تاقانون خانواده برابر: انقلاب مشروطه (1285-1289) که خود فرزند سیاسی، تغییرات اجتماعی و فرهنگی زمان خود بود؛ زمینه ساز تحولات وسيعي در ايران شد. دامنه اين تحولات علاوه بر سياست، ديگر عرصههاي حيات اجتماعي ايرانيان را نيز متأثر كرد. در اين سالها تغيير در ساختار اجتماعي ايران – هرچند بسیار كند- به همراه الزاماتي كه در حوزه روابط بينالملل بر کشور وارد ميشد، وضعيت دروني جامعه را با بحرانهاي اساسي مواجه ساخت و آشفتگيهايی را در حوزه اجتماعي ایجاد کرد. اين شرایط، اهميت تغيير و نوسازي جامعه را از حدي صرفاً تئوريك به مقولهاي عملي تبدیل کرد. یکی از مسائلی که در این میان مورد توجه قرار گرفت، زن و زنانگی بود. از اين دوره به بعد لزوم مشاركت زنان در جامعه همراه با كشف عوامل بازدارنده سربرآورد و در كليّت خود به رشد آگاهي جمعي زنان در حوزههاي اجتماعي مختلف كمك كرد. یکی از عرصه های حضور اجتماعی زنان در مطبوعات تبلور یافت.
مطبوعات یکی از اولین نشانههای مدرنیته در ایران محسوب میشوند که نقش بسزایی در پذیرش و فهم مدرنیته داشتهاند. گرچه در نشریات عمده انتقادها به عرصه عمومی و به طور اخص سیاست وارد میشد اما در راستای فکر ترقی و ریشهیابی علت عقبماندگی جامعه، مسائل دیگری نیز مورد توجه قرار گرفت. از جمله آنها، زن و روابط زنان و مردان در حوزه عمومی و خصوصی بود. اندیشه مدرن، روابط و مناسبات سنتی در این باره را بر نمیتافت و به چالش میکشید. در چنین فضایی طرح مسئله زنان ضرورت یافت. نشریات، شبنامهها و کتابها جایی برای بروز این عقاید بود که مخاطبان وسیعی داشت. برخی از این مطالب توسط مردان و برخی توسط زنان نگاشته می شد. دیری نپایید که نشریات زنانه توسط زنان انتشار یافت.
داده های تاریخی می گویند اولین نشریه زنانه در سال 1289 به چاپ رسید. بعد از آن در فاصله سالهای 1289تا 1304، نه نشریه زنانه (دانش، شکوفه، نامه بانوان، عالم نسوان، مجله زبان زنان، نسوان وطنخواه، نسوان شرق، رهنمای بانوان، مجله جمعیت نسوان وطنخواه) منتشر شد. منظور از نشریه زنانه، نشریاتی است که مدیر مسئول یا سردبیر و… آنها زن بوده اند، موضوعات مورد بررسی آنها زنانه بوده و مخاطب آنها هم اغلب زنان بودهاند. گرچه تعداد زنان با سواد در این سالها زیاد نبوده اما با افزایش مدارس دخترانه، روند رو به رشدی داشت.2
این نشریات افزون بر این که ابزاری برای آگاهی رسانی و سازماندهی فعالیتهای مربوط به زنان بود، به جایی برای عمومی کردن خواسته های زنان مبدل گشت در این نوشته با تمرکز بر دو نشریه شکوفه و جمعیت نسوان وطنخواه، به عمده ترین مسائلی می پردازیم که در این نشریات انعکاس یافته است. شاید بتوان انتقاد از وضع زنان، اصلاح زندگی زنان و لزوم آموزش و تحصیل آنان را مهمترین مواردی دانست که در این سه نشریه مطرح شده اند.
انتقاد از وضع زنان
انتقاد از وضعیت موجود زنان عمدتا با انتقاد از فضای فرهنگی و اجتماعی که بر زندگی زنان سایه افکنده، مطرح می شده و با عوامل عدم پیشرفت زنان همراه می گردید. این انتقاد گاه به عدم فعالیت زنان و شرایط آن نیز میپرداخت:
«متاسفانه هنوز مقتضیات مملکت ما جامعه نسوان را به آن درجه نرسانیده است که وظایف اجتماعی را دوش به دوش با مردان انجام داده و از این راه به جامعه بیشتر از مردان خدمت نمایند…» (طب خانگی، جمعیت نسوان وطنخواه، سال اول، شماره 3).
گاه بی علمی زنان دلیل شرایط ناگوار کنونی تلقی می شد:
«درنتیجه بیعلمی و بیتربیتی ماست که امروز مردان بر ما چیره شده هر قسم سختی بر ما روا میدارند» (الجنه تحت اقدام الامهات، جمعیت نسوان وطنخواه، سال اول، شماره 1).
در برخی موارد نوک پیکان انتقادات به سوی وظایفی نشانه می رفت که وظیفه زنان محسوب می شود:
«اغلب مادرهای بیعلم و جاهله … گمان میکنند معنی دوست داشتن اولاد این است که او را تنبیه نکنند و حتیالمقدور نگذارند اشک از چشم بچه بیاید» (تقصیر با اوست، عالم نسوان، سال هفتم، شماره 2).
خرافه پرستی نیز به عنوان علت نابسامان بودن وضعیت زنان، بسیار محل نقد قرار می گرفت:
«زنها بازار رواج خوابنماها، معجزه متولیها و دعانویس ها را چنان رونق دادهاند که اعجاز حضرت موسی و عیسی و سایر رسل که در قرآن مجید ذکر شده در مقابل تقلبات این گوش برها از اهمیت و اعتبار افتاده است… » (شکوفه، سال اول، شماره 10)
در برخی مطالب در پی علل فرودستی زنان، گاه با استناد به دادههای تاریخی، آن را زیر سئوال میبردند:
«تربیت و نظام اجتماعی در افواه مشهور است که زن در قدیم بیقدر و بیارزش و خدمت و اهمیت او به درجه هیچ و به مثابه صفر بوده. این عقیده صحیح نیست. از بدو خلقت زن سهیم در زندگانی و شریک تام امور دیده شده و در شرکت بچه و اداره امور معیشتی و ترتیب زندگانی اقتصادی و در دیگر موارد همواره یار و یاور و نگهدار مرد بوده و هست»(لزوم تعاون نسوان در امور زندگانی با مردان عالم نسوان، سال دوازدهم، شماره 4).
اصلاح زندگی زنان
یکی از مهمترین ایده های این نشریات آموزش اصول زندگی به زنان و تامین احتیاجات فکری آنان در رویارویی با شرایط جدیدی است که با آن مواجه شدهاند. در واقع با هدف اصلاح اوضاع زنان و تربیت نسوان برای مواجه شدن با عناصر مدرنیته، رشد یافتند. سرفصل این نشریات به خوبی نمایانگر این مسئله است؛ «روزنامه شکوفه» در صفحه اول خود، شکوفه را «روزنامهای اخلاقی، ادبی، حفظالصحه اطفال، خانهداری، بچهداری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان راجع به مدارس نسوان» معرفی میکند. نشریه «نامه بانوان» با این عنوان که زنان نخستینآموزگاران مردانند، هدف خود را «بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران» میداند و «جهان زنان» موضوع این مجله را «فقط راجع به امور زندگانی و لزوم تعلیم زنان» بیان میکند.
«امروزه دول متمدنه عالم جمیع ترقیات و اختراعات ثروت خود را از پرتو تربیت عمومی پیدا کردند اگر اهالی مملکت عزیز ما از روی حقیقت طالب ترقی و تعالی باشند باید تدبیری وافی از برای تعلیمات بنین و بنات مملکت فرمایند»(لایحه تبریک، شکوفه، سال اول، شماره سوم).
شاید بتوان گفت این نشریات مسئولیت ورود مدرنیته به عرصه خصوصی را بر عهده گرفتند. مسائلی نظیر اصول تربیت فرزند،- اعم از اینکه به نوزاد چه باید خوراند، چه پوشاند و چگونه باید او را تربیت کرد – خانهداری- اعم از اینکه چگونه باید زمان و بودجه خانه را در دست گرفت، چه وسایلی باید خرید، چه غذایی باید پخت -رابطه با همسر- شامل ملاکهای انتخاب همسر، چگونگی ایفای نقش همسری- از جمله مسائلی است که در همین راستا در نشریات مطرح می شد.
حجم زیادی از نشریات به مطالب آموزشی مربوط به اصول خانهداری، تربیت و نگهداری فرزند، حفظالصحه اختصاص یافته است. تاکید اصلی بر این بوده است که باید بر اساس اصول جدید، زندگی را ترتیب داد. مجله جمعیت نسوان وطنخواه در مرامنامه خود که در شماره اول آن چاپ شده درباره موضوعات مورد بحث نشریه آورده است:
«راجع به حفظالصحه و نگاهداری بدن که خود از لوازم حتمیه بشری و موافق حدیث شریفه (النظافه من الایمان) و سنجیدن نسوان ایران با زنان دول متمدنه و ترقی آنها و عقب بودن نسوان ما از مرحله تمدن و چاره برای ترقی زنان اسران و ترتیب نگاهداری اطفال و تربیت اولاد وطن و شیر دادن اطفال که خصوصا در این قسمت هیچ یک از زنان وطن ما مراعات نکرده …»
آموزش و تحصیل زنان
آموزش و تحصیل علم نیز یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در نشریات زنان، است. مدیر مسئول نشریه شکوفه خود مدیر مدرسه و از طرف وزارت معارف، مامور نظارت بر مدارس بود؛ مجله جمعیت نسوان وطنخواه متعلق به جمعیت نسوان وطنخواه بود که یکی از اهداف اصلی آن باسواد کردن زنان بود؛ نشریه عالم نسوان متعلق به مجمع فارغالتحصیلان مدرسه آمریکاییها بود. در نتیجه این نشریات بر ضرورت علمآموزی زنان تمرکز بسیاری داشت. اغلب دلایل درباب اوضاع زندگی زنان، به بیسوادی و بیعلمی آنها ختم میشد:
«اگر درست دقت شود خواهیم دید که سبب عقب ماندگیمان از قافله تمدن فقط جهل نسوان است وبس»(رقعهایست از مقام شریف عالی در تبریک جریده شکوفه، شکوفه، سال اول، شماره 3).
«علم و دانایی است که زن ایرانی را به خدا نزدیک نموده و بهشت را برای اولادان خود تهیه مینماید…» (لزوم تربیت نسوان، جمعیت نسوان وطنخواه، سال اول، شماره 2).
آموزش و تحصیل زنان تا سال ها برای زنان اهمیت بسیاری داشت و جز خواسته های آنان از دولت رضاشاه بود که تا حدی به آن جامه عمل پوشانده شد. در سالهای بعد تغییر قوانین مربوط به ازدواج، نظارت بهداشتی و بحث حجاب نیز به بحث های نشریات وارد شد و تا سال 1311 که نشریات مستقل اجازه انتشار داشتند، تاثیر به سزایی در سیاستهای کلان درباره زنان داشت.
1. پست الکترونیک: [email protected]
2. مدارس دخترانه اولیه عمدتا خصوصی بود؛ اما از سال 1297 تاسیس مدرسه دخترانه دولتی در دستور کار دولت قرار گرفت. عالم نسوان در اولین شماره خود (1299) گزارشی از فهرست مدارس دخترانه کشور میدهد. بر آن اساس 52 مدرسه دخترانه در ایران وجود داشت که از این تعداد 9 مدرسه دولتی و بقیه خصوصی بود. تعداد دانشآموزان دختر در این مدارس دولتی و غیر دولتی 3791 نفر بود. این میزان در دوره رضا شاه با تاکید وی بر آموزش عمومی بسیار بیشتر از این شد. در 1308، 190 مدرسه دخترانه در کشور وجود داشت که تعداد 11489 دختر در آن ثبت نام کرده بودند. درسال 1312 این تعداد به 870 باب مدرسه رسید و 50000 دانشآموز دختر داشت. روند افزایش تعداد محصلان اهمیت این نشریات را در زندگی زنان آشکار میسازد.