بازنمایی بدن زن در «فیس بوک»

0
14548
بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

بیدارزنی: مقاله پیش رو  در بیست و چهارمین سمینار بنیاد پژوهش های زنان ایران با عنوان« زن، تن، اختیار» ارائه شده است و در تارنمای بیدارزنی بازنشر می شود.

چکیده: بسیاری از محققان معتقدند رسانه ها ابزارهای قدرتمندی برای شکل دادن به نگرش ها و عقاید ما هستند و بازنمایی یکی از مباحث کلیدی در مطالعات رسانه ای است.  فیس بوک در حالی در آستانه ده سالگی تاسیس خود قرار دارد که پژوهشگران بسیاری در دنیا تحقیقاتی جهت بررسی نقش این رسانه اجتماعی در زندگی مردم انجام داده و می دهند.دراین پژوهش به بازنمایی بدن زن در فیس بوک پرداخته شده و سوال اصلی این است  که نگاه زنان و مردان به بدن زن و حق اختیار او بر بدنش چگونه است؟ روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوی کمی و کیفی است.جامعه آماری کلیه استفاده کنندگان از این شبکه اجتماعی در بازه زمانی اسفند ماه 91 تا انتهای خرداد ماه 92 هستند. در این مطالعه صفحات دارای بازدیدکننده بیشتر و مرتبط با موضوع مورد بررسی قرار گرفته اند.  نتایج این پژوهش که از سطح توصیفی فراتر نمی رود حاکی از غلبه نگاه مردسالار به تن زن،و سکسوالیته و اختیار اوست. بر اساس نتایج بیشتر کامنت گذاران در این صفحات نگاهی شی گونه به بدن زن دارند و شاهد فناسازی نمادین زنان در این صفحات هستیم. تنها صفحه زن = مرد است که رویکردی متفاوت به بدن زن و سکسوالیته او دارد.

 

واژگان کلیدی: بازنمایی، ایدئولوژی، بدن زن

 

صورت مسئله و هدف از پژوهش

رسانه ها یکی ازعوامل موثر در جامعه پذیری افراد هستند که کارکرد انتقال فرهنگ را به عنوان بخشی از کارکردهای متعدد خود به همراه دارند. بدیهی است رسانه ها متاثر از فرهنگ هر جامعه اند، اما در روند بازتولید فرهنگی قادر به گزینش نیز هستند. «فیس بوک» یک شبکه اجتماعی متعامل است که در سراسر دنیا جای خود را در بین قشر جوانو متوسط باز کرده. تعاملی بودن این رسانه هم فرصت و هم تهدید محسوب می شود. رسانه های تعاملی امکان انتقال سریع دیدگاه ها و گفتگو کردن کامنت گذاران را با هم فراهم می کنند. این تعاملی بودن در مواقعی که نظرها متفاوتند و کامنت گذاران سعی کنند همدیگر را به چالش بکشند فضای انتقادی را به وجود می آورد. اما زمانی که بیشتر دیدگاه ها یا قریب به اتفاق آن ها هم راستا هستند، می توانند همدیگر را تقویت و یک عقیده رایج را بازتولید کنند. بر اساس آمار پایگاه World Internet Stats ، جمعیت کاربران فیس بوک در خاورمیانه حدود 23 میلیون نفر اعلام شده است که کاربران ایرانی 46 درصد آن را تشکیل می‌دهند. بنابراین آمار کاربران ایرانی رقمی در حدود 11 میلیون نفر تخمین زده می شود.به دلیل فیلتر بودن فیس بوک در ایران و اقدام متقابل فیس بوک در حذف نام ایران از لیست کشورهایی که به آن‌ ها خدمات می‌ دهد، امکان یافتن آمار دقیق کاربران ایرانی این شبکه اجتماعی امکان ‌پذیر نیست، اما آمارهای غیر رسمی از 2 میلیون کاربر فعال و حرفه‌ای، و 12 تا 17 میلیون کاربر دیگر حکایت دارد.بر اساس نتایج یک تحقیق بیشترین کاربران این رسانه در دنیا و ایران، از این شبکه جهت سرگرمی استفاده می کنند(شهابی،1392).  بنابراین توجه به آن چه در این فضای متعامل در مورد زنان منتشر می شود، در خور عنایت و توجه است.

جدول تفکیکی کاربران اینترنت و فیسبوک در کشورهای خاورمیانه ،منبع: Internet World Stats
جدول تفکیکی کاربران اینترنت و فیسبوک در کشورهای خاورمیانه ،منبع: Internet World Stats

 

هدف از این پژوهش

بدن زن از مباحث مهم در دیدگاه فمینیست های رادیکال است. این صورت از فمینیسم بر پیوند متقابل میان بدن ها و جامعه تاکید می کند. دستور کار نوشته های فمینیست رادیکال عبارتست از مخالفت با فرومایگی و فرودستی طبیعی – زیست شناختی زنان که درون جامعه پدرسالاری مفروض گرفته می شود. از جمله جنبه های اساسی این دستور کار برای زنان این است که آن ها کنترل بر بدن ها/ زیست شناسی خودشان را به دست گیرند و در همین راستاست که ارج نهادن و پاس داشتن بدن زنان در این رهیافت اهمیت می یابد.

در فیس بوک صفحات مختلفی وجود دارد که «ادمین»[1] های آن ها نگاه های مختلفی به زنان و بدن آنان دارند. این فضا هم به دیدگاه های رایج امکان مطرح شدن، داده است و هم در آن زنان یا مردان دیدگاه های مردسالارانه را نسبت به بدن زن و سکسوالیته زنان به چالش می کشند. یکی از حوزه هایی که می تواند در فیس بوک به عنوان رسانه ای که در بین نوجوانان و جوانان ایرانی جایی برای خود باز کرده، مورد بررسی قرار بگیرد، مسئله بدن زن، سکسوالیته و اختیار اوست .

هدف از این پژوهش بررسی بازنمایی بدن زن در فیس بوک است. این تحقیق بر آن است که دریابد چه نگاهی به بدن زن و اختیار او نسبت به تن و روابطش با مردان از سوی زنان و مردان ایرانی کاربر فیس بوک وجود دارد. این تحقیق قصد ندارد نتایجش را به کل کاربران فیس بوک یا جامعه مردان و زنان استفاده کننده، تعمیم دهد. هدف صرفا توصیف نگاه های مختلف به بدن زن در این شبکه اجتماعی است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه استفاده کنندگان مرد و زن در بازه زمانی اسفندماه 91 تا انتهای خرداد ماه 92 است. روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوی کمی و کیفی است.

سوال های پژوهش

در این پژوهش سعی می شود به سوال های زیر پاسخ داده شود.

نگاه زنان به بدن خود چگونه است ؟

آیا زنان حق اختیار بر بدن خود را می شناسند؟

نگاه مردان به بدن زن چگونه است؟

آیا مردان حق اختیار زن را بر بدنش به رسمیت می شناسند؟

مفاهیم به کار رفته در تحقیق

الف- بازنمایی[2]

مفهوم بازنمایی در مطالعات رسانه ای جنبه ی محوری دارد. این مفهوم با تلاش هایی که برای ترسیم واقعیت صورت می گیرد، رابطه تنگاتنگ دارد. بازنمایی را «تولید معنا از طریق چارچوب های مفهومی و زبان» تعریف می کنند. جریان مداوم و مکرر بازنمایی رسانه ها از جهان واقع، به طرز قوی بر ادراکات و کنش های مخاطبان تأثیر می گذارد زیرا فرض بر این است که این بازنمایی ها عین واقعیت است (مهدی زاده، 1384، صص 127-126).

«نیکلاس» می گوید بازنمایی درباره این موارد است: چگونه گروه های اجتماعی،خرده فرهنگ های مختلف، مشاغل، سنین، طبقات اجتماعی و مکان ها در رسانه ها به تصویر کشیده می شوند و چگونه مخاطبان این تصاویر را تفسیر می کنند(رحمانی،1386،ص20).

بازنمایی نوعی عمل دلالت‌گر است که منعکس کننده واقعیت بیرونیست؛ در واقع بازنمایی نوعی تصویر دستکاری شده از واقعیت بیرونیست.

«استوارت هال» رابطه بین سیاست و بازنمایی را مورد بحث قرار می دهد و معتقد است که موضوعات معانی ثابتی ندارند ولی به هر جهت معانی توسط انسان ها ساخته می شود، به ویژه آن هایی که در حوزه فرهنگ فعالیت می کنند و در واقع آن ها هستند که باعث می شوند مواردی اهمیت یافته و یا دارای معنی شوند. در خصوص بازنمایی رسانه ای از جهان واقعیت می توان موارد زیر را برشمرد:

1- براساس مطالعات فرهنگی و رسانه ای، بازنمایی عین واقعیت نیست، حتی اگر خوانندگان و مخاطبان گاهی اوقات وسوسه شوند بر اساس بازنمایی رسانه ها از واقعیت، قضاوت و داوری نمایند. بازنمایی- حتی فیلم های مستند- نتیجه فرایند گزینش است که همواره جنبه های خاصی از واقعیت را برجسته می کند و جنبه های دیگری را نادیده می گیرد.

2- تلاش رسانه ها مصروف بازتاب (انعکاس) جهان «واقعی» نمی شود. رسانه ها ذاتا جهان واقعیت را بازنمایی می کنند، زیرا بدون شکاف میان واقعیت و انگاره رسانه ای، «ژانر رسانه ای» بی معنا خواهد بود.

3- در عصری که جامعه شناسان به «ساخت اجتماعی واقعیت» باور دارند و پست مدرنیست ها با ادعای معرفت عینی و اصل واقعیت، چالش می کنند، مفهوم «واقعی» زیر سؤال است. ساختارگرایان اجتماعی مدعی اند که بازنمایی واقعیت، عین واقعیت و حقیقت نیست؛ زیرا بازنمایی، یک موضوع و رویداد را چارچوب گذاری می کند و از یک واقعیت چند بعدی و چند وجهی، عناصری را بر می گزیند و عناصری را وا می نهد (مهدی زاده، 1384، صص 127-126).

بازنمایی در رسانه ها بر طرز تفکرات، علائق و ایدئولوژی تاثیر گذار است. منطق درونی گزاره ای که کار رسانه ها را جامعه پذیری یا جامعه ستیزی می داند این است که جامعه پذیری یعنی آموزش هنجارها و ارزش های جا افتاده از طریق دادن پاداش و کیفر برای انواع مختلف رفتار. دیدگاه دیگری آن را نوعی فرایند فراگیری می داند که از طریق آن همه ما می آموزیم که در شرایط معین چگونه باید رفتار کرد و هر نقش یا منزلت اجتماعی چه انتظارات و توقعاتی با خود به همراه می آورد. بنابراین، رسانه ها مستمراً و پیشاپیش تجربه واقعی، تصاویری از زندگی و مدل هایی از رفتار عرضه می کنند(مک کوایل، 1382، ص394). عوامل اجتماعی شدن، متعدد و دارای آثار گوناگونی هستند که مهمترین آن ها عبارتند از افراد، گروه ها و نهادهای مهم که موقعیت های ساخت اجتماعی شدن را فراهم می سازند. از میان عوامل یاد شده، چهار عامل یعنی خانواده، مدرسه، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی به ویژه در جوامع نوین حائز اهمیت اند زیرا که عوامل مذکور به طور مداوم و مؤثر بر همه تأثیر می گذارند (رابرتسون، 1377، صص 112 و 127).

«مک کرون» به دو شاخه اساسی موجود در نظریه جامعه پذیری اشاره می کند؛ شاخه اول بر ماهیت توافقی هنجارها و ارزش های اجتماعی تاکید دارد و اما شاخه دوم بر تضادهای اصلی جامعه و امکانات دگرگونی از طریق مقاومت و رد و بدل کردن معانی تاکید دارد. در این دیدگاه، رسانه ها نه اجتماعی اند و نه ضد اجتماعی، بلکه گرایش به طرفداری از ارزش های نظم مستقر و احتمالا طبقه مسلط  را دارند(مک کوایل، 1382، ص 395).

اندیشمندان فمینیست معتقدند دو عامل ساختار اجتماعی (تولیدات عینی کلان و ایدئولوژی یا همان ذهنیت کلان) بر روی درک کنشگران تاثیر می گذارد و در کنار تولیدات اقتصادی و یا تولید کالایی که برای بازار خلق می شود، آن ها تولیدات اجتماعی را در نظر دارند. تولید اجتماعی به سه دسته عمده تقسیم می شوند:

1) تولیدات مربوط به همه امور زندگی اجتماعی انسان از قبیل سازماندهی امور مربوط به خانه که خارج از حیطه بازار و اقتصاد مالی به تولید کالاها و خدمات می پردازد و برای خانواده بسیار حیاتی و مفید است.

2) تولیدات مربوط به سازماندهی امور جنسیتی شامل مقولاتی مثل اعتماد به نفس و مهر و عطوفت و در کل تمام آن چه مربوط به عواطف است.

3) تولیدات ناشی از سازماندهی مربوط به قوانین، دین، سیاست، رسانه های همگانی و مباحث دانشگاهی(نرسيسيانس، 1383، ص 150).

هر سازمان اجتماعی محصولات و تولیدات اجتماعی خاص خود را دارد و هر یک از این تولیدات اجتماعی محصول سازماندهی کنشگران یا متولیانی است که کنترل منابعی را که منجر به کنش می شود بر عهده دارد.

رسانه ها همیشه در کانون نقد فمینیستی قرار داشته اند و بازنمایی، همواره یکی از نبردگاه های مهم برای فمینیسم روزگار ما بوده است.«گالاگر» با تحلیل رسانه های کشورهای غرب صنعتی شده، شرق کمونیستی و جنوب در حال توسعه به این نتیجه می رسد که زنان در رسانه ها، هم در تولید و هم در محتوا، به صورت فرودستانه بازنمایی می شوند. در رابطه با شوهر، پدر، پسر و رئیس شان و یا یک مرد دیگر تعریف و به عنوان افراد کنش پذیر، سلطه پذیر، مردد، وابسته و غیره نمایش داده می شوند (ون زونن، 1998، ص 172).

ب- جنسیت[3]:

واژه جنسیت یک مقوله اجتماعی و برساختی[4] است و از واژه جنس که عموما برای بیان همان مقوله فقط از دیدگاه زیست شناختی به کار می رود، متفاوت است. جنسیت مشمول رفتارها، نقش ها، کنش ها و اندیشه های اجتماعی است که فرهنگ حاکم در هر جامعه به عهده دو جنس زن و مرد می گذارد و در ارتباط با نقش های جنسیتی افکار قالبی در مورد هر دو جنس در جامعه مشاهده می شود که دامنه انتظارات را از هر دو جنس طرح ریخته و تعیین می کند. دو مقوله جنسیت و نقش های جنسیتی، قشربندی های جنسیتی در جامعه را ایجاد می کند که عمدتا مربوط به پاداش هایی مانند توزیع قدرت، ثروت، وجهه، آزادی های فردی و اقتصادی می شود که هر عضوی از جامعه بنا به موقعیت خود در هرم سلسله مراتب حاضر در جامعه از آن بهره می برند (نرسیسیانس، 1383، صص 9 و10). بر این اساس تفاوت های جنسیتی جنبه فرهنگی دارد.

پ-  ایدئولوژی [5]

ایدئولوژی در مطالعات رسانه ای، سیستمی از معناست که به ارائه تعریف از جهان اجتماعی کمک می کند و ارائه قضاوت های ارزشی را در مورد آن ممکن می سازد. تمام توضیحات و تصاویر رسانه ای ایدئولوژیکند چرا که خود محصول بازنمایی هایی معین هستند، یعنی باورها و روش هایی که از طریق آن ها دنیا تعریف می شود.

متون رسانه ای نه تنها هیچ کدام عاری از ایدئولوژی نیستند، بلکه هر کدام بنا به روابط موجود قدرت، موضوعات مختلف را بر اساس تثبیت و تقویت روابط مذکور بازنمایی می کنند. بنابراین رسانه ها در خدمت بازتولید فرهنگی هستند. رسانه ها از طریق بازتولید فرهنگی، همراه با نهادهای اجتماعی دیگر ایدئولوژی های مسلط را با تأثیر گذاری بر ارزش ها، نگرش ها و رفتار مخاطبان استمرار می دهند. رسانه ها نوعی نظم هنجارین و یا نظم فرهنگی را منطبق با منافع خاص بازآفرینی می کنند. عموما در متون رسانه ای ما شاهد جنس گرایی[6]مردانه هستیم بدین صورت که از طرق متعدد از جمله کاشت روابط اجتماعی و الگوهای کلی حاکم بر جامعه و کلیشه سازی، زنان را در نظامی سلسله مراتبی و به مراتب پایین تر از مردان (از جنبه های مختلف) بازنمایی می کنند. از این طریق زنان انسان هایی رده پایین و مردان رده بالا و مسلط به شمار می آیند(معینی فر،1388،ص169)

ت- «فنای نمادین زنان»[7] در رسانه

فنای نمادین زنان به عدم توجه تولید فرهنگی و بازتولید رسانه ای به زنان و در نتیجه در حاشیه قرار گرفتن و ناچیز محسوب شدن زنان و منافع آن ها اشاره می کند. فناسازی نمادین زنان به این معنی است که زنان، زندگی و منافع آن ها به نحو شایسته ای در رسانه های جمعی منعکس نمی شود. فرهنگ رسانه ای، زندگی واقعی زنان را به ما نشان نمی دهد. نتیجه عدم حضور، محکومیت و ناچیز به حساب آمدن زنان، حذف، تعصب و مخدوش شدن زنان در رسانه های جمعی است. زنان یا در عرصه اجتماعی حضور ندارند و یا به صورت طبقه ای نشان داده می شوند که بر پایه جذابیت جنسی و انجام وظایف خانگی شکل گرفته اند. تصویر فرهنگی زنان در رسانه های جمعی از نظر فمینیست ها در جهت حمایت و تداوم تقسیم کار جنسی و تقویت مفاهیم پذیرفته شده درباره زنانگی و مردانگی به کار می رود. رسانه ها با فنای نمادین زنان به ما می گویند که زنان باید در نقش همسر، مادر، کدبانو و غیره ظاهر شوند و در یک جامعه مردسالار سرنوشت زنان جز این نیست. بازتولید فرهنگی نحوه ایفای این نقش ها را به زنان می آموزد و سعی می کند آن ها را در نظر زنان طبیعی جلوه دهد (استرنیاتی، 1384، صص 243 – 242). از انتقادهای عمده فمینیسم نسبت به فرهنگ رسانه ای، نادیده گرفته شدن زنان به عنوان مقوله ای اجتماعی و به حاشیه رانده شدن آنان (فنای نمادین) است (بشیریه،1379، ص 114).

جامعه شناسی و بدن زن

«گیدنز» معتقد است بدن فقط نوعی موجودیت ساده نیست بلکه به عنوان وسیله ای عملی برای کنار آمدن با اوضاع و احوال و رویدادهای بیرونی استفاده می شود.

احمدنیا به نقل از گیدنز می نویسد کانون توجه جامعه ‌شناسی بدن این است که بدن ‌های ما و از جمله سلامت و رفتار جنسی‌مان، چگونه تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد.

یکی از حوزه‌ های مورد بررسی آن، رابطه‌ی دیالکتیکی میان بدن فیزیکی (جسم) و ذهنیت انسانی[8]یا همان تجربه ‌ی پدیدارشناختی یا زیست‌شده‌ ی[9]دارابودن یک بدن یا بودن در یک بدن است (کاکرهام، 2001: 14). محسنی می‌ نویسد بدن انسان واسطی میان فرد و دنیای خارج است(احمدنیا،1384).

«لن آنندال» جامعه‌شناس پزشکی انگلیسی نیز با مروری بر سابقه تفکر نظری غرب که به  تضاد ذهن و جسم متاثر از اندیشه‌ی «افلاطون» فیلسوف یونانی قائل بوده است، هدف جامعه‌شناسان بدن را  مشخص‌کردن و تاکید بر وجود رابطه‌ی دیالکتیکی (یا دو طرفه‌ی) میان بدن فیزیکی و ذهنیت انسانیمی‌ داند که غالباً به آن از طریق  مفهوم بدن زیست‌شده[10] ارجاع می‌ شود.  وی به اثر «مرلو پونتی»(1962)  که بر نوعی هم‌ آمیزی غیرقابل تقلیل[11] ذهن و بدن اصرار می‌ورزد، ارجاع می ‌دهد که درهم ‌آمیختگی روح و بدن را امری دائمی می ‌داند که در هر مرحله از حرکت وجود[12]متحقق می ‌شود. بنابر این تجربه ‌ی ما، و  بودن ما در این جهان، به واسطه ‌ی رابطه‌ ی مالوف بدن ‌مان با جهان محقق می ‌شود. جامعه ‌شناسی بدن به جریان داشتن نوعی بازخورد قائل است که طی آن محیط های اجتماعی بدن ها را می ‌سازند، و این ساخته‌ شدن بدن ها به نوبه خود بر رفتار اجتماعی تاثیر می‌ گذارد، و رفتار  اجتماعی باز بر تحولات و تغییرات بدنی موثر واقع می‌ شود (همان).

آنندال با اشاره به مثالی از  تحقیق «کانل» (1987) به روشن ‌تر شدن فرایند دیالکتیکی میان بدن فیزیکی و محیط اجتماعی کمک می ‌کند. کانل در بحث خود در مورد این که چگونه هویت ‌های جنسیتی در تضاد با فیزیولوژی قرار می ‌گیرند توضیح می ‌دهد که معمولاً وقتی دختربچه‌های ده ساله را توصیف می‌ کنند ایشان را ضعیف و شکننده معرفی می‌ کنند درحالی که در واقع، بدن‌ هایشان معمولا در مقایسه با پسرهای هم سن و سال شان درشت‌ تر است. این «هویت جنسیتی» به نوبه خود به درون بدن هایشان از طریق روابط اجتماعی تزریق می ‌شود؛ و در نتیجه این احتمال شکل‌ می ‌گیرد که بدن های شان عملا در نتیجه ‌ی اعمال اجتماعی که در مورد آن ها صادق است، ضعیف ‌تر بشود. برای مثال، معمولا آن دسته از اعمال شان که بیشتر جنبه‌ ی منفعلانه‌ داشته باشد تا فعالانه، مورد تائید قرار می‌ گیرد و  در نتیجه زمینه‌ ی رشد بدن ‌شان کاهش می ‌یابد(همان).

بدن زن از مباحث مهم در دیدگاه فمینیست های رادیکال است. فمینیست های رادیکال تمایل دارند تا رویکردی چند بعدی به بدن داشته باشند، اعم از تمایلات جنسی، خشونت جنسی، بازتولید( مادرانه ) بدن، بدن جنس مونث به مثابه سرچشمه خلاقیت و معنویت و معنای یک خود تجسم یافته (سوژه بودن و هویت زنانه). به جای تلقی کردن بدن (از لحاظ جنس) چونان «گوشت» بی جان صرف که از کرد و کارهای اجتماعی، مناسبات قدرت یا تغییر اجتماعی مجزاست، این صورت از فمینیسم بر پیوند متقابل میان بدن ها و جامعه تاکید می کند. دستورکار نوشته های فمینیست رادیکال عبارتست از مخالفت با فرومایگی و فرودستی طبیعی – زیست شناختی زنان که درون جامعه مردسالاری مفروض گرفته می شود. این مخالفت دست کم با داعیه برابری (یا برتری) جایگاه زنان در رابطه با مردان همراه است: از جمله جنبه های اساسی این دستور کار برای زنان این است که آن ها کنترل بر بدن ها/ زیست شناسی خودشان را به دست گیرند و در همین راستاست که ارج نهادن و پاس داشتن بدن زنان در این رهیافت اهمیت می یابد) بیسلی،1385).

فیس بوک و زنان:

در فیس بوک صفحات مختلفی درباره زنان وجود دارد. صفحاتی که ادمین آن ها زن یا مرد هستند و مطالبی را در مورد زنان منتشر می کنند. در این رسانه متعامل صفحاتی مانند «مرد= زن»، «مصائب یک جنسیت»،«تجارب زنان»، «مطالعات زنان»، «آگاه نامه زنان»، «جنس دوم»،…  وجود دارند که سعی دارند تفکر برابری بین زن و مرد را به علت نبود رسانه های فمینیستی در فضای مطبوعات کشور به پیش ببرند. این صفحات در قالب انتشار مطالب مختلف با فرهنگ مردسالار و نمودهای آن در جامعه به مبارزه برخاسته اند. به نظر می رسد آنان فضای فیس بوک را فضایی برای تبلیغ و ترویج ارزش و دیدگاه های خود قلمداد می کنند و با گذاشتن پست های کوتاه و به زبانی قابل فهم سعی دارند تفکرات و عقاید خود را به ویژه در خصوص بدن زن ترویج دهند. از دیگر سو افرادی هستند که این فضا را برای شکستن تابوهای جامعه مناسب دیده اند و سعی می کنند تجربیات زنانه را در آن بیان کنند؛مثلا «من پریودم» صفحه ای است که قصد دارد از تجارب پریود زنان، سندروم پیش از قاعدگی و افسردگی زنان و باقی مسائلی که در این دوران دست به گریبان زنان است، بنویسد. صفحاتی مانند «باکرگی ممنوع»، «من باکره نیستم»، از دیگر صفحاتی هستند که به نظر می رسد ادمین زن داشته باشند. صفحاتی نیز وجود دارند که در مورد زنان هستند اما با توجه به کلمات بکار رفته به نظر می رسد ادمین این صفحات مردان باشند؛ مانند «دختر ایرانی»، «دختر ایرانی سکسی شهوانی»، «زنان مطلقه سکسی سکسی»، «زن سن بالا»،… که متفاوت از باقی صفحات ذکر شده، هستند.

مراحل و روش به کار رفته در پژوهش

در بازه زمانی اسفند ماه 91 تا خرداد ماه 92 صفحات مختلف در فیس بوک مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت و از بین صفحات مشاهده شده چندین صفحه که با موضوع پژوهش در ارتباط بودند یا بازدیدکننده زیادی داشتند برای تحلیل و بررسی انتخاب شدند.

صفحات «چیزهای کوچک»، مرد = زن، من باکره نیستم، بارگی ممنوع، دختر ایرانی، دختر ایرانی سکسی شهوانی، زنان مطلقه سکسی سکسی، زن سن بالا، دراین پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند. این مقاله در چند بخش به بررسی بازنمایی بدن زن در فیس بوک می پردازد.

1- تحلیلی محتوی کمی و کیفی یک مطلب در صفحه چیزهای کوچک. دلیل انتخاب این مطلب مرتبط بودن آن با موضوع پژوهش از بین سایر مطالب این صفحه بود که ربطی به موضوع تحقیق نداشتند. دلیل انتخاب صفحه چیزهای کوچک محبوبیت آن بر اساس تعداد لایک[13] های دریافتی توسط مخاطبان (286,656)این صفحه و عمومی بودن آن است.

2- تحلیل محتوی کیفی تعدادی از نظرها(کامنت های[14]) گذاشته شده در صفحات من باکره نیستم، بارگی ممنوع، دختر ایرانی، دختر ایرانی سکسی شهوانی، زنان مطلقه سکسی سکسی، زن سن بالا،مرد=زن است.

تعریف تحلیل محتوی

تحلیل محتوی کمی به اعتقاد «کرلینجر» روش مطالعه و تجزیه و تحلیل ارتباط ها به شیوه نظام مند، عینی و کمی برای اندازه گیری متغیرهاست(کرلینجر1376ص238)بر اين اساس، تحليل محتواي كمی بايد از چهار ويژگی‌ عينی بودن، منظم بودن، آشكار بودن و كمی بودن به شرح ذيل برخوردار باشد:

1. عينی بودن: ويژگي استفاده از قواعد و قوانين، دقيق و روشن است؛ به‌گونه‌ ای كه اگر محققان ديگر، همان محتوا را با همان روش، دوباره تحليل كنند، نتايجی همسان به‌دست می ‌آورند. بنابراين نتايج بايد مستقل از تحليل‌ گرها باشند و با تكرار مجدد، همان نتايج به‌دست آيند.

2. نظام‌مند بودن:‌ اين ويژگی بيان‌كننده اين موضوع است كه همه عناصر موجود در محتوا بايد براساس واحد و مقوله‌ هايی كه برای بررسی در نظر گرفته شده‌اند، تحليل شوند و محقق نبايد عناصری را از محتوا به دلخواه كنار بگذارد يا تنها برخي از عناصر را تحليل كند.

3. آشكار بودن: در اينجا بايد به متن يا پيام آشكار و روشن، توجه و از هرگونه استنباط شخصی و پيش‌داوری ‌های فردی تحليل‌گر جلوگيری شود.

4. كمی بودن: اين ويژگی، تحليل محتوا را از يك مطالعه معمولی جدا می ‌سازد. بر پايه اين ويژگی‌، تحليل‌ گر بايد روشن كند چه كلمات، مضامين و نمادهايی بيش از همه و به چه تعداد در متن تكرار شده‌اند. افزون بر تحليل مقداری، می ‌توان از تحليل هم‌ بستگی استفاده كرد. اين نوع تحليل مشخص می ‌كند كه ارتباط مفاهيم و عناصر چگونه است و چه عواملی آن ها را به هم پيوند می ‌دهند.

در تحلیل محتوی، واحد تحلیل یکی دیگر از مقوله های اصلی است. واحد تحليل اغلب می‌ تواند در بردارنده كلمه، جمله، پاراگراف، عكس يا صفحه باشد كه البته هر يك از اين واحدها به تناسب نوع متن و هدف پژوهش انتخاب می ‌شوند. در این پژوهش واحد تحلیل  نظرها(کامنت های )گذاشته شده برای مطلب اصلی است.همچنین براساس نظرها دستور العمل کدگذاری تهیه شده است و جداول فراوانی نیز با استفاده از نرم افزار spss  استخراج شده اند که در پی می آیند.

 

بخش اول- الف تحلیل محتوی کمی یک مطلب در صفحه چیزهای کوچک

در بخش اول این مقاله سعی شده است مطلبی که در صفحه چیزهای کوچک قرار داشته تحلیل محتوی کمی و کیفی شود. (علت انتخاب این مطلب از بین همه مطالب این صفحه مرتبط بودن آن با موضوع اختیار و بدن زن است.)

بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

این مطلب تا زمان تحلیل شدن دارای 510 نظر بوده و 8646 لایک داشته و 404 بار به اشتراک گذاشته شده است. این نظرها تحلیل محتوی کمی و کیفی شد.

از بین 510 نظر گذاشته شده 413 مورد تحلیل محتوی شده است. موارد حذف شده توسط محقق یا علامت های سجاوندی بودند یا غیر مرتبط با پست تشخیص داده شده اند.

 

جدول شماره یک، جنس نظردهندگان

درصد فراوانی فراوانی جنس
55 227 زن
43.1 178 مرد
1.9 8 نامشخص
100 413 جمع

براساس نتایج به دست آمده از جدول شماره یک 55 درصد نظردهندگان در مورد این مطلب زن بوده اند و 43.1 درصد مرد. گزینه نامشخص برای مواردی انتخاب شده است که نظردهنده ادمین یک صفحه دیگر بوده یا جنس او ،برای محقق قابل شناسایی نبوده است. شاید بتوان گفت زنان از این رو بیشتر نظر داده اند که متن از زبان آنان نوشته شده است.

جدول شماره دو، رویکرد نظردهندگان به مطلب

رویکرد به مطلب فراوانی درصد فراوانی
موافق مطلب 132 32
مخالف مطلب 197 47.7
خنثی 84 20.3
جمع 413 100

32 درصد از نظردهندگان بر اساس جدول شماره دو موافق با مطلب بوده اند و 47.7 درصد هم مخالف آن. 20.3 درصد هم رویکردی خنثی به آن داشته اند. بنابراین می توان گفت در بین کاربران این صفحه غیرتی بودن مرد، امری مثبت تلقی می شود.

 

جدول شماره سه، معنی غیرت از نظر نظردهندگان

 

درصد فراوانی فراوانی معنی غیرت
7 29 با تعصب و بدبینی متفاوت است
3.1 13 لازمه مردانگی
3.1 13 نشانه عشق و دوست داشتن است
1.9 8 محافظت کردن و امنیت دادن
5.1 21 سایر
79.7 329 ندارد
100 413 جمع

 

از بین نظردهندگان این مطلب 79.7 مفهومی را که از غیرت در ذهن دارند، بیان نکرده اند و تنها به ابراز مخالفت یا مخالفت با مطلب پرداخته اند. 7 درصد معتقدند غیرت با بدبینی و تعصب متفاوت است و غیرت داشتن بد نیست. 3.1 درصد آن را لازمه مردانگی دانسته اند 3.1 درصد غیرت را نشانه عشق می دانند.1.9 درصد غیرت را معادل با محافظت کردن و احساس امنیت دادن به زن قلمداد کرده اند.

جدول شماره چهار، دلایل مخالفت نظردهندگان با مطلب

 

درصد فراوانی فراوانی دلایل مخالفت با مطلب
1.2 5 محدودیت خوب است و نشان از علاقه دارد
1.9 8 غیرت در حد تعادل لازم است
0.2 1 مرد بدون غیرت مرد نیست
0.5 2 غیرت فقط برای مردها نیست
3.9 16 نشانه مهم بودن است
1.2 5 نشان دادن حدود به زن است
1.9 8 بی تفاوتی آزار دهنده است
0.5 2 سایر
88.6 366 ندارد
100 413 جمع

بر اساس جدول 88.6 درصد افراد دلیلی برای مخالفت خود با مطلب عنوان نکرده و بقیه افراد دلایل مختلفی را عنوان کرده اند. 3.9 درصد به این دلیل با این مطلب مخالف هستند که غیرتی شدن مرد را نشانه مهم بودن زن برای او می دانند. 1.9 درصد بی تفاوتی را آزاردهنده قلمداد می کنند و1. 9 درصد هم معتقدند غیرت در حد تعادل لازم است.1.2 درصد هم معتقدند غیرت برای نشان دادن حد و حدود زن هاست. باقی درصدها هم به دلایل مختلف دیگری اختصاص دارد که به دلیل پراکندگی نظرها در قالب گزینه سایر دسته بندی شده اند.

 

جدول شماره پنج، دلایل موافقت نظردهندگان با مطلب

 

درصد فراوانی فراوانی دلایل موافقت با مطلب
1.2 5 مالکیت در رابطه جایی ندارد
0.5 2 غیرت خشونت علیه زنان است
0.5 2 غیرتی بودن معادل نفهم بودن است
1.2 5 سایر
96.6 399 ندارد
100 314 جمع

96.6 درصد از افراد بر اساس جدول دلیلی برای موافقت با پست ابراز نکرده اند و صرفا نظر مساعد نسبت به آن داشته اند. 1.2 درصد گفته  اند که مالکیت در رابطه جایی ندارد. 0.5 درصد غیرتی بودن را معادل با خشونت علیه زنان می دانند،0.5 درصد آن را با نفهم بودن معادل دانسته اند. 1.2 درصد دیگر هم دلایل دیگری را عنوان کرده اند.

با توجه به دو جدول آخر می توان نتیجه گرفت بیشتر افراد رویکرد استدلالی به مطلب نداشته اند و صرفا مخالفت یا موافقت خود را ابراز کرده اند. به نظر می رسد کلیشه های جنسیتی بدون بررسی توسط کاربران فیس بوک( با این که قشر جوان جامعه هستند) بدون چون و چرا پذیرفته شده است.

جداول نشان می دهد ایدئولوژی مردسالار، ایدئولوژی غالب در رابطه  بین مرد و زن است. در این صفحه حتی زنان با غیرتی شدن مرد موافق هستند و به او حق می دهند که بر زن کنترل داشته باشد.

بخش اول-ب: تحلیل محتوای کیفی مطلب در صفحه چیزهای کوچک

به‌طور اساسی تقليل متن به اعداد در تكنيك‌ كمی، به دليل از دست دادن اطلاعات تركيبی و معنا، اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است. تحليل محتوای كيفی در جايی كه تحليل كمی به محدوديت‌های می ‌رسد،‌ نمود می ‌يابد. بنابراين تحليل محتواي كيفی را می ‌توان روش تحقيقی برای تفسير ذهنی محتوايی داده‌ های متنی از طريق فرايندهای طبقه ‌بندی نظام‌ مند، كد‌بندی، و تم‌‌سازی يا طراحی الگوهای شناخته شده دانست.

در يك تحليل محتوای كيفی موضوع اساسی، تصميم‌گيری دراين ‌باره است كه آيا تحليل بايد بر محتوای آشكار تأكيد كند يا بر محتوای پنهان.‌ آن بخش از تحليل كه به توصيف جنبه‌ های مشاهده ‌پذير و جزئيات ملموس محتوا می ‌پردازد، صورت آشكار از تحليل محتواست؛و در مقابل، آن بخش كه درباره‌ چگونگی درگير شدن در تفسير معانی اساسی و جنبه‌ های ارتباطی اين معانی در متن صحبت می كند، صورت پنهان تحليل محتواست. هر چند می‌ توان گفت هم محتوای آشكار و هم پنهان هر دو می‌ توانند به تفسير مرتبط باشند، تفاسيرشان در عمق و سطح انتزاع متفاوت است(نوشادی،1390،ص15).

اين تعاريف بيان می ‌كنند كه تحليل محتواي كيفی به محققان اجازه می‌ دهد اصالت و حقيقت داده‌ها را به گونه ذهنی، ولی با روش علمی تفسير كنند. عينيت نتايج به‌وسيله وجود يك فرايند كد‌بندی نظام‌ مند تضمين می ‌شود. تحليل محتوای كيفی به فراسويی از كلمات يا محتوای عينی متون می ‌رود و تم ‌ها يا الگوهايی را كه آشكار يا پنهان هستند به صورت محتوای آشكار می ‌آزمايد(همان).

بنابراین يكی از موضوعات درخور توجه در تحليل محتوای كيفی،‌ تصميم‌ گيری درباره اين موضوع است كه آيا تحليل بر محتوای پنهان تاكيد می ‌كند يا آشكار؛ زيرا محتوای آشكار و محتوای پنهان در تحليل محتوای كيفی به تفسير مربوط‌ اند، ولي تفسيرها در عمق و سطح انتزاع متفاوت ‌اند. همين عامل موجب شده است كه محققان، تحليل محتوای كيفی را به‌ منزله روشی انعطاف ‌پذير، به ‌ويژه برای داده ‌های متنی در نظر بگيرند(همان).

در این بخش باز واحد تحلیل نظرهای گذاشته شده است. براساس نظرهای ارائه شده جداولی تهیه و در قالب مخالف و موافق و متفرقه  دسته بندی شدند. از بین همه نظرهای گذاشته شده کامنت های زیر آورده شده اند و بقیه به دلیل تکراری بودن در این جداول نمی آیند اما در تحلیل لحاظ شده اند. در این بخش علاوه بر دسته بندی کردن نظرها به تفسیر آن ها و آشکار کردن محتوای پنهانشان نیز پرداخته شده است.

 

نظر های زنان در مخالفت با مطلب

1- دیگه زیادی هم با شعور نباشه لطفا     2- ولی حس خوبیه اونی که دوسش داری یه خورده محدودت کنه.. که تورو فقط      واسه خودش میخواد
3- بابا ديگه سيب زميني باشه يعني؟؟     4- تعصب و بدگمانی با غیرت که در حد اعتدال هست و از تعهد و احساس           مسئولیت معقولانه میاد خیلی متفاوت…
5- پسرم یه مقدارش لازمه.حمل بر بی تفاوتی نباید باشه    6- تا منظور از غیرتی بودن چی باشه! اینکه رفتار و کردار دو نفر که با هم تو    یه رابطه اند برای هم مهم باشه و نسبت بهش حساس باشن خیلی هم خوبه اما در      حدش
7- اتفاقا برعکسش خوبه    8- زیاد جالب نیست … اگر هم معنی بی تفاوتی نباشه و معنی احترام بده خوبه     … همون اندازه که آقایان در ارتباطشون نیاز به توجه دارند خانم ها هم به این         توجه نیازمند …اگر معقول باشه غیرت نیست …البته این کوچک نیست.
9- اما نبود غیرت ، مردونگی رو هم از بین می بره ! نبودش خیلی وحشتناک تره . اما درستش اینه که به جا باشهمنظور از این غیرت بددل بودنه!! وگرنه مردی که غیرت نداشته باشه نمیتونه زن و زندگی نگه داره، از مردای بددل متنفرم!! مرد میتونه در عین روشن فکری کلی هم با غیرت باشه   10- بی غیرتی هم نشونه ی دوست داشتن و در شان انسانی نیست! من که اصلا    نمی تونم با این جمله به صورت کل موافق باشم. غیرت حد داره. وگرنه، ماهیتش    خوبه..
11- خوب عشق دیگه براش باید غیرتی بود وگرنه هر روز باید عاشق یکی دیگه بشی .      12- نمیشد واژه “غیرت” رو به گند نکشی؟اونی که تو ازش گفتی غیرتی نیست    مریضه. غیرت و غیرتی بازی درآوردن لازمه مردونگیه.مردی که نسبت بهت نه      غیرت داره نه هیچی دوستتم نداره :|اسم این بیماری تعصب بی پایه و اساس       هست نه غیرت چون غیرت داشتن از مردونگی و مردی میاد یعنی اینکه مثلا طرف    اینقد غیرت داره که اجازه نده طرفش اشک بریزه و ناراحتش کنه…!

 

نکته ای که در بین نظر زنان به چشم می خورد موافق بودن با محدود کردن زن و غیرتی بودن مردان است. گویی زنان کامنت گذار که می توان با توجه به عکس هایشان گفت به طور تقریبی در رنج سنی 18 تا 30 سال هستند، تصویری از اختیارزن بر بدن و کنترل شکل رابطه خود با مردان ندارند. این زنان فکر می کنند باید توسط مردان کنترل شوند و این کنترل طبیعی، نشانه عشق، محبت و توانایی اداره کردن زندگی از سوی مرد است. در نظر شماره 9 نکته قابل توجه این است که زن فکر می کند در یک رابطه فقط مرد باید زندگی مشترک را اداره کند. دیدگاهی که در ایران بین بخش زیادی از زنان و  مردان به علت غلبه فرهنگ مردسالار رواج دارد. نکته دیگر این است که زن نظردهنده دچار تناقض است او هم می خواهد مرد روشنفکر باشد و هم غیرت داشته باشد و بین غیرت و بددلی تفاوت گذاشته است. درحالی که غیرت در فرهنگ دهخدا این چنین معنی شده است:«حسد، رشک  بردن ، با لفظ عربی استعمال می شود، و مردانه و سرشار از صفات آن است. همچنین  (بی + غیرت ) (در تداول عوام ) بی حمیت . بی ناموس . بی شرف دانسته شده است».

«غیرت ناک . [ غ َ / غ ِ رَ ] (ص مرکب ) آنکه غیرت دارد: رجل شنذیرة؛ مرد غیرت ناک»

«غیرت داشتن . [ غ َ / غ ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رشک بردن و رقابت کردن . غیرت خوردن»

نگاهی به معنی این کلمه در فرهنگ دهخدا نشان می دهد که تا چه اندازه این واژه در زبان فارسی بار مردانه دارد در حالی که زنان هم دوست دار آن هستند و هم برای این که تناقض های خود را بپوشانند نام های بددلی و تعصب را به عنوان رفتاری که مردان برای ابراز قدرت خود در پیش می گیرند، به آن داده اند.

«ادواردز» معتقد است بازنمایی نه تنها انتقال دادن معناهای موجود، بلکه تلاش بیشتر برای ساختن معنا از چیزهاست(Edwards,2003,p64) دراین جا هم می بینیم این اتفاق افتاده است در کامنت های زنان سعی شده که معنای دیگری به غیرت داده شود تا از بار منفی آن بکاهند و به این ترتیب بتوانند تناقض های ذهنی خود را نادیده بگیرند.

نظرهای زنان موافق با مطلب

1- جدیدا مد شده غیرتی بودن پسرا رو جزء نکات مثبت میدونن ،به نظر من احساس مالکیت در یه رابطه عاشقانه جایی نداره     2- من یکی از اين مردها دارم خدا حفظش كنه! خدا به شما هم بده :))
3- واقعا موافقم      4- كامنت ها رو كه مي خوني ، مي فهمي اكثرا چقدر افكار بيمار گونه اي دارن    هنوز از خوندن يه متن و درك كردنش عاجزيد !     گفته : غيرتي بازي در آوردن ! باور كنيد اين نشونه دوست داشتن نيست !‌ن         نشونه    مريضيه !واقعا متاسفم كه ملاك دوست داشتن غيرتي بازي در آوردن !

جالبه اكثر اين دختر خانم هايي كه اينقدر از { غيرتي بازي } دوست پسرهاشون خوششون مياد ، وقتي پدر و برادرشون اين كار ها رو انجام بده ،‌ميگن : اُمُل هستن ! گير الكي بهمون ميدن ! چطور اون خوبه !‌اين يكي بده ؟!؟

غيرت يعني اينكه طرف نذاره آرامشت بهم بخوره ، نزاره احساس تنهايي كني ! نه اينكه يه مريض رواني مدام چِك ات كنه ! دختر هاي عزيز اين اخلاق رو بزاريد كنار !‌شما دو روز ديگه مادر ميشيد ، نزاريد بچه هاي شما با اين افكار بخوان      بزرگ بشن !

خوبه طرفين بهم اعتماد داشته باشن و گير الكي نباشن !

در ضمن كساني كه ميگين نه اين يعني سيب زميني باشيم ؟ نه عزيز من  شماا نسان باش ! وارد حريم خصوصي هم ديگه شدن نشونه مريضه ! رو خودتون كار كنيد اين اخلاق ها رو بزاريد كنار !

من بيشتر از خوندن كامنت دختر ها متاسف شدم تا آقايون

5- کاش این قدر باشعور بود    6- زیبا بود

 

آن چه در بین نظرهای زنان در موافقت با مطلب به چشم می آید، بسنده کردن به موافقت با پست است و تنها یک فرد(شماره 4) به تحلیل پست و کامنت های گذاشته شده پرداخته است. او هم با کنترلگری مرد در رابطه مخالفت می کند و هم غیرت را نیز تعریف دوباره ای کرده است. تعریفی که با نظرهای زنان مخالف، متفاوت است و در توجیه کنترلگر بودن مردان نیست. هرچند این تعریف با معنی این واژه متفاوت است به نوعی می توان گفت این فرد تعریفی زنانه در برابر تعریف مردانه از غیرت ارائه داده و به کلی بار کنترلگری را از روی آن برداشته است. برخی از فمینیست های رادیکال در امریکا دست به بازتعریف کلمات زدند و معنای مردسالارانه آن ها را پالایش کردند). مانند «مری دیلی» که تعریف دوباره از کلماتی مانند پیردختر، عجوزه و شهوت ارائه داد)تانگ،1378،ص137). به نظر می رسد دراین کامنت هم ما شاهد چنین رویکردی هستیم.

اولین نظردهنده مالکیت را در رابطه نفی کرده اما توضیح و تحلیلی برای رد آن ارائه نداده است. کامنت کاش این قدر باشعور بود؛ از حسرتی خبر می دهد که دست به گریبان گیر زن کامنت گذار است. در این جمله مشخص نیست که این زن چنین رابطه ای را ترک کرده یا همچنان در آن است.

در نظر دوم زن از داشتن چنین رابطه ای ابراز خشنودی کرده است. در حقیقت از این کامنت بر می آید مردانی وجود دارند که دارای چنین نگاهی به رابطه نیستند(بنابراین غیرت داشتن مردان امری ذاتی نیست) و هم نوعی مفعولیت زن در رابطه به ذهن متبادر می گردد. در این جا زن فاعل را خدا می داند نه انتخاب خودش و داشتن معیارهایی برای برگزیدن دوست یا همسر.

نظرهای مردان در مخالفت با مطلب

1- غیرتی بودن یک خصلته!اما غیرتی بازی(ادای غیرتی ها رو درآوردن)نه!خصلت غیرت نه افراطیه نه غیر طبیعی…بلکه با یک تفاهم تولید عشق می کنه اما غیرتی بازی در آوردن باعث دلزدگی و انزجاره!غیرت عاشقانه و انحصاری خواستن معشوقه!هیچ زن معشوقی هست که از این خصلت مرد بدش بیاد؟     2- مردي و زني كه رو هم ديگه غيرت نداشته باشن همو دوس ندارن، شما اگه    يكي رو حين مزاحمت به عشقتون ببينين چه مي كنيد؟ اما روزانه هزاران غريبه     سعي در شماره رد وبدل كردن دارن تو خيابون و كسي چيزي نميگي   عشق غيرتش قشنگهچه مردش چه زنش
3- وقتی مردش با دختر دیگه ای لاس میزد و … خودش غیرت بازی در نمیاره؟    4- والا دخترا دوس دارن آدم واسشون غیرتی بازی در بیاره!کرم از خود درخته
5- کاملا مخالفم.غیرت و تعصب خیلیم خوبه.البته درحد تعادلش. خیلیم درشان انسانه.اگه غیرت نباشه که جامعه رو به انحطاط و زوال میره.     6- طرح گلابی پروری راه انداختید ؟
7- وقتي يكي جلو خودتون به دوست دخترتون بگه هيكلت بازاري پسند شده اونم هرهر بخنده و وقتي تذكر بدي كه نگذار بهت اينجور بگن محكوم به غيرت الكي بشي مي خوام سر به تن هيچ دختري كه مرد غيرتي رو دوست نداره نباشه. به قول يكي كرم از خود درخته.     8- در جواب کامنت گذار 7 گفته: حرفی که می زنید شما کاملا درست است ولی    اسمشو نزار غیرتی بودن. این تذکر رو هر کسی می تونه بده به شکل های مختلف    اما اسمش غیرتی بودن نیست. و البته بله کرم از درخته!!!!!
9- وختی مشکوک میشی دیگه هیچ چیزی جلودارت نیست. آنقدر ادامه میدی تا واقعا می فهمی که یه خبرایی بوده     10 هميشه اين كار نشونه ى غيرتى بازى نيس گاهى خيلى نگرانى ولى طرف      مقابلت نميفهمه.گاهى دوس دارى بيشتر از قبل هواشو داشته باشى.گاهى دوس دارى     بيشتر بهش توجه كنى.گاهى از ترس اينكه يكى ديگه دلشو نبره جاي تو رو تو       قلبش بگيره هى بهش زنگ ميزنى.متأسفانه انقدر سطح فكر پايين اومده كه اسم اين     كارو ميزارن غيرتى بازى
11- بعضی وقتها برای بعضی از زنها که حد حدود خودشون رو رعایت نمیکنن غیرت لازمه البته این نظر شخصی منه.

 

 

در نظرهای بالا غیرت داشتن برای مردان امری مثبت است. داشتن آن خصلتی مردانه قلمداد شده و گویی امری ذاتی مردان و نداشتن آن غیرعادی است. همین طور غیرت داشتن معادل با عشق و دوست داشتن و نداشتن آن معادل با زوال جامعه دانسته شده است. از دیگر سو با عنایت به کامنت ها، کنترل گری در رابطه از سوی مردان امری کاملا پذیرفته قلمداد می شود. گویی زن ها حقی برای انتخاب کردن میزان رابطه خود با مردان مختلف ندارند. در نظر شماره2 مرد هیچ کنشگری برای زن در صورت مزاحمت مردان دیگر قائل نیست و از این کامنت چنین بر می آید که مرد حق دارد اگر زن یا دوست دخترش دچار مزاحمت شد، خودش اقدام کند. این اقدام از مفعولیت زن در رابطه و اقتدار مرد بر می آید.

در نظر شماره 4 مرد دلیل غیرتی شدن مردان را محبوبیت این رفتار از سوی دخترها اعلام کرده است. این امر نشان می دهد افزایش آگاهی جنسیتی زنان می تواند در رفتار مردان نیز تاثیرگذار باشد. زنان اگر با حق خود بر بدنشان آشنا شوند می توانند از کنترل گری مردان بکاهند و آنان را نیز با این مفهوم آشنا کنند.

دو نظردهنده 7 و 8 دلیل مزاحمت یا به نوعی ابراز مردان دیگر برای برقراری رابطه با زنان را به رفتار آنان نسبت داده اند و معتقدند کرم از زنان است. درحالی که ایجاد مزاحمت از سوی مردان برای زنان ناشی از سلطه است و ریشه در فرهنگ و نظام مردسالار دارد. مردسالاری به مردان این اجازه را می دهد که هرگونه اظهار نظر و رفتاری را در رابطه با زنان داشته باشد. این نظام به مردان می آموزد نوع لباس پوشیدن زنان یا طرز رفتارشان نه برخواسته از علایق خودشان بلکه برای جلب توجه مردان است. بنابراین این مردان معتقدند زنان باعث و بانی رفتار آنان هستند. همچنین عدم توانایی در کنترل خود موقع غیرتی شدن و انکار مسئولیت در قبال حرکاتی این چنینی و مسئولیت این حرکت را به گردن زنان انداختن نکته قابل توجه دیگر این کامنت هاست.

از بین نظردهندگان تنها یکی از مردان به ریشه واقعی غیرتی شدن که ترس از دست دادن است، اشاره کرده، امری که بقیه مردان از گفتنش سرباز زده اند.

 

 

نظرهای مردان  درموافقت با مطلب

 

1- غیرت اگر فقط کمی از تعادلش خارج بشه ، میشه خواهر کشی ، زن کشی ، اسید پاشی و حبس کردن تو خونه ، کتک کاری و جهنم کردن زندگی برای یک زن …اسم تمام رفتار های بالا رو هم می ذارن غیرت !     2- غيرت يعنی همين كامنتا، همه از اين كه بيشعورن خوشحالن. طرف حتي        نميتونه تصور اينو بكنه كه غيرت جز خصلت هاي منفيه. منفيه آقا به قرآن غيرتی    بودن حسن نيست
3- 5 میلیارد نفر تو دنیا بدون اون غیرت احمقانه ای که می گید دارن زندگی می کنند و راحت! شما نشین برای مردم نسخه نپیچ! این حرف احمقانه از کجا اومده که عشق یعنی مالکیت!؟ آدم ها میز و صندلی نیستند که مالک داشته باشند! حتی حیوانات هم دیگر تو دنیای متمدنانه امروزی مالکیت صد در صدی ندارند! آدم ها در کنار هم و با هم زندگی می کنند نهایتش اینه که برای هم! اما دیگر سگ نیستند که صاحب بخواهند!     4- غیرت !!!! و مردونگی!!!! 2 واژه برای توهین به انسانیت. همچنان و به       شدت همه چیزمان به همه چیزمان می آید… 

 

در بین نظرهای موافق مردان چیزی که به چشم می خورد تحلیل است که کمتر در کامنت های زنان وجود داشت. اشاره به تاثیرات منفی غیرت، معادل دانستن آن با خشونت علیه زنان و نفی مالکیت در رابطه، از نکات درخور توجه این کامنت هاست.

 

نظرهای متفرقه مردان

1- متاسفم كه بايد عرض كنم ، دو بيماري درمان طبي نداره :خساست و بدبيني ريشه هر دو در ژنتيك ، مراحل رشد كودكي و بالانس هورموني مدياتور هاي مغزه.خسيس چون تنهاست و يار قابل اعتمادي در كنارش نميبينه ، پول رو تنها نقطه قابل اتكا براي آينده و بي كسي خودش ميبينه و فكر ميكنه با پولش محتاج كسي نميشه و در واقع ريشه كار هم عدم اعتماد به اطرافيان و حتي عدم احترام به نفسه .بدبيني شديد يا پارانويا ، حتي شخص قادر به درك حالات خودش نيست و تمام رفتار ديگران رو توطءه عليه خودش ميدونه و واقعي حس ميكنه . حتي به دكتر ميگه : تو هم همدست اونايی !

بدبيني خفيف يا غيرت ، ناشي از عدم اعتماد به نفسه ، و بيمار قبول داره كه فكرش مشكل داره ولي هجوم افكار مزاحم در مغزش به اون هشدار ميده كه يارت كه از تو بهتر يا زيباتره هر لحظه ممكنه جذب رقباي قويتر از خودت بشه ! چاره كار رو در محدود كردن يار يا چك كردن اون ميبينه .

من در دو مورد خسيس ها و شكاك ها بلافاصله توصيه به طلاق ميكنم ، درمان نداره و زندگی فقط ميشه شكنجه براي هر دو و حتي بچه هاي احتمالي حاصل!

   2- اين گونه مسائل اخلاقي و شخصيتي در طول زمان شكل مي گيرد كه رابطه  مستقيم با خانواده و اجتماع دارد!

3- واقعا ملت بی جنبه ای هستیم !آقا یکی نظرش رو گفته !شما چرا توهین میکنید به نظراتش ؟!یکی می خواد اینطوری زندگی کنه ، به کسی چه ربطی داره ؟!واقعا جای تاسف داره ! با این روحیات هیچ وقت به جایی نمیرسیم !عزیز دلم من غیرتم برام از نفس کشیدن هم مهم تره !

حرف شما قابل قبوله ولی منظور رو درست متوجه نشدید عزیز دلم ! ایشون منظورش این بوده که کسی غیرتی بازی دربیاره !

بازی درآوردن ، ادا درآوردن ، وانمود کردن چیزی که شاید نباشه ، خلاف واقع هست و کار درستی نیست !

بسیاری افراد داریم که این وضع و حال رو دارن ! غیرت خیلی برای ما ایرانی ها مهمه ، کلِ وجود ماست ، پس نمیتونیم ازش بگذریم !

   4- شاید خوب بود این هم گفته بشه: آن قدر با شعور باشه که بفهمه هر کسی  لایق توجه و دوست داشتن نیست

 

در بین نظرهای متفرقه مردان، غیرتی بازی درآوردن با غیرت داشتن متمایز شده است. غیرتی بازی ناپسند و داشتن غیرت امری مثبت تلقی شده است. همچنین ذاتی قلمداد کردن بدبینی و آن را نوعی بیماری دانستن راه هرگونه بحثی را درباره آن می بندد. همان گونه که کامنت گذار شماره یک راه را در جدایی دانسته و امکان هرگونه نقد و کنکاش در علل این رفتار را بسته است.

کامنت شماره 4 هم نوع دیگری از کنترلگری در رابطه استو شعور زن را برای دوست داشتن یا رابطه با دیگری به چالش می کشد.

دید زنان و مردان در کل در این کامنت ها نشان دهنده تفکر غالب جامعه درباره غیرت است که از سوی فرهنگ و رسانه های مختلف در ایران و حتی سریال های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای بازتولید می شود. در فرهنگ مردسالار زن مایملک مرد محسوب می شود و نسبت به بدن خود و روابطش کنترل ندارد و این حق مرد است که از ناموس خود محافظت کند. این تفکر به حدی پذیرفته است که حتی زنان از دخالت مردان در زندگی و روابطشان لذت می برند و مانند این کاربران زن آن را نشانه دوست داشته شدن از سوی مرد عنوان می کنند.

بخش دوم:

الف- نگاه مردان به بدن زن

در فیس بوک صفحاتی مانند دختر ایرانی،عکس دختر ایرانی سکسی شهوانی، زن مطلقه سکسی سکسی، زنان همجنس باز، چهره های سکسی و زیبا، دختر ایرانی، دختر ایرانی داغ و شهوانی … وجود دارند. در صفحه زنان همجنس باز شاهد تصاویر زنان لزبین هستیم اما در این صفحه در مورد همجنس گرایی و این که یک گرایش به رسمیت شناخته شده است مطلبی دیده نمی شود. در این صفحه تنها عکس زنانی را که با معیارهای صنعت زیبایی تطابق دارند، می بینیم. به نظر می رسد ادمین این صفحه مرد باشد و تصاویر زنان تنها برای حظ بصری مردان کاربر  ارائه شده است. دراین بخش  به دلیل کم بودن تعداد نظرها تنها تحلیل محتوی کیفی انجام شده است. تحلیل محتوی کمی در چنین مواردی انجام نمی شود.

در این نظرها تنها یک طبقه بندی شناسایی شد که بعد از  درج کامنت های مردان ذکر می شوند.

بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

 

 

صفحه دختر ایرانی عکس هایی از زنان را گذاشته که یا نیمه عریان هستند یا آرایش های غلیظی دارند. برای یکی از این عکس ها مردان این چنین نوشته اند:

1- این و حال می ده بخوری    2- من عسل میریزم روشو شروع میکنم به خوردن با ملچ و ملوچ کردن
3- 09355424332     09358690644- 4
5- شب ها کجایی؟        6- واقعا برجستگی هات خصوصا سینه هات 20
7- واقعا متاسفم براي خودمون پسرا چرا چون شخصيت خودمونو بيخودي مياريم پايين؟؟؟؟ اين خانم زيباس اما نه به هر قيمتي .فقط ميكم زيبايي و زيبايي برازندت است.؟؟؟؟؟       8- دخترا برا سکس زنگ بزنند
9- چرا دخترا عکس پسرا رو نمیذارن. و دربارش حرف بزنن؟بدم ازشون میاد دخترای نامرد فقط واسه ……….خوبن.

 

در بین این نظرها فقط یک مرد  کامنتی در اعتراض به رفتار سایر مردان نوشته و از زیبایی زن تعریف کرده بدون این که تخیلات سکسی خود را در مورد او بنویسد.در این کامنت ها نگاه به زن از ابژه جنسی فراتر نرفته است.

در صفحه زنان سن بالا ، ادمین عکس های نیمه عریان زنان را که رنج سنی شان بین 30 تا 50 سال تخمین زده می شود گذاشته  و تمایل خودش را برای رابطه جنسی با آن ها ابراز کرده است.  دراین صفحه برای تصویر زنی که حدود 50 ساله به نظر می رسد، این کامنت ها گذاشته شده است:

من می خوامت میشه؟
این که به درد نمی خوره و دیگه سوخته و پیر شده
حالا کسی هست باهاش حال کنیم یا فقط عکسه؟

 

تنها در کامنت اول، مرد از تمایل زن برای برقراری رابطه جنسی با او سوال کرده است. در کامنت های دیگر که به علت اهتراز از بازتولید نگاه تحقیر آمیز به زن در جدول ذکر نشده اند زن کالایی است که گویی تاریخ مصرف دارد و اگر سنش از آن چه که مد نظر مردان است گذشت با کلماتی مانند به درد نخور و سوخته شدن از او یاد می شود. در حقیقت در این کامنت ها مردان زنان را به بدنی که قابلیتی برای رابطه جنسی دارد، تقلیل داده اند.

در صفحه دختر سکسی داغ شهوانی ادمین بالای تصویر هر زن نوشته است:« از 1 تا 100 چند میدی ؟» در ادامه به یکی از این تصاویر( که نسبت به سایر عکس ها قابل ارائه بود) و کامنت های گذاشته شده برای آن پرداخته می شود.

بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

 

 

1- واااااای فدای هیکلت برم
2- یک جنده امتیاز دادن نداره خخخخخخخخخ
3- سینه است یا طالبی چه دختر جالبی
4- وای به حال شوهرش باید با یه تفنگ چش چروناشو بزنه
5- اصلا به درد نمیخوره. چون همه جاش جراحی شده. حالم بهم خورد ازش

 

در چند کامنتی که برای این عکس گذاشته شده باز شاهد نگاه ابزاری به زن و تحقیر او هستیم. تقلیل زن به بدن و اجزای آن و درخواست امتیاز دادن به آن رویکردی کالا انگارانه است. همچنین نگاه تحقیرآمیز به روسپی که حضور او در جامعه ناشی از استقرار نظام مردسالاری است به چشم می آید.

علاوه بر این ها از یک سو زنان از جانب نظام مردسالاری و سرمایه داری به انجام اعمال زیبایی سوق داده  می شوند و از دیگر سو مورد تحقیر مردان قرار می گیرند که چرا تن به استاندارهای نظام مردسالاری و صنعت زیبایی داده اند. اگرچه اعمال جراحی زیبایی برآمده از ایدئولوژی مردسالاری است که زنان را وادار می کند مطابق با استاندارهای این نظام به بدنشان نگاه کنند و نمی شود گفت انتخاب زنان برای جراحی بدنشان انتخاب در معنایی باشد که در آن اختیار پررنگ است اما تحقیر زنی که به هر دلیل تن به این اعمال می دهد هم ناشی از حقی است که مردان در مورد بدن زنان برای خود قائل هستند.

در این صفحات موضوع دیگری که در خور توجه است گذاشتن نظر با اسم و مشخصات توسط مردانی است که تخیلات جنسی خود را منتشر کرده اند.

ب_ باکرگی، بدن زن و اختیار

صفحه باکرگی ممنوع و من یک باکره نیستم دو صفحه ای هستند که مطالبی کم و بیش شبیه هم دارند با مضامینی که مدام تکرار می شوند. هر دو صفحه سعی در ترویج رفع باکرگی اجباری برای زنان دارند این مطالب نیز به علت کم بودن تنها تحلیل محتوی کیفی شده اند. از بین پست[1] های باکرگی ممنوع تعدادی انتخاب و باقی به دلیل داشتن مضامین مشابه حذف شده اند.

 

1- «باکره ماندن بعد از سن بلوغ، بزرگترین تن فروشی و تحقیر کل وجود یک زن می تواند باشد که اختیار و بدن خود را تمام و کمال به دست یک انسانی مانند خود (مرد) می سپارد و هویت و حقوق را برای مشتی سکه لگد مال می کند. بکارت، حقارتیست بزرگ که شایسته زنان نیست، و نه تنها افتخار نیست بلکه سبب فرومایگی و کوچکیست».
2- «بکارت زنجیریست که از واژن به گردن متصل است و سر رشته اش در دست مرد سالاریست.بکارت زمینی است که در آن عقده و دروغ کاشته شده و باد های سرد محرومیت بر آن وزیده می شوند وحاصلش جز آزار و بدی نیست.»
3- «سکس فرمانروای همیشگی انسان هاست. آرام و قرار از هر کسی می گیرد تا به ارضا برسد. بدون سکس مملکت جسم و جان، آشفته و پاشیده است و کارها بخوبی پیش نمی رود.آرامش و راحتی را حس نخواهید کرد اگر به سکس دسترسی نداشته باشید.عشق و علاقه بی سکس، نوعی زجر و زندگی دکوری است.همه چیز ما به سکس بر می گردد و نوازش هایی که مرهم جسم و روان ماست.سکس بزرگ است، آن را به تعویق نیندازید. بکارت بعد از سن بلوغ، مضر و آسیب رسان است.»
4- باکرگان بو می دهند! «بوی مردسالاری،برده داری،باکرگان بو می دهند،بوی اسارت،دوری و جدایی،باکرگان بو می دهند،بوی سردی، خاموشی،پستوهای تاریک،باکرگان بو می دهند،بویی دیگر از جنس دوم،بوی پرده های خاک آلود،آویخته بر تنهایی. باکرگان بو می دهند،بوی ناکامی، خامی،بوی دلتنگی، دل سنگی،باکرگان بو می دهند،بوی بد بیهودگی، رسودگی،بوی کال ناخواستگی،باکرگان بو می دهند،بوی تسلیم، تقصیر،بوی صغرا، بوی کبرا،بوی کالاهای احتکاری،ضعیفه های اندرونی،باکرگان بو می دهند.»

 

در این پست ها باکرگی اجباری نوعی روسپی گری قلمداد شده و  گویی نتیجه  ای جز عقده ای بودن و محرومیت  برای زنان در پی ندارد. همچنین باکره ماندن بعد از دوران بلوغ تقبیه ، مضر و تحقیرآمیز قلمداد شده است.

در پست آخر نه تنها باکرگان با کالا(پرده های خاک آلود،کالای احتکاری) یکی دانسته شده اند و نگاهی ابزاری به آنان شده بلکه رابطه داشتن با مردان برای زنان برجسته شده است. در این مطلب زنی که رابطه ای ندارد، خواستنی نیست و  از محتوی آن بر می آید شخصیت زن فارغ از هر رابطه ای با مردان ارزشی ندارد.

آنچه در این مطالب دیده می شود در نظر نگرفتن حق انتخاب زنان در باکره ماندن یا نماندن است. باکرگی اجباری همان قدر زنان را تحت فشار قرار می دهد که تلاش برای زودن آن بدون انتخاب زن. هر دو، دو روی یک سکه هستند. زنی که انتخاب می کند که باکره بماند در این صفحه با تحقیری مواجه است که اگر بکارت را از دست داده بود افراد سنتی جامعه نثارش می کردند.

اسم باکرگی ممنوع نه تنها اسمی دستوری است بلکه شاهد منع در این نام هستیم .دخترانی که به علت فشارهای فرهنگی و یا دید مذهبی خود قبل از ازدواج، رابطه جنسی را تجربه نکرده اند و باکره هستند با خواندن این پست ها دچار تنش می شوند. رویکرد مناسب برای مطرح کردن حق زنان بر بدن خود ارائه اطلاعات بدون فشار بر روی کسانی است که باکره هستند. بنابراین در این صفحات نگاهی از بالا، تحقیر کننده و بدون در نظر گرفتن اختیار زنان بر بدنشان دیده می شود که با قائل شدن حق انتخاب زنان بر بدن خود منافات دارد. همچنین ترغیب زنان به داشتن رابطه جنسی بعد از بلوغ در کشوری که افراد بزرگسال در مورد بهداشت جنسی اطلاعات کمی دارند نوعی بی مسئولیتی در قبال بیماری ها یا مسائلی است که ممکن است دامن گیر زنان  نوجوان شود. این درحالی است که به قول مسئولان زنان قربانیان اصلی موج سوم ایدز در ایران هستند. چنین صفحاتی بهتر است به جای ترغیب نوجوانان به داشتن رابطه جنسی اطلاعات درستی در خصوص مسائل و بهداشت جنسی ارائه کنند یا لینک این مطالب را در پست های خود قرار دهند.

در این صفحه از دیگر سو شاهد پررنگ شدن نقش رابطه جنسی در زندگی روزمره هستیم،مثلا در یک مطلب ادمین نوشته است: «اگر یک ماه است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید وضعیت شما ناخوشایند است. اگر سه ماه است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید وضعیت شما خوب نیست. اگر پنج ماه است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید وضعیت جسمی و روانی شما در حد هشدار است. اگر هشت ماه است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید وضعیت جسمی و روانی شما بد است. اگر یک سال است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید وضعیت شما بحرانی است و برای جامعه خطرناک هستید. اگر دو سال است که به آغوش و مهربانی و سکس دسترسی ندارید شما سنگ شده اید و خبر ندارید»

در ادامه نظرهای مردان و زنان در واکنش به این مطلب ذکر و تحلیل محتوی کیفی شده اند.

نظرهای زنان در واکنش به این مطلب

1- اگر 4ساله چی؟ حالا چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟وااااای از دست رفتم
2- چه سنگ خوشگل و خوش قیمتی هستم ها
3- شما از جانب شخص خودت حرف بزن. سکس مهم هست ولی نه در این حد که میگی بابا یه کم کوتاه بیا! =))
4- اگر اصلن نداشته باشی چی اصلن مردی آیا؟
5- وا؟؟؟؟
6- رفنرس این مطلب چیه؟ این آمار از کجا اومده؟
7- دوست عزیز من فکر نمی کنم همه ی مشکلات روانی و افسردگی ها برای سکس باشه کمی اندیشه کنی و تحقیق میبینی که یک فرد اروپایی و یا آمریکایی که در سکس غوطه وره اون هم مشکل روانی داره…مشکل جای دیگست.
8- چه چیزها ولی سنگ هم خوبه ها
9- لایک ادمین

 

در بین نظرهای زنان از برخوردهای طنزآمیز تا اعتراضی به این پست دیده می شود. در نظر شماره 2 نگاه شی گونه زن کامنت گذار به بدن خود دیده می شود. کامنت شماره 8 هم ضمن ابراز تعجب، از سنگ بودن استقبال کرده است. کامنت شماره 1و 4 نداشتن رابطه جنسی را در قالب طنز بیان کرده اند. شاید بتوان گفت با اعلام این مسئله در فضای عمومی فیس بوک دنبال آشنایی با مردهایی که برای مطلب کامنت گذاشته و دنبال سنگ ها گشته اند هستند.

دو کامنت گذار به بزرگنمایی رابطه جنسی در این مطلب اعتراض داشته اند و خواستار ارائه آمار شده اند. به نظر می رسد گذاشتن چنین مطالبی بدون پشتوانه عقلانی و علمی نه تنها زنان را به سمت کنترل بر بدنشان پیش نمی برد که می تواند باعث موضع گیری آن ها هم بشود.

 

 نظرهای مردان در واکنش به این مطلب

 

1- خوش به حالت تکه سنگ، که نداری دل تنگ 2- من هم از وقتی به دنیا آمدم یعنی 20 و چند سال پیش تا حالا اینایی که گفتی دسترسی ندارم 3- متاسفانه در افغانستان و ایران سالها دختر و پسر به آغوش مهربانی و سکس دسترسی ندارد
4- اگر دو سال باشه چی؟ حالم خوبه؟ 5- پس سنگ شدم خودم حس کرده بودم. 6- حالا ما که هر روز داریم حالمون خیلی خوبه؟؟؟
7- چقد کس دادنه ملت برات مهمه … بمیرم برات !! هاهاهاها 8- شما اول دقت کن که وضعیت هشدار رو قبل از بد قرار دادی – بعد افاضه بفرما دوست من – همین ایراد های کوچیکه که خیلی بزرگ می شن … 9- تعادل زندگی است سکس
10- اما 25 سال تمام چی میشه؟ 11- عجب یک سنگ مکمل گیر می آید آیا؟ 12- سنگم خوبه !!!سنگین و رنگین
13- یک چنین سنگ هایی چیزهای خوبی هستند ها

 

در صفحه ای که مطالبش به زنان مرتبط تر است مردان بیش از زنان ابراز نظر کرده اند. مطابق با فرهنگ ایرانی- اسلامی زنان همیشه دعوت به سکوت در مواردی که مربوط به مسائل جنسی  است، می شوند. ابراز عقیده صریح در این موارد از سوی زن معادل با پرویی و بی حیایی او دانسته می شود.

در کامنت های مردان شاهد اعتراض به مطلب، اعلام محرومیت از رابطه و نگاه شی گونه به زن هستیم. از نظرهای مردان مشخص می شود، نداشتن رابطه جنسی شامل حال آن ها هم می شود هرچند که منع ها  در جامعه ایران برای زنان گسترده تر است.

در کامنت «چقد کس دادنه ملت برات مهمه » هم شاهد نگاه تحقیر آمیز به ادمینی هستیم که از تابوها حرف می زند و هم نگاه مفعول به زنان. هنوز در رابطه جنسی صحبت از مفعولیت زنان است. به نظر می رسد در اینجا مرد از به کار بردن کلمه کس که در فرهنگ ایران به سبب استقرار نظام مردسالاری کلمه ای ناخوشایند و توهین کننده هست برای تحقیر زنان استفاده کرده است. در بین نظرها شاهد نگاه اعتراضی از نوع استدلالی نیستیم فقط به ادمین گفته شده در افاضات خود دقت کند،کامنتی که کاملا دستوری است.

همچنین یکی از نظردهندگان مرد خواستار پیدا کردن دوست شده است اما در نظرهای زنان صراحتی برای برقراری رابطه با مردان دیده نمی شود.

از طرف دیگر سنگ بودن زنان و رابطه جنسی نداشتن آنان قبل از ازدواج از سوی مردان با استقبال روبرو شده است. این مسئله نشان می دهد مردان نظردهنده خواهان حفظ باکرگی زنان و کنترل بر بدن آنان هستند.

در این صفحه تصاویری از این دست نیز به چشم می خورد:

بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

در این تصویر نیز زنان به یک شی تقلیل داده شده اند.

بازنمایی بدن زن در فیس بوک
بازنمایی بدن زن در فیس بوک

 

در این پست نیز شاهد توهین به زنانی هستیم که به هر دلیلی تن به معیارهای غالب جامعه داده اند یا تمایلی برای رفع بکارت خود ندارند.

 

پ- زن، بدن و اختیار

در بین صفحاتی که درباره حقوق زنان می نویسد، صفحه مرد= زن به نظر می رسد در پی ترویج عقاید فمینیستی است. این صفحه در زمان برهنگی گلشیفته فراهانی و همین طور حضور ارمیا با حجاب در آکادمی گوگوش بر حق انتخاب هر دو نفر صحه گذاشت و سعی کرد با متون گرافیکی، عکس و… عقاید خود را ترویج کند. چند نمونه از این مطالب در پی می آید:

بدن من ناموس هیچ کس نیست.

 

صفحه مرد= زن
صفحه مرد= زن

 

صفحه مرد= زن
صفحه مرد= زن

 

صفحه مرد= زن
صفحه مرد= زن

 

در این مطلب با حق انتخاب زن بر بدنش مواجه هستیم. در حقیقت زنان با دیدن این متون متوجه می شوند که بدنشان به کسی غیر از خودشان تعلق ندارد و با مفهوم حق بر بدن آشنا می شوند.

زنان در اندونزی علیه تجاوز تظاهرات کردند / به ما نگویید چه بپوشیم، به آنها بگویید تجاوز نکنند.

 

تظاهرات زنان در اندونزی
تظاهرات زنان در اندونزی  علیه تجاوز

 

این مطلب در مقابله با این تفکر مردسالارانه است که قربانی تجاوز خودش مقصر است و نوع لباس پوشیدنش مردان را تحریک کرده. این دیدگاه مسئله ای فراگیر در سراسر جهان از جمله ایران است.این مطلب نیز بر حق انتخاب پوشش از سوی زنان و مقابله با انکار مسئولیت از سوی متجاوز تاکید دارد.

یا در پستی دیگر شاهد این متن و تصویر هستیم:

Dear breast cancer survivor, you’re a beautiful and courageous woman and I truly admire yourself confidence! Bravo

عزیز بهبود یافته از سرطان سینه؛ تو زن زیبا و با شهامتی هستی. من واقعا به اعتماد به نفس تو می بالم.

سرطان پستان
زنان مبتلا به سرطان پستان

 

 

مواجه زنان بعد از تخلیه کامل پستان ها با بدنشان یکی از چالش هایی است که زنان با آن روبرو هستند. انتشار چنین مطالبی به زنان کمک می کند که بدن خود را بعد از عمل جراحی دوست داشته باشند و با این عمل کنار بیایند. این تصاویر به زنان کمک می کند که خود را به اندام جنسی شان تقلیل ندهند. ادمین به جای کلمه سینه باید از پستان استفاده می کرد زیرا نه تنها پستان[1] با سینه [2]متفاوت است بلکه خیلی از زنان با بکار بردن این کلمه راحت نیستند. پستان بار جنسی تری نسبت به سینه دارد.

در پستی دیگر ما شاهد تصویر اندام های زنان در سایزهای مختلف هستیم. برخلاف تبلیغات یا فیلم های سینمایی که سعی دارند معیارهای زیبایی را برای زنان مشخص کنند و تنها زنان لاغر و مطابق با صنعت زیبایی را به تصویر می کشند در این صفحه ما بدن های واقعی زنان را می بینیم.

اندام واقعی زنان
اندام واقعی زنان

 

 

در این مطلب به زنان گفته شده که خودشان را همان گونه که هستند دوست داشته باشند. این پیام با تفکرات مردسالارانه و صنعت زیبایی که مدام از زنان می خواهد اندام «باربی وار» داشته باشند تا مورد قبول مردان واقع شوند، مبارزه می کند. چنین پست هایی زنان را برای مقابله با تبلیغات و تصاویر مجلاتی که آن ها را به سمت گرفتن انواع رژیم های لاغری یا انجام لیپوساکشن ها سوق می دهد، کمک می کند. چنین پست هایی می تواند تا حدودی تاثیرات صنعت زیبایی را کاهش دهند.

در این صفحه درباره تکیه زن بر خودش و شناخت خود، قابلیت ها و استعدادهایش مطالبی وجود دارند.

به نظر می رسد تنها در این صفحه شاهد احترام به حق زنان در انتخاب نوع پوشش و کنترل آنان بر بدنشان هستیم و ادمین با لحنی غیر دستوری مطالب گوناگونی را منتشر می کند. همراهی این مطالب با تصاویر به بهتر منتقل شدن پیام ها و جذاب تر شدن آن کمک می کند.

در این صفحه شاهد رویکردی نسبت به زنان هستیم که زنان در سن های مختلف با توجه به نوع گفتار ادمین صفحه، جذب آن می شوند و مطالب آن را در صفحات خود منتشر می کند(با عنایت به میزان اشتراک گذاری مطالب این صفحه و ویژگی های ظاهری افراد بر اساس عکس های پروفایل آن ها این مطلب عنوان شده است).

نتیجه گیری

با توجه به کامنت های گذاشته شده در صفحات مورد بررسی در فیس بوک می توان ردپای گفتمان مردسالاری را دید. در صفحه چیزهای کوچک در مورد غیرت ما شاهد معادل سازی هایی برای رفتارهای سلطه گرانه مردان از سوی زنان و مردان هستیم. بیشتر زنان و مردان نظردهنده غیرت را امری مثبت دانسته اند در حالی که معنی این کلمه در فرهنگ دهخدا نشان می دهد که تا چه اندازه این واژه در زبان فارسی بار مردانه دارد . مردان و زنان موافق با غیرت معادل هایی مانند بددلی و تعصب را به عنوان رفتاری که برخی مردان برای اعمال قدرت در رابطه با زنان از خود بروز می دهند، جایگزین غیرت کرده اند. ادواردز معتقد است بازنمایی نه تنها انتقال دادن معناهای موجود، بلکه تلاش بیشتر برای ساختن معنا از چیزهاست(Edwards,2003,p64) دراین جا هم می بینم این اتفاق افتاده است در نظرهای موافقان با غیرت سعی شده که معنای دیگری به غیرت نسبت داده  شود تا از بار منفی آن بکاهند. شاید بشود ادعا کرد به این ترتیب افراد سعی دارند تناقض های ذهنی خود را نادیده بگیرند.

بنابراین می توان با توجه به سوالات این پژوهش گفت بیشتر زنان و مردان نظردهنده برای این مطلب حق بدن زن  و اختیار او را به رسمیت نمی شناسند و دیدگاهی مردسالارانه نسبت به بدن و روابط زنان دارند.

بازنمایی زنان و بدن آنان در صفحات دختر ایرانی، دختر ایرانی سکسی شهوانی، زنان مطلقه سکسی سکسی، زن سن بالا نیز در راستای فرهنگ مردسالاری است. در این صفحات ما یک روایت خاص از بدن زنان را می بینیم. زنانی با پستان هایی برجسته که غیر واقعی هستند یا زنانی که به توانایی برای رابطه جنسی فروکاسته شده اند. تصویر زنان در این صفحات تنها ابژه جنسی و وسیله ای برای لذت بصری مردان است. بنابراین زنان در این صفحه ها کاملا در راستای گفتمان مردسالاری بازنمایی شده اند و می توان گفت در این صفحات از فیس بوک ما شاهد فناسازی نمادین زنان هستیم. همان گونه که لن آنندال اشاره می کند تجربه زنان به واسطه رابطه ی مالوف با بدنشان محقق می شود زنان با دیدن این صفحات و خواندن نظرات مردان درباره رفتار و بدن مناسب زنان ممکن است این ذهنیت را درونی و مطابق با آن رفتار کنند.

در صفحه باکرگی ممنوع و من باکره نیستم نیز نگاهی ابزاری به بدن زن دیده می شود و حق انتخاب زنان در باکره ماندن یا رفع کردن آن در نظر گرفته نشده است.

در صفحه زن = مرد ما شاهد رویکردی فمینیستی به بدن زن هستیم. رویکردی که به کرات توجه زنان را بر کنترل بر بدنشان فرا می خواند .در حقیقت در این صفحه بازنمایی زنان در راستای ایدئولوژی فمینیستی و در تعارض با ایدئولوژی غالب است که تنها زنان را به بدن تقلیل می دهد و نگاهی شی گونه به بدن زن دارد. در این صفحه زن به مثابه یک انسان بازنمایی شده است نه این که به یک بدن تقلیل یابد. ما در این صفحه شاهد شکسته شدن کلیشه های رایج از بدن زن که باید لاغر، و مطابق با صنعت زیبایی باشد، هستیم. همچنین در تصاویر این صفحه زنان با بدن واقعی خود بدون شرم از فرم بدنشان دیده می شوند. برخی از تحقیقات نشان می دهد زنان از بدن خود رضایت ندارند و نگاهی شی گونه به آن دارند. به عنوان مثال نتایج یک پژوهش در دانشگاه مازندران که 360 نفر از دانشجویان دختر و پسر جامعه آماری آن را تشکیل می دادند،‌ حاکی از وجود تفاوت جنسیتی معناداری در رضایت‌مندی از تصویر بدن است. نتایج تحلیلی تحقیق،‌ حاکی از آن است که متغیرهای سرمایه‌گذاری بدن،‌ شرم از بدن،‌ پایش بدن و عزت نفس توانسته‌اند به طور معناداری رضایت‌ مندی از تصویر بدن را در بین کل پاسخ‌گویان پیش‌ بینی نمایند. با این حال،‌ تفاوت جنسیتی معناداری در تأثیرگذاری متغیر شرم از بدن مشاهده شده است. بدین معنی که علاوه بر سرمایه‌گذاری بدن و عزت نفس،‌ متغیر شرم از بدن به عنوان بخشی از متغیر خود شی انگاری،‌ پیش‌بینی کننده‌ ی میزان رضایت ‌مندی از بدن در بین زنان (و نه مردان) بوده است که حاکی از اثرات شدیدتر انتظارات اجتماعی راجع به بدن ایده‌ آل بر روی زنان و درونی کردن آن در مقایسه با مردان دارد(ریاحی،1390،ص34).

جامعه ‌شناسی بدن به جریان داشتن نوعی بازخورد قائل است که طی آن محیط های اجتماعی بدن ها را می‌ سازند، و این ساخته‌ شدن بدن ها به نوبه خود بر رفتار اجتماعی تاثیر می‌ گذارد، و رفتار اجتماعی باز بر تحولات و تغییرات بدنی موثر واقع می‌ شود. بنابراین تاکید این صفحه بر داشتن بدنی واقعی بدون توجه به معیارهای صنعت زیبایی به زنان کمک می کند بدن خود را همان گونه که هست بپذیرند. همچنین با تاکید بر اندیشه و توانایی های غیر فیزیکی زنان فارغ از جذابیت های جنسی با تقلیل زنان به یک بدن مبارزه می کند. زنان با مرور کردن پست های این صفحه می توانند به درک متفاوتی از خود برسند و ویژگی های انسانی خود را برجسته تر از جذابیت های صرفا فیزیکی بینند و نگاهی شی انگارانه به بدن خود نداشته باشند.

 

محدودیت های پژوهش

در این پژوهش محدودیت هایی وجود داشت که در صورت نبود آن ها صفحات بیشتری در فیس بوک مورد بررسی قرار می گرفت. این محدودیت ها عبارتند از:

پایین بودن سرعت اینترنت در ایران

فیلتر بودن شبکه اجتماعی فیس بوک

 

 

پیشنهادها

برای بررسی بهتر موضوع تحلیل گفتمان پست ها و کامنت های مختلف در صفحات متفاوت فیس بوک و همچنین استفاده از نشانه شناسی برای کشف معناهای نهفته در عکس های منتشر شده و متن ها پیشنهاد می شود.

 

 

منابع:

-احمدنیا،شیرین. 1384. «جامعه‌شناسی بدن و بدن زن».فصل زنان، شماره 5.تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.

-استریناتی، دومینک. 1384. مقدمه ای بر نظريه های فرهنگ عامه .ترجمه ثريا پاکنظر. تهران: گام نو.

– بشیریه، حسین. 1379نظریه‏های فرهنگ در قرن بیستم. تهران: موسسه آینده پویان.

بیسلی،کریس. 1385. چیستی فمینیسم.ترجمه محمدرضا زمردی.تهران:انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.

-شهابی،محمود،قدسی بیات. 1391. «اهداف و انگيزه های عضويت كاربران در شبكه های اجتماعی مجازی (مطالعه ای درباره جوانان شهر تهران .فصلنامه مطالعات فرهنگ – ارتباطات، شماره 20.

-معينی فر، حشمت السادات.  1388.«بازنمايي کليشه هاي جنسيتي در رسانه: مطالعه موردی صفحه حوادث روزنامه همشهری» .فصلنامهتحقيقات فرهنگي ايران،شماره 2و 3.

-مهدی‏ زاده،سيد محمد. 1387. رسانه ‌ها و بازنمايی. تهران: دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها.

– نرسیسیانس، امیلیا. 1383. مردم شناسی جنسیت، تهران: نشر افکار،.

– نوشادی،محمودرضا،محمد تقی ایمان. 1390. «تحليل محتوای كيفی».دو فصلنامه پژوهش،سال سوم، شماره دوم، پاییز و زمسنان.

– ون زونن، لیزبت1383. «رویکردهای فمینیستی به رسانه ها». مترجمان محمد رضا حسن زاده و حسن رئیس زاده. فصلنامه رسانه ها،سال پانزدهم،شماره 1.

– رابرتسون، یان. 1377. درآمدی بر جامعه شناسی. مترجم حسین بهروان. تهران: انتشارات آستان قدس رضوی.

– رحمانی، مریم.1386.«بازنمایی زنان در تبلیغات: تحلیل محتوی تبلیغات مجلات زن روز 1354 و خانواده 1384». پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.

ریاحی،محمد اسماعیل.1390.«بررسی تفاوت های جنسیتی در میزان رضایتمندی از تصویر بدن». فصلنامه زن در توسعه و سیاست.دوره نهم،شماره 3.

 

[1] Breast

[2] Chest

[1] Post

[1] Admin

[2] Representation

[3] Gender

[4] Constructed

[5]Ideology

[6] Sexism

[7] Symbolic annihilation

[8] Human subjectivity

[9] Lived

[10] Lived Body

[11] Irreducible Fusion

[12] Movement Of Existence

[13] Like

[14] Comments