دفاع از نسرین ستوده: مقاومت برای عدالت

    0
    408
    نسرین ستوده

    تا قانون خانواده برابر:

    آن چه از نسرین ستوده می‌آموزیم- ناهید کشاورز

    «برای شناخت عدالت طلبی که در خودم سراغ دارم، خیلی تلاش کردم. اما طبیعی است نمی توانم ادعا کنم که به این شناخت کامل رسیده ام. اما جزء به جزء در هر برهه ای از زندگی ام آن چیزی را که به عنوان عدالت یا حقیقت بهش رسیدم، پای آن ایستادم و بابت فشارهایی که به من وارد شده عقب ننشستم. بنابراین چیز مشخصی که در خودم سراغ دارم مقاومت برای آن چیزی است که از نظر من حقیقت تلقی می شود. اگر زمانی هم به اشتباه برداشت خودم برسم خوب طبیعی است آن را تغییر می دهم.»[۱] این ها سخنان نسرین ستوده، وکیلی است که دفاع از عدالت روانه زندانش کرده است. زنی که عدالت دغدغه و حقیقت زندگیش است.

    از ۸ مارس ۱۳۸۴ که برخورد با فعالان حقوق برابر شکل گسترده ای به خود گرفت، نسرین ستوده به همراه شیرین عبادی و برخی دیگر از همکارانش کارزار گسترده ای را برای دفاع از فعالان جنبش زنان به راه انداختند. برخوردهای امنیتی با فعالان جنبش زنان در تجمعات ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ و ۱۳ اسفند گسترده تر شد و با گسترش کمپین یک میلیون امضاء شکل ویژه ای به خود گرفت. کار نسرین ستوده و همکارانش روز به روز بیشتر می شد و این در حالی بود که نسرین نیما را حامله بود. نسرین با شکم حامله پله های دادگاه انقلاب را بالا و پایین می کرد تا خبری از موکلانش بگیرد. از برخوردهای غیرقانونی بازپرسان شعبه امنیت ناراحت می شد اما سلاح او اصرار بر شیوه های قانونی و خستگی نشان ندادن در این راه بود.

    من هم مثل بسیاری از مدافعان حقوق برابر و فعالان کمپین یک میلیون امضاء در این سال ها به زندان افتادم. خوش شانسی من داشتن وکیلی جسور و همراه بود که در مدتی که پرونده مرا مانند بسیاری دیگر از دوستانم در کمپین یک میلیون امضاء دنبال می کرد، بسیار از او آموختم. او بصیرت نظری را با شجاعت عملی همراه دارد و به موکلانش در پیگیری راهی که انتخاب کرده اند جسارت و اعتماد به نفس می بخشد. من، دوستان و خانواده‌ ام هنگامی که نسرین نیما را حامله بود و هجوم به مدافعان حقوق برابر، حجم کارش را سنگین کرده بود، بسیار نگرانش بودیم. اما بعد از به دنیا آمدن نیما، نسرین می گفت در مقایسه با دخترش مهراوه، نیما آرامتر است. آرامش نیما از آرامش مادری می آید که به راه و هدفش یقین دارد. سعی دارم در این جا چند نکته از روش مبارزه نسرین ستوده در راه دفاع از موکلانش و نیز گسترش آرمان های برابری خواهانه اش، را برشمرم.

    نسرین ستوده؛‌ وکیل مدافع حقوق زنان

    نسرین ستوده که خود وکیل مدافع حقوق زنان است، دفاع از موکلانش را به دفاع از مبارزات آنان بدل می کند. ما که از موکلان او بودیم در دادگاه کسی را در کنار خود داشتیم که از حق خواهی ما مطمئن بود و خود یکی از مبارزان پیگیر و خستگی ناپذیر تغییر قوانین تبعیض آمیز بود. او که وکیلی مبارز و برجسته است به ما پیج و خم های قانونی را نشان می داد، به ما مشاوره می‌ داد و در نهایت انتخاب راه را به خودمان واگذار می کرد. بنا به تعریف ژیزل حلیمی یکی از وکلای مبارز حقوق زنان در دهه ۷۰ فرانسه، نسرین ستوده وکیلی سیاسی است:«در یک مسئله سیاسی، این متهمین هستند که محورهای دفاع خود را تعیین می کنند. آن ها هستند که تصمیم می گیرند چگونه با متهم کنندگان برخورد کنند. وکیل در این موارد استراتژیست است، مشاور است. وکیل سیاسی خود در کنار مبارزانی که از آن ها دفاع می کند، قرار می گیرد و از مبارزه آنها دفاع می کند.»[۲]

    نسرین، همکاری خود را در پرونده های مربوط به فعالان حقوق زنان چنین توضیح می دهد: « … جنبش زنان از یک روش قانونی استفاده می کند و حقوق زنان را هم می خواهد. در این زمینه اتفاقا من خیلی احساس مشترک با آنها دارم و شاید همین عامل است که تا حدود زیادی همکاری من را با این جنبش تسهیل می کند … گاهی ما به موکلمان راه قانونی را می گوییم. ولی تصمیم گیری نهایی را به عهده خود او می گذاریم. مثلا ما به موکلمان می گوییم بدون احضاریه نروید به دادگاه. با تلفن حق ندارند شما را احضار کنند. در بسیاری از این موارد همه بچه ها ایستادگی کردند و با احضار تلفن به دادگاه نرفته اند. چیزی که واقعا خارج از حد انتظار من بود. در خیلی از موارد مربوط به جنبش زنان این قضیه جواب داد و احضاریه فرستادند… همان موقع که ما نظر کارشناسی خودمان را می گوییم در عین حال با خطر اعمال خشونت هم مواجه هستیم. خطر اینکه ممکن است بازداشت در پی داشته باشد. آنها [ضابطین قضایی] معمولا تصورشان این است که وقتی می گوییم قانونی عمل بکنید داریم با آنها زورآزمایی می کنیم. نه ما زورآزمایی نمی کنیم ما می گوییم قانونی عمل بکنید.

    اینها مشکلاتی است که ما با آن مواجهیم برای همین وقتی به آن منطقه مرزی می رسیم، همه ما وکلا، به موکلمان می گوییم قانونا این طوری است اما همیشه قانون رعایت نمی شود. ممکن است بیایند غیر قانونی تو را بازداشت کنند. حالا اتفاقا می خواهم بگویم که وقتی این طوری می گوییم موکلان ما خیلی بیشتر قانونی برخورد می کنند. و الان که اینجا نشستم حتا یک مورد سراغ ندارم که خلاف این شده باشد و موکلانمان در جنبش زنان به توصیه قانونی ما عمل نکرده باشد.»[۳]

    تلاش برای تاثیر بر افکار عمومی

    همه ما مصاحبه های نسرین ستوده در دفاع از موکلانش را به یاد داریم. او از همه ابزارهای قانونی برای دفاع از موکلان خود و توضیح حقانیت مبارزه آنان یاری می گرفت. در اسفند ۸۴ وقتی مدافعان حقوق برابر در مراسم ۸ مارس در پارک دانشجو مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفتند، شیرین عبادی به همراه نسرین ستوده و لیلا علی کرمی به وکالت از فعالانی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، شکایتی را از نیروی انتظامی به دلیل اعمال غیرقانونی و ضرب و شتم زنانی که تجمعی مسالمت آمیز در پارک دانشجو داشتند، تنظیم کردند. در ۲۲ خرداد خشونت پلیس علیه تجمع کنندگان زن در میدان هفت تیر شدیدتر از ۸ مارس سال پیش بود. این بار هم آنان شکایتی را علیه نیروی انتظامی تنظیم کردند.

    از نسرین ستوده می پرسیم چرا با وجود این که می دانستند این پرونده ها به جایی نمی رسد باز هم این شکایت ها را دنبال کردند: «ماموران انتظامی علیه فعالان جنبش زنان شکایت کرده بودند در حالی که آن ها را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند. آن پرونده ها داشت سیر حقوقی خودش را طی می کرد با همه اشکالات حقوقی اش. چون دستگیری ها غیر قانونی بود. وثیقه های سنگین از اینها درخواست شده بود. من یادم است هر روز به دادیاری امنیت می رفتم و می گفتم وکیل فلانی هستم و دادیاری می گفت من وکالت شما را نمی پذیرم. همه این برخوردها غیر قانونی بود. ما هم به عنوان متخصصان حقوقی، باید اعلام می کردیم که کار آنها غیر قانونی است. ما متخصص حقوقی بودیم چرا باید همیشه در معرض اتهام قرار می گرفتیم در حالی که این همه کار غیرقانونی صورت گرفته بود. عکس هایی بود که نشان می داد روی خانم ها اسپری رنگی می ریزند. عکس هایی بود که باتوم در هوا می چرخاندند و با باتوم داشتند تجمع کنندگان را می زدند.

    عکس های زیادی بود که اقدامات غیر قانونی ماموران را نشان می داد. اما همه اینها را نادیده گرفتند و حکم برائت برای آن ماموران صادر کردند. روند آن پرونده خیلی مهم بود. به بازپرس تقریبا بی طرفی پرونده ارجاع شده بود. بازپرس چهار بار به نیروی انتظامی نامه نوشت که نماینده خودتان را برای ارائه توضیحات به دادگاه اعزام کنید و هر چهار بار نیروی انتظامی نماینده نفرستاد. نهایتا بازپرس بدون اعزام نماینده نیروی انتظامی قرار منع تعقیب صادر کرد، در حالی که قانون می گوید اگر مقام قضایی به مقام اجرایی نامه دهد و مقام اجرایی مفاد آن نامه را اجرا نکند باید آن مقام اجرایی راهی زندان شود. برداشت ما از این پرونده این بود که بازپرس برای صدور چنین قراری تحت فشار قرار گرفت.»

    او به تاثیر این شکایت ها و عمومی سازی نتایج آن به افکار عمومی اشاره می کند: «خوب برای چنین پرونده ای بگذارید حکومت هزینه بکند. و ما این روند را به اطلاع عموم رساندیم تا در معرض قضاوت افکار عمومی قرار بگیرد. این چیز بدی نبود. به نظر من دستاوردش برای ما خوب بود. از آن طرف چه اتفاقی افتاد؟ از آن طرف در حالی که بسیاری از زنان شرکت کننده در تجمع ۲۲ خرداد مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند و عکس این ضرب و شتم در خیلی از سایت ها منتشر شده بود، پشت سر هم محاکمه و احکام سنگین، حبس های طولانی مدت، شلاق و … دریافت کردند این دو نوع برخورد را ما همیشه کنار هم گذاشتیم و گفتیم که این احکام غیر عادلانه و متناقض است.»

    و در ادامه می گوید: «ما با اصرار بر خواسته های مان و اعلام نمونه های عینی مان در واقع داریم این جنبش را به پیش می بریم و به اثبات می رسانیم. فعالان زنان در ماجرای تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. قبل از آن هم در ۸ مارس در پارک دانشجو، فرض کنیم این دوستان محاکمه شوند و شکایتی هم علیه نیروی انتظامی به دلیل رفتار غیر قانونی اش نشود، چه اتفاقی می افتاد؟ خیلی بدتر بود. به هر حال ما مورد حمله قرار گرفته بودیم ضمن اینکه دفاع خودمان را ارائه دادیم. کلا هنوز هم برای آن پرونده ها در رفت و آمد هستند، از آن طرف یک حمله ای را هم ما انجام دادیم. به هر حال ما نیروی انتظامی را متهم کردیم. و این اظهار نظرها به طور مداوم در اخبار اعلام شد. ما از آن شکایت نتیجه قانونی نگرفتیم، ولی توانستیم در معرض قضاوت افکار عمومی قرار بگیریم.»

    تاکید بر روش مسالمت‌آمیز و قانونی

    وقتی از نسرین ستوده می پرسیم دلیل پیوستن او به کمپین یک میلیون امضاء چه بود و چرا از این حرکت اجتماعی حمایت می کند، گستردگی کمپین؛ شفافیت خواسته ها؛ قانونی بودن کمپین و اصرار به اینکه به عرصه عمومی بیاید را از دلایل حمایت خود از کمپین می داند: «من یک ویژگی را در بین مجموعه کمپین دیدم که شاید در بقیه کمتر بود. وقتی ما بحث قانونی را می آوریم، و وقتی افراد می بینند که این حق قانونی شان است، روی آن پافشاری می کنند. در حالی که معمولا از طرف اطلاعات به ما اصرار می شود که حالا بحث قانون را بگذار کنار، ما بحث دوستانه داریم. من بحث دوستانه ای خارج از قانون با هیچ کس ندارم. واقعا دیدم که مجموعه کمپین نه تنها بر خواسته های خود یعنی تغییر قوانین تبعیض آمیز متمرکز است، بلکه در پیشبرد این اهداف هم، مایل است از همه حقوق قانونی خودش استفاده کند و بهای آن را هم بپردازد و مقاومت به خرج میدهد. این ها همه عواملی بود که من می پسندیدم و موجب پیوستن من به کمپین شد.»

    نسرین ستوده در مورد شرایط سیاسی ایران توضیح می دهد: «از یک طرف فشار بر هرنوع کاری زیاد است. اگر مشی مسلحانه را دنبال کنید زیر ضربید. اگر مشی اطلاع رسانی از طریق مطبوعات و سایت را دنبال کنی زیر ضرب است، مشی قانونی مثل جنبش زنان را پی گیری کنید زیر ضرب است. یک استدلال شما می توانید بکنید که حالا که همه جور فعالیتی زیر ضرب است خوب ما آخرش را بگیریم و برویم مشی مسلحانه را انتخاب کنیم. این استدلالی است که من کاملا با آن مخالفم. هرجا که روش را سخت تر و خشونت بارتر بگیرید، دارید آن را ترویج می کنید. پس بیایید حالا که همه زیر ضرب هستند، روش قانونی را همه در پیش بگیریم این روش می تواند به اصلاح جامعه ما کمک کند.

    اگر امروز من علیه مخالف خودم اسلحه بکشم به او هم اجازه می دهم علیه من اسلحه بکشد و نسبت به حذف من اقدام کند. در جوامعی مثل ما که قانون شکنی بسیار صورت می گیرد سخت ترین کار و تمرین، الزام به قانون است. و من هم به نوبه خودم این روش را چون به آن اعتقاد دارم می پذیرم. این کار خیلی مشکل تر است برعکس فکر می کنند آدم از عافیت طلبی رفته راه قانونی را انتخاب کرده است در حالی که از عافیت طلبی نیست و راه سخت تری است.»

    نسرین ستوده برای عمومی کردن بحث حقوق زنان و دستیابی به برابری به استفاده از تمامی ابزارهای مسالمت آمیز و قانونی تاکید دارد. او آن گاه که قانون را تنگنایی برای رسیدن به عدالت می داند خود به منتقد قانون تبدیل می شود و از این راه سعی در تغییر قانون دارد. «تغییر قوانین ابزار حقوقی می خواهد. به همین دلیل به انتخاب راه های مسالمت آمیز و قانونی تکیه می کنیم. مانند بیانیه کمپین یک میلیون امضاء، تظاهرات خیابانی و به عرصه عمومی کشاندن، استفاده از سایت ها و روزنامه برای بیان خواسته های قانونی زنان. از نظر ما خط قرمز ها چیزی است که قانون آنها را منع کرده. به همین دلیل معتقدیم برپایی تظاهرات کار غیر قانونی نیست چون طبق اصل ۲۷ قانون اساسی این اجازه به آحاد ملت داده شده و هیچ کس آن را نمی تواند از ملت بگیرد. بنابراین خط قرمز ما قانون است.»

    او در مورد لوایحی مانند لایحه تعیین جرم سیاسی که زمان مصاحبه به مجلس فرستاده شده بود و بر طبق آن فعالیت هایی همانند فعالیت فعالان حقوق برابر جرم محسوب می شد می گوید: «تا جایی که بتوانیم جلوی تصویب چنین قوانینی که خلاف تعهدات بین المللی دولت ایران و خلاف قانون اساسی است را می گیریم. از حق طبیعی خودمان برای انتقاد به چنین لوایحی استفاده می کنیم. اما گر تصویب شد چنان چه خلاف قانون اساسی باشد از نظر ما غیر قانونی است. اگر در مورد مغایرت آن با قانون اساسی به نتیجه نرسیم، طبیعی است که نمیتوانیم جلوی اجرای آن را بگیریم. و طبیعی است که به دیگران توصیه هم نمی کنیم این کار را بکنند تا راهی زندان بشوند و مجازات های سنگین متحمل شوند. آن موقع اعتراض خودمان را متوجه قانون می کنیم هم چنان که در مورد زنان الان این کار را کردیم. ما به زنان می گوییم که پدر حق ولایت دارد، یا دختران از ۹ سالگی دارای مسئولیت کامل کیفری هستند، دیه زن نصف مرد است، وقتی این قوانین هست که نمی توانیم جلوی اجرای آن را بگیریم،بنابراین انتقادمان را متوجه قانون می کنیم.»

    نسرین ستوده برای عمومی کردن بحث حقوق زنان و مطالبه فوری آن که از نظر او تغییر قوانین تبعیض آمیز است خط قرمزی برای رسانه ها قائل نیست. او رسانه ها را ابزاری برای عمومی کردن اهداف و آرمان هایی می داند که به آن ها اعتقاد دارد: «اینجا یک تحلیل حقوقی هست که مصاحبه با هیچ رسانه ای اعم از داخلی یا خارجی منع قانونی ندارد. همچنان که گفتم خط قرمز ما قانون است و قانون چنین ممنوعیتی را معین نکرده. بنابراین ما آزادیم که با رسانه های خارج از کشور هم مصاحبه کنیم. این یک طرف قضیه است. اما طرف دوم این است که به تحلیل من هر رسانه ای که سخنان من را تحریف و سانسور نکند من حاضر به مصاحبه با آن رسانه هستم. بنابراین اگر بدانم که صدا و سیما سخنان من را تحریف یا سانسور نمی کند با آنها مصاحبه می کنم کما اینکه تا به حال با رادیوی جمهوری اسلامی مصاحبه داشته ام که به طور زنده پخش شد و مشکلی نداشتم. الان هم اگر درباره کمپین از من سوالی بکنند و بدانم زنده پخش می شود و تحریف و سانسور نمی شود، باز هم حاضرم مصاحبه بکنم.»

    مذهب و فعالیت‌های حقوقی زنان

    در این سال ها بحث رابطه مذهب و فعالیت های حقوقی زنان به یکی از چالش های مبارزات زنان در ایران بدل شده است. داشتن نگاهی روشن در این باره می تواند به برداشتن گام های مطمئن به سمت برابری حقوقی زنان و مردان کمک کند. از نسرین ستوده می پرسیم که نگاه او به عنوان یک فعال حقوق زنان به ارتباط این دو چگونه است: «من بر عکس آن نگرشی که اتفاقا حکومت رواج داده که مذهب حقوق زنان را تعیین می کند و به ما القاء می شود تمام این قوانین بر اساس مذهب چیده شده است، فکر می کنم. پیش از انقلاب ادعا می شد که قوانین منبعث از مذهب است و واقعا هم همین طور بود. مثلا قانون مدنی قبل از انقلاب منبعث از مذهب بود. قانون کیفری هم منبعث از مذهب بود اما دیه نابرابر را نادیده گرفته بود. سن مسئولیت کیفری ۹ سال و ۱۵ سال نبود بلکه ۱۸ سال بود. من این فاکت ها را می آورم که به شما بگویم اساسا ما یک چارچوب مشخص به عنوان مذهب نداریم، هر کسی هر برداشتی از مذهب دارد می آورد و می گوید مذهب درباره حقوق زنان چنین می گوید.

    بنابراین من این نتیجه گیری را می کنم که مذهب نیست که حقوق زنان را تعیین میکند بلکه برداشت های از مذهب است که حقوق زنان را تعیین می کند. بنابراین چون برداشت های مذهبی به تعداد افراد انسانی می تواند متفاوت باشد، پس بهتر است ما در تعیین حقوق زنان، یا به طور کل در تدوین قوانین خودمان مذهب را دخالت ندهیم. مذهب را در حوزه شخصی خودش به انتخاب افراد محترم بشماریم و کاری به آن نداشته باشیم و در عرصه عمومی برای تعیین حقوق زنان یا حقوق اجتماعی یا هر چیز دیگری، واقعا به مطالبات عمومی اعضای جامعه توجه بکنیم و آن موقع دست به تدوین قانون بزنیم تا با مشکل مواجه نشویم.»

    از ستوده در مورد اجرای سنگسار می پرسیم و این که برخی آن را حکمی اسلامی و لازم الاجرا می دانند و او در پاسخ می گوید: «دلایل مختلفی وجود دارد که کمک کند به ما که این سنگسار را اجرا نکنیم. یکی اینکه ۵۰ سال تمام در دوره پهلوی و قبل از آن سنگسار در ایران اجرا نمی شد و هیچ مجتهد تراز اولی به عدم اجرای سنگسار اعتراض نداشت، دوم اینکه ممکن است بگویند علما همیشه می گفتند که حدود الهی اجرا نمی شود و این جزء حدود الهی است. خوب الان کشورهایی هستند که قوانین مذهبی اسلامی دارند مثل مالزی و اندونزی، ولی سنگسار در آنها اجرا نمی شود و هیچ اتفاقی نمی افتد. از طرف دیگر چرا ما اصرار داریم که در قانون گذاری مان نباید مذهب را مبنا قرار بدهیم و به سکولاریزه شدن قوانین مان اصرار داریم، به همین دلیل است.»

    او سپس به مردسالاری نهفته در این نوع احکام اشاره می کند: «سی سال گذشته که ما قوانین مربوط به سنگسار را در ایران اجرا کردیم، با چالش های مختلفی مواجه شدیم. نه تنها سنگسار باعث مخدوش شدن چهره اسلام در صحنه بین المللی شد، بلکه حتا در داخل هم تبعیض در اجرای این حکم خارج از حد تصورمان است. همین الان یازده زن در مقابل یک مرد، در انتظار اجرای حکم سنگسار به سر می برند. می دانید که حکم سنگسار برای هر آدم متاهلی که ارتباط خارج از خانواده داشته باشد معتبر است.

    تجربه اجتماعی نشان داده که در جوامعی همچون جامعه ما، مردان خیلی بیشتر از زنان دست به ارتباط آزاد خارج از خانواده می زنند. ولی اجرای این حکم برای زنان یازده برابر مردان است. چطور ممکن است؟ پس ما خیلی راحت می توانیم بگوییم که احکام الهی در جایی که فرهنگ مردسالار حاکم می شود، در قبال مردسالاری عقب نشینی می کند. پس آقایان علما چرا نسبت به این عقب نشینی احکام الهی در قبال مردسالاری سکوت می کنند؟ در واقع می خواهم بگویم وقتی از احکام مذهبی صحبت می کنیم، اینها تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارند. از جمله این که احکام مذهبی در مقابل مردسالاری عقب نشینی می کند. پس باز هم ما در آنجا مذهب را اجرا نمی توانیم بکنیم.

    پس بهتر است قانون گذاری مان را از چنین بار سنگینی نجات دهیم. اما چون در عملکرد اجرایی در جامعه ما هی گفته می شود نه اینها احکام اسلامی است، فعالان اجتماعی سعی می کنند که این را به محک بگذارند و بگویند که نه احکام اسلامی تنها آن نیست که شما می گویید. یکی از راه های به محک گذاشتن آن این است که از آقای صانعی چنین فتواهایی می گیرند تا به چالش بکشانند. چالش دیگر این است که خیلی خوب اگر قرار است احکام الهی اجرا شود پس تحت عوامل مردسالاری قرار نگیرد چرا چنین تبعیض یازده برابری وجود دارد. من تفسیر مترقی تر آوردن از مذهب را تایید می کنم چون تلقی رسمی از مذهب را به چالش می کشاند.»

    همچنین بخوانید: در ستایش مقاومت نسرین ستوده

    ارتباط نسرین ستوده با احزاب و جنبش های اجتماعی دیگر

    استقلال جنبش زنان و ملزومات آن از یک سو و ضرورت گسترش مطالبات زنان در میان تمامی آحاد جامعه یکی دیگر از چالش های جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضاء در سال های اخیر بود. از نسرین ستوده می پرسیم که به ارتباط جنبش زنان و احزاب سیاسی چگونه نگاه می کند. البته زمان مصاحبه به دو سال پیش بر می گردد. در آن زمان هنوز احزاب اصلاح طلبی وجود داشتند که دغدغه برخی از فعالان حقوق زنان گسترش گفتمان برابری خواهی در دل این احزاب بود. امروز جامعه ایران چهره دیگری دارد. اما هم چنان این پرسش وجود دارد که رابطه جنبش زنان با بقیه جنبش های اجتماعی و احزاب سیاسی چگونه می تواند باشد: «برای این کار باید نقاط مشترکی را بین احزاب و جنبش های موجود در ایران پیدا بکنیم.

    باید گفت که الان نقطه مشترک همه این فعالیت ها بحث های حقوق بشری است. یعنی شما حتا وقتی بحث های دموکراتیزه کردن جامعه را مطرح می کنید وارد بحث های حقوق بشری می شوید که مربوط به آزادی بیان است. وقتی جنبش زنان می خواهد بحث اش را عمومی کند وارد بحث آزادی بیان می شود، و با این احزاب سیاسی تعامل پیدا می کند. بنابراین من فکر می کنم که هم احزاب سیاسی و هم جنبش های اجتماعی و حقوق بشری مانند جنبش زنان، همه باید فعالیت خودشان را متوجه نقاط مشترکشان بکنند. ما در این نقاط مشترک به نظرم می توانیم به نتایجی برسیم.

    ملاک من، جمع شدن همه این جنبش ها و احزاب روی بحث حقوق بشر است. مثلا جنبش زنان با احزاب سیاسی می تواند وارد کارکرد مشترک شود. در بحث آزادی بیان و آزادی زنان. بنابراین می تواند اعلام بکند که با آنها در بحث آزادی بیان می تواند هم فکری و همکاری داشته باشد و متقابلا از آنها بخواهد در بحث حقوق زنان با فعالان جنبش همکاری کنند.»

    در آخر از نسرین که هفته پیش از دیدار ما احضاریه ای دریافت کرده بود، می پرسم که نگرانی اش برای همسر و فرزندانش چیست. در آن زمان نیما نه ماهه بود و امروز چند روزی به تولد سه سالگی نیما باقی مانده است. او می گوید پیش از سال ۱۳۷۳ که با همسرش ازدواج کرده است، او وارد جنبش زنان شده است و بنابراین همسرش به فعالیت ها و رویکرد او نگاهی محترمانه و همدلانه دارد: «طی سال های اخیر، همراهی مردها با زنان شان و احترام برای فعالیت های آنها و همچنین حقوق مختص به زنان در میان قشر روشنفکر خیلی افزایش پیدا کرده.

    این مختص من نیست و خیلی ها را می بینم که از این بابت با زنان شان همراهی دارند. زمانی که من می خواهم بیرون بروم احتیاج دارم کسی مسئولیت بچه را قبول کند. که در این مورد مشکلی نیست و همسرم مسئولیت بچه را بر عهده می گیرد و من دنبال کارم می روم. دوم این که یک تاثیر روانی دارد برای من. مثلا زمانی که قرار بود احضاریه برای من در هفته گذشته بیاید وقتی به من گفتند ماموران ما پشت در شما ایستاده اند من گفتم که من در را باز نمی کنم. شما حق نداشتید به من زنگ بزنید. مامورها اگر آمدند احضاریه را بیاندازند و بروند. بعد احضاریه شان جنبه رسمی تری پیدا کرد و به دفتر آوردند و تحویل دادند.

    همسر من بیش از من نسبت به کار آن ها مقاومت نشان داد. مثلا به او گفتند که در اینجا بنویسید که ۸.۵ صبح خانمم می آید دادگاه. او گفت من نمی توانم برای همه احضاریه ها انشاء بنویسم. دوست دارید بدهید من امضاء کنم دوست ندارید، من انشاء نمی توانم بنویسم. خوب این برای من یک جور حمایت روانی بود. خیالم راحت است که اگر مساله ای پیش بیاید کسی هست که به درستی مسئول بچه ها باشد و من نگران نباشم. ناامنی روانی از طرف بچه هایی است که عقل شان می رسد. از نظر نیما (۹ ماهه) نگران نیستم اما دخترم کمی از این بحث ها می ترسد و طبیعی است وقتی بحث بازداشت و این مسائل پیش میاید احساس ناامنی می کند و این خطر را حس می کند.»

    پسرک نو پای چهارده ماهه ام را می بینم و نگران نگاه نسرین ستوده برای کودکانش هستم. می دانم او به همراهی همسر گرامی اش رضا خندان ایمان دارد و می دانم که او پدری ایده آل برای فرزندانش است. اما جرم نسرین ستوده چیست؟ او تاوان عدالت طلبی ای را می پردازد که جوهر وجودی اوست. او برای ساختن دنیایی بهتر برای کودکان ما و خودش تلاش می کند. دنیایی که در آن مهراوه نیمه انسان تلقی نشود و نیما برای حق طلبی به زندان نرود.


    سی و نهمین روز اعتصاب نسرین ستوده و تولد ۱۳ سالگی مهراوه

    گزارش: معصومه زمانی عکس: مریم کاویانی

    سی نهمین روز اعتصاب غذای نسرین ستوده با تولد مهرواه دختر او همزمان شده بود. به همین مناسبت تنی چند از فعالان حقوق زنان و گروه های صلح برای برگزاری جشن تولدی در خانه این وکیل مدافع حقوق زنان و کودکان جمع شدند. در ابتدا تنی چند از حاضران در خصوص اهمیت اقدام اعتراض آمیز نسرین ستوده و حفظ جان او نکاتی را یادآور شدند.

    پس از آن، پروانه آل بویه به نمایندگی از مادران صلح ضمن اشاره به اهمیت حضور نسرین در جریان جنبش دموکراسی خواهی اظهار داشت: طبیعتا همه می دانند نسرین در چه وضعتی به سر می برد. تلاش نسرین همواره در راستای برقراری صلح و حقوق بشر بوده و حال، او جان خود را در همبن راه به خطر انداخته است. ما در فکر بودیم چگونه صدایمان را به نسرین برسانیم که جان تو عزیز تر از این حرف هاست و وجودت برای جنبش دکوکراسی خواهی لازم است.

    وی در ادامه افزود: فکر کردیم تنها راه رساندن صدایمان به او از طریق خانواده اش است. ما از آقای خندان و بچه ها می خواهیم در صورن ملاقات از او بخواهند اعتصابش را بشکند هرچند او دلایل خود را دارد و کار به جایی رسیده که جانش را وسیله اعتراض قرار داده است.

    نسرین ستوده

    یکی از فعالان حقوق زنان اقدام نسرین ستوده را در چنین شرایطی انقلابی دانست و افزود: آن چه اعتصاب نسرین ستوده را در این شرایط ارزشمند می کند نه تنها ایستادگی در برابر خودکامگی حاکمیت که ایستادگی در برابر نوعی فردگرایی و منفعت طلبی است. گفتن این امر که هر کسی توانایی مقاومت ندارد و یا این که نباید افراد را مورد قضاوت قرار داد، خود نوعی واکنش پیشگیرانه است که اگر ما نیز روزی تصمیم گرفتیم میدان را خالی کنیم، قضاوتمان درباره دیگران گریبان گیر خودمان نشود.

    ستاره هاشمی گفت: درست است که زمانه قهرمان ها دیگر به پایان رسیده است ولی آیا زمانه آدم های خوب نیز به پایان رسیده است؟

    در ادامه این مراسم دکتر میثمی که به دعوت همسر نسرین ستوده در مراسم شرکت کرده بود، ضمن اشاره به موقعیت حساس این وکیل دربند تاکید کرد: آنچه مادران صلح می گویند و نامه ای که دکتر ملکی چندی پیش نوشته نشان از دلسوزی ارزشمند آنها دارد. باید در نظر داشت که تاثیر گذاری بر تصمیم نسرین باید درعین احترام به اقدام و همراهی با او باشد. من به دنبال راهی بودم که هم تاثیر گذار و هم حاکی از همراهی با او باشد. موقعیت بسیار حساس است و تنها درخواست از او برای شکستن اعتصاب کافی نیست. چند روز پیش نامه ای به نسرین نوشتم و انتشار آن را به خانواده واگذار کردم.

    همسر نسرین ستوده نیز در توضیح محتوای نامه دکتر میثمی گفت: در راستای خواسته هایی که از نسرین مطرح شده، دکتر میثمی روش جدیدی را در پیش گرفته اند. ایشان چندین روز است که در اعتصاب غذا به سر می برد و تا زمانی که نسرین اعتصابش را بشکند او نیز ادامه خواهد داد. شخص دیگری هم در آلمان دست به چنین اقدامی زده است. من سه شنبه به ملاقات نسرین رفتم و او پیش از آنکه من چیزی بگویم از این وقایع باخبر بود.

    دلارام علی فعال حقوق زنان در ادامه خاطر نشان کرد: چندی پیش دوستان بیانیه ای را امضا و منتشر کرده اند که در آن خواستار شکستن اعتصاب غذای نسرین بودند اما اگر خود را جای او بگذاریم خواهیم دانست که اعتصاب غذا تصمیم ساده ای نبوده و آخرین راه فرد برای رساندن صدای اعتراضش به مسوولان است. فشار آوردن به سیستمی که برای چندمین بار او را به اعتصاب واداشته، در کنار توجه به ارزشمندی جان او، کاری است که از ما برمی آید و ما باید صدای اعتراض او باشیم.

    یکی از فعالان جنبش زنان و از موکلان نسرین ستوده با اشاره به روحیه سرسخت نسرین و توجه او به پرونده هایی که در دست داشته، تصریح کرد: نسرین وکیل مدافع من بود و می خواهم به روحیه مقاوم او اشاره کنم. اولین بار زمانی که نیما را باردار بود دیدمش. باران می آمد و ما در مقابل دادگاه انقلاب قرار داشتیم. جالب بود که نسرین با وجود بارداری و هوای نامساعد برای دفاع از من به دادگاه آمده بود.

    نفیسه آزاد ضمن اشاره به روحیه مقاوم دیگر زندانیان زن که در شهرستان ها به سر می برند افزود: البته جا دارد که به دیگر زندانیان زن که در شهرستان های مختلف به خصوص در کردستان و شمال کشور هستند، اشاره کنم (حتی زندانیانی مثل زینب [بایزیدی] و روناک [صفازاده] که دوران محکومیتشان بدون سپری کردن مرخصی به اتمام رسیده است) فرشته [شیرازی] که به مدت سه سال محکوم به حبس شده و دو فرزند جوان دارد، شغل و خانه خود را از دست داده و برای گرفتن مرخصی شرایط سختی را پشت سر می گذارد. 

    وی ادامه داد: شرایطی که نسرین دارد در زندان های دیگر نیز هست به خصوص برای زندانیانی که دسترسی به رسانه ندارند. مثلا زندان آمل ساختمان دو طبقه با زیر زمین مخروبه ای است که هیچ امکاناتی از جمله گاز ندارد و زندانیان مجبورند از غذای زندان تغذیه کنند.

    مهناز پراکند وکیل نسرین ستوده که در خارج از ایران به سر می برد با ارسال پیامی تولد مهراوه را تبریک گفته و صبوری و مقاومت او را در تحمل شرایط به وجود آمده ستود.

    یکی از موسسان کارزار صلح و آزادی در پایان با ستودن احساس تعهد افرادی نظیر نسرین ستوده اظهار داشت: من از اینکه شاهد چنین پایداری های انسان هایی هستم که حاضرند در زمان قحط احساس تعهد، جانشان را فدای مردم و آزادی میهن کنند، قدردانم اما در عین حال خواستار آنم که شرایطی فراهم شود تا دوستان ما بتوانند با تحقق خواسته هایشان جان خود را برای فردای میهن نگاه دارند و رنگ بهتری به فردای ما ببخشند.

    جباری در خصوص نحوه تاسیس کارزار صلح و آزادی گفت: شرایط صلح باید محقق شود تا ما به آزادی و دموکراسی دست یابیم. در همین راستا ما فراخوان و کمپینی به نام صلح و آزادی به راه انداختیم که بعد از مادران صلح، اولین کارزاری است که در این راستا اعلام موجودیت کرده است. پس از صحبت حاضران، جشن تولد مهراوه با همراهی جمع برگزار شد.

    در پایان رضا خندان به نمایندگی از حاضران از دکتر میثمی در خواست کرد تا اعتصاب غذای خود را شکسته و از ادامه ی این اقدام صرف نظر کند. اما دکتر میثمی با این استدلال که اعتصاب غذای او نوعی همراهی و همدلی با نسرین ستوده است، از پذیرفتن تقاضای همسر این وکیل سر باز زد.

    گزارش تغییر برای برابری:  نسرین ستوده و مقاومتی ستودنی؛ به مناسبت تولد مهراوه دختر نسرین ستوده و مقارن با سی و نهمین روز اعتصاب غذای او


    در ستایش مقاومت نسرین ستوده- جلوه جواهری

    «بر این اعتقادم که سختی هایی که خانواده ما و بسیاری از موکلانم طی سال‌های اخیر تحمل کرده‌اند، بی نتیجه نیست. عدالت درست در همان زمان که از او کاملا قطع امید کرده‌اند، از راه می رسد. بی گمان می رسد» [۳].

    این جملات در انتهای نامه ستوده به دخترش مهراوه آمده، نامه ای که پس از شش ماه دوری از فرزندان در گوشه ای از سلول های یاس آور ۲۰۹ نوشته شده، در پس فشارهای بسیاری که برای در هم شکستنِ مقاومت او وارد آمده، بر او، زنی مبارز که تنها حق جویی را پی گرفته است، وکیلی عدالت جو، که هم اکنون موکلان اش را ناتوان از درک این همه جسارت و ایستادگی کرده است. این وکیل مبارز، در تلخ ترین روزهای خود و فرزندان اش، از امید به عدالتی می گوید که فردا حتما از راه می رسد.

    نسرین ستوده همیشه برای من نشانه ای از حق طلبی و عدالت جویی توامان با صبر و مقاومت بوده است. زنی که درس ایمان، صبوری و امید می دهد و در اوج ناامیدی نشانه های امید را به تو گوشزد می کند. تهِ وجودت را در مقابل خودت، عریان رها می کند تا در لحظات تنهایی با خود بیندیشی که به دنبال چه هستی و برای چه باید بایستی؟ تا با خودت فکر کنی که آیا می توانم پیش روم؟ آیا این ها فقط نمایش امروز من است؟ یا واقعیتی که باید در برابر آن پاسخگو باشم؟ و اگر نمی توانم پاسخی درخور داشته باشم، پس تا کجا باید حرکت کنم؟ “تا همان جا که ایمان و باور به آینده، تو را پیش می برد، باور به آینده ای روشن، که به مبارزه امروز تک تک مان نیازمند است”.

    بی آنکه قضاوتی درباره هیچ کدام از موکلان خود داشته باشد، تنها با صداقتی که در کلام دارد و شجاعتی که گاه بر خلاف قاعده اندیشه ات فکر می کنی در ذات او نهفته است، به تو نیشتر می زند تا به خود آیی و اگر قرار است در آینده انتخابی کنی، به اندازه انتخاب های آینده ات پیش روی، و اگر قرار است پاسخگو باشی به اندازه توان پاسخ دادنت حرکت کنی، بی آنکه حتا به تو این را نیز بگوید یا زمانی که اندازه های ات در هم می ریزد، قضاوتی داشته باشد. گاه همین صداقتی که با آن روبرو می شوی، ناچار امیدوارت می کند چرا که آرزوهایت به اندازه ایمانت رشد کرده و به ناچار برای بزرگ کردن هر آرزویی مجبوری ایمانت را رشد دهی؛ ایمان به فردایی دیگر، اگر امروز همچنان در تلاش برای تغییر آن باشی. این گونه، آرمان هایت رنگ واقعیت به خود می گیرند و البته این واقعیت گاه بسیار تلخ و گزنده است و «صبوری» می طلبد؛ تمام آنچه نسرین ستوده در آن خلاصه می شود.

    توجه به صداهای پنهان

    نسرین ستوده همیشه نگاه به حاشیه ها داشته و دارد. همان گونه که در تلاش برای بیرون کشیدن صدای کودکان آزار دیده از اعماق خانه های شان است، که رد آن را هم چنان نیز در نامه های او به فرزندانش می بینیم، وقتی به مهراوه می نویسد: «هر بار پس از ملاقات و هر روز و هر روز در جدال با خویشتن از خود پرسیده‌ام آیا حقوق کودکان خود را رعایت کرده‌ام؟]»[۳].

    ستوده، بارها به ضرورت مبارزه تاکید داشت و مخاطره آن را کمتر از زیستن در سیطره قوانین نابرابر و شرایط ناعادلانه می دانست. او به زندگی کودکان آزار دیده که هر لحظه جانشان از شکنجه های بی امان پدر، نامادری، ناپدری و … در مخاطره بود، اشاره می کرد و مبارزه برای تغییر چنین سرنوشتی برای کودکان ایرانی را وظیفه می دانست.

    او انگیزه همه این تلاش ها را در نامه خود به دخترش به زیبایی بیان کرده است: «یکی از مهم‌ترین انگیزه‌هایم برای پیگیری حقوق کودکان، تو بودی. همواره فکر می‌کردم و هنوز هم فکر می‌کنم که نتیجه‌ی همه‌ی تلاش‌هایم برای احقاق حقوق کودکان به هیچ کس، به اندازه کودکانم نمی‌رسد. هر بار که از دادگاه کودکان آزار دیده به خانه می‌رسیدم تو و برادرت را بیشتر و بیشتر در آغوش می‌فشردم. هنوز هم دلیل آن را نمی‌دانم. اما گویا از این طریق می‌خواستم آزار کودکان قربانی را جبران کنم!!!»[۳].

    کودکانی هم چون هانیه، باربد و نیما، کودکانی که در اخبار می بینیم چگونه با دشوارتر شدن شرایط زندگی والدین شان، با خطر شکنجه شدن از سوی آنها روبرو هستند، چرا که قانون، تنبیه کودکان توسط والدین را مجاز دانسته و مرز این تنبیه را نامشخص رها کرده است. و قانون ابایی ندارد تا این کودکان را پیش از درمان نیز به آغوش شکنجه گران شان باز گرداند، به ویژه اگر شکنجه گر آنها پدر، یعنی ولی دم شان باشد.

    گویی ستوده، وکالت را برگزیده تا به دفاع از همین صداهای پنهان برآید؛ دفاع از کودکان آزار دیده، کودکان اعدام، بهاییان به بند کشیده تنها به دلیل دین شان، سیاسیون متهم به اعدام به اتهام رابطه با برخی احزاب سیاسی، معترضان گمنام پس از انتخابات که به زندان افتاده و از سوی زندانبانان و ماموران به «کف خیابانی» معروف شدند و … ستوده در قسمتی از پیام ویدیویی که به مراسم اهدای جایزه حقوق بشر ایتالیا فرستاده، می گوید: «تلاش فعالان جنبش دانشجویی، کارگری، معلمان، زنان و اقلیت‌های قومی به ویژه هموطنان کرد ما با چالش‌های بزرگ قضایی مواجه بوده است که در بسیاری از اوقات امر دفاع از آنان را با دشواری مواجه ساخته است»[۴].

    به دین گونه در فرصت کوتاهی که در این مراسم آن هم به شکل مجازی می یابد به فشار وارد آمده بر اقلیت‌های قومی و فعالان کرد تاکید می کند، فشاری که در آن روزها بسیاری از این فعالان را با حبس های طولانی و احکام اعدام مواجه ساخته بود.

    با آنکه، هرچه صدا پنهان تر باشد، تلاش برای عمومی کردن آن، مخاطره آمیزتر است؛ ستوده باز هم در پی دفاع از موکلان بی صدای خود، در شرایطی به دشواری ماه های بارداری، شهرهای ایران و پله های دادگاه های شان را می پیمود و بار این مخاطره ها را به جان می خرید. چرا که معتقد بود تنها در دنیایی عاری از این بی عدالتی هاست که می توانیم شادتر زندگی کنیم. به اعتقاد او نپرداختن به چنین عدالت ستیزی ها و حق نستاندن از چنین حق شکستن ها، تنها پاک کردن صورت مسئله ای بزرگ است و زندگی کردن در میان مردگانی به ظاهر زنده.

    او توجه به بی عدالتی ها و نقض حقوق بشر را تا مرزهای خارج از هر کشوری نیز لازم می داند و در همین راستا به فعالان حقوق بشر در ایتالیا می گوید: «بی شک حقوق بشر در جامعه ‌ای پایدار نمی‌ماند که چند کشور آن سوتر مکرراً نقض می‌شود، به تجربه‌ای که خود در ایران شاهد آن بودم اشاره می‌کنم که تا سی سال پیش اعدام کودکان به موجب قوانین رسمی ایران ممنوع بود اما تأثیر دیدگاهی که به نام مذهب، تصمیم گیری می‌کند توانست در مدت اندکی این حقوق را چنان دگرگون کند که دخترکان 9 ساله را در معرض اعدام قرار دهد»[۴].

    تهدید وکلایی که قانون را سرلوحه قرار داده اند

    نسرین ستوده که به دلیل ممنوع الخروجی نتوانست در مراسم اهدای اولین جایزه حقوق بشر ایتالیا که به وی تقدیم شده بود، شرکت کند، در قسمتی از پیام ویدیویی خود در این مراسم می گوید: «وکلای مدافع فعالان اجتماعی، خود با تضییقات فراوانی روبرو هستند. آنها نه تنها با محدودیت‌های قانونی برای دفاع از موکلان‌شان روبرو هستند بلکه همواره با تهدید تشکیل پرونده و حبس و زندان مواجه‌اند. بسیاری از وکلای مدافع حقوق بشر به کرات محکوم به زندان شده‌اند و به موجب حکم دادگاه، مدت زندان خود را تحمل کرده‌اند»[۴].

    وضعیتی که ستوده در متن سخنرانی خود مطرح می کند، شرایطی است که در سال های پس از آن، وخیم تر شد. به طوری که، وکلای بسیاری را با محدودیت های شدید مواجه ساخت، شرایطی که برخی از وکلا را به خروج از ایران واداشت، برخی را به سکوت، برخی دیگر را هم چون خود او روانه زندان کرد و برخی را در موقعیتی سخت و دشوار به ادامه کار واداشت.

    با این وجود او هم چنان بر تبعیت از قانون تاکید می کند، همچنان که خواستار تغییر آن است، چه ریشه ای یا جزئی. او خود را هرگز در خارج از این چارچوب ندیده و در نامه اش به مهراوه نیز می گوید: «{تو به مانند من طاقت آوردی، در پاسخ به صحبتم که گفتم: دخترم یک زمانی فکر نکنی کاری کردم که شایسته‌ی چنین مجازاتی باشم و فکر شما نبوده‌ام و بعد با اطمینان به تو گفتم: همه‌ی کارهایم قانونی بوده است» [۳].

    اکنون، حدود ۹ ماه است که نسرین ستوده تنها به اتهام دفاع از موکلان خود در زندان است و در این مدت، از دیدار همسر و فرزندانش جز در مواردی محدود، محروم بوده است. با نزدیک شدن به سالروز تولد ستوده در ۹ خرداد، این روز را تبریک می گویم به همه ساکنان زمین به ویژه کودکانی که هیچ جای این زمین را برای زیستن امن نمی بینند، به نیما و مهراوه که صبورانه طاقت آوردند، آن گونه که نسرین در زندان تاب آورده و به رضا خندان، که از صبر و مقاومت او در این راه گاه زبان کم می آورد. تولد این زن مقاوم و حق طلب، نشانی است از زنان و مردان حق طلب که به جرم حق خواهی با سرکوب مواجه شدند و می شوند و خواهند شد.


    پی‌نوشت:

    [۱] نقل قول‌ها: مصاحبه ناهید کشاورز و جلوه جواهری با نسرین ستوده در دفتر کارش، تیرماه ۱۳۸۷
    [۲] نگاه کنید به کشاورز، ناهید، وکیل سیاسی استراتژیست و مشاور است،به مناسبت دریافت جایزه حقوق بشر برای نسرین ستوده، سایت مدرسه فمینیستی

    [۳] نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه: تو به مانند من طاقت آوردی، تغییر برای برابری، ۲۶ فروردین ۱۳۹۰

    [4] متن سخنرانی نسرین ستوده در مراسم اهداء جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا در میرانو، مدرسه فمینیستی، ۲۳ آذر ۱۳۸۷

    *عکس از آرش آشوری نیا