تا قانون خانواده برابر: این روزها بحث نبود زنان در کابینه روحانی از بحث های مهمی است که در حاشیه معرفی وزرا به مجلس مطرح شده است. در این میان سوال های زیادی مطرح شده از جمله اینکه؛ آیا روحانی با این کار نخواسته است از ظرفیت زنان در دولت آینده استفاده کند؟ آیا روحانی سیاست را امری مردانه و فقط برای مردان می داند؟
50 درصد جامعه ایران را زنان تشکیل می دهند، حال با وجود اینکه زنان نقشی در کابینه روحانی ندرند چگونه دولت می تواند برای زنان برنامه ریزی کند و طرح هایی را برای بهبود وضعیت زندگی آنها در جامعه ارائه دهد؟ روحانی وعده داده بود که زنان در کارگروه هایی که برای تعیین اعضای کابینه تشکیل می شود شرکت داشته باشند اما گویا این وعده عملی نشده و در سطح شعار باقی مانده است. احمدی نژاد با تمام نقد هایی که به وی و دولتش وارد است در جمهوری اسلامی تابوی بزرگی را شکست و سه زن را برای کسب کرسی وزارت به مجلس معرفی کرد.
قطعاً وقتی که زنان نقشی در حوزه تصمیم گیری ندارند از پیشرفت و نقش سازنده آنها جلوگیری می شود.
شعار آقای روحانی اعتدال بود، آیا اعتدال به این معناست که فقط مردان در امر سیاست دخالت داشته باشند؟
انتظار می رفت در چارچوب شعار اعتدال از زنان و مردان در کنار هم در کابینه دولت یازدهم استفاده شود.
ای کاش دولت تدبیر و امید، تدبیر به خرج می داد و برای زنان هم نقشی در کابینه قائل می شد. و باز هم ای کاش فعالان حوزه زنان در مقابل این تبعیض واکنش بیشتری از خود نشان می دادند.
این تنها نمونه ای از تبعیض های عینی در جامعه در حال توسعه ایران است. با وجود تبعیض های زیادی که در جامعه ایران و کشورهای در حال توسعه وجود دارد در این یادداشت سعی شده تا بحث جنسیت و توسعه در ابعاد مختلف آن بررسی شود.
زنان که امروزه نقش مهم و تاثیر گذاری در سیاست های توسعه در جهان دارند و حدود دو سوم از کارهای دنیا را انجام می دهند با این حال آنها تنها ده درصد از درآمدهای جهانی را به دست می آورند و کمتر از یک درصد از دارایی جهان را در اختیار دارند. این موضوع نشان دهنده این است که بیشتر کار آن ها بدون مزد و اغلب در ارتباط با وظایف خانه داری مانند به دنیا آوردن و پرورش کودکان ، نظافت خانه و … است. حتی زنانی که کارهای خارج از خانه هم انجام می دهند و شغلی برای خود دارند تقریباً با دستمزد پایین مشغول به کار هستند. در رابطه با تحصیل هم دو سوم از یک میلیارد بی سواد در جهان را زنان تشکیل می دهند و بیش از شصت درصد از کودکان محروم از آموزش ابتدایی را دختران تشکیل می دهند(1). در مجموع، به نظر جیمز گرانت (2)، مدیر وقت یونیسف : ))حق کار، حق امنیت اجتماعی، حق قانونی، حق مالکیت و حتی آزادی های سیاسی و مدنی به احتمال زیاد جملگی به یک کروموزوم سنگدل بستگی دارد که بین انسان مرد با زن تفاوت قائل می شود.))
متاسفانه در اکثر کشورهای در حال توسعه مردان بر زنان ترجیح داده می شوند. اما در کشور های توسعه یافته توجه ویژه ای بر موقعیت توسعه ای زنان و نقش آنها در توسعه می شود.
نظریات توسعه برای مشارکت زنان
در طی دهه های 60 و 70 بحث درباره ی توسعه بر نقش ها و موقعیت زنان در یک شیوه پایدار تمرکز یافت.
رهیافت فمنیستی به نقش زنان در توسعه در سه دسته گسترده تقسیم می شود: 1- زنان در توسعه (3) 2- زنان و توسعه (4) 3- جنسیت و توسعه (5).
بخش زنان و توسعه، از برداشت خود در رابطه با نظریه نوسازی آگاهی می دهد؛ گروه زنان و توسعه، آگاهی ها را در تحلیل وابستگی ها می یابد و در آخر بخش جنسیت و توسعه هم به بررسی این موضوع که توسعه چگونه روابط قدرت را مجداداً شکل می دهد می پردازد.
«زنان در توسعه»
رهیافت زنان در توسعه می پذیرد که در جهان در حال توسعه، نتایج توسعه اغلب، بر زنان تاثیر منفی می گذارد. برای کنار آمدن با چنین وضعیتی، زنان باید تلاش کنند تا با دسترسی بهتر و مطمئن تر به آموزش، بازارهای کار و منابع مادی، خود را هر چه کامل تر در روند کلی فرایند نوسازی وارد کنند.
تاکیید دیدگاه زنان در توسعه بر نقش تولید زنان است و این امر به وسیله این باور تقویت می شود که به سادگی و با تحول دسترسی زنان به فن آوری، اعتبار و خدمات اضافی، قابلیت تولید توسط زنان افزایش یافته و این امر به گونه ای مثبت بر فرایند توسعه تاثیر می گذارد.
«زنان و توسعه»
بخش زنان و توسعه از دیدگاه اقتصاد سیاسی سرچشمه گرفته است. دیدگاه زنان و توسعه بیشتر از این که راهبردی برای ادغام زنان در توسعه باشد، بر رابطه زنان و فرایند های توسعه متمرکز بوده است. با این وجود این دیدگاه مانند دید گاه زنان در توسعه به هزینه جنبه بازتولیدی کار و زندگی زنان بر بخش تولید متمرکز است.
تحلیل زنان و توسعه استدلال می کند که در توسعه مختص زنان، طرح های کوچک اقتصادی می توانند در جلوگیری از تسلط مردان برمنابع خارجی و چه بر منابع محلی، موفقیت بهتری داشته باشند و به این امر توجه ویژه ای دارد که آنها می توانند زنان را به موقعیت های استقلال اقتصادی برسانند. حتی در این بخش این دیدگاه مطرح می شود که زنان بیشتر از اینکه برای موفقیت در فرایند توسعه تحت تسلط مردان تلاش کنند، باید تا حد امکان پیوند خود را قطع کرده و طرح های خود را خارج از روند کلی فرایندهای توسعه پی ریزی نمایند.(6)
«جنسیت و توسعه»
این رهیافت، جنسیت و روابط نابرابر قدرت بین زنان و مردان را به عنوان نقطه ی توجه اساسی تحلیل ها قرار می دهد. دیدگاهی که در دهه 1980 پدید آمد و در دهه 1990 هم گسترش یافت.
رویکرد های سیاسی (زنان در توسعه) و (زنان و توسعه) نتوانستند ساختار اساسی نابرابری در رابطه ی بین زنان و مردان را مخاطب قرار دهند چرا که تمایل داشتند تنها به زنان توجه نمایند، اما رویکرد (جنسیت و توسعه) از مناظره ای جدید خبر می داد که مستلزم بازبینی ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و همین طور سیاست های توسعه از دیدگاه مناسبات جنسیتی بود.
تحلیل جنسیت و توسعه این مفهوم اصلی را مد نظر قرار داده است که؛ از نظر اجتماعی مردانگی و زنانگی و مناسبات جنسیتی یعنی الگوی ترسیمی از نظر اجتماعی درباره روابط زنان و مردان.
جنسیت و توسعه بر اهمیت تفاوت های گوناگون چون طبقه، سن، وضعیت تاهل، دین، قومیت و نژاد بر نتایج توسعه تاکیید می کند. (7)
رهیافت جنسیت و توسعه روابط تولیدی را به روابط باز تولیدی پیوند می دهد،بنابراین همه حوزه های زندگی زنان را به حساب می آورد، در حالی که رهیافت جنسیت و توسعه مانند زنان و توسعه و زنان در توسعه به کارآیی اقتصادی نظر دارد، بر خلاف آن ها به تنهایی دغدغه ی زنان را ندارد. جنسیت و توسعه به واقعیات اجتماع توجه ویژه ای دارد . واقعیت اجتماعی از این جهت که برای زنان و مردان نقش ها، وظایف و انتظارات خاصی را در نظر بگیرد.
جنسیت و توسعه با استفاده از تحلیل جنسیتی بر تفاوت ها و محدودیت هایی تاکیید می کند که زنان و مردان در پناه آن کار می کنند.
همچنین جنسیت و توسعه رهیافتی با بررسی روابط اجتماعی نابرابر بین زنان و مردان و و اقعی نمودن آن ها به عنوان مشکل اصلی ارائه می کند و توجه اش به روابط اجتماعی مرسوم و تایید شده بین زنان و مردان است.
در مجموع، آثار نظریه پردازان (( زنان و توسعه)) و (( زنان در توسعه)) بر رابطه ی بین کار و موقعیت اجتماعی تمرکز داشتند که تا قبل از آن زمان توسط حکومت ها و موسسات غربی توسعه نادیده گرفته شده بودند. تحلیل آنها در کشورهای در حال توسعه مانند کشور هند انعکاس یافت که با تمرکز بر فرصت های برابر دسترسی برای بهبود جایگاه اجتماعی زنان و توجه همیشگی به جنسیت تلاش می کردند. هرچند، هنوز هم این مشکل پا برجاست که چگونه می توانیم (( هویت ها و ذهنیت ها ی جنسیتی را در شیوه ای بهتر مفهوم سازی کنیم که از فطرت و تصور بدون مشکل فرد مستقل اجتناب کند) ؟
هنوز هم زنان در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه به حقوق اولیه خود نرسیده اند و در حال تلاش هستند اما در این میان نباید از این نکته به سادگی گذشت که در اهداف توسعه باید عزم راسخ رهبران سیاسی و حکومت ها برای رسیدن به توسعه وجود داشته باشد و نکته دیگر اینکه در این میان جامعه مدنی و سازمان های مختلف با تقویت خود می توانند نقش به سزایی در شکل گیری توسعه داشته باشند. توسعه پایدار بهعنوان یکی از بسترهای تعالی و رشد انسان، آنگاه میتواند موفقیتآمیز باشد که با یاری و مشارکت همه گروههای اجتماعی و برای همه آنان صورت پذیرد.
وقتی که این یادداشت منتشر می شود، کابینه رییس جمهور منتخب به مجلس اعلام شده و مطمئناً هیچ اسمی از زنان در بین وزرای پیشنهادی به مجلس نیست. اما مثل همیشه به آینده امید داریم که وضعیت زنان در جامعه بهبود پیدا کند و دولت منتخب حقوق به حق زنان و نقش آنها در توسعه را نادیده نگرید و گره گشای مشکلاتشان باشد.
گفتم : این باغ آر گل سرخ بهاران بایدش؟…گفت : صبری تا کران روزگار بایدش.
1. یونیسف 1999
2. James Grant
3. Women in Development
4. Women and Development
5. Gender and Development
6. مرچند 1994، مومسن 2003، پارپارت 2007
7. مرچند 1994