مروری بر حوزه «مطالعات مردانگی»

2
279
مطالعات مردانگی
مطالعات مردانگی

بیدارزنی: مطالعات مردانگی[۱] (که معمولا مطالعات مردان[۲] نیز خوانده می شود) یک حوزه میان رشته‌ای است که از تحلیل‌های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی، روان‌شناختی، اقتصادی و هنری تشکیل شده است. این تحلیل‌ها ساختارهای مردانگی جوامع مختلف را در سراسر دنیا و در مقاطع متنوع تاریخی بررسی می‌کنند.

مردانگی در این جا به نقش‌ها و رفتارها و معانی اجتماعی‌ای اشاره دارد که در هر جامعه‌ای و هر دوره‌ای به مردان القا می‌شود. مردانگی، نه بر جنس زیست ‌شناختی که بر جنسیت :/.. تنوع هویت‌‌های درون گروه‌های مختلف مردان تاکید دارد. اگرچه ما جنسیت را به ‌عنوان یکی از جنبه‌های درونی هویت تجربه می‌کنیم اما مفهوم مردانگی درون نهادهای جامعه و از طریق تعاملات روزمره ‌ما تولید می‌شود.

از اواخردهه ۱۹۶۰ به بعد و در واکنش به موج دوم فمینیسم در غرب، جنبش هایی از سوی مردان نیز بروز کرد. برخی از این واکنش ها همچون جنبش حقوق مردان اندکی ستیزه جویانه بود. این جنبش ها مشخصا معطوف به باز پس گیری حقوقی بودند که بنا به ادعای پیروان آن ها، مردان براساس رواج گفتمان و فعالیت های فمینیستی از دست داده بودند. در مقابل جنبش های مردانی وجود داشتند که حامی فمینیسم بودند. واکنش این جنبش ها همدلانه و متمرکز بر تلاش برای تغییر جنبه هایی از مردانگی غالب در جوامع غربی و تسهیل و تسریع پروژه فمینیسم بود.

عنوان این حوزه گاه محل اختلاف بوده است و مثلا برخی از محققان و نظریه پردازان این حوزه معتقدند که عناوین پژوهش درباره مردان و انواع مردانگی، مطالعه نقادانه مردان یا مردانگی پژوهی انتقادی بهتر نشان دهنده محتوای پژوهش هایی است که در این حوزه میان رشته ای صورت می گیرد. همان طور که مایکل کیمل[۳]جامعه شناس و نظریه پرداز حوزه مطالعات مردانگی در مقاله معروفش تحت عنوان «مردانگی نامرئی[۴]» اشاره می کند، از جمله اهداف اصلی حوزه مردانگی پژوهی باید رویت پذیر ساختن مردان در مطالعات جنسیت باشد. زیرا پس از ظهور فمینیسم و با گسترش یافتن نظریات فمینیستی، جنسیت اساسا با زن مرتبط و حتی مترادف پنداشته شد و بنابراین مردان از حوزه هدف مطالعات جنسیتی بیرون ماندند. این حوزه باید تلاش های صورت گرفته برای نامرئی نگه داشتن مردانگی را موضوع پژوهش قراردهد. متفکران حوزه مردانگی پژوهی به سبب سویه انتقادی، علاوه بر نظریه پردازی و پژوهش عموما علاقه مند به فعالیت هایی اجتماعی برای ایجاد تغییر در مناسبات جنسیتی مردان و به تبع آن تغییر در نظم جنسیتی جوامع هستند.

مطالعات مردانگی به پژوهش درباره تجارب مردان و هویت جنسیتی آن ها و مشخصا به مفهوم و محتوای مردانگی در زمینه تاریخی و فرهنگی جوامع خاص می پردازد. برخی از موضوعاتی که در این حوزه میان رشته ای مورد پژوهش قرار می گیرند عبارت اند از معنای پدر/پسر بودن، ورزش، امور نظامی و ارتباط آن با مفهوم مردانگی، خشونت در مردان، گرایش های جنسی در مردان، مناسبات کاری در مردان ،همجنسگرایی هراسی ، سلامت مردان و همچنین سیر بر ساخته شدن انواع مردانگی در فرهنگ‌ها و جوامع خاص. این رشته همچنین به رابطه پیچیده و تنگاتنگ بین مردانگی‌های مسلط[۵]  و مردانگی‌های تابع (فرودست)[۶] می پردازد. برای مثال ورزشکار بودن و داشتن فعالیت اقتصادی، نمونه هایی از مردانگی مسلط آمریکایی است در حالی که اجتناب از ورزش یا پدر خانه دار بودن نمونه هایی از مردانگی تابع است. مردانگی های مسلط معمولا دارای قدرت هستند و با تایید اجتماعی مواجه می شوند، در حالی که مردانگی های تابع چنین شرایطی را ندارند. مردان در طول تاریخ هزینه گزافی برای عدم همنوایی با مدل های مردانگی مسلط یا مقاومت آگاهانه در برابر آن پرداخت کرده اند.

آر دبلی و کانل [۷]با تأکید بر نژاد ،قومیت، طبقه، ملیت، گرایش جنسی، سن و دیگر موارد به عنوان فاکتورهایی که درکنار جنسیت در ایجاد روابط نابرابر قدرت نقش بازی می کنند و نیز با مشاهده همبستگی زنان و مردان علیه اشکال مختلف ستم با توجه به متن جامعه، رد جهان شمول بودن و یک شکل بودن مردسالاری،  ناکارآمدی تئوری نقش های جنسیتی در به رسمیت شناختن شکل های مختلف مردانگی و زنانگی و تأثیر متقابل مارکسیسم بر فمینیسم در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، مفهوم «مردانگی ها» و «مردانگی مسلط» را معرفی کرد. وی ابتدا بحث میکند که هیچ شکلی از مردانگی وجود ندارد که در همه جوامع یافت شود. مردان مختلف فرهنگ های متنوع در زمان های گوناگون، شکل های متفاوتی از مردانگی را می سازند. به طور مثال جنگاوری مردان در بعضی از فرهنگ ها واجد ارزش است و خشونت ورزی معیاری برای تمایز «مرد واقعی» از «مرد غیرواقعی» است. در عوض بعضی فرهنگ ها نه تنها جنگاوری را رد می کنندکه خشونت ورزی را قابل تحقیر می دانند. همجنسگرایی در بعضی از فرهنگ ها با تعریف های اجتماعی از مردانگی در تضاد است و در بعضی دیگر رابطه جنسی بین یک پسر و یک مرد بخشی جدا نشدنی از فرآیندی است که یک پسر باید طی کند تا به یک مرد واقعیت بدیل شود.  در نتیجه ما نه با یک شکل از مردانگی که با شکل های مختلف مردانگی یا همان «مردانگی ها» مواجه هستیم.

باید توجه داشت حتی اگر مردانگی، بیش از هرچیزی در رابطه با زنان و زنانگی[۸] شکل بگیرد، با این حال تعداد زیادی از مطالعات انجام شده توسط پژوهشگران نشان داده اند که مردانگی تا حدود زیادی در مناسبات میان خود مردان تعریف می شود. مناسبات میان گروه های مختلف مردان گاه دارای رابطه مستقیم تری است تا مناسبات میان مردان با زنان یا با زنانگی. بنابراین آن مردانگی که در رابطه با زنان تعریف می شود، اغلب در نقطه مقابل یا با فاصله از آن قرار می گیرد و این نقطه تقابل یا فاصله مندی همچنین در مورد ویژگی هایی که در دیگر مردان به غیر مردانه تلقی می شوند، صادق است. بنابراین گروه مردانی با ویژگی های غیرمردانه، یک مقوله ی مهم در تعریف مردانگی است.

مطالعات مردانگی هر ویژگی که داشته باشد، پاسخ یا رد فمینیسم نیست. این رشته سرمایه فکری و سیاسی خود را وامدار فمینیسم است. در واقع این رشته در صورت نبودن فمینیسم و شجاعت آن در به چالش کشیدن قدرت و امتیازات مردسالاری به وجود نمی آمد. صاحب نظران مطالعات مردانگی برخلاف انتظار رایج، مجیز مردانگی را نمی گویند بلکه در کار مشترکی با فمینیست ها و صاحب نظران حوزه نژاد، طبقه و سکسوآلیته پرسش های پیچیده ای را درباره راه های تبدیل شدن ما به افراد دارای جنس و جنسیت مشخص و کنترل شده مطرح می کنند.

ترجمه و تلخیص از:

Connell, R. W., and James W. Messerschmidt. 2005. “HEGEMONIC MASCULINITY: Rethinking the Concept.” Gender & Society 19, no. 6: 829-859.


پانوشت:

[1]Masculinity Studies

[2]Men’s studies

[3]Michael Kimmel

[4]Invisible masculinity

[5] Hegemonic masculinities

[6] Subordinated masculinities

[7] R.W. Connel

[8] femininity

2 نظرات

  1. (متأسفانه تلاشم برای تماس با شما از طریق قسمت «تماس با ما» ناکام ماند.)
    گردانندگان محترم سایت بیدارزنی،

    با سلام و احترام. ضمن سپاس از شما بابت پرداختن به حوزه ی مردانگی پژوهی، متأسفانه دست کم سه بند از این مطلب، خواسته یا ناخواسته مصداق بارز سرقت علمی از پژوهشی است که بنده پیشتر قسمتی از آن را در سایت رادیو زمانه و سپس شکل کامل آن را در مجله ی ایران نامه منتشر کرده بودم. از این رو، خواهشمندم برای رعایت اخلاق پژوهشی، یا این مطلب را از سایت تان بردارید و یا آن را به شکلی منقّح و پیراسته از هرگونه انتحال منتشر کنید. نشانی های مربوط به نوشته ی بنده از این قرار است:
    http://www.radiozamaneh.com/51431#.UcpjL5w3fBo
    http://archive.radiozamaneh.com/reflections/2012/12/06/22369/

    با سپاس و احترام،
    مصطفی عابدینی فرد