مگر این‌جا علیه زنان هم خشونت می شود؟

0
638
قوانین خشونت خانوادگی
سمانه خادمی
سمانه خادمی

بیدارزنی: «مگر این‌جا علیه زنان هم خشونت می‌شود؟»، «یکی نیست از حق ما مردها دفاع کند»، «والا الآن که خانم‌ها همه شغل‌ها را گرفتند و این‌همه مرد بیکار ماندن!» و … برای شنیدن این چیزها نیازی نیست زیاد گوش‌هایمان را تیز کنیم. در تاکسی، خیابان، کلاس درس، صف ادارات، مطب پزشک و هر جای دیگری می‌توانیم به‌راحتی این چیزها را بشنویم. درحالی‌که با مراجعه به آمارهای مراکز مختلفی ازجمله بهزیستی، سایت ملی آمار، و سایر پایگاه‌های داده‌رسانی درمی‌یابیم که این قضاوت اجتماعی درباره اوضاع «خیلی خوب زنان» واقعی نیست. بگذارید با مثالی این قضیه بازتر شود. زمانی که سر کلاس از دانشجویانم درباره برابری جنسیتی پرسیدم، با اعتراض اغلب آنان که مردان جوان بودند مواجه شدم که «الآن خانم‌ها همه شغل‌ها رو گرفتند و مردان بیکارند!». زمانی که این گزاره را با استناد به سایت ملی آمار ایران، «درگاه»، به چالش کشیدم که تنها حدود ۱۳% جمعیت شاغلان فعلی را زنان تشکیل می‌دهند درحالی‌که ازنظر تحصیلی رتبه نسبتا برابری با مردان دارند، آنان تلاش کردند که این آمار را بی‌اعتبار بخوانند و حتا بگویند که اصلا قدیمی است. در این لحظه همه آن‌ها را به تجربه زیسته‌شان ارجاع دادم، به خانواده‌های خود، به اطرافیانشان و از آن‌ها پرسیدم «چند نفر از زنان در خانواده شما و در اطرافیان شغل درآمدزا و مداوم دارند؟» در این لحظه بود که کلاس ساکت و درنگی در چشمان افراد معترض دیده شد. بله زمانی که کلیشه‌های جنسیتی حاکم در مواجهه با واقعیت و تجربه زیسته افراد قرار می‌گیرند، شاید به ادراک تازه‌ای برسیم: این‌که زنان در جامعه بیشتر از آن چه فکر می‌کنیم یا حتا در آمار منعکس می‌شود، قربانی شکاف جنسیتی و نابرابری هستند.

حالا نگاهی به آمار جهانی بیاندازیم. بر طبق آماری که سالانه «مجمع جهانی اقتصاد» در باب شکاف جنسیتی در میان کشورهای جهان گزارش می‌دهد، رتبه ایران ۱۳۷، در میان ۱۴۲ کشور جهان است. به عبارتی ایران در میان ده کشور انتهای جدول که دارای بالاترین شکاف جنسیتی هستند، قرار می‌گیرد. این گزارش ایران را در کنار کشورهای مالی (۱۳۸)، سوریه (۱۳۹)، چاد (۱۴۰)، پاکستان (۱۴۱) و یمن (۱۴۲) می‌نشاند که نشان‌دهنده بغرنج بودن شکاف جنسیتی و وضعیت تبعیض‌آمیز جنسیتی در ایران است. وضعیت ایران در این شاخص نه‌تنها در مقایسه با سایر کشورها در اوضاع نابسامانی به سر می‌برد، بلکه در مقایسه با سال‌های اخیر نیز پیوسته در حال تنزل است. مثلا رتبه ایران در سال ۲۰۰۶، ۱۰۸ بوده است در سال بعد (۲۰۰۷) به ۱۱۸ تنزل یافته و این روند ادامه داشته است. در دو سال گذشته یعنی ۲۰۱۳ به ۱۳۰ رسیده و در سال ۲۰۱۴ به ۱۳۷ سقوط کرده است. زمانی که به زیرشاخص‌های مجمع جهانی اقتصاد توجه می‌کنیم، می‌بینیم که تنها رتبه خوبی که ایران در این سال‌ها کسب کرده در دو زیرشاخص طول عمر زنان و تحصیلات در مقطع بعد از دبیرستان است؛ و در سایر شاخص‌ها و زیرشاخص‌ها شکاف جنسیتی میان زنان و مردان چشمگیر است؛ ازجمله در شاخص مشارکت سیاسی و مشارکت اقتصادی.[i] بر این اساس می‌توان یکی از دلایل نزول رتبه ایران را در جدول شکاف جنسیتی به فرایند وسیع خانه‌نشین کردن زنان و خروج از اشتغال نسبت داد، به عبارتی باید گفت که زنان در سال‌های تورم و رکود اقتصادی اولین قربانیان بوده‌اند. چنان‌که بر اساس آمار حدود ۱۳ درصد جمعیت شاغلان را زنان تشکیل می‌دهند.[ii] در شاخص مشارکت سیاسی، که با زیرشاخص‌هایی مانند حضور زنان در نقش رهبری جامعه و میزان کرسی‌های اختصاص داده‌شده به زنان در مجلس سنجیده می‌شود، وضعیت ایران همچنان اسفبار بوده و هست.

زمانی که بحث‌هایی روزمره میان مردم را در کنار آمارهای رسمی داخلی و خارجی می‌گذاریم، یک‌چیز برجسته می‌شود: درمجموع، جامعه ایران حساسیت جنسیتی پایینی دارد و بسیاری از نابرابری‌های جنسیتی را در بهترین حالت انکار می کند و در بدترین حالت لازم می‌داند.

بازهم به همان خیابان‌ها برگردیم بحث‌های دیگری هم خواهیم شنید مردمی که در کوچه و خیابان، در تاکسی‌ها، در بازار و … از گرانی می‌نالند، به تحلیل‌های شبه اقتصادی و سیاسی دست می‌زنند و نهایتا با چند گزاره به جمع‌بندی می‌رسند «تا پارتی نداشته باشی نمی‌توانی کار کنی»، «مملکت شده همه ش رابطه»، «هر جا گیر کردی، پول بدهی حل است» و غیره. همه این گزاره‌های دال بر یک‌چیز دارد، صرف‌نظر از آن‌که واقعیت چیست، نشان از نگرانی بسیار بالای جامعه درباره مسئله فساد مالی و اداری است. به‌نوعی به نظر می‌رسد حساسیت مردم نسبت به فساد یا به‌اندازه فسادی است که اتفاق می‌افتد یا بیشتر از آن است.

سازمان شفافیت بین‌الملل هرساله کشورها را برحسب میزان فساد موجود در بخش عمومی یک کشور در میان سایر کشورهای جهان نشان می‌دهد. بر اساس گزارش سازمان شفافیت بین‌الملل در سال ۲۰۱۴ میلادی، شفاف‌ترین کشور در شاخص ادراک فساد در میان ۱۷۵ کشور جهان، دانمارک بوده است و رتبه فاسدترین کشور در این شاخص نیز از آن ِکره شمالی و سومالی است. در این ارزیابی ایران در جایگاه ۱۳۶ قرارگرفته است که هم شانه می‌شود با کشورهای روسیه، کامرون، قرقیزستان، لبنان و نیجریه. بااین‌حال زمانی که به نقشه اینفوگرافی این گزارش نگاه می‌کنید، می‌بینید که ایران با رنگ قرمز نشان داده شده است و هنوز به رنگ کشورهای زرشکی‌رنگ که معرف فساد بسیار بالاست و جایگاه کشورهایی چون کره شمالی، سومالی، سودان، افغانستان، سودان جنوبی، عراق و … که به ترتیب رتبه‌های ۱۷۴ تا ۱۷۰ را نمایندگی می‌کنند، نرسیده است. گفتنی است که وضعیت ایران در سال ۲۰۱۴، نسبت به سال ۲۰۱۳، هشت رتبه ترقی کرده و بهبود یافته است. به عبارتی ما در میان ۲۰ کشور پایین جدول قرار داریم ولی در قعر جدول نیستیم.[iii]

در اینجا می‌خواهم دست به مقایسه بزنم دوباره ذهنمان را متوجه این واقعیت کنم که جامعه ما نسبت به دو آسیب بزرگ که تهدیدکننده جامعه است یعنی «فساد مالی و اداری» از یک‌سو و «نابرابری و شکاف جنسیتی» از سوی دیگر، واکنش متفاوتی دارد. جامعه فساد را لمس می‌کند، دردش می‌آید و برای آن‌که تسکین یابد دلیل هر ناکامی خود را در آن می‌جوید. اما همین جامعه نابرابری و شکاف جنسیتی را نمی‌فهمد، انکار می‌کند، گاه می‌پذیرد و از آن بدتر در مقام دفاع نیز از آن برمی‌آید. این مسئله زمانی بیشتر به چشم می‌خورد که مسئله فساد و جنسیت به هم‌آمیخته شوند و پدیده‌ای به نام «فساد جنسیتی» یا «فساد جنسیت محور» را تولید کنند. مفهومی که بی‌شک برای بسیاری از ما بیگانه است باآنکه اگر زن باشیم و شاغل به‌خوبی آن را تجربه کرده‌ایم. حال سوال این است که «فساد جنسیت محور» به چه معناست؟

ابتدا بهتر است تعریفی از فساد ارائه دهیم. در میان تعاریف مختلفی که امروزه از فساد رواج دارد، یک تعریف پرکاربرد از سوی بانک جهانی مورداستفاده و تاکید است: سوءاستفاده از یک مقام رسمی برای سود شخصی.[iv] بر این اساس می‌توان گفت هرگاه فردی از سمت خود و جایگاه رسمی شغلی و اداری که دارد در جهت منافع شخصی سوءاستفاده کند شاهد فساد هستیم.

سوال این‌جاست که چگونه می‌توان این سوءاستفاده را جنسیتی دید؟ در پاسخ به این سوال به دو طریق عمل می‌کنند گاهی مسئله این است که زنان چقدر و چگونه عاملان فساد هستند و گاه پرسش این است که زنان چقدر و چگونه قربانیان فسادند. قریب به ۱۵ سال است که ترکیب مسئله فساد و جنسیت وارد مطالعات حوزه فساد شده است. اما بیشتر این مطالعات پرسش اول را مدنظر داشته‌اند یعنی به عاملیت زنان در فساد پرداخته‌اند (مثلا نگاه کنید به سوامی و همکاران، ۲۰۰۰،[v] دالار، فیسمن و گاتی، ۲۰۰۱؛[vi] بومن و گلیگان، ۲۰۰۸[vii]) و تعداد انگشت‌شماری از مطالعات به قربانی بودن زنان در فساد یعنی همان «فساد جنسیت محور» توجه کرده‌اند (مانند کارهای کیومسون، ۲۰۰۱[viii]؛ ابرو و همکاران، ۲۰۰۸؛ چن، ۲۰۰۹[ix] و برانزیا و زیگلر، ۲۰۱۱[x]). گ.کیومسون (۲۰۰۱) در مقاله مفصلی با عنوان «فساد جنسیت محور در فیلیپین»، این مفهوم را این‌گونه تعریف می‌کند: «عمل غیرقانونی است که مخصوصا شامل استفاده و بهره‌کشی از زنان به‌وسیله یک قدرت دولتی برای کسب سود شخصی می‌شود». بر این اساس هرجایی که مبنایی قربانی فساد شدن، جنسیت است ما شاهد فساد جنسیت محور هستیم؛ آنجایی که می‌بینیم زنان را با دستمزد پایین‌تر از حقوق رسمی قانون کار استخدام می‌کنند، آن‌جایی که از زنان به‌جز انتظارات رسمی شغلی، انتظارات جنسیتی دیگری نیز وجود دارد، آن‌جایی که برای مدیران رده متوسط زن مانع‌تراشی می‌شود، آن‌جایی که به تشخیص کارفرما چون متقاضی کار یک زن هست در مقایسه با رقیب مردش شانس استخدامی کم‌تری پیدا می‌کند، آن‌جایی که یک زن برای یک درخواست ساده به اداره‌ای مراجعه می‌کند اما کارش پیش نمی‌رود چون اگر نمی‌تواند رشوه دهد حداقل می‌تواند که از جنسیتش مایه بگذارد و البته سایر مواردی که ذکر نمی‌شوند و دیده نمی‌شوند، در همه آن‌ها کسانی از موقعیت رسمی خود سوءاستفاده می‌کنند و زنانی را به خاطر جنسیتشان قربانی می‌کنند، همه این‌ها از مصادیق فساد مالی و اداری جنسیت محور است.

و در آخر سوال ما این است: جامعه‌ای که نسبت به فساد مالی و اداری حساسیت بالایی پیدا کرده است، در مقابل چنین مواردی چه تلقی‌ای دارد؟ آیا این‌ها را نیز بخشی از فساد می‌داند یا سکوت می‌کند؟ و یا از آن بدتر چقدر در مقام دفاع از آن برمی‌آید؟

* جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی


[i] برای اطلاعات بیشتر به سایت مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) مراجعه کنید:

http://reports.weforum.org/global-gender-gap-report-2014/economies/#economy=IRN

[ii] برای اطلاعات بیشتر در مورد جمعیت شاغلان به سایت درگاه آماری ایران مراجعه کنید: http://www.amar.org.ir/

[iii] برای اطلاعات بیشتر به سایت سازمان شفافیت بین‌المللی (Transparency International) مراجعه کنید: http://www.transparency.org/cpi2014/results

[iv] نگاه کنید به تعریف بانک جهانی و دسته بندی آن از فساد: http://www1.worldbank.org/publicsector/anticorrupt/corruptn/cor02.htm

[v] Swamy, A., Knack, S., Lee, Y. and Azfar O. (2000) “Gender and corruption”, Journal of Development Economics, 64, pp. 25-55.

[vi] Dollar, D. Fisman, S. and Gatti, R. (2001) “Are Women Really the ‘Fairer’ Sex? Corruption and Women in Government”, Journal of Economic Behaviour & Organization, 46, pp. 423-429.

[vii] Bowman, D. M. & Giligan, G. (2008) “Australian women and corruption: The gender dimension in perceptions of corruption”, JOAAG, Vol. 3. No. 1 Pp. 1-9.

[viii] Quimson, Gabriella (2001) ‘Gender Based Corruption in the Philippines’. TASA 2001 Conference, The University of Sydney, 13-15 December.

[ix] Chêne, M. (2009) “Gender, Corruption and Education”, U4 Helpdesk, Transparency International, www.transparency.org.

[x] Branisa, Boris & Ziegler Maria (2011)” Reexamining the link between gender and corruption: The role of social institutions”, Research Committee Development Economics in its series Proceedings of the German Development Economics Conference, Berlin 2011 with number 15.