بیدارزنی: سحر سلحشور ۳۲ ساله است و ۸ مستند کوتاه و بلند را در پرونده خود دارد. سال گذشته فیلم فلک ناز ساخته او در بخش ملی سینما حقیقت به نمایش درآمد. اسامی فیلمهای او عبارتاند از سایهروشن، مستند کوتاه (۱۳۸۱)، یک روز در کلانتری، مستند کوتاه (۱۳۸۳)، هراس و پرواز، مستند بلند (۱۳۸۶)، پشت فرمان زندگی، مستند کوتاه (۱۳۸۷)، تکه چسبانی شهر و مولانا، مستند کوتاه (۱۳۸۹)، رفتن به راه میپیوندد، مستند کوتاه (۱۳۹۰)، حرفه: مستندساز، مستند بلند؛ کارگروهی (۱۳۹۲) و فلک ناز، مستند بلند (۱۳۹۳).
در آستانه یک می با او به گفتگو نشستیم تا با مسائل مستندسازان زن آشنا شویم.
سحر جان لطفا کمی از اینکه چرا سراغ مستندسازی رفتی برای خوانندگان بیدارزنی توضیح بدهید
از طریق یک دوست وارد عرصه فیلم شدم. ۳ سال بهعنوان دستیار کارگردان کارکردم. در حقیقت از ۱۷ سالگی وارد این حرفه شدم. در ۲۰ سالگی مستند «سایهروشن» را در روستاهای طالقان ساختم و این مستند براساس داستان اسطورهای «عزیز و نگار» که بهنوعی شبیه داستان لیلی و مجنون است و در این منطقه بر سر زبانهاست، ساخته شد. این داستان منظوم است و در عروسی و عزا بخشهای شاد و غمانگیز آن خوانده میشود. اما بیشتر مردم در این روستاها پیر هستند و جوانی نمانده است. هیچ نشانهای از عشق جوانی در این منطقه نیست و فقط این عشق را میشود در بین زوجهای پیر روستا دید.
من اینگونه وارد فضای فیلمسازی شدم و بعد از ساختن این فیلم، از مستندسازی خوشم آمد؛ در مستند روابط رودررویی با محیط و آدمهای واقعی شکل میگیرد. مدام یاد میگیری، کشف میکنی و میبینی چقدر نیاز به سازگاری و فهم و درک اجتماعی برای ساخت یک فیلم وجود دارد. فیلم مستندخیلی با فیلم داستانی که در فضای ایزوله با یک سری آدمهای محدود کار میکنی متفاوت است.
آیا بهطور آکادمیک هم فیلمسازی خواندی؟
نه من مهندسی عمران خواندم و فیلمسازی را تجربی یاد گرفتم و در ورک شاپهای مختلف برای فیلم ساختن، فیلمنامه نوشتن و پژوهش فیلم مستند شرکت کردم. یک مدت هم جامعهشناسی خواندم و بعد به خاطر اینکه درگیر ساخت یک فیلم شدم که ۶ ماه فیلمبرداری و سه سال ساخت آن طول کشید، جامعهشناسی را رها کردم.
کدام فیلم؟
فلک ناز که در جشنواره سینما حقیقت سال ۹۳ به نمایش درآمد.
آیا زنان مستندساز در فیلمسازی دچار مشکل میشوند؟
جایی که با آدمها و محیط در ارتباطی آنقدر زن بودن مطرح نیست. برعکس یکجور هم مزیت بهحساب میآید. معمولا مردم به زنان اعتماد بیشتری میکنند. راحتتر با زنان درد و دل میکنند، اما اینکه به خاطر زن بودن تو را حرفهای و کار بلد بدانند، بهعنوان یک کارگردان زن همیشه مسئله من بوده است. خیلی مواقع باید ثابت کنم این فیلم، فیلم میشود. یک سایت آمریکایی نقدی فمینیستی از سینمای هالیوود ارائه داده و در آن ذکر شده بود که تصویری که از کارگردان در ذهن ها وجود دارد، همیشه یک مرد سفیدپوست، قدبلند، تنومند و ریش و سبیل دار است.
در سینما تصویری که از نقش زن وجود دارد به عنوان بازیگر ، منشی صحنه یا تدوینگر است . این در حالی است که در ایران کارگردانهای زن زیادی در سینمای مستند داریم. در سینمای اکران چون تبادل سرمایه در آن بخش بیشتر از مستند است، کمتر به کارگردان زن اعتماد میشود. از این نظر وضعیت در سینمای مستند برای زنان بهتر است اما در مستندسازی معمولا کارگردانهای زنی مطرح شدهاند که حمایت مردان دیگر را داشتهاند، معمولا زنان قائمبهذات حرفهای محسوب نمیشوند. این مسئله شاید به روابط برمیگردد، روابط حرفهای بیشتر بین مردهاست و جابهجایی سرمایه و حرفه نیز. جایی که قرار است فیلمی سفارش داده شود و پولی پرداخت شود کارگردان مرد در اولویت است، حتی اگر موضوع زنان باشد باز به مردی که در حوزه زنان کار کرده سفارش ساخت فیلم داده میشود. در بخش تجارت(بیزینس) قضیه صحبتی از کارگردان زن نیست.
اما اگر پروژهای جمعی باشد که مثلا قرار باشد ده کارگردان هرکدام یک بخش را بسازند دو تا هم کارگردان زن هم این وسط انتخاب میشوند که بیشتر حالت دکور دارد. برای این که گفته باشند کارگردان زن هم انتخابشده تا اینکه واقعا زنان را حرفه ای محسوب کنند.
آیا این مسئله صرفا در ایران است یا در بقیه دنیا هم با این مسئله روبرو هستیم؟
این مسئله صرفا در ایران نیست. در جشنواره «ایدفا» که ۱۰ سال است در آمستردام برگزار میشودو پاییز سال گذشته فیلم سازان زن ایرانی هم برای نمایش فیلمهایشان در این جشنواره حضور داشتند، میزگردی به نام female gaze برگزار شد که نتایج پژوهشی در مورد حضور زنان در بخشهای مختلف این جشنواره به لحاظ حضور در هیات داوری، کارگردانی، فیلمهایی با موضوع زنان، تعداد جوایز کسبشده توسط زنان و… در آن ارائه شد. در مورد برخی از کشورها مانند فرانسه، بلژیک و سوئد آماری از میزان حضور و سهم زنان در صنعت سینما وجود داشت – نشاندهنده نابرابری بین زنان و مردان در این صنعت بود. در این میزگرد علاوه بر فیلمسازان اروپایی، فیلمسازان آمریکایی یا فعالان زن از این کشورها هم حضور داشتند که اگرچه آمار دقیقی از میزان حضور و سهم زنان در صنعت سینمای امریکا ارائه ندادند اما بحثهای زیادی در مورد کم بودن تعداد کارگردانهای زن در صنعت امریکا مطرح کردند.
براساس اطلاعاتی که در این جشنواره ارائه شد متوجه میشویم، حضور زنان کم نیست و زنان با هر چنگ و دندانی فیلم میسازند اما در بخش صنعت نابرابری وجود دارد، اینکه چقدر زنان کارگردان حرفهای محسوب میشوند و چقدر برای ساخت فیلم پول به آنها داده میشود، یا چقدر از بودجه تولید فیلم را به زنان اختصاص میدهند، چقدر زنان در داوریها جایزه میگیرند یا اصلا حضور دارند در بخش نگاه زنان پرداختهشده بود و نشان میداد که این نابرابری همهجا هست. اما چون برخی از این کشورها از این نابرابری آمار تهیهکردهاند، میتوانند برای برابری در این زمینه سهمیه به زنان اختصاص دهند تا این نابرابری جبران شود.
در زمینه درآمد آیا بین فیلمسازان مرد و زن در ایران تفاوتی هست؟
مستندسازان زن درآمدی ندارند، کلا مستندسازان درآمد ثابتی ندارند. ممکن است از طریق کارهای دیگر مانند تدوین، دستیاری کارگردان، مدیر تولید یا درآمدی داشته باشند اما با کارگردانی نه. هر دو یا سه سال یکبار ممکن است کسی فیلم بسازد که این درآمدی مکفی نیست. همکاران زن من یا کار دیگری انجام میدهند یا خانوادهشان (پدر یا همسر) خرجشان را میدهند. برای مردها هم این وضعیت هست اما با توجه به مطالبی که قبلا گفتم نسبت به زنان کمتر است.
برای کسب درآمد یا باید جایزه بگیریم یا فیلم را به تلویزیون داخلی یا خارجی بفروشیم. برای فروش هم به چانهزنی نیاز هست که باز زنها در روابط حرفهای عددی محسوب نمیشوند. یکجور جدایی بین زنان فیلمساز و تصمیمگیرندهها که اکثرا مرد هستند، وجود دارد. اکثریت در داوریها فیلم ها هم برای اهدای جایزه، باز با مردهاست.
برای ساخت فیلم مستند چه مراحلی را باید طی کنید؟
خب اگر سفارش نگیریم باید برویم سراغ مرکز گسترش سینمای مستند تجربی یا سینمای جوان یا سازمان سینمایی سوره و طرح خودمان را ارائه دهیم. این مراکز بودجه دولتی دارند و برآوردی از بودجه برای ساخت فیلم در صورت موافقت با طرح انجام میدهند. اگر تهیهکننده خصوصی داشته باشیم خودشان برای جذب سرمایه بهجاهای دولتی که با موضوع ساخت فیلم در ارتباط باشند، مراجعه میکنند. البته صداوسیما هم هست و بهخصوص شبکه مستند. این شبکهها هم بر اساس تعریفها و ردیف برنامههایی که باید در سال تولید کنند، طرح را بررسی میکنند حالا یا طرح ارائهشده را قبول میکنند یا خیر.
در شوراهای بررسیکننده طرح، بیشتر اعضا مرد هستند و اگر زن هم باشند تعدادشان خیلی کم است. در مرکز گسترش سینمای تجربی که متولی فیلمسازی مستند است هیچ زنی در شورای تصویب طرح و بودجه نیست. مردها از نگاه خودشان به دنیا نگاه میکنند و نگاهشان با زنها متفاوت است و این تفاوت نگاه باعث می شود گاهی لزوم ساخت فیلمی با دیدی زنانه برایشان بیمعنا و بدون ضرورت جلوه کند. درحالیکه اگر زنان هم در این شوراها حضورداشته باشند حداقل میتوانی امیدوارباشی با نگاه زنانه هم طرحت بررسی می شود. بگذریم از این که لزوما همه زن ها به دلیل زن بودن نمی توانند توجهات جنسیتی داشته باشند
امسال در بین فیلمهایی که در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمدند بهعنوان یک جشنواره مهم در زمینه مستند چند فیلم متعلق به زنان کارگردان به نمایش درآمد از جمله فلک ناز ترکیب هیاتهای داوری در این جشنواره چگونه بود؟
در سال ۹۳ از ۹ نفر هیات انتخاب در بخشهای کوتاه، متوسط و بلند فقط یک نفر زن بود. خانم آزاده بیزار گیتی که در بخش فیلمهای بین ۳۰ تا ۶۰ دقیقه داوری میکرد. در هیات داوری بخش ملی حتی یک زن هم نبود و در بخش داوری بینالملل نیز تنها یک زن حضور داشت.
این مردانه بودن ترکیبهای انتخاب و داوری چقدر در دیده شدن کارگردانان زن و فیلمهایشان میتواند تاثیر داشته باشد؟
نبود داوران زن سبب میشود ارزش فیلمهایی با موضوع زنان و نگاههایی با توجهات جنسیتی دیده نشود. من صرفا در مورد فیلم خودم حرف نمیزنم این مسئلهای کلی است. در سینما حقیقت من حتی امید نداشتم که فیلمم در بخش ملی انتخاب شود آنهم با این شیوه فیلمسازی و با سوژهای که این فیلم داشت. بعد متوجه شدم این دوره با دورههای قبلی تفاوتهایی در ترکیب هیات داوران بخش بلند وجود داشته است که همان سبب شده فیلم من انتخاب شود. اما در جشنواره فیلم مستند اهواز و همین طور بخش مستند جشنواره فیلم فجر فلک ناز انتخاب نشد.
همچنین در سال گذشته بهطور مثال، در جشن خانه سینما که روند دموکراتیکتری در انتخاب و داوری انتظار میرود داشته باشد، هیچ زنی در هیات انتخاب نبود و در بخش داوری از ۱۷ نفرداور فقط دونفر زن بودند.
فیلم ساختن با تم زنانه در ایران مشکل است یا نه؟
اگر با کلیشههای رایج در مورد زنان فیلم بسازی، داشتن تم زنانه پذیرفته است، اما اگر دیگر کلیشهها در کار نباشند ساخت فیلم مشکل میشود. در فیلم «پشت فرمان زندگی» که داستان یک زن راننده سرپرست خانوار را روایت می کنم در یکجایی زن فحش میدهد. به من گفتند چرا برای اینکه نشان دهی این زن قوی است، فحش میدهد و یا سیگار میکشد؟ درصورتیکه این جزو کاراکترش بود اما تصویر کلیشهای که از زن وجود دارد نباید اینگونه باشد یا نباید این تصویر با دیدن کاراکتری متفاوت مخدوش شود. در بخش دولتی این بخشها سانسور شد و یکصدای بوق روی سکانسی که فحش میداد، آمد. درحالیکه مثل همین فحش را در فیلمهای دیگر مردها میدهند و اشکالی ندارد. در مورد موضوعات زنانه بیشتر سخت میگیرند تا در مورد دنیای مردانه.
لطفا در مورد روند عضویت در انجمن صنفی مستندسازان توضیح بده و اینکه آیا زنها بهراحتی میتوانند عضو شوند یا خیر؟
انجمن صنفی مستندسازان زیرمجموعه خانه سینماست، هرکسی که شرایط عضویت را احراز کند، میتواند عضو شود و این عضویت به این معناست که او در صنف خودش حرفهای محسوب میشود. برای عضوگیری هر فرد باید یک تعداد معین فیلم بدهد. شرایط تجربی و تحصیلات هم مهم است. خب مردهای بیشتری عضو هستند تا زنها به دلایلی که قبلا در مورد جذب سرمایه به آن اشاره کردهام.
برخی از کارگردانهای زن با چنگ و دندان هم که شده فیلم ساختهاند و توانستند عضو انجمن شوند اما خیلیها هم نمیتوانند چرا که روی فیلمهای زنها کمتر سرمایهگذاری میشود.
سحر جان به نظرت لازم است که تبعیض مثبتی برای عضویت زنان فیلمساز در انجمن صنفی مستندسازان درنظر گرفته شود و همینطور در هیاتهای انتخاب و داوری؟
تبعیض مثبت را اگر هم به نظرم لازم بیاید فکر نمیکنم با این شرایطی که در واقعیت وجود دارد بشود به عملی شدنش فکر کرد اما فقط اگر حداقل فرصتهای شغلی و حرفهای کاملا برابر با مردان، برای زنان در نظر گرفته شود یعنی اقدام عملی برای تعداد برابر در هیاتهای تصمیمگیری و تخصیص بودجه عادلانه برای زنان صورت گیرد میتوانیم شاهد تغییر چشمگیری در این حوزه باشیم.
و نکته آخر
به نظرم لازم است یک کار آماری و پژوهشی در مورد میزان و نحوه حضور زنان، تاثیر آنان در صنعت سینما و بودجه اختصاص داده شده به فیلمهایی با کارگردانی زنان و موضوع زنان انجام شود. اینکه زنان چه سهمی در هیاتهای تصمیمگیری و تصویب طرح و مدیریتهای سینمایی دارند. ما به این آمار نیاز داریم چراکه تا زمانی که آماری در دست نباشد برای تغییر وضعیت نمیشود کاری کرد. اما وقتی آمار هست با استناد به آن میشود دیگران را توجیه کرد که چرا به نگاه زنانه در صنعت فیلم نیاز داریم و چرا زنان حرفهای محسوب نمیشوند.