شهرزاد نیوز:سخنرانان میزگرد «جوانان و خشونت» در بیست و دومین سمینار بنیاد پژوهشها، جنبههای مختلف خشونت دولتی بطور اعم و خشونت دولتی علیه زنان بطور خاص و بازتولید آن در جامعه را بررسی کردند. صحبتهای سخنران این پانل، که هر 4 تن کمتر از دو سال است از ایران خارج شدهاند، بر مشاهدات و تجربیات عملیشان استوار بود.
شهابالدین شیخی متولد سقز و مقیم آلمان موضوع «خشونت دولتی و بازتولید آن در اجتماع» را مورد بررسی قرار داد. پریسا کاکایی ساکن آلمان به مساله «خشونت علیه کودکان دختر» پرداخت. صفورا الیاسی ساکن هلند «تبعیضهای تحصیلی علیه دختران» را بررسی کرد و امیر رشیدی مقیم آلمان «خشونت علیه فعالان کمپین یک میلیون امضا» را.
{{خشونت دولتی و بازتولید آن در اجتماع}}
شهابالدین شیخی ابتدا گذری به تاریخ تشکیل خانواده پدرسالار زد که، چه گسترده باشد چه هستهای، اساس آن بر مشخص بودن پدر است. و در این نوع خانواده حق حیات در دستان پدر است. او نتیجه گرفت که این در واقع ساختار دولت در جامعه مردسالار نیز هست. از این رو حاکمیت دولت مردسالار بر جامعه پدرگونه است. با این مقدمه او نقش دولت را بعنوان بسترساز و تثبیت کننده خشونت بررسی کرد.
شیخی در زمینه خشونت دولتی به خشونت جنسی علیه زنان اشاره کرد که در قانون نهادینه شده است. حتی «زبان قانون اساسی ما زبان خشونت علیه زنان است».
برتری فارسها بر سایر اقوام و برتری شیعه، بعنوان مذهب رسمی بر سایر مذاهب، خشونت قومی و مذهبی علیه اقلیتهای ملی و مذهبی است. این خشونتهای قانونی و عرفی در رسانهها بازسازی میشوند. تصویری که رسانهها از یک کرد، ترکمن یا بلوچ نشان میدهند، یا تصویر قاچاقچی و تروریست است و یا راننده کامیون. در فیلم به این برخورد نمی کنیم که مثلا یک کرد پشت لپ تاپ نشسته باشد.
اما این خشونت در جامعه تسری مییابد. خشونت دولتی علیه اقوام، صاحبان مذاهب و کسانی که گرایش جنسی دیگری بجز نورم جامعه دارند، بصورت فرهنگ در میآید و آنها را در یک حالت تدافعی قرار میدهد.
«ناسیونالیسم تهاجمی قوم حاکم باعث ناسیونالیسم تدافعی در اقلیتها میشود». به عنوان مثال ما (کردها) میگوئیم در جامعهمان تبعیض علیه زنان نداریم. نقطه عزیمت انکار خشونت بر زنان کرد این است که در صورت اعتراف به وجود خشونت و گزارش آن، ناسیونالیسم فارس از آن بعنوان عامل تحقیر کردها استفاده خواهد کرد.
او مثالهایی در رابطه با بازتولید خشونت در جنبشهای اجتماعی زد. مثل راه ندادن زنان افغان به یک جمع زنان فمینیست ایرانی. مورد دیگر کم کاری فعالان جنبش زنان در رابطه با دستگیری و محکومیت زینب بایزیدی است. او به یک و نیم سال زندان محکوم شد. به اعتقاد شهاب شیخی، فعالیتی که برای او صورت گرفت کمتر بود، چرا؟ زیرا اتهام زینب بایزیدی تجزیه طلبی است؛ او به جرم اینکه نام مغازهاش زیلان (کلمه کردی) است به تجزیه طلبی متهم شده و کمپین یک میلیون امضا میگوید فعالیت در رابطه با پرونده او ممکن است به این منجر شود که کمپین را تجریه طلب بدانند.
به اعتقاد شهاب شیخی این موارد نشان میدهد که یک جنبش اجتماعی خودش به چیزی که برایش مبارزه میکند ارزش قائل نیست؛ وجود حتی یک مورد از این نمونهها در جنبشی سیاسی یا مدنی که برابری خواه و آزادیخواه است فاجعه است. اما موارد بیش از اینهاست.
{{خشونت علیه کودکان دختر}}
پریسا کاکایی به اسناد کنفرانس سازمان ملل در مورد زنان اشاره کرد که از جمله حاکی است دختران امروز زنان فردا هستند و برای رسیدن به برابری لازم است استعدادهای دختران در محیطی برابر رشد کند. مساله تبعیض و خشونت علیه زنان از زمان نوزادی و حتی پیش از آن از زمان جنینی آغاز میشود و ادامه مییابد. و کودکان دختر نیز در خشونتهای خانگی از قربانیان اصلی تجاوز و سوء استفاده جنسی هستند.
وی خشونت علیه کودکان دختر را به دو دسته خشونت غیرمشهود و خشونت مشهود تقسیم کرد.
خشونت غیرمشهود مانند سقط جنین برپایه جنسیت(مورد هند)، ناقص سازی جنسی دختران و اطو کردن سینههای دختران برای کاهش جاذبه جنسی آنان در کشورهای آفریقایی، و ازدواج و مادرشدن کودکان دختر است.
کودکان دختر سرپرست خانواده که در اثر فقر و بیماری والدینشان و یا در مناطق جنگی ناگزیر میشوند بار خانواده را بردوش بکشند. دختران آوارگان و مهاجران داخلی که مورد خشونت نامرئی قرار میگیرند. اینان ناگزیرند گاه برای غذا و لباس به تنفروشی تن دردهند و در بیرون کمپها در معرض تجاوز جنسی قرار دارند.
خشونتهای مشهود طبق ارزیابی پریسا کاکایی مشتمل بر خشونتهای ساختاری و هویتی، کار کودکان، و خشونت رسانهای است.
در خشونت ساختاری و هویتی که به هویت زنانه و شناخت آن بازمیگردد، تمام جامعه مشارکت دارد. در جامعه و مدرسه زن بعنوان جنس دوم معرفی میشود. در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ارزش جنسیتی زن در کاربرد جنسیاش خلاصه میشود. ارزشها و مفاهیمی به کودکان دختر آموزش داده میشود که در نهایت به شناخت محدود آنها از جنسیت و ارزش شان در جامعه منجر میگردد.
کنوانسیون حقوق کودک کار کودکان زیر 18 سال را ممنوع کرده است و تنها کارهای سبک را مجاز میشمارد. ولی مساله مهم این است که بخشی از کودکانی که کار میکنند کارشان اساسا به عنوان کار به حساب نمیآید؛ بچههایی که همراه پدر و یا مادرشان خانههای دیگران را نظافت میکنند یا در روستاها قالیبافی و گلیمبافی میکنند.
اینترنت علاوه بر مزایا، خطراتی نیز دارد. سوء استفاده جنسی و توهینهای جنسی که در اینترنت میتواند بر دختران اعمال شود. تصویر تلویزیون و کارتونهای بچهها از زن، تصویر زن زیبای عشوهگر فرمانبر است که همیشه به یک سوپرمن احتیاج دارد. این خشونت را سرمایهداری از کودکی در دختران نهادینه میکند تا در بزرگسالی آن سربازی را که میخواهد تحویل بگیرد.
{{تبعیض های تحصیلی علیه دختران}}
صفورا الیاسی معتقد است تبعیض و خشونتی که علیه دانشجویان و به خصوص دانشجویان دختر صورت میگیرد برنامهریزی شده و برای مبارزه با آگاهی دختران است.
وی در این زمینه به ممنوعیتهای تحصیلی اقوام و اقلیتها در ایران، جداسازی دختران و پسران در مدارس، محتوای کتابهای درسی، سهمیهبندی در رشتههای دانشگاهی، ممنوعیت ورود دختران به این رشتهها و احکام انظباطی اشاره کرد.
علاوه بر این، یک دختر برای ورود به دانشگاه با مشکلاتی مواجه میشود. ناکافی بودن خوابگاهها برای دانشجویان دختر، باعث میشود دختری که در دانشگاه شهر دیگری قبول شده به دلیل مخالفت خانواده از تحصیل باز بماند. دختران در هنگام ورود به دانشگاه در باره جنبههای مختلف ظاهریاش مورد سوال قرار میگیرند. در آخرین آئیننامه مربوط به نحوه پوشش حتی رنگ جوراب دختران هم مشخص شده است.
در دانشگاه دختری که با پسران رابطه داشته باشد، اعم از رابطه اجتماعی یا عاطفی، مورد برخورد خشونتآمیز قرار میگیرد. اگر دختر و پسری روی نیمکت کنار هم نشسته باشند این دختر است که تذکر میگیرد.
دانشجویان دختری که ستارهدار و از تحصیل محروم میشوند اغلب این مساله را ابراز نمیکنند چرا که مورد بازخواست قرار میگیرند. همین برخورد به دختری که مورد تجاوز قرار گرفته صورت میگیرد. دختری که در دانشگاه زنجان مورد تجاوز قرار گرفت 6 ماه زندانی شد، از دانشگاه اخراج و حتی حق مصاحبه از او گرفته شد.
اینها نشان میدهد که دولت نسبت به آگاه شدن زنان خشونت میورزد.