نقدی فمنیستی-پست مدرنیستی بر رمان جنس گیلاس

0
987

تا قانون خانواده برابر: اسلاوی ژیژک[1]معتقد است: «در انبوه کوشش هایی که قصدشان تفسیر شکاف میان مدرنیسم و پست مدرنیسم است، آنچه که نادیده انگاشته می شود تاثیر این شکاف بر خود موقعیت و شأن تفسیر است. بنابراین شکاف میان مدرنیسم و پست مدرنیسم باید در درون ذاتی میان متن و تفسیرش تعبیه شود. آثار هنری مدرنیستی کارکردی به سان یک شوک دارد در این مفهوم تفسیر لحظه قطعی کننده یِ نفسِ کنشِ دریافت است. اما پست مدرنیسم رویکردی مخالف را انجام می دهد »شاید جنس گیلاس به تعریف[2] پست مدرنیستی نزدیک باشد. البته معتقدم جنس گیلاس بیش از آنکه یک ثر پست مدرنیستی باشد یک رمان به تمامی انگلیسی است. چون یک رمان به تمامی معنا فانتزی[3] است. ادبیاتی که در حدود یک قرن پیش با نوشته ای از ویلیام موریس[4] آغاز گردید و با اثر بزرگ تالکین ارباب حلقه ها به گونه جهانشمولانه و تاثیر گذار خود را معرفی کرد. آثار فانتزی جدا از تمام ویژگی هایی که بعدا به آن خواهیم پرداخت آثاری با زیر لایه های معنایی بی شماری هستند. وقتی برای اولین بار رمان تالکین[5] به صورت فیلم در آمد امریکائیها آنرا ترویج حکومت شاه محورانه و سلطنت طلب در دنیای امروز دانستند و آن را محکوم کردند. مسحیت و اسلام ناجی خود را در آن تاویل می کند و در انگلستان گروه چپ گرایانه نو شکل می گرفت.

ویژگی های آثار فانتزی به طور کلی

در آثار تخیلی روایت در زمان و مکان نامشخص و عاری شده از زندگی مدرن شکل می گیرند و همین طور روح این آثار دارای ویژگی های خود انگیختگی و رهایی از هرگونه نیروهای سلطه گر است. همین طور در داستان های تخیلی مدرن به واسطه نقش محوری ذهن و مرکزیت آن، راوی جایگاه مهم و متفاوتی را دارا می باشد. یکی از مشخصات رمان رئالیستی مدرن تلاش برای ایجاد نوعی از توهم واقعیت بوده است و رمان فانتزی نوعی دهن کجی به این نوع از رمان محسوب می شود جدا از ویژگی های فمنیسیتی و زنانه جنس گیلاس پیوند این نوع ادبیات با فانتزیسم انگلیسی به وجوه پست مدرنیستی رمان جنس گیلاس یاری می رساند.

ویژگی های زنانه رمان جنس گیلاس

وولف[6] در اثر معروف خود(اتاقی از آن خود) می نویسد: «در ادبیات گذشته یا زنان در رمان مطرح نمی شدند یا به واسطه یک جنس مذکر شرح داده می شدند» (چه برسد به اینکه راوی اثر باشند). و یا در جای دیگر می نویسد: «نوشته مردان در مقابل زنان صریح، بی پرده، و حاکی از استقلال ذهنی مردان است» این جملات نشان از این دارد که ذهنیت مدرن نیز مانند ذهنیت سنتی ارزش زیادی برای زنان و شخصیت های زن قائل نبودند. اما رمان وینترسن یکی از همان آثاری که با رفتاری عصیان گونه نه تنها زن راوی داستان بلکه نقش نوعی از مصلح کننده را بر عهده دارد. بی پرده و صریح خود را شرح می دهد و به نوعی از فلسفیدن از نگاه خود دست می زند. البته این نقش اصلاح کننده و مصلح بودن و همین طور جایگاه زندگی شاه و سلطنت محورانه همانطور که در ارباب حلقه ها[7] با این تفاوت که جایگاه نیروهای شر را در جنس گیلاس عده ای کشیش مسیحی بازی می کنند که انگار از همان ابتدا محکوم به فنا و از بین رفتنند. راوی زن داستان الگوی زن فرشته ای در خانه و یا فاحشه ای بیرون از خانه (یا همان اثیری ویا لکاته بودن)[8]را زیر پا له می کند. زن در جنس گیلاس کسی است که جایگاهی در حد یک پیش قراول ایفا می کند، مجازات می کند در جایگاه خود به حد کافی سنگ دل است و حتی اندامش نیز مانند مانند اندامها اسطورهای مردسالارانه زن شهوانی و لطیف نیست. او نگاه اسطوره ای به زن و جایگاه زایندگی را نیز ندارد و حتی وقتی به طور اتفاقی بچه ای را نگه داری می کند به او شیر نمی دهد و از شیر سگها برای بزرگ کردن اون استفاده می کند. او جسمانیت خود را با عادت ماهیانه خود به اثبات می رساند. در فورغونی می نشیند و در مجلسی که طرفدارن سردمدارن مذهبی برپا کرده اند حاضر می شود و با آنها به جدال لفظی می پردازد. این رفتار نوعی دهن کجی ذهنیت مردسالار درباره عادت ماهیانه زنان است «کلیسا که بعدا با کمک اولین مقامات پزشکی عادت ماهیانه را در رده نجسی قرار دادند» همچنین «تابوهای مربوط به طرد و تماس، به ویژه در باره آمیزش بر قابلیت آلوده کننده گی زنان تاکید دارند». «در تمدن های بسیار کهن بنا به پژوهش های جودی گراهن و کریس نایت، عادت ماهیانه به دلایل متعد از جمله هماهنگی با نظم کیهانی، قدرتی که جوامع کهن برای خون قائل بودند و این که تنها خونی است که جاری شدن آن ملازم با خطری نیست و با باروری پیوند دارد و به دلیل اهمیت باروری و تولید مثل از دلایل تقدس یافتن زنان بوده است. حتی در شروع آن آئین های ویژه ای به اجرا در می آمده است. در ادبیات فمنیستی جاری شدن صلح آمیز و حیات بخش خون به پنج بخش تقسیم می شود: نخست، زمان شروع اولین عادت ماهیانه، که آغاز هماهنگی کیهانی است و بلوغ رسیدن یک زن را تمامی یک روستا یا چندین خانواده گسترده و حتی گاه ده هزار نفر جشن می گرفتند. دوم، خونریزی مربوط بعد از ازاله بکارت که ورود به سطح بالا تری از هستی شناختی است. سوم، عادت ماهیانه معمولی که هماهنگی تن زن را با تن جهان نشان می دهد. چهارم، خونریزی مربوط به وضع حمل که قدرت آفرینندگی مادی زن را به حد کمال می رساند و پنجم، یائسگی که دوران آزاد شدن تمام نیروهای مثبت زن و خلاقیت روحی اوست. گراهن معتقد است با سلطه اصل پدری با مثابه ایده ی کیهانی، این آیین ها زوال یافت و به تدریج سخن گفتن در این باره به نوعی از تابو بدل شد و به جشن تکلیفی منجر شد که کلیسا برگزار می کند و در آن سخنی از عادت ماهیانه نیست. زیرا خون در جامعه پدر سالار گرچه همچنان نماد قدرت باقی ماند. اما در شکل منفی آن یعنی جنگجویی نیز تجلی می یابد».[9]

تبارشناسی اثار تخیلی در ادبیات زنانه

آثار تخیلی در ادبیات زنانه جایگاه ویژه ای دارد زیرا می تواند هم جنبه های غیر جدی واقعیت را نقل می کند و هم تعریف مرد سالارانه از واقعیت را زیر سوال می برد. جوانا راس ادبیات فانتزی در ادبیات زنانه را اینگونه تعریف می کند: «امر واقعی را نفی می کند. خیال آن چیزی است که نمی توانسته اتفاق بیفتد آن چیزی است که نمی نوانسته روی دهد و آن چیزی است که نمی توانسته وجود داشته باشد» از آثار تخیلی سبک گوتیگ زنان می توان به کلارا ریو و ان رادکلیف اشاره کرد و همچنین اثر معروف مری ولستون کرافت با نام «فرانکشتاین»همین طور از آثار مهم خیالی در قرن بیستم زنان می توان به «زن بر لبه تیغ» مارچ پی یر سی که در آن جامعه ای را ترسیم می کند که در آن تساوی کامل دو جنس وجود دارد و همین طور «مرد مونث» نوشته جوانا راس که در آن یک آرمانشهر زنانه را به نمایش می گذارد.

ویژگی های پست مدرنیستی جنس گیلاس

ویژگی های زنانه و فانتزی اثر ناخودآگاه از ویژگی های پست مدرنیستی آنی اثر به حساب می آید. اولی به علت ذات شکاک خود نسبت به عقل مدرنیستی و دومی به دلیل شک در وجود واقعیت. وجود عدم قطعیت در زمان و مکان روایت. چند صدایی و از هم پراکندگی قسمت های رمان به دلیل منطق زنانه اثر که در برابر یک صدای برتر، زمان و مکان برتر مقاومت می کند و همین طور بازخوانی سنت از دیدگاه انسان محوری پست مدرنیستی است. منطقه گرایی و بومی گرایی منطقه و تاکید بر آن و در تاکید بر جنسیت زنانه (که بومی گرایی را از یک ویژگی به یک منطق در این اثر تبدیل می کند.)

منابع :

۱- جنس گیلاس- جانت وینترسن- فریده اشرفی- انشتارات قطره 1382

2-درخت و برگ- جی.ار.ار.تالکین- ترجمه مراد فرهاد پور- انتشارات طرح نو-1377

3-اتاقی از ان خود-ویرجینیا وولف-صفوار نور بخش- نشر نیلوفر-1384

4- فرهنگ و نظریه های فمنیستی- مگی هام- فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی، فرخ قره داغی- نشر توسعه-1382

6- نظریه های ادبی معاصر-رمان سلدون- عباس مخبر – انتشارات طرح نو-1378

7-فرهنگ ادبیات نقد-جی.ای.کادن-کاظم فیروزمند- نشر شادگان-1378

8-نظریه های ادبی قرن بیستم-ایو تادیه- مهشید نونهالی- انتشارات طرح نو- 1377

9- لاکان-هیچکاک انچه که می خواستید از لاکان بدانید اما جراتش را نداشتید–ویراستار انگلیسی اسلاوی ژیژک–ویراستار فارسی مازیار اسلامی- انتشارات ققنوس-1386

10-تاریخ فمنیسم- میشل ریو- سارسه- عبدالوهاب احمدی- انتشارات روشنگران و مطالعات زنان- 1388



[1] Zizek- eslaviفیلسوف معروف فرانسوی

[2]خلاصه ای از صفحه19 و 20 از کتاب لاکان- هیچکاک آنچه که می خواستید از لاکان بدانید اما جراتش را نداشتید

[3] fantasy

[4] moris-viliam, نویسنده قرن نوزدهمی انگلستان

[5] Tolkien-J.R.Rنویسنده معروف انگلیسی1892-1973

[6] Woolf-Virginia از سردمداران رمان مدرن و ادبیات زنان در قرن بیستم1941-1882

[7] این باعث می شود به ذات انگلیسی رمان دوباره تاکید کنم

[8] فکر می کنم این تعبیر برای ذهنیت ایرانی قابل فهم تر باشد

[9] فرهنگ نظریه های فمنیستی ص273