گزارشی از بزرگداشت سه بانوی تلاشگر

0
202

تا قانون خانواده برابر: پنجشنبه 18 خرداد 1391 جمعی از فعالان جنبش زنان در مراسمی گرد آمدند تا خاطره سه زن فعال و تاثیر گذاری را که در خرداد ماه درگذشتند، گرامی دارند: هاله سحابی، فریده ماشینی و ستاره فرمانفرمایان. در این مراسم فعالان زنان از گروه ها و طیف های فکری مختلف، اعضای خانواده هاله سحابی (آسیه شامخی دختر و زری عطایی مادرش) و اعضای خانواده فریده ماشینی (مریم عبادی دختر و مهسا عروسش) حضور داشتند.

ابتدای مراسم با سخنان مینو مرتاضی لنگرودی، از اعضای مادران صلح، با یادآوری بزرگداشت سه زنی که تفاوت ها و اشتراکات عجیب و با اهمیت داشتند، آغاز شد. به گفته مینو ازجمله اشتراکات آنها، اندیشه و عشق مثال زدنی به زندگی است و در واقع این مراسم هم تذکر به نامیرایی اندیشه و عشق است.

بعد از آن از آسیه شامخی برای سخن دعوت شد و او متنی را برای سالروز مرگ مادرش هاله خواند.

پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی و از مادران صلح از دیگر سخنرانان این مراسم بود. فهیمی از ماه خرداد به عنوان ماه تلخی برای تمام مادرانی که فرزندانشان را 3 سال پیش از دست دادند، یاد کرد و نیز از همراهی و کمک هاله در جمع مادران صلح به همه خانواده هایی که داغدار بودند، گفت. او در مورد اخلاق هاله سخن گفت که همیشه نقاط قوت افراد را برجسته می کرد و به آنها نشان می داد و در عین حال، نقاط ضعف آنها را هم با تدبیر و محترمانه با ایشان در میان می گذاشت. همچنین در مورد فریده ماشینی هم سرزدن مرتب به خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های کشته شدگان را از نقاط برجسته رفتار او شمرد و به خانواده او درگذشتش را تسلیت گفت. در انتها از فعالیت های اولین مددکار اجتماعی ایران ستّاره فرمانفرمایان به عنوان آغازگر این موضوع یاد کرد و جای خالی زنانی را که اکنون زندان هستند و زهرا رهنورد را که در حصر خانگی است، یادآور شد.

سخنران بعدی مهندس شیوا از هم کلاسی های فریده ماشینی بود که در سخنانش از فریده و هاله به عنوان «تکثر یک خیر مشترک» نام برد. او از فریده به عنوان بانوی چراغ به دست و کسی یاد کرد که شیوه انتقاد پذیری و انتقاد کردنش از دیگران برای او که همراه فریده بوده، غرور آفرین است.

در ادامه،‌ شهلا فروزان فر از دیگر اعضای مادران صلح، شعری را برای هاله خواند و سپس در سخنان کوتاهی خصوصیات مشترک این سه زن را «سخت کوشی، ادب و انسان دوستی» عنوان کرد.

زهره تنکابنی از دیگر کسانی بود که در این مراسم سخنرانی کرد. او در سخنان خود به تاریخ ایران اشاره کرد که در هر دوره افراد مصلحی در سکوت جامعه وجود دارند، اما به موقع به پا برمی خیزند و به مردم جامعه کمک می کنند. همچنین ابراز امیدواری کرد که افرادی همچون هاله دوباره به پا خیزند و تاکید کرد همواره پیروزی از آن مردم است.

پس از آن، فخر السادات محتشمی پور، سخنان خود را این طور آغاز کرد که سال گذشته در مراسم درگذشت هاله، فریده راجع به او سخن می گفت و حالا در بین ما نیست، به همین ترتیب معلوم نیست سال دیگر چه کسی از بین ما می رود. در مورد نقاط قوت بعد از سال 88 گفت که ما [فعالان مختلف جنبش زنان] دوباره همدیگر را پیدا کرده ایم بر اساس کار ناخواسته دیگران؛ ولی بهتر است که این را تقویت کنیم. محتشمی پور راجع به اشتراکات هاله و فریده گفت که هچ وقت خنده از چهره این دو محو نمی شد. او «پایبندی به اصول واقعی» را از ویژگی های فردی فریده شمرد و سرزدن و مراقبت از خانواده های زندانیان و قربانیان این حوادث را جزء کارهای همیشگی او نام برد. علاوه بر آن، گفت توجه به جوانان و ترتیب مراسمی که موجب دلزدگی آنها از اسلام و قرآن نشود و در عین حال طوری باشد که هر کسی بدون هیچ اولویت در آن مراسم شرکت کند هم جز دغدغه های همیشگی او بود. محتشمی پور، «پذیرای سخنان معترضان و منتقدان بودن» را جزء ویژگی های برجسته فریده ذکر کرد. در انتها توصیه کرد که تمام چیزهایی را که راجع به او و زنانی مانند او می دانیم بنویسیم که ثبت شود و به عنوان اسناد تاریخی زنان ماندگار بماند.

نوشین احمدی خراسانی از دیگر سخنرانان این مراسم، سخنان خود را چنین آغاز کرد: «در آستانه سالگرد 22 خرداد دور هم جمع شده ایم تا یاد و خاطره 3 تن از زنان کشورمان [ستاره فرمانفرماییان، فریده ماشینی و هاله سحابی] را که در همین خردادماه از میان ما رفته اند، زنده نگه داریم. هر چند در همین خردادماه جنبش زنان شاهد به زندان رفتن زنانی دیگری از جمع خود بود، از جمله نرگس محمدی از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر و نیز منیژه نجم عراقی از مترجمان باسابقه جنبش زنان. همچنین امروز که داشتم به این مراسم می آمدم خبر تاسف آور درگذشت سیما کوبان از نویسندگان و هنرمندان نام آشنای ایرانی را شنیدم که او نیز بر اثر سرطان در فرانسه درگذشت.» او افزود: «اما این مراسم که حول بزرگداشت سه زن متفاوت و از تبار گوناگون برگزار می شود خواه ناخواه پرسش هایی را پیش روی کنشگران جنبش زنان قرار می دهد. از جمله این که این سه زن «چه جایگاه مشترکی» در جنبش زنان دارند؟».او در پاسخ به این پرسش گفت: «این سه زن هر کدام در سیستم و نظام هایی فعالیت می کردند که «دیگری» را بر نمی تافت و مخالف خود را تحمل نمی کرد. اما ویژگی مشترک این سه زن آن بود که هر سه در برابر« فرهنگ عدم پذیرش دیگری»، شجاعانه قد برافراشتند و در حد توان و ظرفیت شان، صادقانه سعی کردند تا ورای این فرهنگ مسلط، عمل کنند.» وی در انتهای سخنان خود گفت: «امروز می خواهم بر دستان پرتلاش ستاره فرمانفرماییان که مدرسه مددکاری و تنظیم خانواده را برای جامعه زنان کشورمان به ارمغان آورد، بر پیشانی اندیشمند فریده ماشینی که خود حجاب اش را عزیز می داشت اما برای زنان دیگر، حق انتخاب پوشش آزادانه قائل بود، و بر گونه های هاله سحابی که متن قرآن اش را برابری طلبانه تفسیر کرد بوسه بزنم و به احترام شان برخیزم.»

سخنران بعدی لیلی فرهادپور بود که با ماندگاری خاطره هاله در زندگی خویش خواست که این بار از فریده سخن بگوید. لیلی خاطره ای از سفر مشترک خویش با فریده را تعریف کرد که در آن سفر در جمعی از اندیشمندان حضور داشتند و فریده مورد هجوم انواع انتقادها و اعتراض ها قرار گرفته بود ولی با آرامش کامل تمام حرفها را پذیرفت و به راستی نمونه «دیگر پذیری» بود.

سپس کلیپی از بخش هایی سخنرانی های فریده ماشینی در مراسم های گوناگون، با صدای خودش پخش شد :

«از من می پرسند شما زنها می توانید دور هم جمع شوید و من با قاطعیت جواب دادم ما زنها می توانیم این کار را کنیم و واقعا کردیم؛ آنقدر مسئله مشترک با هم داریم که باعث میشود خیلی خوب بتوانیم با هم کار کنیم و این تجارب را از سر گذرانده ایم. و این مسئله نشان دهنده بالندیگی جنبش زنان در ایران است»

مراسم ختم هاله سحابی؛ «من فکر می کنم در مرگ هاله وجهی از بالندگی جنبش وجود دارد. کنار هم بودن، اینکه با توجه به تفاوت ها همه همدیگر را بتوانیم بپذیریم، بتوانیم بپذیریم که همه در موقعیت برابر قرار داریم. این آن چیزی است که از این مرگ و شهادت می توان برداشت کرد.»

 درمراسم سالگرد مشروطه 14 مرداد 89؛ «به نظر من در کشوری که مطالبه اصلی دموکراسی است، حق رای و حق شهروندی است. بحث کردن در چنین جامعه ای از حقوق اقلیت ها، قومیت ها و از حقوق زنان کار راحت تری است. جنبش دموکراسی خواهی در ایران هم به جنبش کمک کرده است و هم جنبش می تواند کمک کند به اینکه گفتمان برابری طلبی در ایران به شکلی کاملا نهادینه تر در شعور و خودآگاهی مردم قرار گیرد.

علارغم آنچه به نظر می رسد که در سایه جنبش دموکراسی خواهی ایران جنبش های دیگر کمرنگ و بی رنگ شدند، من معتقدم جنبش زنان در سال گذشته به بلوغ و تکامل دست پیدا کرده است؛ تکاملی ناشی از همراهی این طیف متنوع که منجر به پذیرش تنوع و تکثر در این همگرایی شده است.

امروز ما می بینیم که زنان قادرند کنار همدیگر باشند و همدیگر را بپذیرند و بپذیرند که با یکدیگر تفاوت دارند ولی مسئله مشترک دارند و به این حد از بلوغ و تکامل رسیده اند که این مسائل مشترک می تواند آنها را کنار یکدیگر جمع کند و هیچ راهی جز همگرایی برای غلبه بر مشکلات وجود ندارد.

زنان فعال جنبش حقوق زنان یاد گرفتند که چگونه مطالبات زنان را بیان کنند، زنان فعال حقوق زنان در جریان جنبش سبز دموکراسی خواهی مسائل زنان را به دست فراموشی نسپردند و توانستند گونه ای از تداخل در عین استقلال را تجربه کنند.

مسئله دیگر پذیرفته شدن فعالان حقوق زنان در طول سال گذشته است، من فکر نمی کنم در طول تاریخ جنبش زنان از سوی هیچ یک از فعالان اجتماعی به اندازه سال گذشته  پذیرفته شده باشد.

به امید آن روزی که بتوانیم همه با صداهای متنوع از خواسته هایمان حرف بزنیم چون جامعه ای که در آن همه می توانند حرف بزنند جامعه ای با ثبات تر است.»

سپس در ادامه مهسا عروس فریده ماشینی از صحبت ها و رفتارهای دوستانه و مادرانه فریده با خودش گفت.

فیروزه صابر، در بخش دیگری از مراسم، سخنان خود را این طور آغاز کرد: «به یاد سه زنی که امروز به یادشان جمع شده ایم تا یادشان را گرامی بداریم، زنانی که همان طور که زیستشان برکت بوده است ، مرگشان هم برکت است و این جمع شدن های ما از برکت آنها ست.» او از همدلی و آرامش و متانت فریده ماشینی و تحمل عقیده مخالف وی گفت. صابر از ویژگی های هاله و درباره چند وجهی بودن او صحبت کرد و گفت: «هاله به سرنوشت ایران و زنان حساس بود. در کنار خانواده، دوستان و قشرهای آسیب پذیر بود. با قرآن انس داشت، هم مطالعه می کرد، هم تفسیر و هم در آرامش قرآن می خواند، و این آرامش را به دیگران منتقل می کرد. از دیگر ویژگی ها ی او احساس نمایان و شفاف و بروز واقعی احساساتش بود، شوخ طبع بود، و خودش را در چهارچوب ها و قواعد نمی گذاشت. هنرمند بود و در ذوق هنری اش هم دغدغه های اجتماعی اش دیده می شد. بی توقع و بی ادعا بود و مسئولیت پذیری بالایی داشت و احساس می کرد مسئول همه چیز است.»

خانم شیرین از دوستان مدرسه ژاندارک هاله شعری به یاد او خواند.

نیره توکلی درباره ستاره، هاله و فریده گفت: «این سه زن در عرصه نتوانستن توانسته اند. در پیوستار عظیمی از قبل از انقلاب تا به امروز وجود دارد. از صدیقه دولت آبادی، مهرانگیز کار و شیرین عبادی و کسانی که زندگی و مرگشان نقطه عطفی بوده است مانند ندا، هاله و کسانی که زنده اند مانند نوشین و مینو و فخرالسادات محتشمی پور و… ، هر کدام ما ممکن است اختلاف هایی را با هم داشته باشیم ولی همه یکدیگر را دوست داریم.

نتیجه اینکه ما چنین زنانی را داشته ایم که در عرصه نتوانستن توانسته اند، در سالهای 42 و 57 در میان حلقه مردان حضور داشته ایم، امروز می بینیم در هر جا هر اتفاقی می افتد زنان حضور دارند و خود را به خاک و خون می کشانند که کسی را نجات دهند.» سپس متنی درباره فریده را خواند و شعری را به هاله سحابی تقدیم کرد.

سپس مینو مرتاضی جمع بندی کلی تحت عنوان قاصدان پر قصه بی گفتگو انجام داد. مرتاضی اشترکات ستاره، هاله و فریده را اینطور عنوان کرد : 1- رویکرد نوگرایانه در تربیت خانوادگی 2- کارکرد عقلانیت عملی در ایشان 3- جهان بینی معطوف به اخلاق عملی به جای تقدس گرایی سنتی

او افزود: شاید این سه زن خودشان هم هرگز ندانسته اند در نظر و عمل تا چه اندازه به یکدیگر شبیه بوده اند. در این فرصت مایل ام به دور از خیال پردازی های معمول سری به زورق های به جا مانده از این زنان بزنم. زورق هایی انباشته از خاطرات و خطراتی که این سه بانو در زندگی تجربه کردند و اکنون برای ما به میراث گذاشته اند. ما زنان ایرانی وارثان بر حق این گنجینه هستیم، اگر وارثان بر حق قدرت نباشیم. گنجینه هایی حقیقی و بس اصیل، اصیل زیرا هیچ یک از این زنان خود را به صورت ویترین اعتقادی حکومت های زمان خود معرفی نکردند. نظرات و کنش های اجتماعی آنان به فرموده قدرتهای حاکم و تحت تاثیر گفتمان های وارداتی شرق و غرب جمع آوری نشده اند. حقیقی اند چون مستقیم و بی واسطه از بطن هستی و تجارب ذی قیمت زنان ایرانی در چالش با واقعیات حیات اجتماعی بر آمده است و در عرصه عمومی میهنمان ساخته و پرداخته شده است. این زنان از تجارب خود برای ما تاریخ ساخته اند زیرا نیک می دانستند زنانی که تاریخ ندارند آینده ای نیز نخواهند داشت.

ستاره، فریده و هاله هرگز به جاه و موقعیت پدرانشان وابسته نماندند. به مدد عقل عملی که در فرآیند تربیتشان آموخته بودند، توانستند به کنشی متفاوت با پدران و مادرانشان و خواهران و بسیاری دیگر از زنان هم عصر خود دست یابند. آنها در دفاع از شخصیت انسانیشان هرگز تسلیم کمبودهای تحمیلی و زورگوئی های رایج نشدند هم از این رو بود که توانستند خود را از زندان کلیشه های رایج زن خرافاتی، زن ناقص عقل، زن مظلوم، زن مصرفی آزاد سازند.

زندگی برای ستاره، فریده و هاله چیزی فراتر از زیست از سر ناچاری و روزمرگی بود، کنش عقلانی برای ستاره، فریده و هاله یعنی عظم راسخ برای اینکه از زن بودن خود شرمنده نباشند. آنان یقین داشتند که زنان می توانند و باید که انسانی زندگی کنند. تا بتوانند برای تغییر از وضعیت ناخواسته موجود به وضعیت مطلوب کوچ کنند.

آنجا که ستاره می گوید: «باید به زن ها نه گفتن را یاد داد، باید به مردها یاد داد که محبت و مردانگی به سیلی نیست که به گوش زن و بچه شان می زنند برای این کار اگر لازم است باید در مسجد نشست، اگر لازم است باید به شهر نو رفت، باید نترسی اگر تمام تنت شپش بگذارد اگر نگذارد که نمی فهمی شپش یعنی چه»

فریده نیز که چون هاله سه نسل با ستاره فاصله دارد در عقلانیت عملی اش چون آن دو سخن می گوید و عمل می کند فریده می گوید:« می خواهم از این نتیجه بگیری که بدانی که هر کسی چه کوچک و چه بزرگ، چه موافق و چه مخالف چه معروف و چه غیر معروف نکته ای برای شنیدن وآ موختن دارد، ما باید بتوانیم به رغم تفاوت هایمان مسائلی را که از سوی هر کسی مطرح می شود گوش بدهیم، حتما در آن می توانیم نکته های آموزنده ای پیدا کنیم.»

اخلاق نظری برای این سه زن به معنی قابلیت شناسایی ملاک های جهان شمول تشخیص خیر بود. اخلاق عملی برای ستاره و فریده و هاله کنش معطوف به خیر خواهی بود.

ستاره آنجا که می گوید: «مددکار باید به هر کاری تن بدهد تا اجتماعش را بهتر کند. این آدم ها اشتباه می کنند که فکر می کنند با تغییر حکومت و از راه سیاست باید جامعه را بهتر کرد. نه این درست نیست باید رفت و از ته ته جامعه شروع کرد، باید ریشه های درد را شناخت وگرنه یک روز قاجر یک روز پهلوی و یک روز جمهوری، در اتاق های تهران نشستن فایده ندارد، هیچ اتاقی فایده ندارد، میز آدم را تنبل می کند باید رفت در آن حلبی آبادها جایی که پشتی ندارد نشست.»

و هاله قضاوت خودمحورانه و بی پایه و اساس درباره کنش مردم را کاری خلاف اخلاق و قرآن می داند. برداشت نوگرایانه اش از قرآن را چنین شرح می دهد:« ما می بینیم که شیوه قرآن داوری نیست بلکه تنها صفات یک طرف را در برابر صفات دیگری قرار می دهد. فضیلت و برتری یک امر قالبی و تغییرناپذیر نیست. اگر زنان ما هم با کسب علم، تجربه، هنر ، مهارت، عقلانیت، نصیب خود را بالا ببرند، نصیب می توان گفت همان حقوق است و حقوق وقتی بالا می رود که شما فضیلت خود را بالا می برید. برای اینکه از زیر صفر برسید به صفر، برسیم به خط شروع چطور می شود از دختری که زنده به گور می شود و یا از دختری که به اجبار به خانه شوهر برده میشده توقع کسب فضیلت داشته باشیم؟ فضیلت را کسی می تواند به دست آورد که بالاخره بتواند از سکویی بالا برود و از « آنجا به بعد را پرواز کند.»

و فریده :«رعایت حجاب امری کاملا اختیاری است و نه در قر آن و نه در تاریخ اسلام برای پوشش زنان هیچ اجبار و مجازاتی ذکر نشده است. تنها در حد یک توصیه آن هم به زنان مومنی که خود شخصا حد و حدود را برمی گزینند.»

از دیگر ویژگی های مشترک ستّاره و فریده و هاله این است که هیچ گاه در یکی از ابعاد انسانی خویش از خود بیگانه نشدند. آنها به رغم انتخاب کنشگری اجتماعی هرگز از مسئولیت اداره خانواده و مادری و همسری فرار نکردند، نگاه این زنان به خانه همچون نگریستن به پایگاه مقاومت و آفرینش خلاقیت ها بود.

فصل مشترک سرنوشت این سه زن این است که هر یک شهرزاد قاصد پر قصه روزگارخویش بودند با این تفاوت که در نمایش زندگی شان بی هیچ تاسف و درنگی این بار به جای زن خیال باف ایفای نقش اصلی را به زن واقع گرا سپردند.

همچنین در این مراسم خانواده های برخی از زندانیان سیاسی مانند رضا خندان، همسر نسرین ستوده، و …، همچنین اعضای سایت «کانون زنان ایرانی»، «مدرسه فمینیستی»، «مادران صلح» و «تا قانون خانواده برابر» هم حضور داشتند.