبز جنبش زنان که اولین دیدار مشترک فعالان زنان از گروههای سابق مختلف با زهرا رهنورد همزمان با 8 مارس 1388 انجام شد)}، مطرح شدن دوباره قانون حمایت از خانواده در مجلس، نوشته های احساسی و در عین حال قدرتمند خانواده های بازداشت شدگان و قربانیان حوادث و نیز دیدارهای نوروزی چهره به چهره رهبران جنبش سبز با آنان.
{{موضوعات خاص زنان}}
اما اینکه چقدر موضوعات زنان در گفتمان دموکراسی خواهی جنبش سبز وارد شده است و در چه مواقعی بیشتر و یا کمتر بوده است، بحث چگونگی مطرح شدن را نیز همراه می کند. از بین موضوعات و مطالبات زنان که در دهه آخر مطرح بوده است، اشاره به کمپین (ده قانون ازدواج- طلاق- دیه- ارث- شهادت- سن مسئولیت کیفری- قتل های ناموسی- تعدد زوجات- حضانت- تابعیت)، لایحه حمایت از خانواده (یا اشاره به چند همسری و ازدواج موقت)، رفع تبعیض از زنان (به طور کلی)، برابری حقوقی زن و مرد، حذف و یا رفع خشونت بر زنان، قضاوت و مدیریت زنان جز مطالبی مورد بررسی در بیانیه ها قرار گرفته است.
بین 46 بیانیه در 37.2 درصد به یک یا چند مورد از موارد بالا اشاره شده است (جدول شماره 4)، و در 63.8 درصد به هیچ کدام از آنها اشاره نشده است. درصد اشاره شده به این مطالبات با گذشت زمان تقریبا سیر صعودی داشته است (نمودار شماره 6). از خرداد 88 با اشاره حداقلی 14.28 درصدی شروع و بعد از یک سال در خرداد 89 به 60 درصد اشاره به مطالبات زنان در بیانیه ها رسیده است.
براساس جدول شماره 2، از 46 بیانیه صادر شده 65.2 درصد از آنها اشاره ای به کمپین،لایحه حمایت از خانواده،رفع تبعیض از زنان،رفع خشونت علیه زنان ندارند. در 34.8 درصد از بیانیه ها هم اشاره ای به یکی از موارد ذکر شده دربالا شده است.
اگر مطالبات بررسی شده زنان در این بیانیه ها را به طور کلی سه موضوع حذف یا رفع خشونت، رفع تبعیض و برابری حقوقی زن و مرد در نظر بگیریم (جدول شماره 3)، در 20.9 درصد به حذف و یا رفع خشونت از زنان اشاره شده است. در 7 درصد از بیانیه ها به رفع تبعیض از زنان و برابری حقوقی زن و مرد توامان اشاره شده است در 9.3 درصد از بیانیه ها به هر سه مورد فوق اشاره شده است.
با توجه به جدول شماره 3، در 8/62درصد از بیانیه ها اشاره ای به هیچ یک از موارد برابری نشده، در9/20درصد بیانیه ها به رفع یا توقف خشونت علیه زنان اشاره شده است (بیشتر موارد مریوط به کروبی و درباره کهریزک است)،در 3/9درصد به برابری حقوقی،رفع تبعیض از زنان و رفع خشونت از زنان اشاره شده (بیانیه های زهرا رهنورد) است. توجه به رفع تبعیض از زنان،برابری خشونت و رفع تبعیض از زنان به تنهایی 0درصد است.
اگر بین بیانیه هایی که به طور مستقیم به مطالبات زنان اشاره کرده اند، بررسی صورت بگیرد آمار ذکر هر کدام از موارد فوق در طی زمان کاملا تاثیر گرفته از شرایط زمانی مشاهده می شود. حذف و یا رفع خشونت از زنان در 100 درصد، بیاینه های اشاره کننده به مطالبات زنان، در ماه مهر ذکر می شود (نمودار شماره 7). از تاریخ دی به بعد رفع تبعیض و برابری حقوقی هم به تدریج به مطالبات اضافه می شود، تا اینکه در اسفند ماه هر سه مورد در 66.66 درصد از بیانیه های با ذکر مطالبات زنان، مطرح می شود و نکته مورد توجه در این ماه، این است که رفع و یا حذف خشونت در هیچ یک از بیانیه های این ماه به تنهایی و بدون ذکر رفع تبعیض و یا برابری حقوقی و یا هر دو بیان نمی شود، موردی که بیانگر این نکته است که توجه به این که حذف خشونت بدون آن دو مطالبه دیگر ممکن نیست، در بیانیه رهبران در نظر گرفته شده و البته سرانجام در خرداد 89 هر سه مورد به نسبت متعادلی در تمام بیانیه هایی که به ذکر مطالبات خاص زنان می پردازند، بیان می شود.
با توجه به این که کمپین شامل موارد قانونی حقوق برابر زن ومرد است، موضوع دیگر مورد بررسی، مصادیق برابری حقوقی است. فراوانی موارد مورد بررسی، ترکیبی از 10 ماده قانونی کمپین و نیز قانون تعدد زوجات را معنی دار نشان می دهد (جدول شماره 4). علاوه بر آن ماههای دی، بهمن و اسفند 88 و نیز خرداد 89 ارزش بررسی را در این مورد خاص نشان می دهند. در ماههای دی و بهمن در 20 درصد بیانیه ها ترکیبی از موارد حقوقی کمپین (بدون اشاره به نام آن) ذکر شده است و در اسفند ماه نیز در 66.66 درصد موارد ترکیبی و 33.33 درصد تعدد زوجات جز مطالبات زنان بیان شده است (نمودار شماره 8). به نظر می رسد مطرح شدن دوباره لایحه حمایت از خانواده {(و تاثیر مستقیم فعالان زن بر هدایت مطالبات رهبران سبز به سوی برابری)} در اوایل بهمن ماه بر ذکر این مورد به طور ویژه تاثیر داشته است. و در نهایت در خرداد ماه 89 در 50 درصد بیانیه های ذکر شده ترکیبی از موارد حقوقی کمپین که حذف تعدد زوجات نیز جز آنها است، بیان شده است.
بر اساس جدول شماره 4، در84.8 درصد بیانیه ها اشاره ای به مصادیق برابری حقوقی زن و مرد نشده در 13 درصد بیانیه ها به ترکیبی از همه موارد یا چند مورد ازکمپین تغییر برای برابری و لایحه حمایت از خانواده شده است این موارد بیشتر در بیانیه های زهرا رهنورد اشاره شده است و در بیانیه 5ماده ای زنان. در 2.2 درصد از موارد یعنی یک بیانیه زهرا رهنورد به منع تعدد زوجات اشاره شده است.
{{سایه زنان بر ادبیات و مطالبات جنبش سبز}}
بررسی آمار و زمان بیانیه های منتشر شده، حضور هوشمندانه زنان {(به طور ویژه همگرایی سبز جنبش زنان)} را در روند جنبش سبز و مشخص کردن مصادیق دموکراسی خواهی نشان میدهد و نیز حاکی از توان فعالان حقوق زنان بر هدایت مسیر دموکراسی خواهی منطبق با مطالبات زنان است. {(سوار شدن بر موج اعتراضات مدنی و مطرح کردن به موقع و مناسب مطالبات جنبش زنان)} در عین حال بیانگر این نکته نیز هست که زمانهایی که فعالان حقوق زنان از کنش وامانده و یا کند میشوند، کسان دیگری، حتی آنها که داعیه دموکراسی خواهی دارند، مطالبات زنان را به یاد نمیآورند و پیگیری نمیکنند.
{علاوه بر آن وزنههای سیاسی- اجتماعی همچون زهرا رهنورد که سعی میکنند به مطالبات قشرهای مختلف جامعه توجه کنند، فعالان جنبشهای پرقدمت را یاری میکنند و در جایگاه تسریعکننده، طرح و احقاق خواستههای مسالمت آمیز زنان را آسانتر میکنند.}