بیدارزنی: شما یک مرد هستید و خودتان را پشتیبان واقعی زنان میدانید. شما حتی ممکن است فمینیست شناخته شوید و به شکل فعالی در زمینهی پیشبرد اهداف جنبش زنان فعالیت کنید.
همهی اینها عالی است اما لزوما نشاندهنده جنسیت زده نبودن شما نیست و شما ممکن است بدون اینکه حتی بدانید، به تداوم جنسیت زدگی کمک کنید.
ممکن است بگویید: «اما من جنسیت زده نیستم، من از زنان متنفر نیستم.»
اجازه دهید بهعنوان کسی که این جمله را همیشه شنیدهام (و احتمالا اکثر کسانی که در مورد جنسیت زدگی هشدار دادهاند نیز همین جمله را شنیدهاند) شما را همینجا متوقف کنم.
عشق و احترام به زنان هیچ ربطی به اینکه اعمال شما جنسیت زده هست یا نه، ندارد و یقینا نیازی نیست که از زنان متنفر باشید تا جنسیت زده باشید.
در واقعیت، این حقیقت ساده که شما یک عضو فعال در فرهنگی هستید که به مردان – بهخصوص به مردان سفیدپوست، دگرجنسگرا و غیر ترنسجندر- برتری میدهد بیش از همهچیز بدان معنی است که شما دستکم از جنسیت زدگی سود میبرید و در بدترین حالت، فعالانه در این فرهنگ مشارکت میکنید.
بنابراین نیازی نیست که شما از زنان متنفر باشید تا جنسیت زده باشید. در حقیقت، واقعیت از این امر خیلی فاصله دارد. در خیلی از موارد افکار، رفتار و کلمات ناخودآگاه شما همچنان جنسیت زده هستند به خاطر اینکه جنسیت زدگی در رفتارهای ظریفی که شما انجام میدهید، پنهان میشود بدون اینکه حتی متوجه انجام دادن آن باشید.
بدانید که همهچیز در جزییات است
پذیرفتن این حقیقت ممکن است تلخ باشد اما وقتی آن را میپذیرید، میتوانید روند تشخیص اینکه چه طور این اتفاقات رخ داده است و چگونگی تغییر دادنش را دریابید.
و این مسئله خیلی مهمی است زیرا درنهایت، درک اینکه اقدامات خود شما ممکن است جنسیت زده باشد به شما مربوط نیست به افرادی که به آنان آسیب میزنید مربوط است.
این بحث خیلی بزرگتر از این است که مردان یا بهطور مشخص شما، ناخودآگاه جنسیت زده هستید یا نه بلکه در مورد این است که چه طور جامعه ما موقعیتهای جنسیت زده را خلق میکند و همه ما بدون آنکه این موضوع را بدانیم به آن تداوم میبخشیم.
تکتک ما بدون توجه به هویتمان حقداریم احساس امنیت کنیم و اینگونه اقدامات با این احساس امنیت تداخل دارند. بنابراین اگر واقعا زنان را دوست دارید یا خود را فمینیست و پشتیبان آنان معرفی میکنید، خیلی مهم است که چگونگی مشارکت احتمالی خود را در این سیستم جنسیت زده بیازمایید.
خوب! چگونه ممکن است که شما جنسیت زده باشید بدون اینکه حتی آن را بدانید؟
جنسیت زدگی نامحسوس از طریق پرخاشگریهای خرد
احتمالا معمولترین راهی که میتوان بدون آگاهی داشتن باعث تداوم بخشیدن یا مشارکت کردن در جنسیت زدگی شد، پرخاشگریهای خرد جنسیت زده است.
پرخاشگریهای خرد بهعنوان «اقدامات کوچک، ظریف و غالبا ناآگاه که باعث به حاشیه رانده شدن گروههای تحت ستم میشوند» تعریف شده است. این اصطلاح توسط «چستر پیرس» برای بحث پیرامون اقدامات نامحسوس نژادپرستانه که در دهه ۷۰ میلادی چشمگیر بود، ابداع شد. این اصطلاح از آن زمان برای توصیف هرگونه روش ناآگاهانه برای به حاشیه راندن افراد استفاده میشود.
بهعبارتدیگر، اینها کارهای کوچک و کمتر خودآگاهی هستند که آزاردهنده و ظالمانهاند و منجر به حاشیهای شدن افراد میشوند.
پرخاشگریهای خرد نتیجه تعصبات، پیشفرضها و باورهای عامیانه درونی شده درباره افراد و گروههای به حاشیه رانده شده هستند. این موارد شامل چیزهایی میشود که ممکن است بدانید که درست نیستند، ولی با چنان تمامیتی در فرهنگ ما تقویت شدهاند که گاهی (و ناخواسته) از طریق کلمات و اعمال به زندگی روزمرهمان نفوذ میکنند.
اما حتی اگر شما نیت خوبی داشته باشید و منظورتان چیزی «به آن معنی» نباشد، پرخاشگریهای خرد همچنان موذیانه حضور دارند. تمامی این نظرات و اقدامات جنسیت زده «ناخودآگاه» علیرغم نامحسوس بودنشان، نهایتا رویهم جمع میشوند و زهرشان را میریزند.
دستآخر، آنها ساختارهای اجتماعی مسئلهداری را -که ما فعالانه بهعنوان فمینیست با آنها مبارزه میکنیم- تقویت میکنند و دقیقا به همین دلیل است که بهجای پافشاری در مورد اینکه شما زنان را دوست دارید و یا فمینیست هستید یا نه، باید به حرف کسانی که در مورد جنسیت زدگی هشدار میدهند گوش کنید.
پرخاشگریهای خرد در خانه، محل کار و یا روابط اجتماعی با یادآوری همیشگی ناعادلانه بودن جایگاههای اجتماعی، محیطی خصومتآمیز ایجاد میکنند. پرخاشگریهای خرد بهصورت غیرمنظم، عمل میکنند و با تقویت کردن نرمهای جنسیتی از پیش نوشته شده و سایه نابرابریشان، مردم را «سر جایشان مینشاند».
آنها به فرهنگی که در آن، زنان همچنان در ازای کار برابر با مردان حقوق کمتری دریافت میکنند و حتی زنان سیاهپوست نیز در ازای همان کار از زنان سفیدپوست مزد کمتری دریافت میکنند، ارزش و اعتبار میبخشند. آنها کمارزش نمایاندن کار خانگی را -به خاطر پیوندش با زنانگی- تداوم میبخشند. این پرخاشگریهای خرد حتی ما را تحریک میکنند تا بدن خودمان را بر اساس همترازی با آنچه جامعه قابلقبول میپندارد، ارزشگذاری کنیم.
همچنین پرخاشگریهای خرد جنسیت زده با دیکته کردن رفتارهای خاص به مردم بر اساس جنسیتشان، تلاش میکنند تا آنها را در طبقهبندی دوگانه جنسیتیای که کوتهبینانه تعریف شده، بگنجانند. درنتیجه هرکسی که بیرون این طبقهبندیها قرار بگیرد (مانند ترنسجندرها و یا تمامی افرادی که در این تعریف دوگانه نمیگنجند) را محو میکنند.
این مسئله چه نمودی میتواند داشته باشد؟
غالبا پرخاشگریهای خرد جنسیت زده در غالب اظهار نظرات کنایهآمیز غیرعمدی در رویارویی با یک زن شکل میگیرند، مثلا با گفتن این جمله به دوستتان که با بلند کردن وسیلهای «برای یک زن» کار خوبی کرده است. یا به زنی در محل کار بگویید که او در مورد یک تصمیمگیری خیلی احساساتی بوده است و نیاز دارد کمی منطقی به مشکل نگاه کند.
اینها مسایلی هستند که بهصورت کلی بهسادگی تشخیص داده میشوند و غالبا از شما زیاد تقاضا میشود که آنها را انجام دهید.
این موارد حتی ممکن است در جکهایی که زمانی که هیچ زنی در اطرافتان نیست با دوستانتان میگویید، نمود پیدا کند. آیا تاکنون در مورد «غل و زنجیر اسارت در دست زنان» جک گفتهاید؟ یا به زنان گفتهاید که «به آشپزخانه بازگردند؟» همه اینها ممکن است فقط لطیفه به نظر برسند اما در واقعیت این دسته جکها بر پایه نرمهای جنسیتی و کلیشههای جنسیت زدهای هستند که آنها را تقویت میکنند.
غالبا این حرکات ظریف جنسیت زده آنقدر واضح نیستند.
«جوانمردی» یکی از شکلهای رایج پرخاشگریهای خرد جنسیت زده است که ما بهصورت روزمره با آن برخورد میکنیم و میتواند خطرناکترین آن نیز باشد زیرا بیشتر مواقع با حسن نیت همراه است. شما ممکن است تشخیص بدهید که این کار را انجام میدهید اما ممکن است این را در نظر نگیرید که این اعمال با پیشفرضهای جنسیت زده رنگ و لعاب یافتهاند.
هماکنون من میتوانم شما را تصور کنم که با تمام وجود از پشت کامپیوتر خود بر سر من داد میزنید که «ما فقط تلاش میکردیم با بازکردن در برای زنان یا اصرار برای پرداخت صورتحساب شام، مهربان و مبادی آداب باشیم.»
خب این عالی است و شما ممکن است نیت خوبی داشته باشید اما اجازه دهید درنگ کنیم و جنسیت زدگی بیچون و چرای غرق شده در ریشههای این ژستهای پوشیده شده در مهربانی را بیازماییم.
همانطور که «شلی رابینسون» وبلاگ نویس اجتماعی، توضیح میدهد جوانمردی غالبا به «رفتارهای کوچک خودپسندانه و غرق شده در فرضهای آشکار و نهان مبنی بر اینکه زنان موجودات آسیبپذیر و بیعرضهای هستند که نیاز دارند به آنها توجه شود» گفته میشود.
ریشه این اعمال این فرضیه است که زنان شکننده و آسیبپذیر هستند و چیزی فراتر از داراییهای مردان که باید از آنان مراقبت شود، نیستند.
بهعنوان نتیجه شما هنگامیکه مشاهده میکنید زنی میآید، در را نگه میدارید یا اصرار میکنید که اشیا سنگین را برایشان حمل کنید.
و این نکته پرخاشگریهای خرد است: آنها غالبا بهعنوان ژستهای جنسیت زده فعال و بزرگی که راحت قابلتشخیص باشند، ظاهر نمیشوند. آنها کارهای کوچکی هستند که شما اکثرا با نیت خوب انجام میدهید.
اما ایرادات خیلی بیشتری به آنها وارد است.
این پرخاشگریهای خرد ممکن است چیزی فراتر از کلمات یا رفتارهای بیضرر اما قابلپذیرش و بهجا به نظر نرسند. اما در ارتباط با جنسیت زدگی، این پرخاشگریهای خرد ابزار قدرتمندی هستند که مردسالاری توسط آنان مزایای زیادی کسب میکند و زنان را با یادآوری اینکه آنان هنوز واقعا برابر نیستند، ساکت میکند.
مبارزه با پرخاشگریهای خرد
ممکن است اولین واکنش شما در حال حاضر احساس گناه باشد اما نباید لزوما با این احساس مواجه شوید.
پرخاشگریهای خرد چیزهایی نیستند که الزاما از انجام آن قصدی داشته باشید. اینها چیزهایی هستند که شما انجام میدهید حتی بدون تشخیص این کار را میکنید، زیرا این موارد توسط فرهنگی که آنان را بهشدت عادی نشان میدهد در ما عمیقا ریشه دواندهاند.
بنابراین بهجای احساس گناه، یک دقیقه وقت بگذارید و رفتارهای خودتان و جامعهای که آنان را بهعنوان هنجار پرورش داده است را بازبینی کنید.
برای اینکه واقعا به پرخاشگریهای خرد توجه کافی شود ابتدا باید دریابیم که چرا اشخاص این کارها را بدون اینکه متوجه شوند، انجام میدهند؟
و جواب این است: صاحبامتیاز بودن!
بهعنوان یک فمینیست یا پشتیبان زنان، ممکن است تصور کنید که قبلا این مسئله را «بررسی» کردهاید اما تشخیص ندادن این امر که چگونه جنسیت زدگی را تقویت میکنید، مثال بسیار خوبی است از این واقعیت که امتیازات اجتماعی که به شما بهره میرسانند، گریزناپذیرند.
پرخاشگریهای خرد یادآور این هستند که شما در سیستمی که دیگران را بهصورت فعال مورد ستم قرار میدهد مشارکت میکنید و از آن سود میبرید؛ بدون اینکه از آن مطلع باشید. در نظر نگرفتن اینکه چگونه سخنان یا رفتارهای شما، مردم به حاشیه رانده شده را تحت تاثیر قرار میدهد، تاییدی بر این واقعیت است.
پس نگاهی عمیق و دقیق به چگونگی مشارکتتان در پرخاشگریهای خرد جنسیت زده بیاندازید و اینکه چگونه ممکن است این پرخاشگریهای خرد افراد موجود در زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد.
و به همینجا هم قانع نشوید! بسیار محتمل است که پرخاشگریهای خرد فراسوی مرزهای هویت – به همان شکل که سرکوب وجود دارد- وجود داشته باشد. پس بهدقت رفتار خود در قبال یک زن رنگینپوست، لزبین، ترنسجندر، فقیر، دارای معلولیت و یا زنان ردههای سنی مختلف را بسنجید و ببینید آیا با آنها رفتار متفاوتی دارید یا خیر.
زمانی که متوجه چنین رفتارهایی میشوید، به خاطر آنها عذرخواهی کنید. سپس از خودتان بپرسید که چرا از اول این حرفها را زدهاید یا این کارها را انجام دادهاید. از خودتان بپرسید که این رفتارها به چه کلیشههایی بستگی دارند یا چه باورهایی در مورد مردم به حاشیه رانده شده ایجاد میکنند و چه جنبههایی از جنسیت زدگی و ستم را تداوم میبخشند.
از همه مهمتر، تلاشی جدی برای توقف آن انجام دهید
لطفا از این دعوت من برای باز آزمایی رفتارهایتان به این نتیجه نرسید که برای پشت کردن به جوانمردی باید از این به بعد با هر زنی که میبینید از سر لجبازی رفتار بیادبانهای داشته باشید.
همانطور که «کلسی لوپتوف» برای وبسایت «everyday feminist» توضیح میدهد: مشکل جوانمردی این نیست که نباید با مردم مهربان بود، بلکه این است که غالبا این رفتارها دوطرفه نیستند. راههای خیلی بهتری هم برای داشتن رفتار خوب با مردم وجود دارد.
بنابراین بهجای خوب بودن با یک زن صرفا به دلیل زن بودن او، سعی کنید به این سبب که باید با همه انسانها رفتار خوبی داشت با آنها خوب باشید. بپذیرید که مهربانی و احترام دو مقولهای هستند که مردم بهطور ذاتی شایستگی آن را دارند و این دو نباید به جنسیت کسی وابسته باشند.
از مهربان بودن کوتاه نیایید اما «چرایی» پشت کارهایتان را نیز بازبینی کنید.
پرخاشگریهای خرد جنسیت زده ممکن است غالبا ناخودآگاه باشند اما کارهایی وجود دارد که در مورد آنها میتوانیم انجام دهیم. بنابراین دفعه بعدی که کسی به شما اعلامخطر کرد، بدانید که زمان گوش دادن شما فرا رسیده است.
منبع:
You Don’t Have to Hate Women to Be Sexist: Everyday Ways You May Be Sexist Without Knowing It