محترم اسکندری

1
1294

بیدارزنی: محترم اسکندری از موسسان جمعیت نسوان وطنخواه و ناشر نشریه جمعیت نسوان وطنخواه از پیشگامان جنبش زنان در ایران است. نام وی با نام جمعیت و مجله «جمعیت نسوان وطنخواه» پیوند خورده است.

محترم اسکندری
محترم اسکندری

محترم اسکندری به روایت بدرالملوک بامداد در کتاب «زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید»، در سال ۱۲۷۴ در تهران متولد شد. پدرش محمد علی میرزا اسکندری، از شاهزادگان قاجار، مشروطه‌خواه و از موسسان انجمن آدمیت بود. او ابتدا در خانه نزد پدرش درس آموخت و سپس برای ادامه دروس زبان فرانسه و ادبیات به مکتب میرزا علی محمد خان محققی، رفت و پس از مدتی با وی ازدواج کرد.

جمعیت نسوان وطنخواه

جمعیت نسوان وطنخواه یکی از تاثیرگذارترین انجمن‌های زنانه، در سال ۱۳۰۱ توسط محترم اسکندری تاسیس شد. شاید یکی از مهم‌ترین وجه افتراق این انجمن از مابقی، شیوه اداره هیات مدیره‎ای آن بوده است. اعضای هیئت‌مدیره این جمعیت عبارت بودند از نورالهدی منگنه، فخر آفاق پارسا، فخر عظمی ارغون، عادل، مستوره افشار، صفیه اسکندری و… که محترم اسکندری را به‌عنوان رئیس انتخاب کردند. جمعیت نسوان وطنخواه «سعی در تهذیب و تربیت دختران، ترویج صنایع وطنی، باسواد کردن زنان، نگهداری از دختران بی‌کس، تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیئت تعاونی به‌منظور تکمیل صنایع داخلی، مساعدت مالی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ» داشته است. جمعیت برای رسیدن به اهداف خود اقدامات مختلفی چون اجرای مراسم سخنرانی، تشکیل کلاس اکابر برای خانم‌های بزرگ‌سال، انتشار نشریه و … انجام می‌داد.

جمعیت نسوان وطنخواه

یکی از اقدامات پرسروصدای جمعیت نسوان وطنخواه، سوزاندن جزوه فکاهی مکر زنان در میدان توپخانه بود که خود محترم اسکندری سازمان‌دهی کرده بود. بدرالملوک بامداد این‌طور روایت می‌کند: «چون اطفال روزنامه‌فروش به‌طور اهانت‌آمیز برای فروش جزوه‌های مکر زنان فریاد می‌زدند؛ محترم خانم و سایر بانوان عضو هر یک مقداری از آن جزوه‌ها را جمع‌آوری کرده در میان میدان آتش زدند. این کار تولید هیاهوی زیاد کرد و محترم خانم را به نظمیه کشیدند. وی در آنجا از موقع استفاده کرده شروع به تبلیغ نمود و اظهار کرد این عمل ما برای دفاع از آبروی مادران و خواهران شماست. ما هم مثل تمام انسان‌ها عقل داریم، مکار نیستیم. سخنان با شور و حرارت و تاثرآمیز او در افسران نظمیه اثر کرد و آن‌ها را به حمایت از او برانگیخت.»

رابطه دولت رضاشاه با جمعیت نسوان وطنخواه تناقض‌آمیز بود. در ماده ۱۷ اساسنامه جمعیت نسوان وطنخواه آمده است که «در اموری که از وظایف مصرحه این جمعیت و موکول به مساعدت دولت می‌باشد مستقیما یا به‌وسیله مقالات و لوایح در جلب‌توجه و مساعدت اولیاء امور اقدام نماید.» در این راستا پیشنهاد‌هایی به دولت و مجلس داده می‌شد از آن جمله تهیه لایحه‌ای برای اجباری شدن آزمایش اول ازدواج بوده است:

«محض خدمت به نوع و ایضا وظیفه ملی و وجدانی جمعیت نسوان وطنخواه موارد سه‌گانه ذیل را تقدیم و محترما امور لوایحی در حدود مواد معروفه تهیه و به مقام مجلس شورای ملی تقدیم دارند:

ماده ۱ – لزوم تجزیه خون و اعمال سایر معاینات طبی قبل از تحقق ازدواج؛
ماده ۲ – اعزام چند نفر از بنات بی‌بضاعت ایرانی برای تحصیل علم قابلگی به مصر یا بیروت؛
ماده ۳ – ترویج و تعمیم البسه وطنی در کلیه مدارس و تولید شکل و رنگ آن در صورت امکان» (پیشنهاد جمعیت نسوان وطنخواه به مقام مقدس شورای ملی، جمعیت نسوان وطنخواه، سال دوم، شماره ۹).

از طرفی در بسیاری از موارد جلوی فعالیت آنان گرفته می‌شد. آخرین فعالیت مستقل زنان در سال ۱۳۱۱، تشکیل کنگره‌ای با موضوع زنان در تهران، با نام «کنگره نسوان شرق» بود. «تشکیل این کنگره در ابتدا نتیجه ائتلاف و ادغام جمعیت‌های محلی‌ای بود که در بعضی از سرزمین‌های عربی فعالیت داشتند و در مراحل بعد، جمعیت‌هایی از هند و … به آن پیوستند» دومین کنگره، در تهران با همکاری جمعیت نسوان وطنخواه تشکیل شد؛ اما دولت در آن نماینده‌ای فرستاده بود تا جلوی بحث‌هایی که با سیاست‌هایش همخوانی ندارد؛ بگیرد. درنهایت نمایندگانی از سوریه، مصر، لبنان و … به تهران وارد شدند. بحث‌هایی با موضوعاتی چون آموزش زنان، ضروریات فعالیت‌های زنان، لزوم همکاری مردان و … توسط آن‌ها و زنان ایرانی پی گرفته شد. کنگره با امید به بهبود اوضاع زنان در ایران و سایر کشورهای مشرق زمین و با تاکید بر اینکه قدر پدر تاجدار را باید دانست؛ به پایان رسید. اما همان سال از فعالیت جمعیت نسوان وطنخواه جلوگیری به عمل آمد.

گرچه در این سال‌ها دیگر محترم خانم زنده نبود. بعد از مرگ خانم اسکندری، مستوره افشار رئیس هیات مدیره جمعیت نسوان وطنخواه شد.

نشریه جمعیت نسوان وطنخواه

محترم خانم اسکندری صاحب‌امتیاز مجله «نسوان وطنخواه» بود. شماره اول مجله مذکور در ۲۶ صفحه به قطع کوچک خشتی طبع و در سال ۱۳۰۲٫ ش (۱۹۲۳ م) منتشر شد. وجه اشتراک مجله ـ که به شکل نامنظم منتشر می‌شد ـ برای داخله سالی ۱۵ قرآن و برای خارجه سالی ۲ تومان بود. تک‌شماره ۳۰ شاهی بود. مطالب این مجله حول مسائل اجتماعی، تبیین و انتقاد از اوضاع زنان و ارائه راهکار ارائه می‌شد. «ترویج معارف و تشویق به پوشیدن پارچه‌های وطنی» هدف مهمی بود که در این مجله پیگیری می‌شد. مقالات بیشتر به قلم از زنان و اعضای جمعیت نسوان وطنخواه بوده است. این مجله تا سال ۱۳۰۵ به مدت سه سال منتشر شده است. گویا این مجله نیز در راستای سیاست‌های دولت در منع فعالیت‌های غیردولتی تعطیل شد.
مجله جمعیت نسوان وطنخواه در مرام‌نامه خود که در شماره اول آن چاپ شده آورده است:

«راجع به حفظ‌الصحه و نگاهداری بدن که خود از لوازم حتمیه بشری و موافق حدیث شریفه (النظافه من الایمان) و سنجیدن نسوان ایران با زنان دول متمدنه و ترقی آنها و عقب بودن نسوان ما از مرحله تمدن و چاره برای ترقی زنان ایران و ترتیب نگاهداری اطفال و تربیت اولاد وطن و شیر دادن اطفال که خصوصا در این قسمت هیچ یک از زنان وطن ما مراعات نکرده …»
گرچه بیشتر مطالب مجله را زنان می‌نوشتند اما نویسنده مرد هم وجود داشت. مردان نویسنده مجله جمعیت نسوان وطنخواه ثابت بودند. بخش ادبیات راجع به نسوان اغلب به شعرهای صادق بروجردی اختصاص داشت. وی که شعرهایش را در انتقاد از وضعیت زنان در مجله به چاپ می‌رساند، گاه مقالاتی هم درباره انتقاد از حجاب می‌نگاشت. شاهزاده یحیی اسکندری، در هر شماره نمایشنامه‌اش به چاپ می‌رسید. دکتر علیم‌الملک، معاون مدرسه دولتی و معلم مدرسه دواسازی قول داده بود که درباره طب خانگی برای خانم‌های مترقی بنویسد و سعید نفیسی، نویسنده و استاد دانشگاه، مقالاتی در باب مهم‌ترین وظیفه خانم‌ها در قبال پسرانشان می‌نگاشت.

محترم خانم تا شماره ۴ این مجله در قید حیات بود. ویژه‌نامه در مرگ محترم اسکندری در شماره ۵ و ۶ مجله درآمد که با تاثیر از مرگ رئیس جمعیت، از این مرگ با عنوان «فقدان اسف‌آور در عالم ترقی و تربیت نسوان» یاد شد.

متاسفانه محترم خانم همیشه با مشکل جسمی دست‌وپنجه نرم می‌کرد در سال ۱۳۰۳ در حین عمل جراحی روی استخوان پشت، از دنیا رفت. درحالی‌که کمتر از سی سال سن داشت.