بیدارزنی: همراه با فرارسیدن هشتم مارس که مقارن با روزهای پایانی سال خورشیدی است. بر آن شدیم تا مروری بر آثار و جریانهای ایجادشده در فضای ادبی ایران در یک سال گذشته داشته باشیم. رویدادهای ناخوشایندی مانند درگذشت بانوی شعر و غزل فارسی سیمین بهبهانی تا موفقیتهای روز افزون زنان نویسنده در جهت رشد و بالندگی علیرغم محدودیتها و موانعی که بر سر راه دارند، مانند بازگشت ماهنامه زنان.
در رابطه با هشت مارس یا روز زن در جهان، اولین سوالی که ذهن هر شنونده را به خود مشغول میکند این است که در این روز چه اتفاقی افتاده است؟ برخلاف تصور عامهی مردم، روز هشتم مارس، زاد روز شخص حقیقیای نیست، در این روز اولین نهال جنبشهای اجتماعی آزادیبخش زنان در غرب شکل گرفته است، در حقیقت این روز یادآور زنان مبارزی است که برای به تحقق رسیدن برابری و آزادی مبارزه و مقاومت بسیاری کردهاند.
آثار ادبی ماندگار همواره با خواننده خود ارتباط برقرار میکنند. به قول الیف شفق ـ رماننویس پرآوازه ترکتبارـ ادبیات داستانی این قدرت را دارد که ازآنچه او «حلبیآبادهای فرهنگی» خوانده است، فراتر رود و تمام بشریت را به یکدیگر پیوند دهد. مساله زنان از بحثهای مقدماتی مربوط بهحق تحصیل و حق ارث آغاز شد و بعدها، در دهههای پایانی سده نوزدهم، جای خود را به بحثهای پیچیدهتری چون حقوق شهروندی و گرایشهای جنسی زنان داد. تکامل این بحثها، همزمان با جنبشهای مدنی زنان، بنیان جنبش حق رای زنان را پی ریخت که در دهههای آغازین سده بیستم، عمدتا، در بریتانیا و ایالاتمتحده آمریکا شکل گرفت.
یکی از اولین متون مشهور «فمینیستی» ـ به تعبیر امروزی این واژه ـ «در حقانیت حقوق زنان» به قلم «مری ولستن کرافت» بود که در پایان سده هجدهم به نگارش درآمد و بهسرعت بحثبرانگیز شد. کم نبودند نویسندگانی که از این بحثها استقبال نمیکردند و خوش نداشتند که حقوق شهروندی زنان بیشتر شود. بسیاری از نویسندگان محافظهکار مرد و حتی زن معتقد بودند که زنها به دلیل طبیعتشان و قابلیت باروریشان باید در قلمرویی جدا از مردها که همان خانه است، قرار بگیرند، به دنبال پشت سر گذاشتن بسیاری از تلاشها و جریانهای جنبش زنان «سیمون دوبوار» فیلسوف و نویسنده فرانسوی در کتاب مشهورش جنس دوم (1949) با جسارت و صراحت بر این فرضیه خط بطلان کشید که زنان به سبب طبیعت زیستشناختیشان جنس فرودست هستند و این ادعا را با جملهای ماندگار پاسخ گفت: «کسی زن به دنیا نمیآید، بلکه زن میشود.»
با پیشرفت علوم و فنآوری، نیاز به مشارکت اقتصادی زنان در نظام اقتصادی رو به رشد جوامع بیشتر شد و زن مدرن به یک تیپ ادبی تبدیل شد که در ادبیات داستانی دهههای پایانی قرن نوزده از آن بهوفور استفاده شد.
بنابراین، ادبیات زنان تنها متعلق به زنان نیست، بلکه تمامی بشریت را در برمیگیرد. در طول تاریخ، زنان به دلایل مختلف، به حاشیه رانده شدهاند و حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی آنها نادیده گرفته شده است. آثار زنان و آثاری که درباره مسائل زنان، چه در حوزه ادب و هنر و چه در حوزههای دیگر تولید شده، واکنش زنان و حامیان آنها به نا عدالتیهای جوامعشان بوده است.
ادبیات با تجربیات اجتماعی انسانها رابطهای مستقیم دارد. مطالعه این آثار به خوانندگان این امکان را میدهد تا بتوانند موقعیت جوامع خود را در یک پسزمینه تاریخی مشاهده کنند. بهاینترتیب، میتوان درک عمیقتری از مسائل زنان و پیچیدگی روابط انسانی در کل و ارتباط مستقیم آنها با مسائل بنیادینی چون اقتصاد، سیاست، مذهب، نژاد، طبقه و جنسیت در جوامع مختلف پیدا کرد.
کمی پیش از انقلاب مشروطه رمان بهعنوان یکگونه ادبی وارد ایران شد. در همین دوره بود که جنبش زنان ایران به مفهوم مدرن آن شکل گرفت و بستر مناسبی را برای شکلگیری ادبیات زنانه ایجاد کرد. در فاصله زمانی ۱٣۱۰ تا ۱٣٣۹ برای نخستین بار تعداد محدودی از زنان طبقه بالا که به آموزش دسترسی داشتند، در کنار مردان نویسنده شروع به نوشتن کردند و طی سه دهه (۱٣۴۹-۱٣۶۹) با گسترش دسترسی زنان به آموزش و افزایش مشارکتشان در جامعه تعداد زنان نویسنده افزایش یافت. زنان در هر دو حوزه ادبیات عامهپسند و ادبیات متعالی فعالشده و برخی از این نویسندگان بهنقد نابرابریهای جنسیتی پرداختند و طی دهه ۷۰ و٨۰، تعداد زنان نویسنده بهصورت چشمگیری افزایش یافت و مورد استقبال منتقدین و خوانندگان قرار گرفت.
منتقدین فمینیست پستمدرن فرانسوی چون «لوئیس ایریگاری» و «هلن سیکسو» نوشتار زنانه را نوشتاری میدانند که با جای دادن عواطف و ضربآهنگی خاص تن زنان در نحو و ساختارهای زبان روابطی جدید بین خوانندگان و نویسندگان به وجود میآورد و ساختارهای اندیشه مردسالارانه را زیرورو میکند. این نوشتار تلاشی است برای یافتن نمادهایی از امیال سرکوبشده زن.
در این میان با نگاهی مختصر بهمرور جریانهای ادبی زنان در یک سال گذشته در فضای ایران میپردازیم.
رویداد مهمی که در سال گذشته ادبیات زنان را تحت تاثیر قرار داد درگذشت سیمین بهبهانی بود، سیمین بهبهانی نویسنده و غزلسرای معاصر ایرانی و از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران بود، در طول زندگیاش بیش از ۶۰۰ غزل سرود که در ۲۰ کتاب منتشر شدهاند. شعرهای سیمین بهبهانی موضوعاتی همچون عشق به وطن، زلزله، انقلاب، جنگ، فقر، تنفروشی، آزادی بیان و حقوق برابر برای زنان را در برمیگیرند، او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است. سیمین بهبهانی که به علت مشکلات تنفسی و قلبی در بیمارستان پارس تهران بستری گشت، وی از پانزدهم مرداد در کما به سر برد و سرانجام ساعت یک بامداد روز سهشنبه، ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ خورشیدی برابر با ۱۹ اوت ۲۰۱۴ میلادی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. سیمین را بهراستی میتوان شاعرِ شاعران و مادر کرامت و کلمه نامید، راه بلدی بزرگ در ظلماتی که بیم لغزش در تاریکیِ پیچپیچ آن دغدغهی همهی جانهای پاکی بوده و هست که نمیخواهند بر یوغ ظلمت و تباهی گردن گذارند. بااینهمه، دریغا که سیمین ما را چشمبهراه سپیدهدم گذاشت و رفت.
در بخش جوایز در یک سال گذشته سايهاي جوايز ادبي ايران را دنبال ميکند. بهموازات آغاز بيشتر جوايز ادبي، حرکتي ديگر نيز شروع ميشود و نبردي را رقم ميزند که کمتر جايزه ادبي در ايران بهراحتی جان سالم از آن به درمیبرد. مرگ زودرس، موضوع مشترکي است که بر فراز جوايز ادبي ايران سايه انداخته است. فهرست جوايز ادبي که در ايران برگزار ميشوند، کم نيستند ازجمله آن ميتوان به جايزه ادبي جلال آلاحمد، کتاب سال ايران، جایزه هوشنگ گلشيري، نويسندگان و منتقدان مطبوعات، روزي روزگاري، اصفهان، جشنواره ملي داستانهاي ايراني، صادق هدايت، قلم زرين، مهرگان، يلدا، شهر کتاب، داستان علمي – تخيلي و فانتزي، جشنواره شعر فجر، «واو» (رمان متفاوت)، پروين اعتصامي، جشنواره داستان انقلاب، تکنیکیترین رمان سال (فردا)، يوسف، کتاب سال دفاع مقدس، کنگره سراسري شعر دفاع مقدس، کتاب سال شعر جوان (قيصر امين پور)، کتاب فصل و مسابقه داستانک نويسي کشف لحظه … اشاره کرد که تنها بخشي از رقابتهايي هستند که در عرصه ادبيات برگزار شدهاند.
اما آنچه اين جوايز را از ديگر نمونههای مشابه خارجي آن متفاوت میکند، تعطيلي و برگزار نشدن آنها بعد از چند دوره است. در بسياري از کشورهاي ديگر نيز جوايز ادبي برگزار ميشوند. مبلغ جايزه، داوران شناختهشده و افراد صاحب اعتباري که در آن شرکت ميکنند، يکي از مهمترین عوامل شهرت آن جايزه محسوب میشود اما در کنار آن بايد به سابقه و عمر طولاني چنين اتفاقهای ادبیای اشاره کرد که آن جايزه را به يک برند تبديل کرده است، همچون جايزه ادبي نوبل يا بوکر؛ در ايران باوجود جوايز ادبي زيادي که برگزار شدهاند، کمتر رويداد ادبي بوده است که عمر آن به نیمقرن رسيده باشد. بااینحال بهطور عمده، نبود حاميان مالي، حاشيههايي که بر سر انتخاب بهترين نويسندگان و کتابها به وجود ميآمد و فشارهاي بيروني باعث شد تا اگرچه دهه 70 بهعنوان اوج دوران برگزاري جوايز ادبي شناخته شود، دهه 80 را بتوان به مرگ زودرس اين جوايز توصيف کرد. جايزه ادبي هوشنگ گلشيري بااینکه ارديبهشت سال جاري سيزدهمين دوره خود را پشت سر گذاشت، يکي از معتبرترين جوايز ادبي در ايران است و در ميان اهالي فرهنگ جايگاه خوبي کسب کرده بود. از سوي بنياد هوشنگ گلشيري و پس از درگذشت هوشنگ گلشيري در خرداد ۱۳۷۹، به همت فرزانه طاهري، همسر هوشنگ گلشيري و تني چند از دوستان و دوستداران هوشنگ گلشيري شکل گرفت و هرسال به آثار برتر در حوزههای مختلف ادبيات داستاني جايزه میدهد.
روز اول مرداد، سه ماه بعد از اعلام برندگان سيزدهمين دوره بیانیهای از سوي فرزانه طاهري در سايت بنياد گلشيري منتشر شد که در اين بيانيه اعلام شد جايزه گلشيري بعد از 14 سال متوقف میشود. اين تصميم آنقدر قطعي بود که حتي نامه 115 نفر از نويسندگان هم باعث نشد تا فرزانه طاهري و هيات مديره بنياد هوشنگ گلشيري از تصميم خود براي تعطيل کردن اين جايزه مهم ادبي بازگردند.
نمونه ديگري از رويدادهاي ادبي که متوقف شدند، جايزه «روزي روزگاري» بود. اين جايزه باهدف کمک به ارتقاي آفرينش داستاني و کتابخوانی و منحصرا با پشتيباني مادي بخش خصوصي، در ارديبهشت هر سال، به بهترين کتابهايي که برای نخستین بار در ایران منتشر شده بودند تعلق ميگرفت، پس از برگزاري چهار دوره، ديگر ادامه پيدا نکرد. البته در مقايسه با جوايز بخش خصوصي جوايز ادبي دولتي نيز به دور از مشکل نبودهاند هر چند اين مشکلات مانع از توقف آنها تاکنون نشده است. بهعنوان نمونه جايزه جلال آل احمد با اعطاي 110 سکه، عنوان گرانترین جايزه ادبي ايران نام گرفته بود اما اين جايزه در شش دوره گذشته تنها یکبار اين تعداد سکه را به يکي از نويسندگان ايراني داد. کتاب سال جمهوري اسلامي ايران هم با اعطاي 50 سکه به برنده معمولا حاشیههای را بر سر پايين بودن ارزش علمياش به همراه دارد.
در جوايزي كه در سال ٩٣ توزيع شد و اغلب کتابهای شرکتکننده در آن مربوط به سال ٩٢ بود. متاسفانه به هيچ نویسنده زنی جايزهای تعلق نگرفت اما رمان روز حلزون زهرا عبدي و رمان هیچوقت ليلا قاسمي بيشتر از ساير کتابهای زنان ديده شدند و همراه کتاب «شهر و تجربه مدرنیته» نوشتهی نرگس خالصی مقدم و «کارکرد گفتمان سکوت» نوشتهی لیلا صادقی نامزد هفتمین جایزه ادبی جلال آل احمد بودند، در مسابقه داستاننویسی افسانه «هیولایی در آب» نوشتهی سحر موتورچی بهعنوان داستان برتر انتخاب شد؛ و داستانهای «فراموشی جهشیافته» نوشتهی شیوا ناظمی، «سه سین عجوزه» نوشتهی یاسمن دارابی، «کادوی مخصوص» نوشتهی هدا حشمتیان، «میراث» نوشتهی ملیحه هادوی جزو داستانهای برتر قرار گرفتند. در این میان زنانی مانند خانم بلقیس سلیمانی، سودابه اشرفی، شیوا مقانلو، ناهید طباطبایی در کنار دیگر نویسندگان مطرح زن و مرد وظیفه داوری این جوایز را به عهده داشتند.
در سالی که گذشت رمان جدید سارا سالار با نام «هست یا نیست» پس از مدتها مجوز نشر گرفت. ژیلا تقیزاده دو مجموعه با نامهای «فرشتگان بال ندارند» و «خودنویسهای بیچاره» منتشر کرد و همچنین مجموعهي داستان جديد شيوا مقانلو با نام «آنها كم از ماهيها نداشتند»، دومین مجموعه داستان الهام کاغذچی با عنوان «خاطرات زنی که نصفه مرد»، نخستین کتاب شعر الهام پاوهنژاد با عنوان «هشتِ صبحِ هشتِ اسفند»، آرام روانشاد با رمان «ساعت ويراني»، عاليه عطايي با رمان «كافور پوش»، ليلي فرهاد پور با رمان «خط چهار مترو» و رمان «این خانه پلاک ندارد» که دومین کتاب مشترک فرزانه کرم پور و لادن نیکنام است، به بسیاری از نویسندگان خانم ديگر هم آثاری منتشر کردند، اما در اين مدت بيشتر از اين رمانها گفته شده است.
موانع و مشکلات نشر در ایران
موانع و مشکلات نشر کتاب در ايران تفاوتی نسبت به موانع و مشکلات کشورهای جهان سوم ندارد. مسائلی که اینگونه کشورها در زمينه اجتماعی، اقتصادی، سياسی و فرهنگی با آنها روبرو هستند، نوعا مشترک است البته ترکيب مسائل و مشکلات هر کشوری خاص خود همان کشور است و ايران نيز از اين قاعده مستثنا نيست. اما هنوز ناشران بسیاری بهرغم مشکلات اقتصادی و فرهنگی مشغول به کار هستند و سعی میکنند برای جامعه جوان کشور خوراک فرهنگی تولید کنند. انتشار کتاب در رابطه با مسائل و مشکلات زنان در سالهای اخیر با مشکلات فراوانی روبهرو شده است. بهطوریکه در بسیاری اوقات نوشتن درباره بدیهیترین مسائل زنان با محدودیتهای بسیار مواجه میشود.
شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران در رابطه با نشر کتابهای زنان گفت: «در حال حاضر حتی برای انتشار بدیهیترین مطلب مربوط به زنان مشکلات فراوانی وجود دارد. در مواقعی بهاجبار از پذیرش کتابهای مناسب برای انتشار خودداری میشود، زیرا تقریبا این اطمینان وجود دارد که اجازه چاپ داده نخواهد شد. بهاینترتیب مسائل مربوط به زنان در یک دایره شوربختی گرفتار میشود که پایانی ندارد زیرا با نبود اجازه چاپ و بیان آزادانه افکار، عقاید و نظرات امکان انتقاد ازآنچه که بیان میشود نیز وجود ندارد و نمیتوان درباره صحت یا عدم صحت آن بحث کرد.»
وی افزود: «علت مقاومت برای چاپ و علت ندادن اجازه برای مطالب حوزه زنان برای ناشران نامشخص است. حتی فعالیت در عرصه ادبیات زنان و آثار شعر و رمان نیز مشکلاتی وجود دارد، هرچند در حال حاضر تاکید روی ادبیات زنان گذاشته است.»
در انتهای این گزارش باید اضافه کرد که باتوجه به معدود بودن تعداد نویسندگان زن نمیتوان از کار آنها بهعنوان یک جریان ادبیِ قابلتوجه یادکرد. محدودیتهای اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی و شغلی فضا را برای آفرینش زنانه تنگ کردهاند. زنها یا چنان گرفتار امور خانهاند که نمیتوانند کارهایی را هم که تواناییِ خلقشان را دارند بیافرینند؛ یا فضا چنان است که آنان اگر هم بخواهند، به نوشتن ترغیب شوند، امکانی برای نشر آثار خود نمیبینند. امروزه ما نویسندگان زن زیادی داریم. هرچند که هنوز هم تبدیل به یک جنبش نشدهاند اما روند رو به رشد آنها با نقدهایی گاه غیرادبی و سرکوبکننده، روبهرو میگردد. هرچند که آثارشان یا از سوی بعضی به سخره گرفته میشود و یا برای انتشار از سوی نهادهایی با سانسور و عدم انتشار مواجه میشود که تعدادشان کم نیست.
در کل نوشتن از فضای انحصارگرایی ادبیات کمی سخت است، فضایی که افرادی بهواسطهی داشتن برتریهایی آن را اشغال کردهاند و فضا را برای ورود تازهواردها و کار بلدهایی که این حرفه حاصل لذت و عشقشان به نوشتن است را تنگتر و تنگتر کردهاند. نوشتن از روند ادبیات در طی یک سال گذشته سخت است، زیرا آنهایی که روزنامهها و مطبوعات دولتی را در اختیار دارند به گروههایی تبدیل شدهاند که در فضای مجازی هم محافلی تنها برای تبلیغ و معرفی محصولات فرهنگی گروههای خودی دارند و مجالی برای دیده شدن و شنیده شدن نویسندگان دیگر نمیگذارند، در این میان زنان نویسنده شهرستانها و آنهایی که تمایلی به معرفی و عضویت در این گروهها را ندارند چه سهمی در این فضاها برای معرفی آثار خود دارند؟
در زمینه مطبوعات و آثار مکتوب میتوان به ماهنامه تخصصی زنان که امسال در اوایل خرداد به مدیرمسئولی شهلا شرکت که برخی آن را بهمثابه بازگشت ماهنامه زنان بعد از لغو آن در بهمن 1386 اشاره کرد؛ و همچنین میتوان به همکاری نویسندگان زن با نشریات و چاپ آثاری معتبر در مجلات و افزایش روزافزون تعداد مقالات و داستانهای زنان در مجلاتی مانند همشهری داستان، تجربه، بخارا، حرفه هنرمند، مهر نامه، شبکه آفتاب و… نام برد.
منابع:
زن نگار، نشریه پژوهشگران و کنشگران مطالعات زنان، شماره 20، فروردینماه 1393
سحر آزاد، «مرگ زودرس؛ سرنوشت مشترك جوايز ادبي»، روزنامه شرق، 4/9/93.