بیدارزنی: بسیاری از ما در تربیت فرزندانمان و آموزش آداب معاشرت و بهجا آوردن رسم ادب در ارتباط اجتماعی از هیچ کوششی دریغ نمیکنیم. دائم به آنها گوشزد میکنیم هنگام ورود به جمعی با صدای بلند سلام کنند یا به سوالاتی که در مورد نامشان، سنشان، درس و تحصیلشان و حتی نام عروسک یا حیوان خانگیشان پرسیده میشود، با صدای بلند و بدون خجالت جواب دهند. همه ما دوست داریم کودکانی شاد، فعال و اجتماعی داشته باشیم تا کودکانی که در مهمانیها دائم به ما بچسبند یا پشت ما قایم شوند. همهی اینها خواستههای بهجا و درستی است که در تربیت فرزندانمان به آنها توجه داریم، اما معضلی که در پس این مسئله ممکن است ایجاد شود و ما کاملا از آن غفلت کنیم، این است که در آموزش هر هنجار ارزشمندی، ممکن است بهطور غیرمستقیم مسائلی را به کودک القا کنیم، که به زندگی، شخصیت، روح و جسم او آسیب میرساند.
صرفنظر از اینکه هرکدام از ما به چه ملیت، فرهنگ و آداب و رسومی تعلق داریم، باید بدانیم که به دلایل متعدد، مجبور کردن کودکان برای بوسیدن یا رفتن در آغوش کسی که با آنها احوالپرسی میکند، ایدهی خوبی برای اجتماعی بار آوردن کودکان یا غلبه بر خجالتی بودن آنها نیست.
- با این کار بهطور غیرمستقیم به آنها میگوییم که کنترلی بر بدن خود ندارند.
این مسئله در کودکان دختر بااهمیتتر است. بسیار مهم است که به دختربچهها بیاموزیم مختارند که اگر تمایل ندارند، کسی را نبوسند، بوسه ندهند یا به آغوششان نروند. خصوصا در جوامعی که آزار خیابانی عادی است یا قوانین بازدارندهی محکمی در این خصوص وجود ندارد، آموزش به دختران از کودکی بسیار حائز اهمیت است.
- با این کار به آنها القا میکنیم، اشخاص (خودمان، بستگان، دوستان و غریبهها) میتوانند هر زمان و با هر کیفیتی که بخواهند او را لمس کنند.
شاید کمی اغراقآمیز به نظر برسد اما اتفاقی که در درون کودک میافتد این است: به کودک میگوییم برو در آغوش فلانی یا یک بوس به فلانی بده. کودک ممکن است، در ابتدا حالت تدافعی بگیرد، رد کند، کمی تامل کند و درنهایت به آغوش آن شخص برود. سپس ممکن است از اینکه ناخواسته لمس یا بوسیده شده احساس خجالت یا گناه کند. با تکرار این عمل کودک یاد میگیرد که این کار عادی است و ایراد از اوست که حس ناخوشآیندی دارد. پس باید بر این حس غلبه کند و اجازه دهد که هر کس خواست او را در آغوش بگیرد. حتی ممکن است او از اینکه پافشاریاش فایدهای ندارد و او با اصرار ما، مجبور به تن دادن به آغوش شخص است، از رد کردن پیشنهادهای مشابه ناامید شود و این الگو را در بزرگسالی تعمیم دهد.
- به کودک میآموزیم که دوستان، آشنایان یا وابستگان از او سوءاستفاده نمیکنند.
این تصور غلط است که نزدیکان کودک نمی توانند متجاوز باشند. آمارها نشان میدهد کودکان ۴ برابر بیشتر از اینکه در معرض آزار غریبهها باشند، توسط نزدیکان و بستگانشان مورد آزار قرار میگیرند. این آمار در مورد آزارهای جنسی نیز صادق است. حتی ممکن است کودک دچار دوگانگی شود. زیرا علیرغم اینکه او حس بدی از به آغوش کشیده شدن یا دستمالی شدن توسط یکی از بستگانش دارد، ولی ازآنجاییکه این کار در جمع انجام میگیرد و همه شاهد آن هستند و حتی لبخند میزنند، درنتیجه او فکر کند، این یک کار عادی است. بنابراین کودک ناخودآگاه میآموزد بر این حس ناخوشآیند غلبه کند و یا حتی از آن لذت ببرد.
- به کودک میآموزیم که او حریم خصوصی ندارد.
برای آموزش این مسئله به او، باید خودمان باور داشته باشیم که او مال ما نیست. او مال خودش است. او احساسات، افکار و علایق خود را دارد که ممکن است لزوما با ما یکسان نباشد. مهم است که به او، حریم خصوصی و محدودهی آن را بیاموزیم. حریم خصوصی محدودهای است که انسانها در آن احساس امنیت و آرامش میکنند. این حریم اگرچه تعریف مشخصی دارد، ولی محدودهی آن برای افراد مختلف فرق دارد. بنابراین اگر کودک از به آغوش کشیده شدن یا بوسیده شدن خجالت میکشد یا احساس راحتی نمیکند، به این حس او و حریم شخصیاش احترام بگذاریم.
- احساس خطری که ممکن است از جانب غریبهها او را تهدید کند نادیده میگیریم.
ترس از مکانها، اشیاء، حیوانات و انسانهای ناشناخته در افراد یک حس طبیعی است و اغلب انسانها در مواجه با آنها، محتاطانهتر عمل میکنند. این در مورد کودکان قابلدرک تراست زیرا آنها کمتر فرصت داشتهاند تا افراد و محیط پیرامون خود را تجربه کنند. بنابراین ترس آنها را به رسمیت بشناسیم و در چنین شرایطی آنها را خلع سلاح نکنیم.
- اصرار به کودک در این موارد، مانع آن میشود که کودک بتواند در مورد آزارهای احتمالی که از جانب آن شخص یا فرد دیگر انجام میشود بهراحتی با ما صحبت کند.
درنتیجه اگر مسئلهای جدیتر در آینده رخ دهد، او برای حرف زدن در مورد آن، با ما احساس راحتی نخواهد کرد.
- با این کار به کودک میگوییم که در آغوش کشیدن یا بوسیدن تنها راهِ نشان دادن محبت و عشق است.
اگرچه در بسیاری از فرهنگها اینچنین است و افراد با بغل کردن، بوسیدن یا دست دادن محبت و ارادت خود را به یکدیگر نشان میدهند، اما اگر ریسک و احتمال آزار وجود داشته باشد، باید راه یا راههای دیگری برای آن پیدا کرد و در عوض به کودک یاد داد تا ضمن حفاظت از حریم شخصی و بدن خود، از چارچوب ادب و احترام نیز خارج نشود.
حال با همهی این مسائلی که بیان شد سوال اینجاست که چطور باید آدابورسوم اجتماعی، محبت و احترام به افراد و روابط شخصی، جنسی و عاشقانه را نشان داد؟ آیا رعایت وسواس گونهی این مسائل، باعث نمیشود که کودک در آینده به یک انسان بدبین و گوشهگیر بدل شود؟ پاسخ این است که اگر همهی راههای ارتباط بدنی کودک را محدود کنیم و جایگزین مناسبی برای آن نداشته باشیم، باکمال تاسف این اتفاق خواهد افتاد. برای نیفتادن در دام این وسواس آزاردهنده، باید با او در مورد روابط انسانها با یکدیگر و روابط کودک با آنها حرف بزنیم. با توضیح دادن اینکه انسان باید با افراد مختلف در ارتباط باشد و ارتباط باعث ایجاد انگیزهای مثبت و به اشتراک گذاشتن بسیاری از آموزهها و احساسهای خوب و بد است. او را در ایجاد رابطه، نوع رابطه و حد و حدود رابطه آزاد بگذاریم. حتی میتوانیم خلاقیت او را در این زمینه با ایجاد سوالهایی نظیر اینکه دوست دارد با فلان دوست خانوادگی، عمو یا دایی خود چگونه ارتباطی داشته باشد یا از ارتباط با کدامیک، چرا و چطور لذت بیشتری میبرد، شکوفا کنیم. حتی میتوانیم از تجربههای تلخ یا شیرین خودمان با او حرف بزنیم. با این کار ضمن باز کردن راه گفتگو برای دادن احساس آرامش به کودک، به او میفهمانیم اگر مشکلی هم در این زمینه پیش آید او مقصر نیست و او در بحرانهای اینچنینی و محافظت از خود تنها نیست.
منبع:
James St. James (2015 June 7), Your Child Should Never Be Forced to Hug Anyone, Every Day Feminism
سلام
ممنون، میشه متنی که از روش ترجمه شده رو منبعش رو بدید؟ ممنونم
با سلام. منبع به متن اضافه شد
بسیار عالی واموزنده بود .