تا قانون خانواده برابر: بی بی خانم استرآبادی رساله ای دارد به نام «معایب الرجال» که در سال 1312 ه.ق (1894 م) در پاسخ به تادیب النسوان نوشته است. – این رساله – تا سال 1371 ه.ش که توسط افسانه نجم آبادی از دل کتابخانه های صدساله بیرون آورده شد و به چاپ رسید، خاموش مانده بود. حال آنکه «تادیب النسوان » همان سالها به چاپ رسید و در جاهای مختلف مورد استناد قرار گرفت. بی بی خانم یکی از بی شمار زنانِِ تاریخ ِ ایران است که بیش از 100 سال خاموشی اش طول کشید.
اگر بپذیریم تاریخ یکی از گفتمانهای موجود راجع به جهان است که موضوعش گذشته است و راوی اش مورخی که در زمان و مکان دیگری از آن گذشته زیست می کند، آن وقت می توانیم این ادعا را به میان بیاوریم که تاریخ نگاران معاصر، بی بی خانم را از روایت های خود حذف کرده اند. آیا آن وقت می توان گفت روایت آنها از این دوره بی طرفانه است؟ عده ای از تاریخ پژوهان معتقدند روایت بی طرفانه در تاریخ وجود ندارد و هیچ مورخی نمی تواند همه گذشته را روایت کند. مورخ فرزند زمان خویش است و بسته به اسناد، نوشته ها، عکسها، نقوش و … ابعادی از گذشته را به تصویر می کشد و شاید ابعادی را حذف می کند.
واقعیت این است که نادیده انگاشتن بی بی خانم و زنان بیشماری در تاریخ ایران، اتفاقی نبوده و این ماجرا تنها به تاریخ ایران تعلق ندارد. فمینیست ها با آشکار ساختن این حذف، انتقادهای جدی به تاریخ نگاری وارد دانسته و روندهای جدیدی را پی گرفته اند.
مشهودسازی – تاریخ زنان
در گرایشات متفاوت فمینیسم، مطالعات تاریخی با اهمیت است. از نظر فمینیست ها تاریخ به عنوان یک حوزه معرفتی مانند سایر دانش ها و معارف انسانی به زنان توجه نکرده و این مردان بوده اند که تعیین کرده اند چه چیزی باید مطالعه شود و آنچه مطالعه می شود به چه نحو باید تفسیر گردد.[1] تاریخ از دو منظر برای فمینیستها اهمیت دارد. تاریخ به عنوان معرفت نسبت به گذشته اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، می تواند برای فهم گذار تاریخی زندگی زنان به کار بیاید و از طرفی با استفاده از مطالعات تاریخی می توان به ریشه های تاریخی شکل گیری نهاد پدرسالاری و فهم ریشه های پدرسالاری پی برد.
نظریه پردازی فمینیستی در راستای مشهود سازی زنان در تاریخ چند رهیافت را در پیش می گیرد :
الف- رهیافت نقش زنان در تحولات تاریخی: در این رهیافت به بررسی نقش زنان در تاریخ تحولات و رویدادها در عرصه عمومی پرداخته می شود. عمدتا فمینیست های لیبرال با این نگاه به تاریخ می نگرند. به عنوان مثال به نقش زنان در انقلاب ها، جنبش ها، تحولات اقتصادی، سیاسی و .. می پردازند.[2]
ب- رهیافت تاریخ زنانه یا زن محور: در این رهیافت به حوزه هایی که اساسا در تاریخ به آن توجهی نشده –همچون سپهر خصوصی- پرداخته می شود. بخشی از این مطالعات معطوف به علل شکل گیری سپهر خصوصی و تفکیک آن از سپهر عمومی است. بخش دیگر ارزشهای سپهر خصوصی زندگی زنان را در سپهر خصوصی، نوع روابط و تحولات آن در طول زمان مسائل شخصی زنان و .. مورد توجه قرار می دهد. [3]
ج- رهیافت تاریخ اجتماعی زنان: مطالعات تاریخی فمینیستی می تواند به عنوان بخشی از تاریخ اجتماعی مطرح شود با این تاکید خاص که توجه آن ها معطوف بر نهادها و حوزه هایی است که زنان در آن نقش بیشتری دارند.[4]
د- رهیافت تاریخ از پایین: این رهیافت به وضعیت حاشیه ها می پردازد؛ کسانی که هیچ گاه در روایت های تاریخی صدایی برای شنیده شدن نداشتند؛ فقرا، مهاجران، رنگین پوستان، جهان سومی ها، عشایر و … در آغاز این مطالعات، تنها وضعیت زنان طبقات متوسط سفیدپوست مورد توجه بود، اما با گذشت زمان به حضور زنانی از طبقات پایین تر و ضعیف تر اجتماع نیز توجه شد.[5]
مطالعات تاریخی زنان و تلاش فمینیست ها در این زمینه، سبب شده نقش فعال زنان درتحولات تاریخی تائید و به رسمیت شناخته شود و در اهمیت عرصه عمومی به عنوان معیار مورد اهمیت در تاریخ تغییر ایجاد شود و نه تنها عرصه خصوصی مهم انگاشته شود که تمایزات مفروض بین سپهر عمومی و سپهر خصوصی از میان برود و این دو یکی انگاشته شوند.
همچنین تلاش فمینیست ها به تولید و نشر محصولات علمی در این بخش، مانند کتاب ها و مجلاتی که به طور تخصصی در مورد تاریخ زنان فعالیت می کنند، منجر شد.
تاریخ زنان در ایران
در 20 سال اخیر توجه به تاریخ زنان اهمیت یافته و کتاب هایی در این زمینه منتشر شده است. البته نوعی از تاریخ نگاری که به زندگی زنانِ خانواده سلطنتی پرداخته اند و افسانه های بسیاری حول زندگی آنان تولید کرده اند، قدمت طولانی تر از این دارد. این نوع تاریخ نگاری عمدتا از منظری مردانه نگاشته شده و زنان به صورت اغراق آمیز توصیف شده اند. از جمله این کتاب ها می توان به کتاب هایی که درباره «مهدعلیا» مادر ناصرالدین شاه[6]، خواهران[7] و همسران[8] محمدرضا پهلوی نگاشته شده، اشاره کرد.
دسته دیگر از کتاب ها با رهیافت نقش زنان در تحولات تاریخی، به بررسی موقعیت زنان در دوره خاص پرداخته اند و سعی کرده اند زندگی زنان را در آن برهه خاص بازسازی کنند. این روایت ها با تمرکز بر منابع مختلف، سعی در روشن نمودن بخشی از تاریخ اجتماعی دارند که در تاریخ نگاری مسلط نادیده انگاشته شده است.[9] به عنوان نمونه می توان به مجموعه کتابهای بنفشه حجازی[10] اشاره کرد که با عنوان جایگاه زن در دوره های مختلف منتشر شده است.
برخی از کتاب ها با رهیافت تاریخ اجتماعی زنان، موضوع خاصی در ارتباط با زنان را در دوره زمانی مشخص برجسته کرده اند و به آن پرداخته اند[11]. از جمله آن ها می توان به کتاب هایی که درباره پوشش زنان در دوره های مختلف[12] و واقعه کشف حجاب[13] نگاشته شده، اشاره کرد.
در این میان مجموعه ای از کتاب ها به تاریخ فمینیسم در ایران پرداخته اند و راوی زندگی فعالان حقوق زنان در ایران هستند. برخی از این کتاب ها تاریخ جنبش زنان در ایران را روایت کرده اند؛ کتاب های «جنبش حقوق زنان در ایران » (سانارساریان،1384)، «هدفها و مبارزه زنان ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی» (خسروپناه،1381) از نمونه های این نوع روایت ها هستند[14]. جمع آوری تاریخ شفاهی زنان[15]، زندگی نامه و اتوبیوگرافی[16]نیز از جمله آثاری هستند که توانسته اند تا حد زیادی راوی تاریخ فمینیسم در ایران باشند.
مادران من کیستند؟
به نظر می رسد تمام گروه ها به نوشتن بیوگرافی های جمعی خود نیاز دارند. ما برای خلق هویت جمعی مان نیاز به تاریخ داریم و شاید بیش از تاریخ، نیاز به مادرانمان. نیاز به دانستن دغدغه ها، شکست ها، موفقیت ها و شادی هایشان. این بار شاید گذشته نه تنها چراغ راه آینده باشد که همراه آینده بیاید و دلداری اش دهد.
ما در سایت «تا قانون خانواده برابر» می خواهیم از مادرانِ خود بگوییم. مجموعه «مادران من کیستند؟» قرار است روایت های کوتاهی از زنانی باشد که زندگی شان مبارزه کردن برای کسب برابری بوده است؛ زنانی که چراغ دارانِ راه آینده ما هستند.
[1]مشیرزاده، حمیرا (1383). مقدمهای بر مطالعات زنان. تهران: وزارت علوم، تحقیقات فناوری، دفتر برنامه ریزی و مطالعات فرهنگی ص 108
[2]. همان، ص 109
[3]. همان، ص110
[4]. همان، ص111
[5]. همان، ص116
[6]. ملکه قجر: ناصرالدین شاه، رنجه از رقابت دو زن مهدعلیا و جیران (محمدرضاحسنبیگی، 1389)؛ زنان نامدار تاریخ ایران: مهد علیا مادر ناصرالدین شاه (فریبرز بختیاری اصل،1375)؛ آشنایی با زنان ذینفوذ قدرت طلب و دسیسهگر دربار ناصری: مهدعلیا (نیلوفر کسری،1375).
[7]. اشرف (پهلوی) ملکهی بی تاج و تخت (اعظم فرخزاد،1390)؛ شمس پهلوی در گذرگاه تاریخ (سعیدقانعی،رویاکمالیان، 1389)؛ اشرف در آیینه بدون زنگار (خسرو معتضد،1380).
[8]. آخرین ملکه (بهرام افراسیابی، 1380)؛ همسران شاه: همراه با دستنوشته دفترچه خاطرات فرح دیبا (بهرام افراسیابی،1388)؛ دخترم فرح: خاطرات بانو فریده دیبا- مادر فرح پهلوی (مترجم الهه رئیس فیروز،۱۳۸۱)؛ زندگی من: خاطرات فرح پهلوی (دیبا) ملکه سابق ایران (فرح پهلوی، 1380)؛ فوزیه ملکه غمگین (ترجمه فرامرز فرامرزی،1378)؛ فوزیه: حکایت تلخکامی قصه جدایی (خسرو معتضد،1373).
[9]. زنان ایران در جنبش مشروطه (عبدالحسین ناهید،1360)؛ از طاووس تا فرح: جای پای زن در مسیر تاریخ معاصر ایران (محمود طلوعی،1377)؛ زن ایرانی در عصر صفویه براساس سفرنامهها و گزارشهای خارجیان (خسرو خوانساری،۱۳۸۱)؛ زن ایرانی در دوره ناصرالدین شاه قاجار از نگاه سیاحان خارجی (سکینه یعقوبی،۱۳۸۱)؛ زن در ایران عصر مغول (شیرین بیانی،۱۳۸۲)؛ زن در دوره قاجار (بشری دلریش، 1376)؛ زن در تاریخ نگاری صفویه (عباسقلی غفاریفرد،۱۳۸۷)؛ سیاست و حرمسرا: زن در عصر قاجار (خسرو معتضد، نیلوفر کسری، ۱۳۷۹)؛ جایگاه زن در انقلاب مشروطیت (مریم فتحی ۱۳۷۹).
[10]. زن به ظن تاریخ: جایگاه زن در ایران باستان (۱۳۷۰)؛ تاریخ زنینه: جایگاه زن در ایران باستان (1383)؛ ضعیفه: بررسی جایگاه زن ایرانی در عصر صفوی (1381)؛ زن تاریخ (۱۳۸۵)؛ تاریخ خانمها: بررسی جایگاه زن ایرانی در عصر قاجار (1388)؛ تاریخ هیچکس: بررسی جایگاه زن ایرانی در عصر افشاریه و زندیه (۱۳۸۵).
[11]. یکی از مهمترین کتابهایی که با این رویکرد نگاشته شده، حکایت دختران قوچان نوشته افسانه نجم آبادی است. از دیگر کتابها می توان به سفر دانه به گل: سیر تحول جایگاه زن در نثر دوره قاجار (۱۲۱۰-۱۳۴۰ق) (مریم عاملی، ۱۳۸۸)، سهم زنان در نشر حدیث (مهدی مهریزی،۱۳۸۷)، تصویر زن در ده سال داستاننویسی انقلاب اسلامی (زهرا زواریان،۱۳۷۰)، انجمن های نیمه سری زنان (ژانت آفاری،1377) اشاره کرد.
[12]. پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از ایران باستان تا انقلاب مشروطه (مهدی محبتی،۱۳۸۹)؛ داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب (رسول جعفریان،1383).
[13]. حجاب و روشنفکران (نوشین احمدی خراسانی،1390)؛ جنسیت، ناسیونالیسم و تجدد در ایران (فاطمه صادقی،1384)؛ کشف حجاب، بازخوانی یک مداخله مدرن (فاطمه صادقی،1392)
[14]. از دیگر کتابهای در این زمینه می توان به نهضت نسوان شرق (نجم آبادی، سلامی،1384)، بهار جنبش زنان (نوشین احمدی خراسانی،1391) اشاره کرد.
[15]. سناتور (احمدی خراسانی و اردلان، 1382)؛ دفترچه خاطرات شانزده زن ایرانی (نوشین احمدی خراسانی، 1387)
[16]. معایب الرجال (بی بی خانم استرآبادی)؛ ما هم در این خانه حقی داریم (نجمی علوی، 1383)، از زنان پیشگام ایرانی افضل وزیری دختر بی بی استرآبادی (نرجس مهرانگیز ملاح، 1385)، دختر ایران (ستاره فرمافرمائیان، 1378)؛ زنانی که زیر مقنعه نقاب داری کردند (منصوره اتحادیه،1388).