تا قانون خانواده برابر: چندی پیش تعدادی از فعالین حقوق زنان در ایران، با تهیه چهل تكه ای به نام «چهل تكه رنج زنان»، در اقدامی نمادین اعتراض خود را نسبت به قانون چند همسری اعلام داشتند. این چهل تكه روایت زنانی بود از اقصی نقاط كشور كه تحت تاثیر ازدواج مجدد همسرانشان دچار رنجها و مشقات روحی و روانی و جسمی و… قرار گرفته اند. آیا می توان از این اقدام نمادین همچون رهیافتی جهت بازخوانی بخشی از صنایع تولیدی زنان بهر ه گرفت؟ آیا اقداماتی از این دست می تواند همچون كاركرد اجتماعی تازه ای برای این آثار باشد؟
آنچه از صنایع دستی مطالبه می شود، علی الاغلب در گرو بازار و ذیل صنعت گردشگری است. چنین آثاری عمدتاً از منظر زیباشناسانه كلكسیونرها مورد مداقه قرار می گیرند. اگرچه مخاطب در میان انبوه آثار دیجیتالی و… در مواجهه با اثری كه از زیر تیغ سری سازی و مونتاژ جان به در برده است، فرصتی برای درنگ در شمه ای نوستالوژیك از شیوه تولید پیشاسرمایه دارانه می یابد، اما خط تولید به سرعت با تولید و عرضه بیش از حد این آثار، از هنر دست انسان پیشا صنعتی، مرده ریگی را بازتولید می كند كه غریزه افسون زدگی پسینی مخاطب را خنثی و او را به گیر و دار افسون آینده ای ماجراجویانه تر می برد.
با خوانش اثری همچون چهل تكه می توان به تاریخچه دراز تولید آن پی برد. اثری كه بسا قدمتی به طول آشنایی انسان با نخ و ریسه و پارچه دارد. چهل تكه به مثابه محصولی مادی كه فی نفسه قابلیت تعویض و مبادله در اقتصاد كالایی را داشته است، در بعدی دیگر می تواند همچون تجلی گاه ارضای نیازهای معنوی و روحی نیز باشد. در واقع كالاها اگر چه به ذات جهت مصرف تولید می شوند و از این حیث رابطه ای دیالكتیكی بین تولید و مصرف آنها برقرار است. اما نباید تولیدشان را فقط در ارزش مصرفی آنها خلاصه كرد. چرا كه مصرف، حائز مصرف ذهنی و روانی فرد نیز می گردد.
در واقع، آنها از ذهن به عین در می آیند و بار دیگر به مثابه مخلوق كار خلاقه بشر، نیازهای ذهنی او را ارضا می كنند. و از این حیث است كه چهل تكه ها اهمیتی ویژه داشته و دارند. چراكه نسبت به اكثر صنایع خانگی سنتی، به مصرف ذهنی تولید كننده آنطور كه دوست دارد و می اندیشد، نه آنطور كه لزوماً دلال یا خریدار به او سفارش و الگو می دهد زاییده می شود. چهل تكه بصورتی ویژه، محصولی نیست كه طی یك اقدام زمانمند و برنامهریزی شده تولید شود بلكه طرحی است كه قرار است بر حسب امكان زمانی و وجود ابزار تولید به صورت منقطع تولید گردد. چهل تكه ها كه به صورت تاریخی آفریده ذهن و دست است چه بسا كه حاملان تاریخ رنجها و شادی ها زنان تولید كننده ای است كه در كنج پستوها و زوایه ها هر از گاهی تكه پارچه ای را مخفی، و در معدود اوقات فراغت بر هم كوك زده اند.
پارچه ها با رنگهای متكثر و قطعات متنوع، خبر از غمها، شادی ها، زایمان ها، عزاداری ها، شوربختی ها و گاه خبر از افول یا رونق اقتصاد می دهند. این زنان همیشه پارچه نیز به قدر كافی در دسترس نداشته اند تا سالی یكبار لباس تازه بر تن كنند ولی هرجا كه فرصتی دست داده است تكه ای عاریت گرفته و پس انداز كرده اند تا روزی آنچه را دوست دارند بسازند. حتی دیده ایم كه این فقر ابزار تولید (پارچه) بعضاً تا حدی زیاد و آن شور ساختن محصولی نه لزوماً مصرفی به قدری جوشان است كه ساك دستی هایی را با پاكتهای آب میوه تولید می كنند. بعضاً حاصل سالیان دراز كوك زدن و سوزن انداختن شان را به تازه عروس یا میهمان عزیزی هدیده داده و با زبان هنرشان، جانی تازه نیز بر كالبد روابط اجتماعی دمیده اند.
آنچه در چهل تكه ها حائز اهمیت اساسی است، دوخته نشدن قطعات هندسی پارچه ها روی یك پارچه بزرگ بعنوان زمینه و تكیه گاه اصلی است. در واقع چهل تكه ها، بی آنكه روی یك وحدت از پیش تعین شده و با مرز معین محدود شوند از رهگذر اتصال به هم تكثیر می شوند و وحدتی را از كثرتی نفی كننده پدید می آورند. كثرتی از رنگها و قطعات كه همانا رویه بیرونی اشكها و لبخنهاست، به نوعی گریزی است از مركزی كه می توان آن را نقیض وحدت فرادستانه و مردسالارانه بیان كرد. گریزی است از الگوی تكراری و پوچ زندگی هر روزه و لحظه ای است استعلایی از كار یدی و ذهنی زنانه (برخلاف تكه دوزی كه قطعات هندسی پارچه روی یك پارچه زمینه دوخته می شوند).
اگر چه محرومیت از عواید تولید مخرج مشترك این زنان است، اما می توان جهت شرح و ایضاح این محرومیت از زبان خود این تولیدكنندگان بهره گرفت. زبانی استعاری در قالب تولید محصول فرهنگی یا هنری برای ابراز ناخرسندی از وضعیت نابرابر، در قامت محصولی فردیت یافته (با این توضیح كه زن در این لحظه حتی به یگانگی و عظمت و شكوه جاویدان فردیت نیز آگاهی ندارد). او بیگانگی اش را با كارخانه و مزرعه در لحظه ای یگانه و منحصر به فرد در خلال یگانگی ای كودكانه و اساطیری با عناطر طبیعت اعم از نخ و پارچه و رنگ به ثبت می رساند.
همچنین بخوانید: از ۸۸ تا ۹۷: جنبش زنان، صاعقهزده اما همچنان زنده
آنچه رویكرد فعالین حقوق زنان را در این مورد معتبر می سازد كوشش آگاهانه ای است كه در پس این طرح نهفته است. از آنجا كه تكرار كلیشه های دست های پینه بسته و چشم های آب آورده و شكم های برآمده به قدر كافی نخ نما شده است، نگاه نو از منظر سیاست و اجتماع به امر تولید در حوزه زنان می تواند پرتوی تازه بر تغییر كاركرد اثر هنری بویژه آثار هنری زنان بیندازد. پرتوی بر گریزگاه زن از بیگانگی با خویش. گریز با بدوی ترین ابزار تولید یعنی نخ و سوزن كه اصیل ترین لحظه عصیان آگاهی زن را در مقام سوژه بازنمایی می كند.
چهل تكهی برساخته فعالین حقوق زنان، چهل تكه ای از سركوب است، بعنوان بازتعریفی كه این بار در كثرتی عینی در ساحت جامعه مردسالار بدون اتكا به محوریت قدسی مرد، اعتراض زنان از طبقات اجتماعی، قومی و زبانی و حتی مذهبی مختلف را به نمایش در می آورد.
اگر چهل تكه بعضاً به صرف میراثی زنانه دست به دست شده و در خفا به هم گره خورده، اكنون در یك لحظه تاریخی منحصر به فرد و در هیئت آگاهی طبقاتی و اجتماعی با علم و بصیرت، زبان تمثیل را در هم می شكند و با بیان عینی و عیان خواست تغییر روابط نابرابر و مالكانه، خواهان از سر نوشتن سرنوشت می شود. گویی نشانه های عقده به زبان عقیده ارتقا می یابند و سوزن این بار به جای كوك زدن بر پارچه فرودستی، ساز برابری را كوك می سازد.