نگاهی به اخبار خشونت علیه زنان در سال ۹۴

3
1198

بیدارزنی: خشونت علیه زنان به اشکال گوناگونی در ایران رخ می‌دهد؛ از آزارهای خیابانی و خشونت‌های خانوادگی گرفته تا شکل‌های قانونی و ساختاری‌تری از آن مانند گشت ارشاد. خشونت‌های خیابانی علیه زنان به‌شدت افزایش‌یافته است به‌طوری‌که مسئولان نیز بر این مسئله صحه گذاشته‌اند. از دیگر سو آمار رسمی‌ای از خشونت‌های خانوادگی علیه زنان وجود ندارد. تنها منابعی که در دسترس هستند گزارش‌هایی است که در رسانه‌ها منتشرشده و بسیاری از شکل‌های خشونت کلامی یا اقتصادی علیه زنان در خانواده مغفول مانده است. در ادامه گزارشی از وقایعی که در برخی جراید و سایت‌های خبری از خشونت‌های اعمال‌شده برزنان منتشر کرده اند، ارائه می شود.

 

مجلس+شورای+اسلامی

خشونت‌های قانونی علیه زنان

در ایران علاوه بر خشونت‌هایی که ممکن است در خانواده و جامعه علیه زنان رخ دهد خشونت‌های قانونی هم دامن‌گیر زنان است به‌طور مثال نمایندگان مجلس ایران در نشست علنی یکشنبه ۵ مهر (۲۷ سپتامبر) با ۸۴ رأی مخالف، ۷۴ رأی موافق و ۱۲ رأی ممتنع با کلیات طرح اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی مخالفت کردند.

نمایندگان مخالف طرح می‌گفتند که تصویب آن مهاجرت غیرقانونی به ایران را تشویق می‌کند، به مخاطرات مرزی و اختلافات قومی، مذهبی و نژادی دامن می‌زند و به یک عمل غیرقانونی مشروعیت می‌دهد.

نماینده وزارت کشور ایران هم با این طرح مخالفت کرد و گفت که تصویب آن باعث تشویق مهاجرت به ایران می‌شود و برای دولت بار مالی زیادی دارد.

مخالفان طرح می‌گفتند که در ماده ۹۷۶ قانون مدنی در مورد مشکلات فرزندان مادران ایرانی چاره‌اندیشی شده است.

بند پنجم این ماده می‌گوید کسانی که از پدر خارجی در ایران به دنیا آمده اند، اگر پس از هجده‌سالگی یک سال تمام در ایران اقامت کنند می‌توانند تابعیت ایرانی بگیرند. اما موافقان طرح می‌گفتند که صدها هزار نفر بدون داشتن تابعیت ایران در این کشور زندگی می‌کنند و از امکاناتی مانند تحصیل محروم هستند که باید تکلیف آن‌ها را هرچه زودتر مشخص کرد.

بر اساس بند ۲ ماده ۹۷۶: «کسانی که پدر آن‌ها ایرانی است اعم از اینکه در ایران یا در خارجه متولدشده باشند» تبعه ایران محسوب می‌شوند. این ماده مادران ایرانی را ندیده گرفته است. به دلیل مشکلات ناشی از تفاسیر مختلف قانون در خصوص فرزندان متولد از مادر ایرانی و پدر خارجی، به گفته هدی عمید وکیل در این خصوص ماده‌واحده‌ای در سال ۱۳۸۵ تصویب شد که می‌گوید فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی که در ایران متولد شد باشند می‌توانند بعد از رسیدن به سن هجده سال تمام تقاضای تابعیت ایرانی کنند. نکته عجیب و نامعقول ماجرا اینجاست که درواقع با تصویب این ماده واحده، قانون‌گذار ایرانی برای مادر خارجی که طفلی در ایران به دنیا آورده (درصورتی‌که پدر طفل، خارجی باشد) به‌صرف تولد یکی از والدین در ایران، قائل به اعطای تابعیت تولدی برای طفل است، حال‌آنکه برای طفل حاصل از مادر ایرانی که رابطه بسیار بیشتری غیر از تولد در ایران دارد، چنین حقی را نپذیرفته است.

 گشت ارشاد

سامانه‌ای برای دستگیری زنان!

همچنین یکشنبه ۲۴ آبان معاون اجتماعی ناجا تصریح کرد: بر اساس مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ مجازات اسلامی، ضابط قضائی می‌تواند کسانی را که عفت عمومی را رعایت نمی‌کنند و مبادرت به کشف حجاب می‌کنند را جریمه کرده و با آن‌ها برخورد کند.

سردار منتظرالمهدی از ایجاد سامانه ثبت تخلفات در این زمینه خبر داد و افزود: این سامانه در اختیار برخی از مسئولان لشگری و کشوری و مأموران نامحسوس در سطح کشور قرارگرفته است تا درصورتی‌که رانندگان خاطی مشاهده شدند کسانی که در خودروی خود کشف حجاب کردند شماره آن‌ها ارسال و پلیس امنیت آن‌ها را احضار می‌کند. کمترین جریمه‌ای که برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود ممنوع الخدمات شدن است. پلیس راهور و امنیت اخلاقی نیز اگر با خودرویی که دارای شرایط اعلام‌شده است برخورد کنند می‌توانند خودرو را به پارکینگ منتقل کرده و بررسی‌های لازم را انجام دهند. پلیس راهور با توجه به حکمی که از دادستانی گرفته است اجازه دارد به محض مشاهده خودروهای خاطی آن‌ها را به پارکینگ منتقل کند خودرو به مدت یک هفته در پارکینگ متوقف می‌شود. برخی نیز جریمه نقدی می‌شوند و برخی دیگر نیز تحویل مراجع قضائی داده می‌شوند همچنین با مصادیق بدحجابی برخورد مقتضی می‌شود.

این در حالی است که نماینده معاونت راهبردی قوه قضائیه از افزایش ۲ برابری مزاحمت برای زنان در ایران خبر داده است. به نقل از آفتاب قنبر نژاد او گفته براساس آمار ناجا شاهد افزایش ۹۸ درصدی و دو برابر شدن مزاحمت‌های خیابانی برای زنان هستیم. اما به نظر می‌رسد نیروی انتظامی به‌جای امن کردن فضای عمومی برای زنان به ایجاد سامانه ثبت کشف حجاب در خودرو خبر اقدام کرده است.

طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده

یکی دیگر از قوانینی که خشونت ساختاری علیه زنان را دامن می‌زند طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده است که کلیات آن آبان ماه سال جاری در مجلس به تصویب رسید. طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده دارای ۵۵ ماده است که پس از تصویب کلیات آن با اختیار هیئت‌رئیسه مجلس به منظور بررسی بیشتر به کمیسیون فرهنگی مجلس ارجاع شد تا با تشکیل کارگروهی در این کمیسیون، بررسی بیشتری روی آن صورت گیرد.

مطابق ماده ٩ کلیات طرح جمعیت و تعالی خانواده، در کلیه بخش‌های دولتی و غیردولتی، اولویت استخدام به ترتیب با مردان دارای فرزند و سپس مردان متأهل فاقد فرزند و سپس زنان دارای فرزند است. همچنین پنج سال پس از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون، جذب افراد مجرد به عضویت هیئت علمی در تمامی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی و غیردولتی و معلمان مدارس در مقاطع مختلف تحصیلی، ممنوع است. تنها در صورت نبودن متقاضی متأهل واجد شرایط با تأیید بالاترین مقام دستگاه، جذب افراد مجرد بلامانع خواهد بود.

از دیگر سو طبق تبصره ۱ ماده ۲۷ این طرح، ساعت کار مادران دارای فرزند زیر ۵ سال با میزان ۱۰ درصد و در صورت رعایت فاصله‌گذاری مناسب بین فرزندان به ازای هر فرزند ۲۰ درصد و حداکثر تا سقف ۶۰ درصد کاهش می‌یابد. این تبصره این نگرانی را به وجود می‌آورد که زنان دارای این وضعیت کار خود را به طور کلی از دست بدهند.

فصل سوم این طرح به کاهش طلاق اختصاص دارد و برای رسیدن به این منظور راهکارهایی در نظر گرفته که می‌تواند فرایند طولانی طلاق گرفتن زنان را کشدار تر کرده و همچنین تعداد زیاد وکلای زن زیر ۴۰ سال را نیز از کار کردن بازدارد چراکه طبق ماده ۱۶ کانون وکلای دادگستری و مرکز امور مشاوران قوه قضائیه مکلف‌اند برای صدور مجوز وکالت دعاوی خانوادگی به وکلا، شرط تاهل، داشتن حداقل ۴۰ سال سن و نیز ۵ سال سابقه وکالت یا شغل قضایی در حوزه حقوق خانواده و یا گذراندن آموزش‌های خاص و مطلوب قوه قضائیه به منظور کمک به اولویت صلح و سازش در دعاوی طلاق را اعمال نمایند.

در فصل چهارم که به فرزند آوری اختصاص دارد طبق ماده ۲۴ مدت مرخصی شیردهی برای کارکنان زن در دستگاه‌های اجرایی، بخش‌های غیر دولتی و مشمولین قانون کار از هنگام تولد کودک به مدت ۹ ماه تمام با پرداخت حقوق و فوق‌العاده‌های مربوطه می‌باشد. این ماده نیز سبب می‌شود کارفرمایان کمتر زنان را استخدام کنند یا در صورت بارداری به‌جای رفتن به مرخصی کلا کارشان را از دست بدهند.

به علاوه طبق ماده ۱۹ کانون وکلای دادگستری و مرکز امور مشاوران قوه قضائیه مکلف‌اند تعرفه دعاوی طلاق را به گوشه‌ای اصلاح و تعیین نمایند که تلاش وکلا و قضات برای برقراری صلح بین زوجین اولی تر از طلاق باشد. همچنین در تبصره ۱ آن آمده است در هر مرحله‌ای که پرونده‌های خانواده منجر به صلح و سازش شود. وکیل استحقاق دریافت تمامی حق‌الوکاله تا آخرین مراحل رسیدگی را خواهد داشت. همچنین درتبصره ۲ ذکرشده بر اساس تعداد پرونده‌های مختومه منجر به صلح و سازش امتیاز در پرونده ارزیابی عملکرد وکیل ثبت و به نحو مقتضی برای ترفیه و ارتقای شغلی آنان منظور خواهد شد.

این ماده و تبصره‌هایی آن به‌نوعی نوشته‌شده است که بیم آن می‌رود که زنان سخت‌تر از گذشته بتوانند طلاق بگیرند و برای کاهش طلاق به‌نوعی پای منافع وکلا را نیز وسط کشیده است و به این هم قانع نشده بلکه در ماده ۲۵ نیز قوه قضائیه مکلف است در پرونده‌های طلاقی که منجر به صلح بین زوجین می شود برای قضات آن پرونده‌ها کارانه ویژه پرداخت نماید.

اشتغال زنان

ایجاد محدودیت برای زنان شاغل

کاهش ساعات کار کردن زنان از دیگر خشونت‌های است که مجلس علیه زنان در دستور کار خود قرار داده است. محمد اسماعیل سعیدی، عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس ۲۸ اردیبهشت از تنظیم طرحی از سوی نمایندگان مجلس خبر داد که کارفرمایان را موظف می‌کند ساعات کاری زنان را به ۳۶ ساعت در هفته محدود کنند. او اهمیت زندگی خانوادگی برای زنان را مهم‌ترین دلیل نمایندگان برای تنظیم این طرح دانسته و تصریح کرده: بانوان شاغل باید فرصت کافی برای زندگی شخصی و در کنار فرزندان و همسر بودن را داشته باشند.

او در این زمینه گفت: «در حال حاضر طرح به‌طور کامل تصویب‌شده و به امضای ۵۰ نفر از نمایندگان مجلس رسیده است و در نوبت طرح در صحن علنی مجلس قرار دارد.»

این طرح می‌تواند از یک‌سو به پایین آمدن حقوق زنان شاغل منجر شود و از آن‌هم زیان‌بارتر به عدم تمایل مدیران به جذب و استخدام زنان. نمایندگانی که این طرح را تصویب کرده‌اند هیچ تضمینی برای تأمین همین ۳۶ ساعت و آینده شغلی زنان ارائه نمی‌دهند.

تعطیلی خوابگاه دختران به دلیل عقاید آنان!

تعطیلی خوابگاه دختران نیز یکی دیگر از خشونت‌هایی است که علیه زنان دانشجو رخ‌داده است به‌طور مثال قاسم جان‌بابایی در نشست مشترک اولیای دانشجویان دانشگاه پیامبر اعظم (ص) با مسئولان این دانشگاه، گفت: «اعتقادات دانشجویان یکی از معضلات ما است، اگر در این دوره به مسائل اعتقادی توجه نشود، ممکن است تفکرات آن‌ها نسبت به مقدسات تغییر کند یا مورد تردید واقع شود.»

وی افزود: «سرعت فکر و عمل دانشجویان امروز بسیار بهتر از دانشجویان دیروز است اما خطراتی که امروز دانشجویان ما را تهدید می‌کند، بسیار پیچیده‌تر از گذشته است و بعضاً دانشجویان را از درس خواندن دور می‌کند.» رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران تصریح کرد: «کیفیت درس و تحصیل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی برای ما قابل قبول نیست و نیاز به هدایت و حساسیت بیشتر دانشگاه با همکاری اولیا دارد.»

جان‌بابایی بابیان اینکه ناپایداری خانواده یکی از مشکلات جامعه است، اضافه کرده است: «حساسیت و مدیریت در روابط دختر و پسر در دانشگاه نیز مورد توجه است، خانواده‌ها باید متوجه کیفیت حضور فرزندان خود در دانشگاه و خوابگاه باشند.»

وی بابیان اینکه محجوب بودنی که در نگاه فرزند و خانواده باید وجود داشته باشد، نباید مخدوش شود، ادامه داد: «حجاب‌ها و حیاها نباید از بین برود، آن شرم و حیایی که زبانزد فرهنگ ایرانی و شیعی و اصالت ما است نباید مورد خدشه قرار بگیرد.»

این مسئول با اشاره به گذشت هفته خوابگاه‌ها، خاطرنشان کرد: «در بحث خوابگاهی تصمیم داریم که ۱۰ هزار مترمربع از فضای دانشگاه را در پردیس پیامبر اعظم (ص) به ساخت خوابگاه ویژه دختران اختصاص دهیم و تمام خوابگاه‌های سطح شهر نیز در آینده‌ای نزدیک جمع می‌شوند.»

جان‌بابایی بابیان اینکه اعتبار ساخت خوابگاه نیز تا حدودی تأمین‌شده است و مشکلی در این پروژه وجود ندارد، تصریح کرد: «دانشگاه علوم پزشکی در حوزه آموزشی و امتحانات هیچ انعطاف‌پذیری و تعارفی با دانشجویان ندارد، در این زمینه سخت‌گیری و حساسیت لازم انجام می‌شود.»

ازدواج کودکان

ازدواج کودکان؛ خشونتی آشکار علیه دختران

از دیگر اشکال خشونت علیه زنان می‌شود به زود شوهر دادن دختران اشاره کرد. گاهی دلایل این ازدواج فقر مادی خانواده هاست اما نباید از ابزارهای تبلیغاتی رسمی هم غافل بود. برنامه‌هایی که در آن به ازدواج زودتر دختران اشاره می‌شود و سن مناسب ازدواج برای دختران را تا ۱۸ سال توصیه می‌کنند از این دست خشونت هاست. به گفته جهان صنعت آمار ۲۰ هزار نفری ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله‌ در سال ۹۳ به ۴۰ هزار و ۴۰۴ نفر رسیده است. علاوه بر این آمار ازدواج کودکان زیر ۱۴ سال‌ از ۱۰ سال پیش پنهان‌شده است و بر اساس آماری که مشاور و دبیر شورای عالی برنامه‌ریزی راهبردی سازمان تامین اجتماعی عنوان کرده است، نسبت طلاق کودکان به ازدواج آن‌ها در ۱۰ سال اخیر دو برابر شده است به‌طوری‌که هر سال ۱۱۰۰ کودک دختر ۱۴-۱۰ ساله مطلقه می‌شود.

یزدانی فعال حقوق کودکان در این باره گفته است با نگاهی به آمار رسمی سال ۸۵ تا شش ماه اول سال ۹۴، ۹۴۰ هزار کودک ازدواج‌کرده در آمار سال ۸۵ ثبت‌شده است که ۸۹۰ هزار نفر آنان دختر بودند. از آن سال به بعد گفتند آمار ازدواج کودکان کم شده اما افزایش پیداکرده چرا‌که ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ سال ۲۰ هزار نفر بود که در سال ۹۳ به ۴۰ هزار و ۴۰۴ نفر رسید.

او افزود: در سال‌های ۹۰-۸۶ سالی ۳۵۰ کودک زیر ۱۰ سال بر اساس «تشخیص مصلحت» ازدواج‌کرده‌اند، جالب است که در بخشی از این ازدواج‌ها مردان ۷۰ ساله نیز وجود دارند که با دختر زیر ۱۰ سال ازدواج‌کرده‌اند. این روند برای دختران افزایشی بوده است به‌طوری‌که ازدواج ۲۰ هزار دختر کودک در شش ماه اول امسال ثبت‌شده است و می‌توان پیش‌بینی کرد تا آخر سال به ۴۰ هزار نفر برسد.

 

تلاش برای حذف زنان از عرصه موسیقی

اعمال محدودیت‌ها برای تک‌خوانی زنان از سوی مراجع ذی‌ربط و بی ربط و گروه های خودسر! در سال ۹۴ مانند گذشته ادامه دارد. بر پایه گزارشات رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، یلدا عباسی که به دعوت رسمی مسئولان جشنواره ملی فرهنگ و هنر اقوام ایران به سنندج رفته بود، پس از قطع صدای وی به هنگام اجرا، علی‌رغم اصرار مدیر جشنواره، سالن جشنواره را ترک و به هتل محل اقامتش بازگشت. این خواننده جوان اهل شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی، همچنین از دریافت لوح تقدیر جشنواره خودداری کرد.

یلدا عباسی در این باره به آژانس کردپا گفته است: من تنها به احترام حاضرین در جشنواره، در میانه اجرا سالن را ترک نکردم، زیرا بسیاری از آن‌ها به عشق من آمده بودند و من هم نمی‌توانستم آن‌ها را نادیده بگیرم.

همچنین ۲۳ آبان ماه علی جنتی٬ وزیر ارشاد در دیدار با حسین وحید خراسانی در دیدار از مراجع تقلید قم گفته «هیچ مجوزی به تک‌خوانی زنان داده نخواهد شد و جلو چاپ رمان‌های مبتذل و تفرقه‌انگیز گرفته‌شده است.»

جنتی در دیدار با وحید خراسانی گفته «وظیفه ما در این وزارتخانه این است که توسعه فرهنگ ناب و اسلامی سرلوحه کارهای خود قرار دهیم که مورد تایید رهبر معظم انقلاب اسلامی است.»

 

تجاوزبه زنان

تجاوز یکی از اشکال عریان خشونت علیه زنان است که آمار دقیقی از آن درایران نداریم اما نگاهی به صفحات حوادث روزنامه‌ها یا سایت‌های خبری نشان می دهد ناامنی علیه زنان در جامعه در حال افزایش است و این خشونت‌ها به شکل فردی یا گروهی علیه زنان اعمال می‌شود. در ادامه به تعدادی از اخباری که در مورد تجاوز به زنان منتشرشده است نگاهی می اندازیم

ربودن ۱۷ زن توسط دو مرد

به گزارش ایران دو دوست که به شکار زنان مسافر می‌پرداختند در جلسه تحقیق انگشت اتهام را به‌سوی یکدیگر گرفتند.

از اوایل سال جاری وقتی زن جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران پرده از سرنوشت شوم خود برداشت، تیمی از اداره ۱۶ پلیس آگاهی تحت نظر بازپرس مدیر روستا از شعبه ۶ دادسرا برای دستگیری مردان وارد عمل شدند.

این زن در بازجویی‌ها گفت: ساعت ۱۰ شب گذشته از محل کار خود واقع در میدان هفت‌تیر خارج شدم و برای رفتن به سیدخندان سوار خودروی تیره‌رنگی شدم که تنها یک مسافر داشت و راننده هم پسر جوانی بود. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که ناگهان راننده تغییر مسیر داد و وقتی من اعتراض کردم و خواستم خودرو را متوقف کنم مرد جوان دیگری که تصور می‌کردم مسافر است از صندلی جلو خودش را به صندلی عقب رساند و در حالی که گردنم را بشدت فشار می‌داد به‌گونه‌ای که مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم فریاد زنان خواست سکوت کنم و کمک نخواهم. چاره‌ای جز تسلیم نداشتم. خودرو به سمت اتوبان همت تغییر مسیر داد و همزمان جوان خشن پس از کتک زدن من خواست تا در برابر نیت شومش مقاومت نکنم. وی افزود: با گریه و التماس خواهش کردم تا دست از سرم بردارند اما آن‌ها بی‌اعتنا بودند.

در همان حال حرکت خودرو، مرد به سمت من حمله‌ور شد در حالی که باز گریه می‌کردم در گوشه خلوت و تاریکی من را از خودرو به بیرون پرتاب کردند و گریختند. در حالی که مأموران پلیس به تحقیق برای ردیابی این دو مرد دست‌زده بودند بازپرس جنایی با سناریوی مشابه دیگری مواجه شد که در آن زنان و دخترانی با سوارشدن به همین ماشین دچار سرنوشت تلخی شده بودند.

مأموران اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران وقتی با جرایم سریالی سیاه روبه‌رو شدند با اقدامات اطلاعاتی و پلیسی توانستند ماشین مزبور را شناسایی کنند که متعلق به مرد سن و سال داری بود که مشخصاتش با دو سرنشین جوان همخوانی نداشت. در جریان تحقیقات پلیسی و قضایی مشخص شد که بیشتر اوقات خودروی تیره رنگ در اختیار پسر ۲۵ ساله خانواده به نام فرهاد است که بارها به خاطر سرقت و مواد مخدر به زندان افتاده است. مأموران بلافاصله فرهاد را در روز هفتم تیرماه در غرب تهران بازداشت کردند.

این پسر ابتدا ادعای بی‌گناهی کرد اما وقتی در برابر دو زن جوان قرار گرفت سربه‌زیر انداخت و جرم سیاه خود را به گردن گرفت و مشخص شد. وی به همراه دوستش سعید ۲۱ ساله سوار بر خودروی پدرش با پرسه‌زنی در اوایل شب و در تاریکی هوا زنان مسافر را سوار کرده و آنان را پس از تهدید به قتل تسلیم خواسته‌های شوم خود قرار می‌دادند. با این افشاگری تلخ خیلی زود سعید نیز دستگیر شد. وی نیز پذیرفت در اقدامات سیاه دوستش وی را همراهی کرده است.

سرانجام این دو مرد به ربودن ۱۷ زن و دختر در پایتخت اعتراف کردند و گفتند که ۸ نفر از آنان را تسلیم خواسته‌های شوم خودکرده‌اند.

 همچنین ربودن دختری با خودروی کرایه‌ای خبر دیگری بود که منتشر شد. ۲۷ شهریور نیز دختر ۳۵ ساله‌ای نزد مأموران پلیس پایتخت رفت و از پسر جوانی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرد. به گزارش خبرانلاین این زن گفت: صبح از خانه‌ام در غرب تهران بیرون آمدم تا به محل کارم بروم. منتظر تاکسی بودم که یک خودروی سانتافه مقابلم توقف کرد و راننده خواست سوار ماشینش شوم اما من با عصبانیت از او خواستم که برایم مزاحمت ایجاد نکند. با این حال راننده دست‌بردار نبود تا اینکه بعد از چند دقیقه از ماشین پیاده شد و با زور و تهدید چاقو مرا سوار ماشینش کرد. در بین راه با التماس از او خواستم که رهایم کند اما او مرتب با چاقو تهدیدم می‌کرد که اگر سکوت نکنم مرا می‌کشد.

وی ادامه داد: در بین راه او حتی با یک خودروی پراید هم تصادف کرد و بااینکه خسارت سنگینی به خودروی پراید وارد شد، از صحنه تصادف فرار کرد. این مرد در ادامه به سمت حاشیه تهران تغییر مسیر داد و پس از توقف در محلی خلوت، با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. با این شکایت تیمی از مأموران اداره ۱۶ پلیس آگاهی تحقیقات خود را در این زمینه شروع کردند. همزمان همان راننده پرایدی که با جوان سانتافه‌سوار تصادف کرده بود به طرح شکایت پرداخت و سرنخ مهمی را در اختیار پلیس قرار داد.

وی گفت: پس از تصادف، راننده سانتافه که سراسیمه بود پا به فرار گذاشت اما توانستم شماره پلاک ماشین او را یادداشت کنم. ماموران به بررسی شماره پلاک سانتافه پرداختند و دریافتند که چند روز قبل جوانی این خودرو را از یک مؤسسه کرایه کرده بود. مأموران با این سرنخ موفق شدند متهم پرونده را شناسایی و او را دستگیر کنند.

از دیگر خبرهای منتشرشده خبر تجاوز به دختری در مشهد است. به گزارش خبرآنلاین اوایل آبان در مشهد ماه دختری که حال مساعدی نداشت برای آن‌که خودش را به منزل برساند به کمک یکی از دوستانش از میدان جهاد پرایدی را به صورت دربست کرایه کرد تا با آن به بولوار پیروزی برود. هنوز خودرو به میدان صداوسیما نرسیده بود که دریک لحظه راننده پراید درهای خودرو را قفل کرد و در حالی که بر سرعتش به طرز وحشتناکی افزود از مسیر منحرف شد و به سمت کوهسنگی تغییر مسیر داد.

دختر جوان که متوجه ماجرا شد برای آن‌که خود را از دست مرد شیاد نجات دهد نقشه‌ای را که یک لحظه به ذهنش رسید اجرا و رو به راننده کرد و بدون آن‌که ازاین اقدام راننده خودش را مضطرب نشان دهد گفت گوشه مانتو و شالم لای در گیرکرده و این امر ناراحتم کرده است.

راننده که تصور نمی‌کرد این نقشه برای فرار باشد قفل درها را باز کرد و دختر جوان، در حالی که خودرو همچنان در حال حرکت بود همزمان با باز کردن در خود را به بیرون پرت کرد. دختر جوان براثر ضربه بی‌هوش روی زمین افتاد و راننده متواری شد

در ادامه دختر جوان که از ناحیه دست و پا دچار جراحاتی شده بود با کمک زن‌وشوهری جوان که شاهد ماجرا بودند به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

همچنین شرق نیز خبری از تجاوز به دختر جوانی داد که خواستگار او بوده است. این زن به ماموران گفته است: «پسری که به من تعرض کرده جوانی است که به من ابراز علاقه کرده و خواستار ازدواج با من بود، وقتی از من جواب منفی شنید مرا مورد آزار قرار داد».

به گزارش شرق این دختر گفت: «ما مدتی با هم ارتباط داشتیم و آرش خیلی به من ابراز علاقه می‌کرد اما بعد از مدتی دیگر به من توجه نمی‌کرد و یک روز مدعی‌ شد به او خیانت کرده‌ام به همین خاطر هم به من تجاوز کرد و گفت این کار را کردم که یادت باشد دیگر خیانت نکنی، حالا از او شکایت دارم و این جوان باید مجازات شود».

آرش به پلیس گفت: مدت‌ها بود که با این دختر دوست بودم و واقعا عاشقش شده‌ بودم. تا اینکه یک روز وقتی با دوستم کیان بیرون رفته‌ بودم متوجه واقعیتی تلخ شدم. ما سوار ماشین بودیم ماشین را من از پدرم گرفته بودم تا با کیان دوری بزنیم. تمام مدت کیان داشت با تلفن صحبت می‌کرد معلوم بود یک دوست معمولی پشت ‌خط نیست و یک رابطه عاشقانه بین کیان و کسی که پشت خط است برقرارشده و وقتی از او پرسیدم با چه کسی صحبت می‌کنی نام دختری را آورد که من با او دوست بودم، خیلی تعجب کردم. اصلا نمی‌خواستم باور کنم به من خیانت شده ‌است از کیان همه مشخصات دختر را پرسیدم و وقتی مشخص شد واقعا به من خیانت شده، به دوستم گفتم من عاشق این دختر بودم و با خانواده‌ام صحبت کرده‌ بودم که به خواستگاری‌اش برویم حالا که این‌طور ناجوانمردانه با من رفتار کرد دیگر با او ارتباطی ندارم و خودم را کنار می‌کشم و دیگر نمی‌خواهم او را ببینم. کیان موضوع را به این دختر گفته ‌بود. او وقتی با من تماس گرفت، گفتم برایم دیگر ارزشی ندارد و نمی‌خواهم با او ازدواج کنم، همین هم باعث شد از من شکایت کند.

دختر جوان نیز دراین‌باره گفت: «آرش بارها من را موردتعرض قرار داد و بعد هم به من گفت اگر سکوت کنی با تو ازدواج می‌کنم اما حالا می‌گوید تو خیانت کردی. من از او شکایت دارم». هیئت قضائی شعبه چهارم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران با صدور قرار بازداشت برای آرش، تحقیقات خود را دراین‌باره ادامه می‌دهد.

 

زورگیری و تجاوز به بهانه خواستگاری

از دیگر سو خبر آنلاین به نقل از روزنامه ایران هم نوشت روز هجدهم شهریورماه سال جاری زنی نزد مأموران کلانتری ۱۵۱ یافت‌آباد رفت تا از مردی که او را مورد تجاوز قرار داده بود شکایت کند. این زن به افسر بازجو گفت: «از چندی پیش با مردی به نام ناصر آشنا شدم که از من خواستگاری کرده بود. روز ۱۸ شهریورماه ناصر با یک خودروی سواری سر قرار آمد و به بهانه حرف زدن در‌خصوص شرایط ازدواج از من خواست تا سوار شوم که من نپذیرفتم. ناگهان ناصر به سمت من حمله‌ور شد و مرا به زور سوار خودرو کرد و با تهدید النگوهایم را از دستم درآورد و به‌سرعت گریخت». با توجه به شگرد این زورگیر، کارآگاهان سراغ سرنوشت‌های مشابهی از زنان رفتند که توسط راننده خودرو سفیدرنگی به دام افتاده بودند. وقتی این زنان شناسایی شدند، کارآگاهان فهمیدند که مرد تبهکار در همه صحنه‌ها با بی‌اعتنایی به التماس‌های این زنان اصرار داشت تا آن‌ها را تسلیم خواسته‌های شیطانی خود کند.

یکی دیگر از این زنان جوان گفت: «از حدود دو هفته پیش با جوانی آشنا شدم که خودش را ناصر معرفی کرده و پیشنهاد ازدواج داد. بعد از چند جلسه آشنایی، این مرد مرا با اغفال سوار خودرویش کرد و به‌جای خلوتی برد. در آنجا با تهدید و به‌زور النگوهایم را که دو میلیون تومان ارزش داشتند، به سرقت برد.»

زن دیگری گفت: «ساعت ۱۲ ظهر ۲۲ شهریورماه از محل کارم در اسلامشهر خارج‌شده و برای رفتن به سمت خانه سوار یک خودروی سفیدرنگ شدم. در ابتدای جاده احمدآباد، راننده تغییر مسیر داد و به سمت یک جاده خاکی حرکت کرد که با اعتراض من مواجه شد، ناگهان آن مرد به سمتم حمله کرد و با تهدید چاقو، با مشت و لگد به جان من افتاد. این مرد ابتدا اقدام به سرقت ۶۰۰ هزار تومان پول و چند تکه طلای همراهم کرد اما در ادامه متوجه شدم قصد دارد باوجود سرقت همه اموالم، مرا هدف قرار دهد که این بار در برابرش مقاومت کرده و حتی با او درگیر شدم. به همین خاطر مرا به باد کتک گرفت و در پایان مرا از خودرو به بیرون پرتاب کرد و به‌سرعت گریخت.»

با توجه به ادعاهای این زنان و شناسایی شماره پلاک ماشین مرد زورگیر، کارآگاهان موفق به شناسایی مرد ۳۰ ساله‌ای به نام مهدی شدند که بارها به خاطر جرایم خشن به زندان افتاده بود به گونه‌ای که پرونده‌اش نشان می‌داد وی از سال ۸۰ تاکنون با کلکسیون جرایمی از ضرب‌وجرح عمدی، شرکت در نزاع دسته‌جمعی، سرقت، پلیس‌بازی و اخاذی با چاقو به زندان افتاده بود.

تجاوز دسته جمعی به زنان

آبان ماه خبر تجاوز گروهی مانند آنچه چند سال قبل در نجف‌آباد اصفهان اتفاق افتاده بود در رسانه‌ها منتشر شد. خبر آنلاین به نقل از روزنامه فرهیختگان نوشت: ۱۰ نفر که سه نفرشان هم مسلح بوده‌اند، بار دیگر جنایت خمینی‌شهر اصفهان را در قزوین و در مورد دختران جوان در یک جنگل تکرار کردند.

متهمان این پرونده به گروه‌هایی که برای تفریح به مناطق باراجین و جاده زرشک در شمال قزوین رفته بودند، حمله و به دخترهای این گروه تجاوز کرده بودند. اگرچه تا امروز خبر این جنایت به هیچ عنوان رسانه‌ای نشده و از سوی مسئولان قزوین مسکوت مانده بود، گفته می‌شود به‌احتمال زیاد برای متهمان این پرونده که یک ماه پیش دستگیرشده‌اند، کیفرخواست اعدام صادرشده است. تعرض‌کنندگان هر بار پسرهای جوان را با تهدید سلاح گرم به درخت بسته و در مورد دختران اقدام به تعرض می‌کردند.

در حالی بیش از یک ماه از دستگیری ۱۰ نفری که به دختران جوان در باراجین قزوین تجاوز کرده‌اند می‌گذرد که هیچ‌یک از رسانه‌ها حتی رسانه‌های محلی قزوین در این باره خبری منتشر نکرده‌اند.

علی حسین حسینی نژاد، رئیس پلیس آگاهی استان قزوین در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان» درباره این خبر ابتدا اظهار بی‌اطلاعی کرد و سپس گفت: «هیچ خبری از این موضوع ندارم و جزئیاتی هم نمی‌دانم.» او همچنین با طرح این پرسش که چه کسی این خبر را به شما داده است، افزود: «از هرکسی که این خبر را گرفتید جزئیات خبر را هم بگیرید.»

او در پاسخ به اینکه چطور ممکن است رئیس پلیس آگاهی استان از چنین پرونده‌ای آن‌هم یک ماه پس از دستگیری متهمان بی‌خبر باشد، توضیح داد: «شاید هم بی‌خبر نباشم، اما برای دریافت خبر باید به مقر انتظامی استان بیایید.»

از سوی دیگر، کیومرث ایمن معاون سیاسی امنیتی فرماندار قزوین، این خبر را تایید کرد و اطلاع‌رسانی درباره جزئیات این پرونده را وظیفه دادستان برشمرد. او به فرهیختگان گفت: «پرونده در دادسرا باز است و مسئولان قضایی در حال پیگیری هستند، اما تنها اطلاع‌رسانی این است که دادستانی باید درباره این پرونده جزئیات بدهد و این امر وظیفه من نیست.»

یک مسئول در اداره آگاهی استان قزوین نیز درباره این اتفاق به فرهیختگان گفت: «متهمان یک بار دست به این جنایت نزده‌اند و چندین بار با همین قصد به بالای جاده باراجین در نزدیکی فرعی زرشک رفته‌اند و دریکی از جنگل‌هایی که مردم برای پیک‌نیک می‌آمدند به دختران جوان تجاوز می‌کردند. در همه دفعاتی که متهمان دست به این اقدام زده‌اند دختران به‌تنهایی پیک‌نیک نرفته‌اند و به‌صورت گروهی به گردش رفته بودند، اما متهمان با سلاح گرم افراد را تهدید می‌کردند و پس از بستن پسران به درخت دست به این اقدام می‌زدند.»

خشونت علیه کودکان کار

روزنامه قانون، سه‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، گزارشی منتشر کرد که در آن از تجاوز به یک دختر ۱۱ ساله خبر داد. براساس روایت این روزنامه، زمان و مکان این تجاوز مشخص است و تصویر مستند تهیه‌شده، جزئیات تجاوز به این دختر ۱۱ ساله را از سوی شش مرد در همین ماه خورشیدی -خرداد ۹۴- در تهران نشان می‌دهد.

یک شاهد به روزنامه قانون گفته که وقتی شبانه با جمعی دیگر در تهران پرسه می‌زده، به پل یکی از بزرگراه‌های شهر رسیده و دیده که شش مرد به این دختر تجاوز جنسی کردند. او گفته این شش مرد به مواد مخدر معتاد بودند و از حالت عادی خارج‌شده بودند. دو شاهد دیگر هم آنجا بوده‌اند که با دیدن این تصویر حالشان بد شده است.

روزنامه قانون همچنین از دختربچه دیگری نوشته که در طول یک روز چهار بار شکنجه جسمی شده است و او را دریکی از خیابان‌های قیطریه پیداکرده‌اند. بنابراین روایت، این دختربچه تنها شش یا هفت سال داشته است و شاهد از او عکس‌هایی هم گرفته است.

قتل ناموسی

قتل کودکان و زنان

۲۹ مهرماه روزنامه خراسان از بازسازی صحنه جنایت توسط متهم ۲۱ ساله ای که به دختر ۸ ساله ای مردادماه سال جاری تجاوز کرده واو را کشته بود، خبر داد. جنایتی که دریکی از روستاهای اطراف مشهد روی‌داده بود.

متهم گفت: آن روز عصر حدود ساعت ۵ بعدازظهر بود که دیدم دختر ۸ ساله در حالی که شال زردرنگی به سر دارد با پای پیاده به‌طرف منزلشان حرکت می‌کند. یک لحظه وسوسه‌های شیطانی به سراغم آمد که در همین حال دخترک را صدا زدم و از او خواستم دنبالم بیاید که کاری با او دارم! آن دختر هم که مرا می‌شناخت بدون هیچ حرفی دنبالم به راه افتاد. من به‌طرف مدرسه روستا حرکت کردم و او را از دیوار کوتاه مدرسه به‌سوی سرویس بهداشتی کشاندم. آنجا یک‌تخته موکت کهنه پهن بود. وقتی دخترک متوجه منظورم شد فقط اشک می‌ریخت اما من توجهی به ناله‌های او نکردم و… سپس از او خواستم تا گوشواره‌های طلایش را بیرون بیاورد و به من بدهد اما او دستانش را روی گوش‌هایش قرار داد و گفت: اگر گوشواره‌هایم را بگیری ماجرا را به مادرم می‌گویم. ولی گوش من بدهکار این حرف‌ها نبود. وقتی با مقاومت او روبه‌رو شدم در یک حالت جنون‌آمیز گلویش را فشار دادم و سپس شال زرد رنگ او را دور گردنش پیچیدم تا خفه شد و روی زمین افتاد. در این هنگام گوشواره‌هایش را سرقت کردم و در فلزی سرویس بهداشتی را نیز با نخ بستم و از محل فرار کردم. وقتی به منزلم رسیدم برای آن‌که همسرم متوجه موضوع نشود گوشواره‌های طلا را زیر فرش پنهان کردم و به داخل روستا رفتم. دیدم اهالی محل به دنبال دختر گم‌شده می‌گردند که من هم همراه آن‌ها شدم و با صحنه‌سازی اهالی را به‌طرف مدرسه کشاندم.

هوا تاریک شده بود که من به همراه پسرعمه‌ام وارد مدرسه شدیم. در این لحظه من با باز کردن نخی که به در سرویس بهداشتی بسته بودم فریاد زدم که او اینجاست و بدین ترتیب پیکر بی‌جان او را بیرون آوردم که با تجمع اهالی در محل مذکور، پلیس نیز در جریان قرار گرفت و دقایقی بعد وقتی قاضی ویژه قتل عمد به من مشکوک شد چاره‌ای جز اعتراف ندیدم.

کشف بدن مثله شده زنی در خیابان هم خبرساز شد. به گزارش خبرآنلاین شامگاه دوشنبه ۲۴ آبان رفتگری در حال کار در میدان شوش با بخش‌هایی از اندام‌های بدن زن جوان روبه‌رو شد و در تماس با پلیس ۱۱۰، مأموران کلانتری را به محل کشاند. در حالی که تحقیقات درباره جسد این زن در دستور کار قرارگرفته بود و مأموران در حال بررسی صحنه جنایت بودند، یک زباله گرد حوالی ساعت یک بامداد سه‌شنبه ۲۵ آبان در تماس با پلیس ۱۱۰، از پیدا شدن بخش‌های دیگر این جسد در زباله‌های خیابان مولوی خبر داد.

با مخابره این گزارش تیمی از کلانتری ۱۱۶ مولوی وارد عمل شد و جسد نیمه به صورت تخصصی در دست بررسی قرار گرفت. با توجه به شواهد و مدارک موجود در هر دو صحنه، فرضیه یکی بودن مقتول قوت گرفت و با دستور بازپرس بستان زاده از شعبه ۲ بازپرسی، تحقیقات تخصصی آغاز شد.

در تحقیقات اولیه و گزارش پزشکی قانونی مشخص‌شده همه اندام‌های پیداشده به یک نفر تعلق دارند و مقتول یک زن حدود ۳۵ ساله است. با این سرنخ و اثبات یک جنایت فجیع در جنوب پایتخت، جست‌وجو برای یافتن عامل یا عاملان جنایت و سرنخ‌های دیگر این قتل هولناک با دستور بازپرس پرونده در دستور کار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

همچنین ۲۸ مهرماه روزنامه اعتماد نوشت: زنی ٢٨ ساله به دلیل وارد آمدن ضربه‌های متعدد چاقو دچار جراحت شدید شده و جان خود را از دست داده است. مادر او به کارآگاهان گفت که پسرش به نام مرتضی دخترش را به قتل رسانده است. «پسر کوچک‌ترم به مواد مخدر شیشه اعتیاد دارد برای همین او را دریکی از کمپ‌های ترک اعتیاد در حوالی چیتگر بستری کرده بودیم اما او روز گذشته فرار کرد و به خانه آمد. او مدام داد و فریاد می‌کرد. تا اینکه روز بعد – روز وقوع حادثه – بار دیگر شیشه مصرف کرد و از حالت طبیعی خارج شد.» مادر مقتول ادامه گفت: «پسرم ناگهان به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت. دخترم آتنا آنجا بود. وقتی صدای جیغ و فریادهایش را شنیدم خودم را به آن‌ها رساندم. پسرم چند ضربه با چاقو به دخترم زد و از خانه فرار کرد. من که خیلی شوکه شده بودم با اورژانس تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان بردم اما او چند ساعت بعد جان خود را از دست داد.»

به علاوه به گزارش خبرآنلاین؛ حوالی ساعت ۲۲ یکشنبه ۱۱ آبان ماجرای کشف جسد زنی در خانه‌اش در محله مجیدیه در شرق تهران به کلانتری ۱۹۰ مجیدیه گزارش شد. با اعلام این خبر ماموران این کلانتری برای بررسی صحت‌وسقم ماجرا به آدرس مورد نظر رفتند و متوجه شدند زنی حدوداً ۳۰ ساله در حالی که کنار تخت خواب افتاده و شلواری دور گردنش پیچیده شده به قتل رسیده است.

بررسی‌های اولیه حکایت از این داشت که زن جوان به همراه پسر ۱۰ ساله اش در این خانه زندگی می کرده و مدتی بود که به عقد موقت مردی به نام رضا درآمده بود. رضا در بازجویی‌های اولیه به ماموران گفت: من متاهل هستم و چند فرزند دارم. طاهره چند سال پیش همسایه طبقه بالایی خانه ما بود و همان موقع بود که از او خوشم آمد و می‌خواستم که با او ازدواج کنم اما همسر اولم متوجه ماجرا شد و به همین دلیل از طاهره خواستم که از ساختمان ما برود تا من برای او خانه‌ای بگیرم و کسی بویی از ماجرا نبرد. او هم موافقت کرد و ازآنجا رفت.

این مرد ادامه داد: دو سالی بود که باهم صیغه بودیم و در این مدت ما هر روز همدیگر را می‌دیدیم و تلفنی هم صحبت می‌کردیم. آن شب من به خانه طاهره رفتم و او هم غذای نذری که از چند روز پیش داشت را گرم کرد و باهم خوردیم. بعدازآن هم با پسرش منچ بازی کردیم و حدود ساعت ۱۰٫۵ شب من از خانه شان خارج شدم. فردا ظهر پسرش با من تماس گرفت و گفت که مادرش در خانه را برای او باز نمی کند وقتی باهم به خانه شان رفتیم هر چه زنگ زدیم طاهره در را باز نکرد. از خانه صدای تلویزیون می‌آمد اما طاهره جوابگو نشد. ما هم در خانه را شکستیم و وقتی داخل شدیم جسد طاهره را در حالی که یک پتو رویش کشیده شده بود پیدا کردیم.

این مرد در برابر قاضی پرونده خود را بی‌گناه دانست و ادعا کرد که اطلاعی از این قتل هولناک در خانه همسر صیغه‌ای‌اش نداشته است. در حالی ادعاهای این مرد موردبررسی قرار می‌گیرد که تیم قضائی و پلیسی به دنبال ردی از عامل این جنایت است.

پرونده‌ای مشابه در منطقه خزانه

این جنایت درحالی رقم خورده است که ۲۰ شهریور سال جاری ماموران کلانتری خزانه نیز درجریان مرگ زن ۴۰ ساله‌ای در آپارتمانش قرارگرفته بودند. در بررسی‌ها مشخص شد که زن ۴۰ ساله‌اش بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده است. کسی که نخستین با جسد روبه‌رو شده بود، پسر ۱۰ ساله قربانی بود که در برابر تیم تحقیق چنین گفت: من و مادرم باهم زندگی می‌کردیم. شب گذشته من به اتاقم رفتم تا بخوابم اما مادرم در حال تماشای تلویزیون بود. صبح اما وقتی بیدار شدم هرچه مادرم را صدا زدم، پاسخی نداد. وقتی به اتاقش رفتم ناگهان با جسد او روبه‌رو شدم و وحشت‌زده پلیس را خبر کردم. قاضی دستور انتقال جسد این زن به پزشکی قانونی را صادر کرد و تیمی از کارآگاهان جنایی جست‌وجوی خود را برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت آغاز کرده‌اند تا راز این جنایت فاش شود. در این پرونده نیز کارآگاهان به مردی رسیدند که مقتول پیش از مرگش با او ملاقات داشته است. این مظنون که یک افغانی است، در تجسس‌های تیم قضائی و پلیسی دستگیر شد و پیشروی بازپرس ایلخانی از شعبه دوم دادسرای جنایی ایستاد. با دستگیری تنها مظنون این جنایت اما هنوز علت و انگیزه این حادثه مرگبار فاش نشده است.

همچنین به گزارش خبر آنلاین خدیجه، مادر نوزاد شیرخواره سه‌ماهه‌ای ۹ اردیبهشت سال جاری به هنگام مراجعه به دندانپزشکی در ساری، از مسیر جاده میان درود- نکاء، سه‌راهی اسلام‌آباد، توسط چند جوان ربوده‌شده و جسد بی جان و مُثله شده وی، دو هفته بعد در جنگل‌های اطراف نکا پیدا شد. در پی گشت و تحقیق مراجع انتظامی و قانونی و بررسی فیلم‌های دوربین‌های مصوبه در استان و هماهنگی بین دوائر انتظامی آگاهی منطقه، سه نفر از مظنونان این جنایت هولناک و خشونت علیه زنان دستگیر شدند و دو نفر از آن‌ها، ضمن اعتراف به قتل هولناک این مادر بی‌گناه، انگیزه خویش را مبنی بر سرقت طلاهای وی، اعلام کردند.

 

خشونت‌های خانوادگی

از دیگر سو روزنامه ایران از جنایتی درشب دهم فروردین ماه سال جاری در روستای لوت پیغمبر از توابع شهریار خبر داد. روستائیان که در خانه‌هایشان بودند با شنیدن فریادهای کمک خواهی از خانه خارج شدند و خود را با صحنه هولناک قتل یک برادر و خواهر و زخمی شدن دو تن دیگر از اهالی روستا روبه‌رو دیدند و همزمان قاتل قمه‌کش را محاصره کردند.

تیم جنایی در تحقیقات نخست پی برد قربانیان حادثه که برادر و خواهر هستند به نام‌های حمیدرضا ۲۴ ساله و مریم ۲۸ ساله هستند. کارآگاهان در جریان تحقیقات از امید که توسط اهالی روستا دستگیرشده بود پی بردند که داماد خانواده دست به این جنایت خونین زده است.

فردای آن روز یاسر در یک عملیات ضربتی دستگیر شد و در بازجویی‌ها قتل همسرش به نام مریم را به گردن گرفت و گفت: مدت‌ها بود که با مریم اختلاف داشتم و به رفتارهای مرموز او شک کردم.

وی افزود: ابتدا رفت‌وآمدهای وی را تحت نظر گرفتم و دیدم با مردی رابطه‌ پنهانی دارد. خیلی ناراحت شدم و نقشه قتل او را طراحی کردم. از دوستم امید خواستم که در قتل همسرم به من کمک کند. عصر روز حادثه امید از من خواست که برایش مشروبات الکلی بگیرم. او پس از مصرف مشروبات الکلی خواست که به خانه پدرزنم در روستای لوت برویم. شب وقتی آنجا رسیدیم ابتدا امید زنگ در خانه را به صدا درآورد که مادرزنم در را به رویش باز کرد، همزمان من به‌زور وارد خانه شدم، حبیب برادرزنم از خانه بیرون آمد. بلافاصله با قمه او را زخمی کردم سپس مردی به نام اکبر که میهمان آنان بود از خانه بیرون آمد که او را نیز با قمه زخمی کردم و برای کشتن مریم وارد اتاق‌ها شدم و با قمه وی را کشتم. وقتی می‌خواستم با دوستم از خانه پدرزنم فرار کنیم ناگهان برادرزنم حمیدرضا که بیرون بود وارد خانه شد همزمان امید قمه را که دست من بود، گرفت و او را کشت.

همچنین  خبرآنلاین به نقل از معاون اجتماعی انتظامی استان کرمانشاه از خودکشی مردی در ۲۸ مهرماه بعد از ‌تیراندازی در یک از محلات شهر کرمانشاه خبر داد.

آمویی اظهار کرد: با حضور نیروهای انتظامی در محل مشخص شد که زنی به ضرب گلوله به قتل رسیده و در کنار او شوهر این زن نیز که اقدام به خودزنی کرده و نیمه جان بود، قرار داشت.

قتل به دلیل اختلاف خانوادگی نیز از دیگر قتل‌هایی است که رخ‌داده است. ۳۰ مهر ماه شرق از تسلیم مردی که زنش را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رساند، به پلیس نوشت. متهم در اعترافاتش به پلیس گفت: «مدت‌ها بود با همسرم اختلاف داشتم. او رفتارهایی داشت که اصلا موردپسند من نبود به همین دلیل بارها باهم دعوا کردیم. کشمکش‌های ما مدتی طولانی ادامه داشت و چندین بار از منیژه خواستم رفتارش را اصلاح کند؛ اما او اعتنایی نداشت تا اینکه روز حادثه بار دیگر با هم مشاجره کردیم و وقتی دعوا بالا گرفت، از شدت خشم کنترل خودم را از دست دادم. در آن شرایط روسری را دور گردن همسرم انداختم و آن را پیچاندم. آن‌قدر محکم فشار دادم که ناگهان منیژه از حال رفت و نقش بر زمین شد. بعدازاینکه فهمیدم زنم فوت‌شده است، از ترس فرار کردم».

مهرداد در ادامه اعترافاتش گفت: «بعد از قتل مدتی در خیابان‌ها سرگردان بودم نمی‌دانستم به کجا بروم و چه‌کار کنم تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم».

قتل همسر با ضربات قیچی از دیگر خشونت‌های خانوادگی غم‌انگیز است که امسال رخ‌داده است. به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، مردی همسرش را با ضربات قیچی و چوب به قتل رسانده بود، راهی بیمارستان روانی شد تا تحت درمان قرار بگیرد. این درحالی است که این زن ۸ ماهه باردار بود. بامداد ۲۴ تیرماه سال گذشته مرد میانسالی با کلانتری ۱۰۸ نواب تماس گرفت و از درگیری میان دختر و دامادش خبر داد. وی دراین‌باره به مأموران گفت: نوه‌هایم در حالی که از ترس به خود می‌لرزیدند به خانه‌ام آمدند و گفتند دامادم به‌قصد کشت دخترم را مورد حمله قرار داده است. با اعلام این خبر مأموران کلانتری همراه مرد میانسال راهی خانه‌ای قدیمی در خیابان جیحون شدند. به محض رسیدن به محل مرد صاحبخانه در حالی که یک چوب در دست داشت با دیدن پدرزنش به سمت او حمله‌ور شد که در همان حین از سوی مأموران دستگیر شد. با دستگیری داماد خشن، کارآگاهان وارد خانه دو طبقه شدند و دریکی از اتاق‌های ۱۲ متری در کمال ناباوری زن جوانی را دیدند که غرق در خون به زمین افتاده و دیگر نفس نمی‌کشد. تحقیقات نشان می‌داد فاطمه ۲۹ ساله ۸ ماهه باردار بوده و به علت وارد آمدن ضربات چوب به سرش جانش را از دست داده است.

مرد میانسال که باور نداشت دخترش را از دست داده است با بهت و حیرت در بازجویی‌ها به بازپرس پرونده گفت: در خانه بودم که ناگهان نیمه‌شب نوه‌هایم هراسان به خانه‌ام آمدند و گفتند مامان و بابا دعوایشان شده و پدرم قصد کشتن مادرم را دارد که با شنیدن این اتفاق بلافاصله با پلیس تماس گرفتم و متوجه این حادثه تلخ شدم. با اظهارات پدربزرگ، پلیس به بازجویی از یکی از فرزندان این خانواده پرداخت فرزند مقتول گفت: در همان شب همه خانواده برای گردش به بیرون رفته بودیم. خیلی خوشحال بودیم و همه چیز به‌خوبی پیش می‌رفت اما ناگهان وقتی‌که به خانه برگشتیم رفتار پدرم به کلی تغییر کرد، گفت: اینجا شیطان دارد. بلافاصله بعد از گفتن این حرف قیچی را برداشت و به مادرم حمله کرد و چند ضربه به او زد همه ما ترسیده بودیم نمی‌دانستیم چه کنیم نگران حال مادرم و جنین بودیم اما می‌ترسیدیم جلو برویم. پدرم وقتی دید مادرم هنوز زنده است با چوب به او حمله کرد و ما از ترس جان‌مان به خانه پدربزرگم پناه بردیم.

این مرد به پلیس گفت: من دیوانه هستم و سابقه بستری در بیمارستان زنجان را دارم. تحت درمان بودم و نمی‌دانم در آن شب چه شد که به همسرم حمله کردم. در آن شب با همسر و فرزندانم بیرون رفته بودیم اما وقتی رسیدیم خانه یک دفعه فاز کشتن همسرم به سراغم آمد. خودم هم نمی‌دانم چه شد که ناگهان این اتفاق افتاد و دست به قتل  همسری زدم که عاشقانه دوستش داشتم و دارم. خیلی پشیمانم با اعترافات مرد جنایتکار متهم به پزشکی قانونی فرستاده شد تا جنون وی موردبررسی قرار گیرد. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد دچار بیماری و اختلالات روانی است. بنابراین گزارش، بدین ترتیب مرد جنایتکار به دستور بازپرس احمد بیگی از شعبه هفتم روز یکم مهرماه سال جاری برای درمان به بیمارستان رازی منتقل شد تا تحت درمان قرار بگیرد.

همچنین روزنامه رهاورد گیلان اردیبهشت‌ماه، از وقوع قتلی خبر داد. شامگاه ۱۳ اردیبهشت به نقل از این روزنامه مرد میان‌سالی در کلاچای بعد از مشاجره با همسرش با ریختن بنزین و به آتش کشیدن خانه باعث سوختن و مرگ همسر و دو فرزند پسر ۶ و ۹ ساله‌اش شد. وی پس‌ازاین اقدام از پشت‌بام خانه فرار کرد.

به گفته همسایه‌ها باوجود تلاش مادر برای رهایی خود و فرزندانش از آتش، به دلیل میزان بالای بنزین ریخته شده و فوران آتش هر سه جان باختند. به گفته ماموران امدادگران به دلیل سوختگی بالا نتوانستند اجساد را از هم جدا کنند.

بنا به گفته‌ها، این مرد که از اعضای شورای شهر کلاچای (از توابع شهرستان رودسر) بود چندی پیش‌ازاین واقعه، بدون رضایت همسرش، زن دوم گرفته بود و همیشه با همسر اولش مشاجره داشت.

 

قتل ناموسی

۶ خردادماه امسال همشهری آنلاین خبر از وقوع جنایتی ناموسی در دزفول داد، به گزارش این سایت: «۲ برادر به دلیل این‌که خواهر ۱۸ ساله‌شان قصد ازدواج با مردی را داشته که آن‌ها مخالف بودند او را کشتند و تصمیم گرفتند از این جنایت فیلم‌برداری کنند تا درس عبرتی شود برای بقیه خواهرهایشان؛ اما گم‌شدن رم گوشی آن‌ها، راز این جنایت را فاش کرد.»

همچنینفرماندار رودبار جنوب، از خشونتی ناموسی به «خبر آنلاین» اطلاع داد و گفت: «از قبل بین این دو طایفه مسئله‌ای ناموسی پیش‌آمده بود و همین مسئله باعث بروز درگیری‌ها شد. قبل از این هم یکی از طایفه‌ها برای انتقام از طایفه دیگر، یک زن را گروگان گرفته بود که اعضای شورای تأمین رودبار توانستند آن گروگان‌گیری را فیصله دهند و اختلافات تا حدودی کم شد. پیش‌ازاین درگیری اخیر هم زنی که باعث اختلافات شده بود، با دستور دادستانی به‌منظور حفظ جانش به بازداشتگاه منتقل‌شده بود.» وی افزود: «یکی از مردان طایفه‌ای که با زنی از طایفه مقابل رابطه داشت، به قول خود مبنی بر ازدواج با آن زن عمل نکرد و همین باعث شد این درگیری به وجود بیاید.» فرماندار رودبار جنوب با اشاره به اینکه ضاربان دو نفر بودند، گفت: «تاکنون کسی دستگیر نشده است، اما از سران طایفه‌ها خواستیم با ما همکاری لازم را انجام دهند. حتی با عموی ضاربان هم‌صحبت کرده‌ایم که وی با ضاربان از طریق تلفن همراه ارتباط برقرار کرده و از آن‌ها قول گرفته خود را تسلیم قانون کنند.»

۹۰۴۳۳۱

 

اسیدپاشی

دسترسی به اسید با وجود شدت گرفتن این خشونت‌ها همچنان کاهش نیافته است و این شکل از خشونت بدون وضع ممانعت‌های قانونی برای خریدوفروش اسید در حال گسترش است. سمیه مهری یکی از قربانیان اسیدپاشی که به همراه دخترش در سال ۹۰ توسط شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود، در فروردین سال جاری به دلیل عارضه ریوی ناشی از اسیدپاشی درگذشت. همچنین خبرگزاری مهر ۷ آبان ماه از اسیدپاشی در رفسنجان خبر داد و نوشت: زن ۳۰ ساله پس‌ازاینکه مورد اسیدپاشی قرار گرفت به بیمارستان علی ابن ابیطالب رفسنجان منتقل شد. درگذشته نیز بروز اسیدپاشی در شهرستان بروات در شرق استان نیز منجر به مرگ سمیه مهری و صدمه دیدن شدید فرزندانش شده بود.

رضا اکبری مدیر حراست بیمارستان علی ابن ابیطالب افزود: این زن دچار ۲۰ درصد سوختگی شده که بلافاصله پس از مراجعه مورد درمان فوری قرارگرفته است و حال عمومی وی مطلوب است.

هنوز دلیل بروز این حادثه مشخص نشده است و تحقیقات در خصوص دستگیری فرد اسید پاش و انگیزه وی در حال انجام است.

همچنین خبر دیگری مبنی بر اسیدپاشی مردی بدبین بر روی همسرش در رسانه‌ها منتشر شد. به گزارش ایران ۲۷ مهرماه سال جاری مأموران کلانتری مشیریه تهران در جریان اسیدپاشی مرد ۶۲ ساله‌ای روی همسر ۵۷ ساله‌اش قرار گرفتند.

این زن از ناحیه هر دوچشم و صورت آسیب شدید دیده است. شنبه دوم آبان ماه خانواده مرد فراری در تماس با پلیس از بازگشت پدرشان به خانه خبر دادند. مأموران بلافاصله در محل حاضرشده و این مرد را که خانواده‌اش اجازه ترک خانه را به وی نداده بودند دستگیر کردند.

مرد اسیدپاش وقتی پیش روی بازپرس حسین پور ایستاد، گفت: من سال گذشته قصد جدا شدن از همسرم را داشتم اما چون شناسنامه نداشتم موفق به این کار نشدم. وی افزود: من به همسرم شک داشتم و شنیده بودم اسید چهره او را زشت خواهد کرد، با پنج هزار تومان یک لیتر اسید خریدم و وقتی زنم خواب بود روی صورت و چشم‌هایش اسید پاشیدم. باقی‌مانده اسید را هم در سطل زباله خیابان خالی کردم.

مرد اسیدپاش گفت: «با این زن پس از طلاق دادن دومین همسرم ازدواج کردم و از وی ۷ فرزند دختر و پسر دارم، وقتی از خانه فرار کردم آواره شدم و در حالی که از سرگردانی خسته شده بودم، حدس می‌زدم پس از بازگشت گرفتار می‌شوم، بازگشتم و وقتی به خانه رسیدم خانواده‌ام روی سرم ریختند و کتکم زدند می‌دانم اشتباه کردم و باید تاوان کارم را پس دهم.»

یکی از پسران این مرد اسیدپاش نیز به بازپرس حسین پور گفت: «پدر من بدبین بود و مدام توهم می‌زد. این اتفاق هم به دلیل همین توهم و شکاکی رخ داد.» پس از شنیدن ادعاهای مرد اسیدپاش و خانواده‌اش بازپرس جنایی دستور تحقیقات تکمیلی را صادر کرد و ادامه بازپرسی نیز به بعد از تکمیل پرونده و بهبودی زن اسید سوخته موکول شد چرا که هنوز مشخص نیست زن ۵۷ ساله از شوهرش شکایت کند.

مرد دیگری هم که در خواستگاری جواب نه گرفته بود روی دختر اسید پاشید. حسین فتحی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مرند گفت شنبه نهم آبان ۹۴ ساعت ۱۷ عصر حادثه اسید‌پاشی در مرند بر دو دختر ۲۰ و ۲۲ ساله (خواهر) اتفاق افتاد که عامل اصلی این حادثه شناسایی و در مدت ۲۴ ساعت دستگیر شد. وی هدف و انگیزه اصلی متهم از اسیدپاشی، خواستگاری از زن بوده و چون جواب منفی از این خواستگاری شنیده، اقدام به این عمل کرده است.

اسیدپاشی دیگری نیز در کوه دشت امسال روی داد.به گزارش مهر تیرماه امسال مادر و دختر لرستانی در شهرستان کوه دشت مورد اسیدپاشی قرار گرفتند. بر اساس اعلام متولیان امر اسیدپاشی به دنبال نزاع خانوادگی صورت گرفته و این حادثه دو نفر مصدوم شامل یک مادر ۲۸ ساله و یک دختربچه هشت ساله داشته است.

بادپی بابیان اینکه در جریان این حادثه مادر بیشتر آسیب‌دیده است افزود: مطابق برآورد اولیه میزان سوختگی ناشی از اسیدپاشی در این زن لرستانی ۳۰ درصد بوده و عمده آسیب از ناحیه صورت، سر و گردن بود است.

مدیر روابط عمومی و امور بین‌المللی دانشگاه علوم پزشکی لرستان با تاکید بر اینکه در جریان اسیدپاشی چشمان این زن لرستانی آسیب‌ندیده است ادامه داد: دختربچه مجروح در این حادثه اسیدپاشی نیز متاسفانه از ناحیه اندامی دست و پا دچار سوختگی شده است.

بادپی با اشاره به انجام کار شسشتو و خنثی‌سازی اسید در بیمارستان خرم‌آباد اشاره کرد و یادآور شد: با توجه به اینکه سوختگی ناشی از اسید در ناحیه حساس صورت و گردن بوده است تصمیم به اعزام این مادر و دختر به بیمارستان با آمبولانس به مرکز تخصصی سوختگی در تهران گرفته شد.

این گزارش‌ها در حالی است که هنوز خبری از عاملان اسیدپاشی زنجیره‌ای اصفهان نیست اما سهیلا جورکش یکی از قربانیان اسیدپاشی که با هزینه شخصی به اسپانیا رفته بود خوشبختانه ۲۰ درصد از بینایی یک ‌چشمش را به دست آورد.

مزاحمت از طریق شبکه اجتماعی

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۰ ساله‌ای با شکایتی اعلام کرد یک ناشناس با ارسال پیام‌های غیراخلاقی و درخواست دوستی از طریق نرم‌افزار «واتس اپ» باعث سلب آرامش وی و خانواده‌اش شده است.

رئیس پلیس فتای استان فارس گفت: مأموران با تشکیل پرونده تحقیقات خود را جهت شناسایی متهم آغاز کردند و مشخص شد این مرد در محله‌ای که زن جوان در آنجا زندگی می‌کند، مغازه «سبزی فروشی» دارد و به واسطه خرید زیاد از متهم می‌خواهد که خرید را برایش ارسال کند بدین ترتیب سبزی فروش شماره او را به دست می آورد.

دولت و مجلس در قبال امنیت زنان مسئول اند

گزارش ارائه‌شده بی شک تنها برخی از وقایع خشونت باری است که علیه زنان رخ‌داده است و در رسانه‌ها منتشرشده‌اند. بی شک خشونت علیه زنان چه در فضای خانوادگی و چه در فضای عمومی بیش از موارد رسانه ای شده است. هر یک از ما زنان هر روز با اشکال متفاوتی از خشونت مواجه می‌شویم و به اشکال مختلف تلاش می کنیم راهبردی فردی برای کاهش آن یا مواجه با آن بکار بریم. گاهی نیز تنها سکوت می‌کنیم زیرا احساس می‌کنیم توان لازم برای مواجه با آن را نداریم یا اصلا آگاهی در مورد این که آنچه روی‌داده خشونت است نداریم مثل غیرتی شدن همسر… اما دولت‌ها بی شک موظف اند به رفع اشکال خشونت علیه زنان و شهروندان خود اقدام کنند و فضای عمومی و خصوصی را برای آنان امن نمایند. دولت می‌تواند با آموزش به پسران و دختران، آن‌ها را از مصادیق خشونت خانوادگی و خشونت علیه زنان آگاه سازد و راهکارهای صحیح برای مقابله با خشونت را به جوانان و خانواده‌ها بیاموزد. رسانه های جمعی می‌توانند بخشی از برنامه‌ها و مطالب خود را به آگاه بخشی در مورد حقوق زنان و راهکارهای مقابله با خشونت اختصاص دهند. همچنین زنان حق دارند شغل داشته باشند و در مورد بدن و سبک زندگی خود تصمیم‌گیری کنند بر عهده دولت و مجلس است که به‌جای سنگ‌اندازی در راه اشتغال زنان به آن‌ها کمک کند تا استعدادهای خود را بپرورند. همچنین اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی از حقوق بنیادی آنان است چرا که سهم زن و مرد در تولد فرزند یکسان است و از این رو نباید تبعیضی علیه زنان ایرانی شکل بگیرد. تبعیضی که به مشکلات این زنان و کودکانشان دامن می‌زند و می‌توانند آنان را به سمت بزهکاری و رفتارهای غیراجتماعی سوق دهد. بنابراین دولت و مجلس باید به وظایفی که در قبال نیمی از جامعه ایران دارند متعهد باشند به جای آن‌که با وضع قوانین به افزایش خشونت علیه زنان اقدام کنند باید قوانینی وضع کنند که فضای جامعه و خانه را برای زنان امن کند.

 

 

گشت ارشاد