استراتژی جنبش زنان، اصلاحات از پایین با نقش آفرینی فرودستان است

0
297

تاقانون خانواده برابر: پس از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری، تحلیل های متفاوتی درباره شرایط سیاسی کشور مطرح شده است. برخی خوشبینانه و برخی با تردید به تبعات و پیامدهای ناشی از رویدادهای سیاسی نظر دارند. هنوز نمی توان درباره شرایط و وضعی که پیش آمده با اطمینان نظر داد، با این وجود کنش اجتماعی ناگزیر از تخمین و تحلیل سناریوهای مختلف است. اینکه شرایط به کدام سو می رود، مسئله ای است که ذهن بسیاری از کنشگران جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی را به خود مشغول کرده است. در این رابطه، عواملی که ممکن است بر وضعیت زنان جامعه ایران و به طور خاص جنبش زنان اثرگذار شود، یکی از موضوعات حائز اهمیت و نیازمند بررسی است. برای بررسی و تحلیل این شرایط و عوامل، سوالات مشترکی را برای جمعی از کنشگران و فعالان حوزه مسائل زنان ارسال کردیم، تا نظرات آنها را در این باره جویا شویم، به این امید که زمینه گفتگو و بحث های گسترده تری میان گرایش های مختلف جنبش فراهم شود. ناهید کشاورز، فعال و پژوهشگر مسائل زنان، از جمله دوستانی بود که به سوالات «تاقانون خانواده برابر» پاسخ داد. در ادامه، سوالات طرح شده و پاسخ های ایشان را می خوانیم:

تاقانون خانواده برابر: خانم کشاورز عزیز، به نظر شما نتایج انتخابات اخیر چه تاثیری می تواند در وضعیت جامعه زنان ایران داشته باشد؟ و در مرتبه بعد، چه تاثیری بر شرایط جنبش زنان خواهد داشت؟

ناهید کشاورز: همان طور که می دانیم در سال های اخیر فشار بر جامعه ایران، زنان ایرانی و به طور خاص کنشگران جنبش زنان بسیار بیشتر بوده است. این فشارها جوی از عدم امنیت اجتماعی، ناامیدی و رکود را در جامعه دامن زده است. فشار و انسداد سیاسی و اجتماعی تشدید شده در سال های اخیر، هر روز خبری ناگوار برای کنشگران جنبش های اجتماعی و از جمله کنشگران جنبش زنان به دنبال داشت. طرح های تبعیض آمیز و تحقیرکننده ای مانند لایحه حمایت از خانواده، سهمیه بندی جنسیتی، بومی گزینی جنسیتی، کم کردن خدمات بهداشتی و پزشکی که به زنان تا حدودی اختیار می داد که بر باروریشان کنترل داشته باشند و طرح هایی در جهت کاهش اشتغال زنان و… نمونه هایی است که در این سال ها عرصه را بر زندگی بسیاری از زنان تنگ تر کرده است. از آن جا که انسداد سیاسی سال های اخیر به ویژه پس از خرداد 88، امکان کنش جمعی در فضای عمومی را برای کنشگران جنبش زنان بسیار محدود ساخته بود، جنبش زنان وارد مرحله نهفتگی خود به تعبیر ملوچی شده بود و عملاً کنش های عمومی این جنبش به سطح رسانه های مجازی محدود شده بود. درست است که در تمام این 8 سال جنبش های اجتماعی و از جمله جنبش زنان با انسداد شدید سیاسی روبرو بودند، اما جنبش زنان در سه سال اول دوره احمدی نژاد که دوره مطالبه محوری جنبش زنان است علیرغم تهدیدهای زیاد با تکیه بر داشته هایش در سال های پیشینی، توانست با قدرت جنبشی نیرومند و پویا را به جامعه ایران معرفی کند و با قدرت به عمومی کردن مطالباتش و گفتمان برابری خواهی در سطح جامعه بپردازد. بنابراین علیرغم دو قطبی شدن فضا پس از سال 1388 و سرکوب سیاسی بیشتر، جنبش زنان از نظر گفتمانی و هویت جنبشی آن قدر دستاورد به دست آورده بود که در تمام این سال ها با وجودی که در عرصه عمومی کنش قابل توجهی نداشت، اما نیرویی قابل توجه محسوب شود و بازیگران سیاسی خواهان به دست آوردن حمایت زنان کشور با تاکید بر برآوردن برخی از مطالبات جنبش شوند.

بنابراین، می توان امیدوار بود که فضای امنیتی موجود تعدیل شده و سقوط آزاد کشور در زمینه های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی متوقف شود و در نتیجه فضای امید و ترغیب کنشگری در جامعه فراهم شود. بدون شک این فضای امید و نیز گفتمان دولت جدید که به نظر می رسد با دولت پیشین در بسیاری از زمینه ها متفاوت است، فضایی ایجاد می کند که کنشگران جنبش زنان نیز بتوانند دوباره با استفاده از این فرصت و با تکیه بر نیروی خود به ایجاد نهادهایی که در سال های پس از جنگ و دوران اصلاحات برساخته بودند ولی در این سال ها به خاموشی رفت، بپردازند. با همدلی بیشتر با افراد و گروه هایی که متعلق به طیف های مختلف جنبش زنان هستند، همکاری هایی را ایجاد کنند و بتوانند گام های موثری در راستای کاهش نابرابری های جنسیتی و ترویج گفتمان برابری خواهی در سطح جامعه ایران بردارند.

تاقانون خانواده برابر: در شرایط فعلی، نقاط قوت و نقاط ضعف جنبش زنان را چطور ارزیابی می کنید؟ 

ناهید کشاورز: جنبش زنان در سال های گذشته با وجود همه دشواری ها، دستاوردهایی داشته است؛ همانند گسترش دادن آگاهی نسبت به تبعیض های جنسیتی و مطالبات زنان در جامعه ایران، عمومی کردن گفتمان برابری دو جنس در جامعه، ارائه شدن مطالبات و خواسته های زنان در برنامه های برخی گروه های سیاسی و گسترش این مطالبات به دیگر جنبش های اجتماعی، گسترده شدن نقد درون دینی از زاویه مسائل زنان و گسترش فتواهایی به نفع حقوق زنان از طرف برخی از آیت الله های نوگرا، همچنین ما شاهد اصلاحات جزیی در برخی از قوانین هستیم که قدم هایی در جهت برآورده کردن برخی از خواسته های زنان بوده است. این دستاوردها نتایج تلاش های جنبشی بوده است که در سال های گذشته با تاکید بر نیروی خود، علیرغم دشوارتر شدن شرایط پس از به قدرت رسیدن دولت نهم، توانست امید به تغییر را در میان بخش مهمی از کنشگران جنبش ایجاد کند و حرکت هایی را برای رسیدن به مطالباتش سازمان دهد. کنشگران این جنبش با روش هایی همچون گفتگوی چهره به چهره با شهروندان و ترغیب آن ها به کنشگری در جهت گسترش مطالبات زنان، تلاش داشتند به ترویج گفتمان برابری خواهی در جامعه ایران بپردازند و در این راه دستاوردهایشان کم نبوده است. استراتژی این جنبش تاکید بر اصلاحات از پایین و نقش آفرینی فرودستان در تغییر سرنوشت خود بود. این جنبش بر روش های دمکراتیک، شبکه سازی، روابط افقی در سازماندهی جنبش و شفافیت تاکید داشت؛ هر چند که در عمل با چالش هایی در این موارد مواجه بود. همچنین این جنبش بر منابع انسانی تاکید فراوان داشت و عملا نیز جنبش زنان در دوره های اعتلایش تنها تکیه اش بر کنشگرانش بود و جز آن ها حمایتی نداشت. جوانان در این جنبش نیروی تعیین کننده بودند و مقاومت تشویق و تایید می شد و کنشگران جنبش حاضر بودند برای رسیدن به مطالباتشان هزینه بپردازند.

اما ضعف مهم این جنبش، ضعف سازماندهی و نهادسازی است. در دوران مطالبه محوری جنبش، کنشگران آن برای کار در کمپین هایی که حول مطالبات مشخص تشکیل شده بودند، نهادهایی را که با دشواری در دوره های پیشین برساخته بودند، رها کردند یا مجبور به رها کردن آن ها شدند. بنابراین یکی از ضعف های مهم کنشگران جنبش زنان، عدم وجود نهادهایی است که بتوان با تکیه بر آن ها به سازماندهی جنبش پرداخت. در طول این سال ها، به ویژه به دلیل انسداد سیاسی، فرصت گفتگو از کنشگران گوناگون جنبش زنان گرفته شد، و این مسئله به برخی سوءتفاهم ها در میان کنشگران زنان دامن زد. کنشگران جنبش باید بتوانند از فرصت موجود نهایت استفاده را بکنند و مسائل فیمابین را شفاف حل کرده، فضای همدلی ایجاد کنند و در جهت سازماندهی خود و زنان و مردان برابری خواهی که نیروی بالقوه جنبش زنان محسوب می شوند، همت گمارند. یکی دیگر از ضعف ها که از دوره های پیشین به ارث رسیده است، وجود رقابتی است که گاه نه تنها به پیشبرد جنبش کمکی نمی کند، بلکه نیروی کنشگران را هرز می برد. امیدوارم با درس گیری از تجارب دشواری که پشت سر نهاده ایم، بتوانیم گام های موثری در جهت اهداف جنبش زنان و بهبود زندگی زنان کشورمان برداریم.

تاقانون خانواده برابر: با توجه به تحلیلی که از شرایط دارید، نظر شما درباره برنامه ها و اقداماتی که فعالان جنبش زنان می توانند داشته باشند چیست؟ آیا پیگیری برنامه ها و کارزارهای گذشته کفایت می کند یا نیاز به راه اندازی الگوها و سازوکارهایی جدید برای فعالیت است؟

ناهید کشاورز: باید ببینیم هدف ما از برخی برنامه و کارزارهای گذشته مان چه بوده است؟ آیا توانسته ایم در جهت اهداف آن کارزارها گام برداریم و برخی از اهداف آنها را محقق کرده ایم یا خیر؟ باید بگویم که کارزارها، برنامه های عملی برای مدت محدود و با اهداف مشخص هستند، نباید کارزار به خودی خود هویت ما شود و منجر به بی عملی ما شود. به نظرم این کنشگران جنبش هستند که با گفتگوی شفاف می توانند تعیین کنند که در حال حاضر چه برنامه عملی را می توانند طراحی کنند، توان کنشگران چیست و چه برنامه عملی می تواند به سازماندهی بهتر کنشگران بالقوه جنبش و عمومی سازی بیشتر اهداف و مطالباتش منجر شود.

تاقانون خانواده برابر: به نظر شما، با توجه به شرایطی که به طور خاص طی هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بر زنان ایران تحمیل شد، در حال حاضر مهم ترین و کانونی ترین مسائل و معضلاتی که زنان جامعه ایران با آن مواجه هستند، چیست؟

ناهید کشاورز: با دشوارتر شدن وضع معیشت مردم بر اثر سیاست گذاری های نادرست حاکمان، ضرورت «اشتغال زنان» بیش از پیش رخ می نماید. باید توجه داشت که برخی تحقیقات نشان می دهد که زنان یکی از مهمترین مشکلات خود در خانواده ها را که منجر به ناکارآمدی خانواده هایشان شده است، دشواری های معیشتی خوانده اند. به نظر می رسد دیگر مانند گذشته اکثر خانواده ها نمی توانند به درآمد مردِ نان آور خود بسنده کنند. از سوی دیگر، همه می دانیم که این امر چه تبعات ناگواری بر روابط میان زن و مرد در خانواده و جامعه تحمیل می کند. بنابراین، اشتغال زنان یکی از اولویت های جامعه امروز ایران است؛ ولی اشتغال زنان نیازمند بازسازی ساختارهایی است. البته، در گذشته نیز همواره اشتغال زنان یکی از محورهای مطالباتی جنبش زنان بوده است، ولی کمتر به سازوکارهایی که پیش نیاز حضور زنان در این عرصه است، پرداخته شده است.

من خودم مادر کودکی 4 ساله هستم و در این مدت دشواری هایی را که مادران برای ایجاد تعادل میان وظایف شغلی و وظایف مادریشان تحمل می کنند، با گوشت و پوست لمس کرده ام. وجود مهدکودک های خوب که بر اصول تربیت کودک پایبندند و محیط هایی شاد و سالم برای کودکان فراهم می کنند و در ضمن با درآمد مادر شاغل همخوانی دارند، بسیار ضروری است. همچنین وجود مدارسی که هم خدمات آموزشی خوبی به کودکان ارائه دهند و هم فضایی مطلوب برای کودکان فراهم کنند و در ضمن ساعت کارشان هم این قدر کوتاه نباشد که تنها مادران خانه دار قادر باشند از آن ها استفاده کنند. از سوی دیگر با وجود همه این موانع ساختاری که در راه اشتغال زنان وجود دارد و عملا اشتغال رسمی زنان از پیش از انقلاب تغییر چندانی نکرده است و بر عکس تقاضای زنان برای دسترسی به اشتغال بسیار گسترده است و هم چنان بازار کار بر آن ها بسته است، شاهد هستیم که در سالیان گذشته مرتب دولت بر سیاست هایی تاکید می کند که منجر به خانه نشین کردن بیشتر زنان می شود. سیاست هایی از جمله طرح دورکاری زنان، بالا بردن مرخصی زایمان زنان و گسترش تشویق هایی برای نیم وقت کردن کار زنان. این سیاست ها باید متوقف شوند و یکی از مطالبات جنبش باید ایجاد زمینه های ساختاری برای تسهیل اشتغال زنان باشد.

مسئله دیگر، سیاست های دولت در زمینه کاهش خدماتی است که به زنان امکان می دهد که بر باروری خود کنترل داشته باشند. همان طور که می دانیم در سال های گذشته نرخ باروری زنان بسیار کاهش یافته است و البته این کاهش یکی از سریع ترین کاهش ها در جهان است. تحقیقات گسترده دکتر ماری لدیه فولادی، جمعیت شناس ایرانی ساکن فرانسه، نشان می دهد که از دلایل مهم این کاهش نرخ، تغییر ذهنیت زنان ایرانی است. بنابراین کاهش خدمات در زمینه کنترل و بهداشت باروری می تواند زنان محروم را از دسترسی به این خدمات محروم کند و عملا آن ها هستند که کنترل بر بدن و میزان باروری خود را از دست می دهند. بنابراین یکی از مطالبات مهم ما باید هم چنان دسترسی رایگان و آسان همه زنان به وسایل پیشگیری از باروری و خدمات بهداشت باروری و جنسی باشد.

در این سال ها، سهمیه بندی جنسیتی، بومی گزینی جنسیتی و سیاست هایی مبنی بر جلوگیری از ادامه تحصیل دانشجویان منتقد، به وفور اعمال می شد و عملا سعی در پایمال کردن دستاوردهای زنان در باز کردن هرچه بیشتر درهای دانشگاه ها به رویشان بود. تنها امکانی که در اختیار زنان قرار گرفته بود تا در رقابت با مردانی که فرصت های آموزشی، اجتماعی و اقتصادی بیشتری در اختبار داشتند، بتوانند سد کنکور را پشت سر بگذارند. ولی همین دستاورد نیز از همان سال اولی که دختران در رقابت با پسران، آنان را پشت سر گذاشتند، با سیاست گذاری و قانون گذاری های متعدد، سعی شد از دختران پس گرفته شود. بنابراین مطالبه عاجل کنشگران زنان می تواند حذف تبعیض هایی باشد که بسیاری از کنشگران جوان جنبش نیز از آن ها صدمه دیده اند. همچنین در این سال ها سعی در ارائه طرح ها و لوایحی شد که موقعیت حقوقی زنان را که ناعادلانه بود، بدتر کند. این تهاجم ها از طرف کنشگران جنبش بی پاسخ نبود، اما در موارد بسیاری صدای آن ها شنیده نشد. بنابراین فرصت فراهم شده می تواند، باز درخواست این مطالبات و حذف تبعیض هایی باشد که به تبعیض های پیشین اضافه شده اند.

تاقانون خانواده برابر: اگر قرار باشد کنشگران جنبش زنان متناسب با شرایط سیاسی و در انطباق با توانایی هایشان، بر سر مطالباتی به اجماع برسند؛ به نظر شما، از میان مسائل و موضوعاتی که جامعه زنان ایران مبتلا به آن است، کدام موارد قابلیت تبدیل شدن به «مطالباتی» هژمونیک را دارند؟ و چرا؟

ناهید کشاورز: مطالباتی می توانند هژمونیک شوند که زندگی بسیاری از زنان را تحت تاثیر قرار دهند و بتوان در حول آن ها به سازماندهی گسترده پرداخت. فکر می کنم هم چنان اصلاح قوانین تبعیض آمیز یکی از مطالبات مهم است که ضرورت تغییر آن ها در جامعه ایران عمومی شده است. باید امیدوار بود که زنان اصلاح طلب نزدیک به دولت بتوانند این مطالبه را به درستی مطرح کنند و جنبش می تواند از آن ها حمایت کند و در ضمن صدای فرودستانی باشد که خواهان تغییر این قوانین هستند، اما رسانه ای برای ابراز آن ندارند. همان طور که کمپین یک میلیون امضاء در دوره های اوجش به خوبی صدای زنان و مردانی بود که این قوانین را با زندگی خود همخوان نمی دانستند و خواهان تغییر فوری آن ها بودند.

مسئله اشتغال زنان به آن صورتی که گفتم فکر می کنم یکی از مطالبات مهم زنان است. درست است که مسئله اشتغال زنان در اختیار دولت به عنوان بزرگترین کارفرماست؛ اما اشتغال زنان نیازمند زمینه هایی است که اشتغال را برای زنان به امری که به زندگیشان اعتلاء می بخشد و نه امری که باعث فروریختن آن ها از درون و بیرون می شود، تبدیل کند. چون در حال حاضر به زنان شاغل فشار گسترده ای وارد می شود، از سویی نهادهای حمایتی که بخشی از مسئولیت های مادران را به عهده گیرند یا وجود ندارند و یا خدماتشان بسیار گران است و عملا زنان با حساب کردن مزایا و معایب اشتغال به این نتبجه می رسند که مزایای اشتغال را به تبعاتی که برای خود و خانواده اشان در پی دارد ببخشند و از سوی دیگر با تداوم تقسیم کار ناعادلانه در درون منزل، آن ها از ادامه اشتغال دلسرد می شوند. بنابراین یکی از ضرورت هایی که پیش روی کنشگران جنبش قرار دارد پرده افکنی از اتفاقاتی است که در فضای خصوصی زندگی زنان و مردان اتفاق می افتد و گام برداشتن به سوی ترویج روابطی که اعتلای هر دو جنس را به دنبال خواهد داشت.

یکی دیگر از مطالباتی که سال هاست جنبش زنان پی گرفته ولی هم چنان می تواند مطالبه ای کانونی باشد، ضرورت مبارزه با خشونت علیه زنان است. شعاری هست که می گوید «هر چه از خشونت کمتر حرف بزنی، بیشتر گسترش می یابد». بنابراین طرح گسترده این مسئله در جامعه ایران و ایجاد نهادهایی برای حمایت از زنان و کودکان خشونت دیده و تغییر قوانینی که به خشونت علیه زنان دامن می زند، یکی از مطالبات مهمی است که قابلیت گسترده شدن را دارد.