بررسی الگوی «زندگی مجردی» و «هم خانگی» و رابطه آن با اختیار زنان

1
2064
zaraAmjadian

بیدارزنی: این مقاله در بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران با عنوان «زن، تن و اختیار» ارائه شده است و در اینجا بازنشر می شود.

چکیده

در کشور ما خانواده یکی از نهادهای مهم است و ازدواج از سنت های الهی به شمار می آید و تخطی از آن با واکنش های متفاوتی از سوی  خانواده و جامعه مواجه خواهد شد. در واقع بر اساس باورهای عرفی و مذهبی و قوانین ایران، ازدواج و تشکیل خانواده تنها راه مشروع برای داشتن رابطه جنسی برای زنان است.

در هیچ کجای فرآیند ازدواج، حق زن بر بدن خود به رسمیت شناخته نشده و مرد است که (به عنوان همسر، پدر، برادر ) به جای زن تصمیم می گیرد. در فرهنگ بسیاری از اقوام ایرانی زنان حتی تا شب زفاف همسر آینده ی خود را نمی بینند. و قوانین ایران هم این مسئله را تایید و تشویق می کند مانند حق تمکین و…

به همین دلیل الگوی مناسب برای زن ایرانی، ازدواج در قالب سنت بوده است، اما در چند دهه ی گذشته جامعه، بخصوص در شهرهای بزرگ  با تغییرات فرهنگی  روبرو شده است. از جمله: بالا رفتن سن ازدواج، رشد فرد گرایی و رشد حریم خصوصی و تمایل افراد به تحقق زندگی فردی به شکل مستقل، در مجموع سبب شکل گیری و رشد خانواده های تک نفره (مجردی) به خصوص در میان دختران جوان شده است که در بسیاری از موارد این دختران به همراه پارتنر(partner) یا شریک جنسی خود زندگی می کنند.

هم چنین تحقیقات نشان میدهند که رابطه جنسی پیش از ازدواج در حال افزایش است یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج بین دختر و پسر، روابط مبتنی بر «همخانگی»،است که در کلانشهرهایی چون تهران رو به افزایش است.این الگو،به زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر اشاره دارد.

این تغییرات از طرفی نشان دهنده رشد آگاهی زنان نسبت به حقوق خود بوده و از طرفی نظام سنتی و مردسالار که حق زنان بر بدن خود را به رسمیت نمی شناسد به چالش می کشد.

این مطالعه با هدف آشنایی با پدیده جدید «زندگی مجردی» و«هم خانگی» و پاسخ به این سؤال است که سوژه های فعال در این روابط، چه معنایی برای کنش خود قائل اند؟ و آیا این پدیده زمینه ساز استقلال و اختیار زنان بر بدن خود خواهد بود ؟

در این تحقیق، با ۱۰ نفر دختران ساکن در تهران که روابط همخانگی را تجربه کرده اند، مصاحبه شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که رواج زندگی مجردی میان دختران جوان نتیجه تغییر در مناسبات اقتصادی، افزایش سطح تحصیلات، آگاهی آنها از داشتن حق بر بدن خود و اعتراض آن ها به سنت های محدود کننده ی زنان است که با توجه به اینکه هم چنان عواملی چون مذهب، عرف، سنت و سیستم سیاسی حاکم و حفظ ساختارهای سنتی درون قالب های مدرن شهری، محدودیت های بیشتری برای شکل گیری فضای شخصی و هم چنین عینی کردن این فضا در قالب داشتن خانه ی مجردی برای زنان بوجود می آورد، این روند رو به افزایش است.

کلید واژه ها: روابط جنسی پیش از ازدواج،زندگی مجردی، هم خانگی، حق بر بدن، استقلال زنان

۱)       مقدمه

مطالعه تحولات ایران از تغییرات اجتماعی گسترده ای در سالهای اخیر خبر میدهد . بخصوص در شهرهای بزرگ با تغییرات فرهنگی روبرو شده است از جمله: «تغییر خانواده».برای مثال «آمار رسمی سازمان ثبت احوال کشور» در سال ۱۳۸۶ و نیمه اول ۱۳۸۷ نشان می دهد که طلاق افزایش یافته است، میزان طلاق در سه ماهه اول سال ۸۷ به ۶۸/۳ درصد رسیده است. میزان طلاق ثبت شده همین گروه در سه ماهه اول سال ۸۶، ۲۲/۳ درصد بوده است.

نتایج یک مطالعه دیگر نشان می دهد «میانگین مقیاس خانواده گرایی در ایران (۴۴/۸) از میانگین هر دو گروه کشورهای با سطح توسعه پایین (۸۹/۸) و متوسط (۶۵۲/۸) کمتر است. شاید دلیل این امر آهنگ بالای نوسازی در ایران باشد. ایران کمترین فاصله را با گروه کشورهای با سطح توسعه متوسط و بیشترین فاصله را با کشورهای توسعه یافته دارد» (تقی آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۸۶؛ ۱۱۲).

همچنین مطالعات نشان می دهند در چالش میان سنت و تجدد در خصوص ارزش های سنتی خانواده، از اکثریت قریب به اتفاق کشورهای مسلمان، نوگراتر بوده ایم. (همان، ۱۱۳)

همچنین توسعه دوستی و اهمیت یافتن آن، به ویژه در بین زنان، دومین عرصه ای است که می توان تحول روابط عاطفی و به ویژه روابط بین دو جنس را در آن مشاهده کرد. بررسی های پیمایشی جامعه شناختی نشان می دهند نسل جوان ترجیح می دهد اوقات خود را به جای خویشاوندان، با همتایان و همسالان خود بگذراند. این مسئله آن ها را بیشتر به سوی دوستی می کشاند. « در پاسخ به این پرسش که آیا زندگی کردن فرزندان متأهل با والدین ایجاد مشکل می کند، نتایج زیر به دست آمده است: ۲/۷۰ درصد پاسخگویان زندگی فرزندان متأهل با والدین را مشکل ساز می دانند که این نظر، نشانه ای از تفاوت بین نسلها است. حدود ۲۷ درصد نسل جوان متأهل، زندگی با والدین (نسل میانی) را در زیر یک سقف بین ازدواج  بدون مشکل می دانند. کسانی که زندگی با نسل گذشته را مشکل می دانند، به دلایلی چند اشاره کرده اند. ۷/۳۴ درصد از پاسخ گویان مسئله اختلاف بین دو نسل و عدم تفاهم آن ها را مطرح کرده اند و ۶/۳۲ درصد معتقدند که زندگی آن ها با هم مشکلاتی ایجاد می کند. از جمله اینکه نسل جوان در زندگی خود استقلال می خواهد در حالی که والدین می خواهند که از آن ها فرمانبرداری شود» (آزاد ارمکی، ۱۳۸۶؛ ۱۴۶)

ناصر فکوهی در بحث آسیب های فرهنگی ایران، گسست سنی و جنسی را به عنوان دو گسست اصلی می شناسد. به اعتقاد او « روابط بسیار متناقض و پیچیده زنان و مردان در جامعه کنونی ما» واقعیتی انکار ناپذیر است. او این تناقض ها را عمدتاً بین «ساختارهای پدرسالارانه» و « هژمونی مردانه» در همه سطوح از یک طرف و «روندهای زنانه شدن » از طرف دیگر می بیند. به اعتقاد او «رشد و حضور زنانه در جامعه ما، با این وصف، شکل و محتوایی کاملاً نامتقارن داشته است» و «تکیه زدن بر مجموعه ای از روابط پدرسالارانه در جامعه ای که عملاً و با سرعتی حیرت انگیز در حال خروج از پدرسالاری است، جز حرکت به سوی تنش ها و موقعیت هایی کنترل ناپذیر در آینده نخواهد بود.»

به نظرمی رسد تغییر نگرش نسبت به ازدواج و تجرد ناشی از عوامل متعددی از جمله گسترش فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی نوین است که سبب آشنایی افراد جامعه با فرهنگ و آداب و رسوم سایر ملل شده و رهآورد این دگرگونی ها تغییرات نگرشی افراد نسبت به موقعیت شان در جامعه و در ارتباط با جامعه ی جهانی است.

تأخیر در سن ازدواج (تجرد)، مضیقه ازدواج و طلاق و…  نیز دست بدست هم داده تا کم کم «زندگی مجردی» راه خود را به عنوان شیوه ای از زیستن در جامعه شهری امروز باز کند، اگرچه این شیوه زندگی عزب وار هنوز مشروعیت کامل ندارد. به علاوه، این تحولات منجر به تغییر الگوهای سنتی پاسخگویی به میل جنسی و نیاز به جنس مخالف شده است و تابوهای جنسی هر روز بیش از گذشته قدرت کنترل روابط جنسی را از دست می دهند و شکسته تر می شوند.

که از مهم ترین آن ها، گسترش روابط جنسی پیش از ازدواج است، که افراطی ترین شکل آن الگوی « هم خانگی» است. حال، در این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال بوده ایم که افرادی که وارد این روابط شده اند چه معنایی برای رفتار خویش قائل اند و از طرف دیگر، آیا این پدیده زمینه ساز استقلال و اختیار زنان بر بدن خود خواهد بود؟

۲)      دلایل گسترش «هم خانگی» بر اساس تحقیقات پیشین

در سال ۱۳۹۱ در «دوفصل نامه، جامعه پژوهی فرهنگی، مقاله ایی به نام «هم خانگی؛ پیدایش شکل های جدید خانواده در تهران» چاپ شد. که به ذکر دلایل ایجاد و گسترش «هم خانگی» پرداخته است که ذکر آن برای ورود به بحث این پژوهش مفید خواهد بود.

تقی آزاد ارمکی، در مقاله «هم خانگی؛ پیدایش شکل های جدید خانواده در تهران» می گوید:

مصاحبه های عمیق در این تحقیق نشان می دهند که در بروز و شکل گیری الگوهای جدید روابط جنسی پیش از ازدواج موارد زمینه ساز متعددی دخیل است. با توجه به شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری روابط هم خانگی، می توان آن ها را شامل جهانی شدن با ابعاد تغییرات اقتصادی، تغییرات فرهنگی، ورود عناصر نوسازی، و تغییرات خانواده دانست. جهانی شدن، با کوچک سازی جهان و ایجاد دهکده جهانی، تحولات مناطق گوناگون جهان را به سرعت به سایر نقاط منتقل کرده است. تحولی که زمانی در دهه ۱۹۶۰ از اروپا و امریکای شمالی شروع شده بود در فرایند گسترش تاریخی اش،امروزه،به امریکای جنوبی و حتی آسیا نیز رسیده است؛تحولاتی که ایران نیز از پیامدهای آن در امان نمانده است. برهم کنش این عوامل و تأثیر و تأثر میان آنها منجر به تغییرات رفتاری در افراد جامعه و شکل گیری الگوهای جدیدی چون همخانگی در میان بخشی از جوانان شده است.

در ادامه بعد از بررسی عوامل موثر در شکل گیری «هم خانگی» یک مدل نظری برای توصیف این فرآیند ارائه می شود:

همخانگی

یافته های ای نتحقیق نشان می دهند که فرایند جهانی شدن در ابعاد گوناگون اقتصادی،فرهنگی،و تکنولوژیکی خود به تدریج و در طول سالیان اخیر زمینه های بروز انواع تغییرات اجتماعی را در حوزه خانواده در جامعه ایرانی ایجاد کرده است؛ تغییراتی چون افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، شکاف نسلی، و همچنین افزایش ورود دختران به عرصه های دانشگاهی،محیط کار و سپس تسهیل روابط دختر و پسر. نتیجه این تحولات و فرایندهای جامعه پذیری جهانی سبب شده است که روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران گسترش یابد. روابطی که به تدریج با افزایش یافتن، متکثر و متنوع نیز شده اند؛تنوعی از تغییرات که همخانگی نیز یکی از محصولات آن بوده است.

با همین استدلال ارمکی و همکارانش معتقد هستند که، همخانگی در ایران ظهور نکرد که واردشد؛ الگویی از رابطه که ریشه های عمیق غربی دارد و محصول تغییرات الگوی خانواده در چنددهه گذشته در این کشورها بوده است. درحالیکه به نظر نمیرسد روند تحولات سالهای اخیر ایران هنوز به این مرحله از تغییرات رسیده باشد. در این میان،پیدایش الگوهای همخانگی در کلانشهرها و بهره گیری سوژه ها از استراتژی گمنامی و پنهانکاری، خود،شاهدی بر مخالفت توده های جامعه با این الگوهای در حال رشد است؛ الگوهایی که هر چند شاید سالها بعد بتوان آنها را الگوهای رایج و ثابتی در کنار خانواده امروزی تصورکرد،اما همچنان در ایران باید آنها را الگوهای انحرافی دانست.

همانطور که می بینیم این پژوهش پیدایش الگوی «هم خانگی» به عنوان الگویی وارد شده از غرب را می داند حال بدون وارد شدن به این بحث که آیا این تحلیل درست است یا نه؟ و آیا نمی توان هیچ عامل داخلی را برای ایجاد این تغییرات در ایران جستجو کرد؟ در این پژوهش نگارنده تنها این واقعیت را که الگوی «هم خانگی» به عنوان شکلی رایج در ایران وجود دارد و رو به گسترش است به عنوان مقدمه این پژوهش می پذیرد و از رویکرد دیگری که همانا دریافت معانی ذهنی سوژه های زن در این الگوی رابطه است وارد می شود و در صدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا زنان  انتخابی آگاهانه برای این الگوی زندگی داشته اند ؟

در ادامه نگاهی اجمالی به جایگاه زنان در سنت و قانون ازدواج در ایران خواهیم داشت برای درک این مسئله که در چنین ساختار فرهنگی- اجتماعی انتخاب «هم خانگی» کنشی بر خلاف تمامی سنت ها است.

۳)     جایگاه زنان در سنت و قانون ازدواج

همان طور که قبلا گفته شد، بر اساس قوانین ایران و باورهای عرفی و مذهبی، ازدواج و تشکیل خانواده تنها راه مشروع و مورد قبول سنت برای جدا زندگی کردن دختران از خانواده است (هر چند در سالهای اخیر به واسطه دانشگاه بسیاری از دختران به دور از خانواده زندگی می کنند اما این امر بیشتر موقتی است نه یک سبک زندگی). رعایت نکردن این هنجار منجر به طرد اجتماعی زنان خواهد شد و انتخاب «زندگی مجردی» در ذهنیت سنتی خانواده به نوعی توأم با لاابالیگری و هنجارشکنی قلمداد می شود.

بر چنین بستری اجتماعی قوانین ازدواج نیز بسیار سختگیرانه است و آزادی زنان را محدود در بیشتر موارد نادیده می گیرد؛ طبق قانون موجود «شرط اجازه‎ی پدر» برای ازدواج یک دختر، ضروری است، یعنی اگر پدری نخواهد که دخترش ازدواج کند، آن دختر حتی اگر استاد دانشگاه و ۴۰ ساله هم باشد جز از طریق دادگاه (آن هم به شرط قانع شدن دادگاه)تا آخر عمر نمی‎تواند ازدواج کند. در واقع دختران باکره برای ازدواج حتما باید اجازه پدر یا جد پدری را داشته باشند در غیر این‎صورت پدر و پدربزرگ می توانند حتی بعد از ازدواج، عقد نکاح دختر را از طریق دادگاه باطل اعلام کنند.

در ایران،‌ زن با ازدواج، یکسری از حقوق خود مانند تعیین محل زندگی، اجازه سفر و خروج از کشور را از دست می‎دهد و کار او در بیرون از خانه مشروط به اجازه‎ی شوهر می‎شود. در واقع زنان در عوض مهریه‎ای که در سند ازدواج به صورت عدد و رقم نوشته شده از بسیاری از حقوق خود محروم می‎شوند. چون شوهر می‎تواند زن را از کار کردن،  زندگی کردن در شهری خاص و مسافرت کردن به خارج از کشور محروم کند.

طبق قانون، محل زندگی زن باید تابع محل زندگی شوهرش باشد.مثلا اگر شوهر در شهرستان کاری پیدا کند و زن نخواهد با او به آن شهر برود، مرد می‎تواند حکم عدم تمکین زن را از دادگاه بگیرد و با زن دیگری ازدواج کند.

زن همچنین با ازدواج مجبور به تمکین از مرد می شود به گونه ای که بر اساس قانون هرگاه مرد اراده کند زن باید آماده برقراری رابطه جنسی باشد، حتی اگر میل نداشته باشد.

ریاست خانواده نیز بر اساس قانون مدنی به طور مطلق در اختیار مرد است. علاوه بر این ها زنان ایرانی نمی توانند بدون اجازه وزارت کشور با فرد خارجی ازدواج کنند، ولی این محدودیت برای مردان وجود ندارد.

هم چنین طبق قانون، طلاق حق انحصاری مرد است و مرد می‎تواند هر وقت که بخواهد زنش را طلاق بدهد. بر اساس قانون مدنی ایران، مادر هیچ وقت نمی‎تواند سرپرست فرزندش باشد و در صورت نبودن پدر و جد پدری نیز سرپرستی فرزندان به او تعلق نمی گیرد و تنها می تواند قیم فرزند خود باشد. (ولایت فرزندان به معنای: سرپرستی و اداره امور مالی، تصمیم در مورد تحصیل، تعیین محل زندگی، اجازه خروج از کشور، اظهار نظر و اجازه در مورد مسائل درمانی کودک و موارد دیگر است)

از دیگر موارد نابرابری در قانون فعلی ازدواج نیز بحث تعدد زوجات، یعنی چندزنی مردان است. به گونه‎ای که مرد می‎تواند ۴ زن عقدی و بی‎نهایت زن صیغه‎ای داشته باشد.

با اجرای چنین قوانین سختگیرانه و محدود کننده برای زنان و قدرت نهاد خانواده در ایران، به نظر می رسد پاسخ به این سوال که افرادی که «زندگی مجردی » و «هم خانگی» را انتخاب کرده اند، خود چه معنایی برای کنش خود قائل اند؛ ضروری است.

۴)      روش پژوهش

این تحقیق که با «رویکرد کیفی» انجام شده است به دنبال درک معانی کنشگران از الگوی «زندگی مجردی» و « هم خانگی» در جامعه ایران است. درک عمیق و جامع الگوهای پدیدارها رسالت پژوهش کیفی  است (Rich & Ginsburg, 1999:37). تحقیق اکتشافیکیفی روش پژوهش «استقرایی» و «اکتشافی» است که نه برای آزمون فرضیه بلکه روشی برای تولید آن است.لذا، از این جهت، این پژوهش فاقد فرضیات اولیه است. جامعه آماری، در این پژوهش، دختران مجرد تهرانی که جدا از خانواده زندگی می کنند(زندگی مجردی)و در حال حاضر با (پارتنر) یا شریک جنسی خود هم خانه (هم خانگی) هستند.

در این مطالعه، از روش «نمونه گیری گلوله برفی» (Snow ball sampling) یا «نمونه گیری زنجیره ای» (chain sampling) استفاده شده است. این روش نمونه گیری غالبا در موقعیت هایی کاربرد دارد که محقق با جمعیت های پنهان مواجه است و پاسخ گویان قابل شناسایی نیستند.

روند نمونه گیری در این پژوهش بدین صورت بود که ابتدا چند نمونه اول از طریق شبکه های گوناگون روابط اجتماعی انتخاب شدند؛ سپس همان نمونه ها، پس از مصاحبه و فرآیند جلب اعتماد، رابط و واسطی برای دست یابی به نمونه های مراحل بعد شدند.

در نهایت، در این پژوهش با ۱۰ نفر از دخترانی که رابطه هم خانگی با شریک جنسی را تجربه کرده بودند مصاحبه شد. با توجه به «منطق نمونه گیری کیفی»، معیار ورود به «نمونه»، در این پژوهش، داشتن تجربه هم خانگی با شریک جنسی و هم چنین تمایل به بیان آن در قالب مصاحبه کامل بوده است.

در این مطالعه، برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته(Semi-Structure interview)  و تعاملی(Interactive) استفاده شده است. این نوع مصاحبه، به سبب انعطاف پذیری و عمیق بودن آن، برای پژوهش های کیفی از این دست مناسب است. زمان مصاحبه نیز نامحدود بوده و بستگی به وضعیت شرکت کنندگان داشته است.[۱]

۵)     توصیف داده ها

در این قسمت، توصیفی از متغیرهای زمینه ای ارائه شده است؛ متغیرهایی چون سن، تحصیلات، و وضعیت اشتغال و درآمد شخصی پاسخ گویان.

از میان دخترانی که با آن ها مصاحبه شده است، جوان ترین آنها ۲۲ ساله و مسن ترین آن ها ۳۶ ساله بوده است، که میانگین سن آن ها ۲۶ سال می شود. و بر حسب اتفاق همه پاسخ گویان در منطقه ۱۰ و ۱۱ شهرداری تهران ساکن هستند.

هم چنین هر ۱۰ نفر پاسخ گویان شاغل بوده اند. از طرفی همه پاسخگویان دارای تحصیلات دانشگاهی هستند؛ چهار نفر تحصیلات کارشناسی ارشد داشته اند و چهار نفر دیگر فاغ التحصیل مقطع کارشناسی بوده اند و دو نفر دانشجو در مقطع کارشناسی. نتایج گویای آن است که ظاهرا متغیر تحصیلات و وضعیت اشتغال به نوعی در شکل گیری تجربه هم خانگی موثر بوده اند. هر ۱۰ نفر پاسخگویان استقلال مالی را برای انتخاب این سبک زندگی بسیار تاثیرگذار و مهم ارزیابی کردند.

۶)      تحلیل یافته ها

سوال اصلی این پژوهش این است که مشارکت کنندگانی که الگوهای نوین خانواده (همخانگی) راپذیرفته اندچه معنای ذهنی برای کنش های خود قائل اند؟ و هم چنین آیا این پدیده زمینه ساز استقلال و اختیار زنان بر بدن خود خواهد بود؟

دراین مرحله یافته ­های بدست آمده از مصاحبه آمده است. در ابتدا به ذکر دلایل و انگیزه های افراد برای انتخاب این نوع زندگی پرداخته می شود و سپس به ذکر خصوصیات و مشکلات آن می پردازیم.

۱-۶) دلایل انتخاب «زندگی مجردی» یا «هم خانگی»

همان طور که گفته شد انتخاب «زندگی مجردی» (به معنای جدایی از خانواده و دور از نظارت خانواده زندگی کردن) و هم خانگی( به معنای زندگی با شریک جنسی بدون ازدواج) به عنوان پدیده ای نوین در زندگی شهری رواج یافته و رو به گسترش است. این مسئله از آن جا مهم است که در جامعه ایران بیش از هر چیر سنت و شرع حاکم است و طبق قانون شرعی و عرفی در ایران این نوع زندگی غیر مشروع و خلاف عادت است.

بر اساس آموزه های دینی دختر باکره تنها با اجازه پدر می تواند ازدواج کند و بعد از ازدواج و جاری شدن عقد نکاح حق داشتن رابطه جنسی دارد. اکنون به نظر می رسد دخترانی که به دور از خانواده زندگی می کنند و با «پارتنر» یا «شریک جنسی» خود «هم خانه» هستند از مرزهای قانون و شرع گذشته اند و با انتخاب این سبک زندگی، حق مالکیت خود بر بدن و سرنوشت شان را رسمیت بخشیده اند.

این سوال که آیا این دختران انتخابی آگاهانه داشته اند؟ و آیا توانسته اند در داشتن فضای شخصی و استقلال و کنترل بر بدن خود موفق باشند از سوالات مهم این پژوهش بوده است.

در ادامه دلایل انتخاب «زندگی مجردی» یا «هم خانگی» از طرف پاسخ گویان توضیح داده خواهد شد:

  • میل به استقلال و آزادی فردی

میل به استقلال و آزادی فردی از مهم ترین علل شکل گیری این روابط از سوی سوژه ها عنوان شده است. در واقع همه پاسخ گویان «مستقل بودن» را به عنوان هدف و ارزش زندگی می دانستند و هزینه های بسیاری برای استقلال خود پرداخت کردند.

مریم ۲۸ ساله، می گوید:

از ۱۷، ۱۸ سالگی برنامه این را داشتم که جدا و مجرد زندگی کنم. به خاطر اینکه خانواده سبک زندگی من را نمی پذیرفتند و آزادی های فردی من رو منوط به شرایطی می کردن که برای من قابل قبول نبود.

  • رهایی از سنت های محدود کننده خانواده

همه پاسخ گویان اظهار داشتند نمی توانستند زیر بار سنت های محدود کننده خانواده که برای دختران وجود داشت زندگی کنند و همیشه با خانواده در تنش بوده اند. و خود این فشار دلیلی برای جدایی آن ها از خانواده شده بود. هر چند که اظهاراتی مبنی بر این که بعد از آشنایی با دوستان خود متوجه شده بودند که خانواده های سخت گیرتر هم هستند و به نسبت این مقایسه، خانواده خود را بهتر ارزیابی می کردند.

حمیده ۲۹ ساله می گوید:

می خواستم مستقل باشم و سبک زندگی خودم را داشته باشم و از آن جا که نمی خواستم ازدواج کنم و در ساختار نابرابر خانواده قرار بگیرم تصمیم گرفتم جدا شوم. علاوه بر آن فشار خانواده مبنی بر کنترل رفت و آمد، معاشرت با دوستان، مسافرت و … باعث شد در این راه مصمم شوم.

  • گرفتار نشدن در قوانین محدود کننده ازدواج

از دیگر دلایل پاسخ گویان برای انتخاب این سبک زندگی، ازدواج و قوانین نابرابر آن در ایران و ترس از گرفتار شدن و نداشتن پشتوانه قانونی برای طلاق بود.

زهرا، ۳۶ ساله می گوید:

در واقع همیشه دوست داشتم با کسی زندگی کنم و دیدگاه یا موضع گیری منفی نسبت به مردها و ازدواج نداشتم و الان هم ندارم. همیشه دلم می خواست استقلال شخصیتی و مالی داشته باشم ولی ازدواج ناموفق خواهرم باعث شد که متوجه بشم که  قانون ما هیچ گونه حمایتی از زنی که میخواد طلاق بگیره نمیکنه و همین ترس باعث شدکه فکر کنم در این سبک زندگی آزادی هام را آنطور که در ازدواج رسمی از دست میدم، از دست ندم

حمیده ۲۹ ساله می گوید: .

اتفاقا موقعیت هایی پیش آمده که اگر می خواستم ازدواج کنم می توانستم. هم طرف مقابل می خواسته و هم معیارهای مرا داشته. بحث اصلی همیشه این بوده و هست که من نمی خواستم ازدواج کنم. چون ازدواج در ایران ساختار نابرابری دارد که ترجیح می دهم وارد آن نشوم. هر چند مجرد زندگی کردن سختی های خودش را دارد ولی دست کم من این سختی ها را انتخاب نکرده ام، اما با ازدواج این من هستم که آن ساختار نابرابر و بدشکل را انتخاب می کنم.

۲-۶) مشکلات و ویژگی های مشترک در روابط «هم خانگی»

در جریان تحلیل مصاحبه ها مسائل و مشکلات مشترکی میان پاسخ گویان مطرح شد که در زیر گزارشی از این مشترکات و ویژگیها می خوانید:

  • فضای پنهان کاری و خطر پذیری دختران

در تمامی موارد «هم خانگی» در این پژوهش، دختران شاغل و با تحصیلات دانشگاهی و تفکراتی روشنفکرانه بوده اند که معمولا بعد از تحصیلات دانشگاه به بهانه تجربه زندگی مجردی و مستقل، از خانه پدری بیرون آمده اند و بدون اینکه والدین آن ها از ماجرا خبر داشته باشند به زندگی مشترک با شریک جنسی خود روی آورده اند. و البته معتقد به این بودند که هزینه ای بسیار زیادی را برای انتخاب این سبک زندگی نسبت به مردان می پردازند.

لیلا ۲۸ ساله می گوید:

از وقتی من خانه ام را جدا کردم مادرم دیگر هرگز به من زنگ نمی زند و من باید به او زنگ بزنم.شاید کدورت و ناراحتی از این کار در دلش افتاده باشد اما چون مرا خیلی دوست دارد، دلش می خواهد آنچه را که من دست دارم و راحت تر هستم انجام دهم.

حمیده ۲۹ ساله می گوید:

حدود چهار سال است که از خانواده جدا شده ام، تا یک سال اول خانواده ام این مساله را انکار می کردند و سعی می کردند مرا قانع کنند که برگردم. اما بعد از آن کم کم سعی کردند به انتخابم احترام بگذارند. البته هنوز هم کسی از اعضای فامیل به جز خانواده درجه یک نمی داند که من تنها زندگی می کنم و همه گمان می کنند که من همچنان با خانواده م زندگی می کنم، اما هر روز که می گذرد پذیرش این مساله برای خانواده ام راحت تر می شود. البته هنوز هیچ کدام از اعضای خانواده به جز خواهرم که از من کوچک تر است به خانه من نیامده اند، با این که از آن ها دعوت هم کرده ام.

آزیتا ۳۵ ساله می گوید:

تا مدتی از حمایت عاطفی خانواده هم محروم شدم، و فکر می کنم اگر ازدواج می کردم مشروعیت بیشتری داشتم و حتی میتوانستم انتظار حمایت مادی هم داشته باشم، همانطور که در مورد برادرم که ازدواج کرده می بینم.

در میان همه پاسخ گویان، این موضوع که خانواده آنها با پذیرش «زندگی مجردی» برای دخترشان مشکل داشته اند به مراتب تکرار می شد و حتی در بعضی موارد که ۷ یا ۸ سال از موضوع می گذشت هنوز خانواده در جریان زندگی این دختران با دوست پسر شان نبود در واقع خانواده هنوز اصرار به بازگشت و ازدواج این دختران بودند.

نرگس ۲۴ ساله می گوید:

مادرم می داند من دوست پسر دارم ولی درباره عمق و شکل رابطه هیچ وقت بین مان صحبتی نشده است الان سه سال هست که با دوستم زندگی می کنم.

نیلوفر ۳۴ ساله می گوید:

مادر و پدرم هنوز فکر می کنند من تنها هستم و مجرد، نمی دانند که من در طول این سالها دوستانی داشتم و با دو نفر رابطه صمیمی هم داشته ام. گاهی مادرم برای عزب بودن من دلش می سوزد و من دلم میخواد بهش بگم که مادر من عزب نیستم و لی……

البته بعضی از پاسخ گویان معتقد بودند که خانواده هم می داند ولی خب روی خودشان نمی آورند. در هر صورت پاسخگویان هیچ کدام در این خصوص بطور علنی بحثی با خانواده نداشته اند و این موضوع مسکوت مانده است.

  • رفتار دیگران در برابر تجرد

بیشتر پاسخگویان معتقدند که تجرد در جامعه شهری تقریبا پذیرفته شده است و برخورد دیگران با آن ها معمولی است ولی در میان آشنایان نزدیک و خانواده اینگونه نیست و گاها تحت فشار هستند.

لیلا ۲۸ ساله می گوید:

بستگی به رفتار خودت دارد.اگر به موقعیتی که داری مطمئن باشی و از اینکه ازدواج نکرده ای احساس کمبود نکنی، دیگران هم همینطور برخورد می کنند و در واقع طرز فکر تو در مورد خودت به دیگران نیز القا می شود

حمیده ۲۹ ساله می گوید:

در محل کار مشکلی ندارم و حتی یک جورهایی سبک زندگی خودم را تبلیغ هم می کنم. اما در فامیل به غیر از خانواده درجه یک کسی نمی داند مجرد زندگی می کنم. و به خاطر این که پدر و مادرم ناراحت نشوند به خواستشان احترام می گذارم و وانمود می کنم که با خانواده ام زندگی می کنم. فکر می کنم همین که تنها و به دور از آنها زندگی می کنم به اندازه کافی برایشان سخت هست و تلاش می کنم سخت ترش نکنم. البته امیدوارم روزی بتوانیم این مساله را با هم حل کنیم.

آزیتا۳۵ ساله می گوید:

فامیل به پدر و مادرم فشار میارن و مدام در مورد من ازشون سوال می پرسن. و منتظر ازدواج من هستند ولی من خودم مشکلی احساس نمی کنم

  • نبود امنیت شغلی و اقتصادی

همه پاسخگویان شاغل و ساکن در خانه ی اجاره ای بودند و بدین واسطه داشتن شغل را برای خود ضروری می دانستند چرا که در غیر اآن صورت نمی توانستند از عهده اجاره خانه و هزینه های خود برآیند. اما نگرانی از بیکاری به دلیل ناپایداری شغل برای زنان در جامعه یکی از دغدغه های آنهاست.

محبوبه ۲۴ ساله می گوید:

از نظر داشتن شغل تا به حال مشکلی نداشته ام و همیشه درآمد داشته ام، اما نگرانی برای پرداخت هزینه زندگی یا کرایه خانه قدرت مانور در کار را خیلی کم می کند و می فهمم که خیلی محافظه کار شده ام و از آنجا که باید به این فکر کنم که به درآمد ثابت و پایدار نیاز دارم نمی توانم خیلی ریسک کنم و این مانع پیشرفت در کار و درآمدم می شود. و البته احساس خیلی بدی هم به من می دهد. ضمن این که این محافظه کاری سطح درآمد را هم پایین نگه می دارد.

  • شرایط سخت اجاره کردن خانه

یکی از مسائل مشترک میان همه پاسخگویان، شرایط سخت اجاره خانه بود.  اکثریت بنگاه های معاملات ملکی بر روی در خود نوشته اند « به مجرد خانه نمی دهیم» پید کردن خانه برای مجردان هم سخت و هم گران تر است

مریم ۲۸ ساله می گوید:

وقتی برای اجازه خانه می روم می گویم که برای مجرد خانه می خواهم و نیمی از بنگاه ها بدون این که فایل هایشان را نگاه کنند همان اول می گویند که برای مجرد خانه ندارند. بقیه بنگاه ها هم اولین سوال هایی که می پرسند مربوط به شغل، میزان درآمد، محل سکونت خانواده و مسایل شخصی ای است که تقریبا ربطی به اجازه خانه ندارد. ضمن این که معمولا خانه هایی که به مجردها اجاره می دهند کرایه شان بالاتر است.

نرگس ۲۴ ساله می گوید:

در محله ما فقط یکی دو بنگاه وجود دارن که به خاطر مجرد بودن رفتار بدی با مشتری ندارن. بقیه بنگاه ها اصلا راه نمی دن بری تو صحبت کنی.

  • نگاه سرزنش گر همسایه (اجتماع)

یکی دیگر از مشکلات مشترک میان پاسخگویان همسایه ها بودند.

حمیده ۲۸ ساله می گوید:

اغلب با همسایه ها یا صاحبخانه مشکلاتی پیش می آید و فکر می کنند چون دختر مجرد هستم حق دارند هر برخوردی با من داشته باشند و تصورشان از من با احترام همراه نیست. مثلا همسایه ها مشکلاتی ایجاد می کنند که اگر مجرد نبودم یا به خودشان حق نمی دادند یا من می توانستم اعتراض کنم.

محبوبه ۲۴ ساله می گوید:

مشکلاتش برای ما بیشتر مشکلات اجتماعیه. مخصوصا مایی که در محله پایین شهر زندگی می کنیم در مرکز توجه افراد هسیتم

  • عدم مسئولیت پذیری مردان

یکی از نگرانی های مشترک میان پاسخگویان، پایین بودن مسئولیت (دوست پسر یا هم خانه) شان بود. تنها سه نفر از آنها اظهار کردند که مخارج خانه را مشترکا پرداخت می کنند. بقیه پاسخ گویان بیشتر مخارج مخصوصا اجاره خانه  را به عهده خود می دانستند، و کمک مالی دوستشان را جزئی قلمداد می کردند. هر چند که تفاوت های جزئی در بیانات پاسخگویان بود اما همه آن ها متفق القول بودند که ظاهرا این سبک زندگی هنوز برای پسرهای جامعه تعریف شده نیست و مردها در ازدواج تعهد بیشتری احساس می کنند.

نرگس ۲۴ ساله می گوید:

اوایل هیچ خرجی نمیکرد یعنی انگار فکر میکرد چون شوهرم نیست نباید خرجی هم بکنه ولی کم کم من اعتراض کردم و بهش فهموندم که باید مشارکتی با هم خرج کنیم بالاخره منم کار میکنم و نمیتونم خرج دو نفر را بدم الان بهتر از قبله.

حمیده ۲۹ ساله  می گوید:

 فکر می کنم مردان در رابطه ی ازدواجی مسوولیت پذیری بیشتری در مورد مسایل مادی دارند و البته مسوولیت پذیری کمتری در مورد مشارکت در کارهای خانه. در صورتی که در رابطه خارج از ازدواج اغلب مشارکت در کارهای خانه و فعالیت های مشترک بیشتر است.

 

  • اولین رابطه جنسی

به غیر از ۴ نفر از پاسخگویان بقیه اولین رابطه جنسی را با همین دوست هم خانه شان داشتند و هیچ کدام پشیمان نبودند.۴ نفر دیگر قبلا هم رابطه جنسی داشته اند و دوست پسرشان هم می دانست.

نیلوفر ۳۴ ساله می گوید:

اولین بار رابطه جنسی ام را با (؟) داشتم، خودم کاملا آماده بودم اصلا  تصمیم گرفته بودم که اینکارو انجام بدم  والان هم راضی ام ولی خوب میدونید جامعه هنوز نمی پذیره و به یک دختری که باکره نباشه هزار تا انگ میزنن برای همین نه خانواده ام نه دوستام بجز یکی، کس دیگه ایی نمیدونه.

نرگس ۲۴  ساله  می گوید:

اینجوری راحت ترم اگه خونواده ام بدونن حتمن گیر میدن که حتمن باهاش ازدواج کنم. نمیخوام اول ازدواج کنم بعد برای همه عمر مجبور باشم که تحمل کنم خودتون که می دونید چقدر سخته طلاق گرفتن، اگه من خوشم نیومد و نخواستم ادامه بدم و اون نخواد طلاقم بده اونوقت همین مامان بابام عزادار میشن. اینجوری وقتی پنهونی باشه منم استرس ندارم راحت تر تصمیم میگیریم

حمیده ۲۹ ساله  می گوید:

 حدود دو ماه بود که با کسی دوست بودم، یک روز تصمیم گرفتم که زمانش رسیده که با هم سکس داشته باشیم و همان روز بعدازظهر آن را عملی کردم. تصمیم گرفته بودم که سد ذهنی بکارت را بردارم ولی وقتی این اتفاق افتاد احساس خاصی نداشتم، یعنی برخلاف آنچه تبلیغ می شود احساس نکردم اتفاق بزرگی افتاده یا چیزی در من عوض شده.

لیلا ۲۸ ساله می گوید:

در اولین رابطه جنسی ام احساس پشیمانی نداشتم. یادم نمیاد که لذت جنسی برده باشم. اما برام جذاب بود و برای همین باز هم به سمتش کشیده شدم

زهرا ۳۶ ساله می گوید:

اولین رابطه ام در ۲۰ سالگی بود با کسی که دوستش داشتم هیچ وقت پشیمون نشدم و همیشه حق خودم می دونستم. الان هم با این دوستم که دارم زندگی میکنم همه چیو میدونه و اصلا اگه کسی بخواد گذشته منو نپذیره تو خونه ام راهش نمیدم.

 

۶) نتیجه گیری

پژوهش حاضردر پی کشف معانی ذهنی کنش سوژه هایی بوده است که «هم خانگی» را تجربه کرده اند، نتایج تحقیق نشان می دهد که معانی متنوع و متکثری برای انتخاب این سبک زندگی از طرف کنشگران مطرح شده است. اما معنای مشترک در میان همه پاسخ گویان «استقلال» و «رهایی از سنت ازدواج و خانواده» بود.

دخترانی که در این پژوهش مشارکت داشتند برای استقلال از خانواده تلاش کرده بودند و هر کدام با شیوه های متفاوت در برابر اجبار و تسلط خانواده ایستادگی کرده بودند و به نظر می رسد انتخابشان با آگاهی و مشروع دانستن حق انتخاب برای خود بوده است. اما در مرحله بعدی که داشتن رابطه جنسی با پارتنر و پذیرفتن او در خانه است این انتخاب و آگاهی اندکی تغییر شکل می دهد.

تنها به غیر از چهار نفر از پاسخگویان بقیه اظهار داشتند که اولین رابطه جنسی (ازاله بکارت) خود را با همین دوست پسر (همخانه) داشته اند؛ هر چند که خود با این موضوع مشکلی نداشتند و به راحتی حق خود می دانستند که درباره بدن خود و تمناهایش تصمیم گرفته اند اما حاضر به بیان این مسئله در برابر خانواده هایشان نبودند و حتی در سه مورد از پاسخگویان نه تنها خانواده که دوستان آن ها نیز در جریان نبودند.

در واقع این دختران به نام «زندگی مجردی» و پنهان از خانواده و گاها دوستان، شکلی از هم خانگی را تجربه می کنند و با پنهان کردن این موضوع خود را از مزاحمت خانواده و نگاه ملامت گر آشنایان حفظ کرده اند.

اما این روابط مشکلات خاص خود را دارد. غیر قانونی بودن این رابطه و در معرض عموم بودن آن و شناخته شدن دو طرف با یکدیگر و احتمال برچسب خوردن های اجتماعی عواملی است که آن را بسیار آسیب پذیرکرده است. این دختران مدام در تنش و اظطراب به سر می برند. ناپایداری ذاتی این روابط، احساس رضایت در آن را با احساس تنش جابجا می کند و سوژه را دائما در دوگانه معکوس «آزادی» و «امنیت» قرار می دهد؛ آزادی ای که به پای از دست رفتن امنیت تمام می شود. این دختران از آزادی هایی که در مقابل سنت و خانواده به دست آورده اند خوشحال و موفق هستند اما در برابر جامعه و قانون شکنندگی زیادی دارند. و تقریبا هیچ حمایت قانونی و اجتماعی از آن ها نخواهد شد.

یکی دیگر از نتایج این پژوهش، اصرار پاسخگویان بر این نکته بود که ازدواج سنتی و در قالب قوانین موجود پاسخگوی نیازهای آن ها نیست، به دفعات مختلف پاسخگویان ترس از ازدواج با ساختار نابرابر را مطرح می کردند و حاضر نبودند که آن ساختار را بپذیرند.

 

در پایان همچنان سوالاتی برای نگارنده مطرح است که امید است با ادامه این پژوهش و مصاحبه با نمونه های متنوع تر و بیشتر بتواند به سرانجام مطلوب تری در این موضوع برسد.

 

منابع

آزاد ارمکی، تقی، محمد حسین شریفی ساعی، مریم ایثاری، و سحرطالبی(۱۳۹۱). «سنخ شناسی الگوهای روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران»، دو فصل نامه جامعه پژوهی فرهنگی. سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۰٫

آزاد ارمکی، تقی، محمد حسین شریفی ساعی، مریم ایثاری، و سحرطالبی(۱۳۹۱). «هم خانگی؛ پیدایش شکل های جدید خانواده در تهران». دو فصل نامه جامعه پژوهی فرهنگی. سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۱

فاضلی، نعمت الله، ۱۳۹۰، خانواده و زندگی شهری: به سفارش شهرداری تهران، اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی، انتشارات تیسا

فکوهی،ناصر،۱۳۸۵،پاره های انسان شناسی مجموعه مقاله های کوتاه،نقدها و گفتگوهای انسان شناختی،تهران:نشر نی

سامرویل، جنیفر، ۱۳۸۸،  فمینیسم و خانواده؛ سیاست و جامعه در ایالات متحده و بریتانیا، مترجم؛ محمود  ارغوان، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی

اعزازی، شهلا، ۱۳۸۹، جامعه شناسی خانواده، تهران، نشر روشنگران

آنسلم استراس و جولیت کوربین، ۱۳۹۰، اصول روش تحقیق کیفی(نظریه مبنایی – رویه ها و شیوه ها)، ترجمه ی بیوک محمدی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

هولمز،ماری،۱۳۸۷،جنسیت در زندگی روزمره،ترجمه ی محمد مهدی لبیبی،تهران:نشر افکار

 

[۱]-  لازم به ذکر است که نگارنده برای دستیابی به اطلاعات و نمونه های بیشتر این پژوهش را همچنان ادامه می دهد و در این مقاله که برای بنیاد پژوهشهای زنان ارائه می شود تنها تحلیل مربوط به ۱۰ مصاحبه انجام شده آورده شده است.

یک نظر

  1. پژوهش توصیفی پیمایشی جالبی بود .
    می توان از نتیجه ی پژوهش هم نتیجه گرفت .
    “غیر قانونی بودن این رابطه و در معرض عموم بودن آن و شناخته شدن دو طرف با یکدیگر و احتمال برچسب خوردن های اجتماعی عواملی است که آن را بسیار آسیب پذیرکرده است.”