تا قانون خانواده برابر- چرا باید از پس پیراهنی سپید، هی بی صدا و بی سایه بمیریم! کاش این سحر آدمی، تنها با نوازش باران و تشنگی نسبتی می داشتند! زن ظرف می شست، مرد پا روی پا انداخته بود و چای می خورد. زن نیم نگاهی به مرد انداخت مرد اما سربالا نکرد؛ اخبار گوش می داد. زن خسته …
لُکه
22
سپتامبر 2010